Immigrants Magazine, Issue 77

1390 دی16 جمعه،77 ین شماره گپی با مهاجرFriday Jan.06. 2012, No. 77 1 1٣٩0 دی ، سال هفتم،٧٧ شمارهIssue 77, Vol. 7, Jan.06.2012 یگانمه، را ماهنا با مهاﺟرین گﭙی

description

Immigrants Magazine, Issue 77

Transcript of Immigrants Magazine, Issue 77

Friday Jan.06. 2012, No. 771 گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 Friday Jan.06. 2012, No. 771 گپی با مهاجرین شماره گپی با مهاجرین شماره 7777، جمعه 16 دی 1390

شماره ٧٧، سال هفتم، 1٦ دی 1٣٩0Issue 77, Vol. 7, Jan.06.2012

ماهنامه، رایگان

گپی با مهاجرین

گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 2 Friday Jan.06. 2012, No. 77

ماهنامه گپی با مهاجرین

ناشر: سیما اهورائی

سردبیر: آویسا ایزدی

ویراستار و مترجم: آویسا ایزدی، مریم سمنانیان

مدیر تولید و روابط عمومی و تبلیغات: فرین آینه ساز

تایپ و صفحه آرائی: سیما اهورائی

همکاران افتخاری: مهندس محمد عمادی)Copies Depot( رامین بهرامی

خبرنگار و عکاس مجله: ساالر شهنواز

COPIES DEPOT :چاپخانه

هیئت تحریریه گپی با مهاجرین

فرین آینه ساز، آویسا ایزدی، نازی لطفی، صنم سپهری، مهین خدابنده، مهرویه مغزی، علی نسیم، سوسن اسكافی، درین،

علیرضا فدایی، مریم سمنانیان، رهگشا

عالقمندان مجله " گپی با مهاجرین" می توانند این نشریه را از طریق سایتWWW. DANESHMAND.CA

مطالعه بفرمایند

Email: [email protected]

Tel: 604- 783- 0955Fax: 1-888-439-2522

گپــی بــا مهــاجـرینChatting with Immigrants - Bilingual Monthly Magazine

اهـورامرکز خدمات اهـوراAHOURA SERVICES CENTRE

تلفن: ٠٩۵۵-٧٨٣-۶٠٤ فاکس: ٢۵٢٢-٤٣٩-٨٨٨-١

[email protected] :ایمیل

کادر متخصص ما آماده ارائه خدمات زیر می باشد:

امور تایپ و ترجمه:تایپ و ویرایش متون (کتاب، جزوه و بروشور) انگلیسی و فارسی

ترجمه متون از فارسی به انگلیسی و بالعکس

Jason Edward Collinge ویراستاری ادبی متون انگلیسی توسط استاد دانشگاه

مترجم همراه جهت انجام امور تازه واردین

صفحه آرایی نشریات

امور مهاجرتی: SIN, MSP, Citizenship تکمیل فرمهای اداری و دولتی از قبیل

تکمیل فرمهای مهاجرتی

رزومه نویسی جهت تازه واردین

تدریس خصوصی:IELTS زبان انگلیسی

فرانسه، فارسی

ریاضی، فیزیک، شیمی

آموزش کامپیوتر

طراحی با ذغال، مداد و انواع ماژیک

نقاشی با رنگ و روغن و نقاشی با آبرنگ

طراحی و ساخت انواع زینت آالت

آموزش خیاطی

آموزش گیتار

مشاور امور

سرمایه گذاری

و بیمـه

امور تبلیغاتی:طراحی بیزنس کارت، لوگو

آگهی تبلیغاتی

طراحی وب سایت

امور حسابداری:تکمیل فرمهای مالیاتی پایان سال

Book Keeping

Friday Jan.06. 2012, No. 773 گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390

ضرب المثل های پارسیآب از دستش نمی چكه!

آب از آب تكان نمی خوره!

آب از سرش گذشته!

آب پاكی روی دستش ریخت!

آب در كوزه و ما تشنه لبان می گردیم!

آب را گل آلود می كنه كه ماهی بگیره!

آب زیر پوستش افتاده!

آب كه سه جا بمونه، می گنده.

آبكش و نگاه كن كه به كفگیر می گه تو سه سوراخ داری!

آب كه سر باال می ره، قورباغه ابوعطا می خونه!

آب نمی بینه و گرنه شناگر قابلیه!

آبی از او گرم نمی شه!

آتش كه گرفت، خشك و تر می سوزد!

آخر شاه منشی، كاه كشی است!

آدم بد حساب، دوبار می ده!

آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره!

آدم خوش معامله، شریك مال مردمه!

آدم دست پاچه، كار را دوبار می كنه!

آدم زنده، زندگی می خواد!

آدم گدا، اینهمه ادا؟!

آدم گرسنه، خواب نان سنگك می بینه!

آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش می زنه!

آرد خودمونو بیختیم، الك مونو آویختیم!

آرزو بر جوانان عیب نیست!

آستین نو پلو بخور!

فرا رسیدن سال نو میالدی مبارک باد

با درود فراوان خدمت خوانندگان عزیز و تماس دوستانی كه در سال گذشته با تماسهای تلفنی محبت آمیز و یا از طریق ایمیل های دلگرم

كننده ما را در ادامه این راه تشویق كرده اند.

ماه گذشته، ماه جشن و شادی به مناسبت های مختلف بود. همزمانی شب یلدا و تولد حضرت مسیح و ایام كریسمس، شهرمان را پر از شور و شادی و نور كرده بود. مؤسسات و ارگانهای مختلف نیز در انجام این مراسم و شناساندن فرهنگ ایران زمین سهم بزرگی داشتند كه از همه

آنها سپاسگزاریم.

از یكی یادآور گذشته، سالیان همچون یلدا شب جشن برگزاری بزرگترین آئین های باستانی ایران زمین بود. شب زایش و تولد دوباره خورشید و بلندترین شب سال، بار دیگر آداب و فرهنگ عهد باستان را به خانه های ایرانیان آورد. امیدوارم سالیان سال این رسوم زیبا و بیاد

ماندنی برای ایرانیان شادی و سالمتی و صلح به ارمغان آورد.

جشن سده نیز در راه است. یكی دیگر از مراسم سنتی ایرانیان كه هر ساله 100 شبانه روز مانده به نوروز یعنی در روز 10 بهمن )31 ژانویه(

برگزار می شود. پیشاپیش این روز خجسته را تبریک می گوئیم.

بار دیگر شروع سال نو میالدی را خدمت خوانندگان محترم تبریک عرض نموده و برای همگان آرزوی سالمتی و شادی و سالی توام با صلح

جهانی آرزو داریم.

یادداشت ناشر

سیما اهورایی

ادامه در شماره آینده

گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 4 Friday Jan.06. 2012, No. 77

یكی از بیماری هایی كه همیشه گریبان گیر بشر بوده است، انواع سرماخوردگی ها و عفونتها این از رهایی برای متاسفانه است. گلودرد و سرماخوردگی، های قرص انواع از ها بیماری آنتی هیستامین )آبریزش بینی(، آموكسی سیلین )چرک خشک كن( و آمپول پنی سیلین استفاده با است. دیگری چیز امر واقعیت اما شود. می استفاده كردن از این قرص ها و آمپول ها فقط بدن مقاومت خود را از دست می دهد و سلولهای

بدن فلج می شوند .

پس هنگام ابتال به این نوع بیماری ها چه باید کرد؟

كه بدانید است جالب سئوال، این جواب به پرداختن از قبل در آزمایشگاه های پزشكی برای كشت میكروب )افزایش میكروب( ـ ویروس ـ )قارچ میكروبها یعنی شود. می استفاده ماده پنج از باكتری( با خوردن این مواد رشد می كنند، تعدادشان چندین برابر

می شود.

این مواد عبارتند از:

1- تمام گوشتها )سوسیس ـ كالباس ـ گوشت قرمز ـ مرغـ تخم مرغ و...( و فرآوره های لبنی )شیر ـ پنیر ـ خامه(.

2- خون )در قصابی ها هنگام چرخ كشیدن گوشت، آن را نمی شویند. چون اگر گوشت شسته شود، خوب چرخ نخواهد شد. پس خون بین

بافتهای آن باقی خواهد ماند(.

3- قند و شكر.

4- كاكائو و شكالت.

ایجاد آب و جلبک دو تركیب از كه است ای )ماده آگار -5 می شود( این ماده در شیرینی پزی كاربرد دارد . ماده ی ژله ای كه

در شیرینی دانماركی است همان آگار است.

پس اگر عفونتی در بدن شما باشد، با استفاده كردن از این مواد، عفونت )ویروس( شروع به خوردن از این مواد می كند و مقدارش خیلی زیاد می شود. و بیماری

شما درمان نمی گردد.

برای رفع سرماخوردگی، آنفوالنزا، سینوزیت، گلودرد چه چیزی بخوریم؟

می روزه ســـه غـــذایـــی ـــــم رژی یـــک ــمــاری ها ــی ـــوع ایـــن ب ــن ن ــری ــد ســخــت ت ــوان ت را درمان كند. در این چند روز )شیر و پنیر ـ گوشت ـ تخم مرغ ـ به هیچوجه بیسكوییت( ـ ـ كاكائو قند و شكر ـ شكالت ـ چای

مصرف نكنید.

صبحانه یک قاشق عسل را روی نان بمالید و بخورید.

* در طی روز دوبار )آب + عسل + لیمو ترش تازه( میل كنید.

* ناهار و شام سوپ بخورید. اما توجه داشته باشد كه سوپ را بدون گوشت تهیه نمایید.

* یک مشت پونۀ كوهی و یک قاشق سیاه دانه را با هم به مدت مخلوط عسل قاشق یک با را آن عصارۀ و بجوشانید. ساعت نیم كرده، یک لیوان بعد از صبحانه و یک لیوان قبل از خواب مصرف

كنید.

* در حد توان میوه میل كنید.

* غرغره كردن آب نمک ولرم، از دهان و بینی. قبل از خواب و بعد از بلند شدن از خواب.

با رعایت كردن این چند نكته، سخت ترین عفونتها بدون استفاده از داروهای شیمیایی درمان می شود.

غذا بدن داخل میكروبهای به كه است این درمان این علت نمی رسد و میكروبها می میرند.

درمان سخت ترین سرماخوردگی ها و گلو دردهای شدید

پوکی استخوان پوكی استخوان یا بیماری خاموش چهارمین عامل مرگ و میر در جهان شناخته شده و از هر 4 زن باالی 25 سال 1 نفر مبتالست.

راه حل این پیدا شده، برای آن یک درمان ساده و عالی اخیراً روز هر است. اعظم الله بقیه بیمارستان در تحقیق ماه 7 نتیجۀ صبح ناشتا 3 قاشق مرباخوری پودر سنجد )شامل پوست، گوشت و هسته( را در یک لیوان شیر داغ زده و نوش جان كنید. از عطاری های

مطمئن فقط این پودر را خریده و در یخچال نگه داری كنید.

Friday Jan.06. 2012, No. 775 گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390

UP*I’m sure you will enjoy this. I never knew one

word in theEnglish language that can be a noun, verb, adj,

adv, prep.* *UP*Read until the end... you’ll laugh.This two-letter word in English has more

meanings than any other two-letter word, and that word is ‘*UP*.’ It is listed in the dictionary as an [adv], [prep], [adj], [n] or [v].

It’s easy to understand *UP*, meaning toward the sky or at the top of the list, but when we awaken in the morning, why do we wake *UP*?

At a meeting, why does a topic come *UP*? Why do we speak *UP*, and why are the officers *UP* for election and why is it *UP* to the secretary to write *UP* a report? We call *UP* our friends, brighten *UP* a room, polish *UP* the silver, warm*UP* the leftovers and clean *UP* the kitchen. We lock *UP* the house and fix*UP* the old car.

At other times, this little word has real special meaning. People stir *UP* trouble, line *UP* for tickets, work *UP* an appetite, and think *UP* excuses.

To be dressed is one thing but to be dressed *UP* is special. If you argue, you can kiss and make *UP.** *

And this *UP* is confusing: A drain must be opened *UP* because it is blocked*UP.*

We open *UP* a store in the morning but we close it *UP* at night. We seem to be pretty mixed *UP *about *UP *!

To be knowledgeable about the proper uses of *UP*, look *UP* the word *UP* in the dictionary. In a desk-sized dictionary, it takes *UP* almost 1/4 of the page and can add *UP* to about thirty definitions.

If you are *UP* to it, you might try building *UP* a list of the many ways *UP* is used. It will take *UP* a lot of your time, but if you don’t give *UP*, you may wind *UP* with a hundred or more.

When it threatens to rain, we say it is clouding *UP*. When the sun comes out, we say it is clearing *UP*. When it rains, it soaks *UP* the earth.

When it does not rain for awhile, things dry *UP*. One could go on and on, but I’ll wrap it *UP*, for now... my time is *UP*!

A Prayer Read this sentence very carefully,

“To get something you never had, you have to do something you never did.” When God takes something from your grasp, He’s not punishing you, but merely opening your hands to receive something better.

Concentrate on this sentence. “The will of God will never take you where the Grace of God will not protect you.” Something good will happen to you today, something that you have been waiting to hear.

Please do not break.. Just 25 Words: “God , walk through my house and take away all my worries and illnesses and please watch over and heal my family in your name, Amen.”

گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 6 Friday Jan.06. 2012, No. 77

ادامه در صفحه مقابل

لباس شویی ماشین اینكه تصور شاید باعث بروز بیماری های آلرژیك یا پوستی بشود، برایتان دشوار باشد. اما حقیقت این قارچ هایی و میكروب ها برخی كه است ماشین از نادرست استفاده اثر در كه تكثیر و تولید آن درون لباس شویی، خطر به را ما سالمت قادرند می شوند، بیندازند. این مطلب، نگاهی می اندازد به ماشین از استفاده هشت گانه خطاهای لباس شویی كه ممكن است هركدام از ما به دست را مرتكب شویم و سالمت مان

خودمان تهدید كنیم....

خطای اول:

نیستند كم كوچك. فضای یك در لباس شویی ماشین گذاشتن یا انباری را درون رخت كن حمام، لباس شویی ماشین افرادی كه حیاط خلوت سقف دار قرار می دهند و نمی دانند كه با این كار چه خیانتی به خود و اعضای خانواده شان می كنند! ماشین لباس شویی باید در یك محیط باز مثل آشپزخانه قرار گیرد تا بتوان بعد از اتمام كار، قدری پنجره را باز گذاشت تا هوا و بخار متصاعدشده از آن،

محیط مناسبی برای رشد قارچ ها و كپك ها به وجود نیاورد.

قرار دادن ماشین لباس شویی در مكانی مثل حمام، باعث تكثیر قارچ ها و كپك ها و سرایت آنها به لباس های داخل حمام، پرده حمام و لوازمی مثل لیف می شود و عاقبت این سرایت چیزی نیست جز ابتال به آلرژی و بیماری های پوستی! بنابراین سعی كنید كه ماشین لباس شویی تان را در محیط های باز نگهداری كنید و اگر هم قادر به این كار نیستید، حداقل تا ساعاتی پس از اتمام كارشستشو، در

حمام، انباری یا خیاط خلوت تان را باز بگذارید.

خطای دوم:

یا رو و رنگ حفظ برای خیلی ها ولرم. آب با ملحفه ها شستن دیرتر كهنه شدن روتختی، روبالشی و ملحفه ها، آنها را با دور كند ماشین لباس شویی و آب ولرم می شویند؛ در حالی كه رابرت ویتز، میكروبیولوژیست، این كار را تنها یك آب تنی لذت بخش برای این گونه كاالها می داند و می گوید: "یكی از بهترین مناطق برای حفظ گرد و غبار و ایجاد آلرژی، روتختی ها و روبالشی ها هستند، بنابراین همه افراد باید حداقل هر دو هفته یك بار كلیه لوازم خواب شان را با آب كاماًل داغ و با دور تند ماشین لباس شویی بشویند و برای جلوگیری از آلرژی زا شدن، آنها را درون خانه و به دور از گرد و غبار محیط

بیرون از منزل خشك كنند."

خطای سوم:

حبس هوا در ماشین لباس شویی. كپك ها به ندرت در محیط های

خشك تولید می شوند اما مناطق مرطوب، جوالنگاه تولید و تكثیر انواع كپك ها هستند. تماس كپك با لباس ها باعث بروز احتقان، خارش چشم ها و خس خس سینه در افراد می شود. این عالیم وقتی به صورت شدید تر و گسترده تر در فرد ظهور می كند كه او به آسم یا آلرژی هم مبتال باشد. بنابراین برای جلوگیری از تولید و تكثیر كپك در ماشین لباس شویی تان، پس از هر بار شستشوی لباس ها، درب آن را كاماًل باز بگذارید تا هوا و بخار درون اش كاماًل خارج شود و محیط خشكی درون ماشین به وجود بیاید.

حتی و در دور الستیك كردن خشك ویتز، رابرت برای هم را خشك دستمال یك وسیله به ماشین درونی محفظه این حد از را پا او حتی می داند. موثر كپك ها از حمله جلوگیری فراتر گذاشته و می گوید: "برای اطمینان از نسل كشی كپك ها باید پس از هر باراستفاده، ماشین لباس شویی تان را با باد سرد سشوار

خشك كنید!"

خطای چهارم:

چارلز دكتر گفته به لباس شویی. ماشین با زیر لباس شستن از زیر یكی لباس های آریزونا، دانشگاه استاد میكروبیولوژی جبرا، اصلی ترین منابع انتشار میكروب در فضاهای بسته و مرطوب هستند. به همین دلیل بهتر است كه هنگام شستشو با سایر لباس ها، درون از طرف دیگر، ممكن است آلودگی بیش یك محفظه قرار نگیرند. افراد سرایت كند وموجب تحریك لباس زیر به البسه دیگر از حد پوستی یا حتی عفونت دستگاه تناسلی در آنها شود. به عقیده دكتر جبرا، لباس های زیر باید با آب كاماًل داغ و مواد شوینده شسته و او همچنین قرار گیرند. آفتاب نور مستقیم زیر برای خشك شدن ماشین لباس شویی در میكروب ها ماندگاری از پیشگیری برای توصیه كرد كه پس از هر سه یا چهار بار استفاده، یك دور آن را به صورت خالی از لباس و ریختن مواد ضدعفونی كننده، روشن كنید.

خطای پنجم:

استفاده از شوینده های نامناسب. بعضی ها به خاطر اینكه پوست دست شان نسبت به بعضی شوینده ها حساس است، ترجیح می دهند از این طوری و بریزند لباس شویی ماشین درون را لباس های شان هر نوع شوینده ای كه دوست داشتند استفاده كنند اما پژوهشگران به ماده اگر پوست دست شما نسبت دانشگاه واشنگتن می گویند شوینده خاصی حساسیت دارد، به هیچ وجه نباید از آن ماده درون حساسیت كار این با زیرا كنید استفاده لباس شویی تان ماشین پوستی را به كل بدن تان منتقل خواهید كرد. آنها همچنین استفاده از شوینده ها و نرم كننده های معطر را برای شستن لباس كودكان، نوزادان و افراد مبتال به آسم و آلرژی مناسب نمی دانند. به عالوه، پژوهشگران معتقدند كه بهتر است لباس نوزادان هم مانند لباس های

زیر، با دست و با مواد شوینده مالیم شسته شوند.

ماشین لباسشویی می تواند شما را بیمار کند

Friday Jan.06. 2012, No. 777 گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390

ادامه از صفحه قبل

خطای ششم:

رها كردن لباس های شسته شده برای مدتی طوالنی. یكی دیگر لباس شویی، ماشین مورد در بیماری زا و رایج نسبتًا خطاهای از است. آن به مدت طوالنی درون لباس های شسته شده رها كردن خیس لباس های ماندن باقی جبرا، دكتر عقیده به حالیكه در كپك تولید یعنی دقیقه 30 از بیشتر لباس شویی، ماشین درون زمانی ماشین تنها توصیه وی، به بنابراین آلرژی زا. باكتری های و باشید در خانه هستید را روشن كنید كه مطمئن لباس شویی تان و می توانید پس از پایان شستشو، بالفاصله لباس ها را از درون آن

خارج كرده و پهن كنید.

خطای هفتم:

پركردن ماشین با لباس های كثیف از چند روز قبل. این خطا از آن دست اشتباه هایی است كه اكثر خانم ها آن را مرتكب می شوند. را آنها لباس های كثیف، نبودن برای جلوی چشم خانم ها معمواًل

پر كاماًل ماشین كه زمانی تا می ریزند لباس شویی ماشین درون و رطوبت عرق، اینكه از غافل كنند. روشن را آن شد، لباس از آلودگی لباس ها می توانند زمینه ساز تولید انواع میكروب ها و رخنه كردن آنها درون لباس ها شوند. میكروب هایی كه در محفظه های ریز لباس ها رخنه می كنند تا در فرصت مناسب شروع به فعالیت هایی

كنند كه موجب ناراحتی های پوستی در ما می شود.

خطای هشتم:

شستن كفش و لباس های گلی با ماشین لباس شویی. اگر خسته و كوفته از مسافرت یا كوهنوردی برگشته اید و حال و حوصله شستن كفش و لباس گلی تان را ندارید، بهتر است به جای پرتاب كردن آنها درون ماشین لباس شویی، گوشه حیاط یا حمام قرارشان دهید پنهان شده آلودگی های و برود. میكروب تا خوب خستگی تان در در گل و الی ممكن است تا مدت ها درون ماشین لباس شویی باقی است بهتر بنابراین كند، نفوذ هم لباس های تان سایر به و بماند لباس هایی كه گل و كثیفی از سر و كول شان باال می رود را با دست

بشویید.

خدا پشت پنجره ایستادهجانی كوچولو با پدر و مادر و خواهرش سالی برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ رفته بودن به مزرعه. مادربزرگ یه تیركمون به جانی داد تا باهاش بازی كنه. موقع بازی جانی به اشتباه یه تیر به سمت اردک خونگی مادربزرگش پرت كرد كه به سرش خورد و اونو كشت. جانی وحشت زده شد... الشه رو برداشت و برد پشت هیزمها قایم كرد. وقتی سرشو بلند كرد دید كه خواهرش همه چیزو... دیده...

ولی حرفی نزد.

ولی "توی شستن ظرفها كمكم كن" به سالی گفت مادربزرگ سالی گفت: "مامان بزرگ جانی بهم گفته كه می خواد تو كارای آشپزخونه كمک كنه" و زیر لبی به جانی گفت: "اردكه رو یادت

میاد؟"... جانی ظرفا رو شست.

بچه خــواد می كه گفت پــدربــزرگ روز اون ظهر از بعد من "متاسفانه گفت: مادربزرگ ولی ماهیگیری ببره رو ها برای درست كردن شام به كمک سالی احتیاج دارم" سالی لبخندی زد و گفت: "نگران نباشید چونكه جانی به من گفته می خواد كمک كنه" و زیر لبی به جانی گفت: "اردكه رو یادت میاد؟"... اون روز

سالی رفت ماهیگیری و جانی تو درست كردن شام كمک كرد.

عالوه بود مجبور جانی و گذشت منوال همین به روزی چند نتونست اینكه تا بده. انجام رو هم بر كارای خودش كارای سالی تحمل كنه و رفت پیش مادربزرگش و همه چیز رو بهش اعتراف كرد. مادربزرگ لبخندی زد و اونو در آغوش گرفت و گفت: "عزیز دلم می دونم چی شده. من اون موقع كنارپنجره بودم و همه چیزو دیدم اما چون خیلی دوستت دارم بخشیدمت. من فقط می خواستم ببینم تا كی می خوای به سالی اجازه بدی به خاطر یه اشتباه تو رو

در خدمت خودش بگیره!"

گذشته شما هرچی كه باشه، هركاری كه كرده باشید.. هركاری ترس، تقلب، دروغ، ( میكشه رختون به رو اون دایم شیطان كه باید كه هست... و...( هرچی تلخی نفرت، عصبانیت، بد، عادتهای بدونید كه خدا كنار پنجره ایستاه بوده و همه چیز رو دیده. همه زندگیتون، همه كاراتون رو دیده. اون میخواد كه شما بدونید كه به كی تا ببینه میخواد فقط بخشیده... رو شما و داره دوستتون

شیطان اجازه میدید به خاطر این كارا شما رو در خدمت بگیره!

بخشایش طلب ازش وقت هر كه اینه خدا درباره چیز بهترین میكنید نه تنها میبخشه بلكه فراموش هم میكنه.

همیشه به خاطر داشته باشید:

«خدا پشت پنجره ایستاده»

مرکز خدمات اهوراکادر متخصص ما آماده ارائه خدمات زیر می باشد:

* No Income* Employment* Student* Capital Gain* Self _employment* Seniors

تهیه و تنظیم فرمهای مالیاتی شخصی:

با تخفیف ویژه برای دانشجویان و سالمندان

۶٠٩ -٧٨٣ -٠٤۵۵

لطفًا جهت اطالعات بیشتر

با تلفن ما تماس حاصل فرمائید

گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 8 Friday Jan.06. 2012, No. 77

شرایط دشوار بخشی از جریانات زندگی هستند. در مقابل مشكالتی مانند داغدیدگی یا درگیریهای شخصی و كاری باید دست و پنجه نرم كرد و زندگی باید بهر شكلش ادامه پیدا كند. ولی گاهی اوقات مردم با حوادث ناگوار و غیرمنتظره ای مواجه می شوند كه تأثیر جّدی و عمیقی در زندگیشان بجا می گذارد حّتی اگر خطرات جّدی فیزیكی آن از بین رفته باشد. افرادی با این نوع تجربّیات ممكن است دچار سرانجام كه شوند وحشتناک های كابوس و ناخوشایند انعكاسات ترس و واهمۀ پیچیده ای را بر زندگی آنها غالب می كند و آنها را برای مدتی از نظر روانی فلج می كند. اگر این حاالت بیش از یک ماه ادامه پیدا كند، احتمال آنكه آنها به اغتشاش و فشار روحی ناشی از ضربات

آنی مبتال شده باشند قریب به یقین است.

از یكی ناگهانی ضربات از ناشی روحی فشارهای و اغتشاشات شرایط متعددی است كه بعنوان بیماری اضطراب شناخته شده است. تقریبًا یک نفر از ده نفر مبتال به این بیماری است. این نوع بیماری یكی از متداول ترین بیماری های روانی محسوب می شود. كودكان و بزرگساالن هر دو می توانند به این بیماری مبتال شوند. این بیماری زندگی به ادامه از را فرد گاهی كه باشد شدید آنچنان تواند می برای پیشرفته امكانات درمانی باوجود دارد. خوشبختانه باز طبیعی و عادی زندگی به توانند می آن به مبتال افراد بیماری، نوع این

متعادل خود برگردند.

چه عواملی موجب این بیماری می شوند؟

افراد در زمانی ناگهانی ضربات از ناشی روحی فشار و اغتشاش پدیدار می شود كه آنها با حوادث وحشتناک، مانند قرار گرفتن در موجب كه شوند روبرو مرگ به تهدید یا مرگ واقعی صحنه یک زخمی شدن شدید آنها با اطرافیانشان شده باشد. حوادث این چنانی ممكن كه شود می نامیده روانی و فیزیكی كننده تحریک عوامل

است كه درمورد یک شخص به تنهایی، یا در یک گروه بزرگ بوجود آید. حمالت وحشیانه ای مانند تجاوز جنسی و یا جیب بری، سقوط های فاجعه نظامی، درگیریهای اتوموبیل، با تصادف یا و هواپیما را افراد زلزله و طوفان، مسائلی هستند كه مانند صنعتی و طبیعی دچار اغتشاشات و بیماریهای روانی می كنند. در بعضی موارد حتی مشاهده كشته شدن و یا آگاه شدن از در معرض خطر بودن یكی از اعضای خانواده یا یک دوست نزدیک می تواند عامل این بیماری شود.

عالئم این بیماری چیستند؟

نشانه های این بیماری معمواًل در طی سه ماه از آغاز ضربه شروع می شوند، اگر چه گاهی این عالئم خودشان را سالها بعد نشان می دهند، زمانی و قدرت این عالئم متفاوت هستند، برای برخی از افراد دوران بهبودی در شش ماه و برای برخی دیگر خیلی طوالنی تر انجام می شود. اولین گروه درباره تجربه كردن دارند. این عالئم وجود از سه گروه این حوادث است و از اصلی ترین خصوصیات ویژه این بیماری است افتد. عام ترین آن به این صورت اتفاق می كه به شكلهای مختلف است كه شخص با خاطرات قوی و متناوب یا كابوس ها و بازتاب های ناگهانی از حادثه، اثرات غم انگیز آن را تداعی می كند، همچنین با فرارسیدن سالگرد آن حادثه یا حضور در شرایط خاص كه افراد را به یاد آن حادثه می اندازد هم، ناآرامی مفرطی در فرد ایجاد می شود. اجتناب و بی تفاوتی عاطفی دومین گروه این عالئم هستند و نتیجه اّولش آن است كه افراد از مواجه شدن با صحنه هایی كه آنها را بیاد آن حادثه غم انگیز می اندازد، پرهیز كنند. بی حسی و فلج روحی معمواًل بعد از آن اتفاق شروع می شود. شخص مبتال به این بیماری قبلی بمرور عالقه و از دوستان و خانواده دست بكشد ممكن است اش را به انجام فعالیت های لذتبخش روزانه از دست بدهد و در ابراز احساساتش دچار ناتوانی و اشكال شود، بخصوص با آنانی كه زمانی ترین عام از شدید گناه احساس است. داشته ای صمیمانه روابط عالئم این بیماری است. در موارد نادر اشخاص به درجه ای از كناره گیری از دیگران می رسند كه ممكن است از چند دقیقه تا چند روز

به طول انجامد.

در آن دوران شخص به راستی تصور می كند كه آن شرایط دوباره برایش تكرار شده است و به گونه ای رفتار می كند كه گویا همه آن حوادث غم انگیز دوباره در حال اتفاق افتادن هستند. سومین گروه خواب روند در تغییراتی كه است این بیماری نوع این برای عالئم فرد ایجاد می شود و بیداریش افزایش پیدا می كند. بی خوابی برای وظایفشان دادن انجام و تمركز در كه بیماری این به مبتال افراد دچار اشكال می شوند، یک مسأله عادی تلقی می شود كه همچنین

می تواند پرخاشگری را هم بدنبال داشته باشد.ادامه در صفحه مقابل

فرستنده: مهین خدابندهاغتشاش و فشار روحی ناشی از ضربات ناگهانیCanadian Mental Health Association-Edmontor Region

Friday Jan.06. 2012, No. 779 گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390

By: Mahroyeh Maghzi - [email protected]

نوشته : مهرويه مغزی، ونكوورWhat is about man's responsibilites?

A friend asked! I said: What about ‘him’!She said: What about the man’s

responsibility, when there is dissension between his mother and his wife?

I said: Always remember that mother should educate and teach her son to be ‘just’ and act wisely, especially when there are problems between his wife and his mother,

it is the mother‘s responsibility to give her son enough confidence that he can keep his mother’s love effordlessly but he has to make so much efforts to keep his wife’s love for himself,

it is the mother’s responsibility to tell her son that she would never doubt his love for herself but his wife does, of course if he doesn’t act wisely,

it is the mother’s responsibility to tell her son that although he is taking his mother’s love for granted but he should never do the same for his wife’s love and telling and teaching him to be ‘just’ and act wisely in the time of dissension instead of being emotional,

in the time of war mother should be surrendered no matter whose fault it is to show her deepest love for her son and for the sack of unity in his family,

it is the mother’s responsibility to sit back and watching her son and his family grow together,

it is the mother’s responsibility to let her son free to give all his love to his family in a way that she, his wife, falls in love with him again,

since mother knows well that the spiritual -cord between her and her son would never be broken but marriage can!

So you had asked me about the man’s responsibility, but I had no choice but to tell you about the mother’s responsibilities since only mother can teach heavenly qualities to her son and educating him,

only mother can create a wise - man, a man who knows what to do to make peace between two ‘women’!

So to make it short I should say the following words:

A wise - man is a sweet ‘fruit’ and /or a ‘sweet red apple’ of the ‘tree’ of the life of a good mother and this ‘fruit’ is destined to be ‘eaten’ by another woman!!!

This is the unsolved mystery of the relationship between two women in this world!

ادامه از صفحه قبل

بیماریهای دیگری که ممکن است با این بیماری همزمان شوند:

افراد مبتال به این بیماری ممكن است به مواد مخّدر و مشروبات الكلی اضطراب و نگرانی مانند دیگر بیماریهای و افسردگی شوند. معتاد نیز مفرط، سرگیجه، دردهای قفسه سینه، اختالالت در كار شكم و روده و اختالالت در سیستم ایمنی بدن می توانند به نوعی با این مشكل ارتباط داشته باشند. این عالئم معمواًل بعنوان بیماریهای كنترل شده از طرف خود افراد درمان می شوند و ارتباطشان با اغتشاشات روانی تنها زمانی آشكار می شود كه داوطلبانه توسط خود بیمار، یا با تحقیقات پزشكان برای ارتباط احتمالی این نوع عالئم با حوادث ناگوار و وحشتناكی كه برای

شخص اتفاق افتاده است، اطالعات مربوط به آن فاش می شود.

چگونه می توان اغتشاش و فشار روحی ناشی از ضربات ناگهانی را درمان کرد؟

استفاده از دارو می تواند به افراد مبتال به افسردگی و اضطراب ناشی از این بیماری كمک كند و آنها را در دوباره سازی سیستم عادی خوابشان

یاری دهد.

رفتار درمانی شناختی و گروه درمانی غالبًا راههای امیدوار كننده ای نظر تحت اكثراً كه اند شده شناخته بیماری این برای كه هستند متخصصین مجّرب در یک نوع خاص آن مانند مشاوران تجاوزات جنسی، بیمار تحت شرایط كنترل انجام می شوند. همچنین مواجه درمانی كه شده و بخاطر كمک به برطرف كردن آن، تجربیات گذشته را بخاطر آورد

نیز می تواند سودمند باشد.

تحقیقات در مورد علتها و طرق درمانی این بیماری هنوز ادامه این انواع برای تک تک درمان راه بهترین و مشخص كردن دارد

بیماری هم اكنون تحت بررسی و تحقیق است.

گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 10 Friday Jan.06. 2012, No. 77

بنام یگانه دانای مهربان

قسمت آخر در جستجوی حقیقت

به باورغزالی، نمی توان باعقل پی به حقایق برد چرا كه عقل انسان را از خطر می ترساند و او را به پرهیز از عملی كه برایش ضرر دارد وامیدارد وظیفه آنچه به و ندارد بیم از خطر ولی عشق

تاكید نباشد. نزد خود شرمنده آینده تا در است دستور می دهد دارند كه تا چیزی را نفهمد محال است كه به قول دیگران اعتماد و آنرا بپذیرد. با فالسفه بحث زیاد داشته اند و تمام سیستم های فلسفی را محكوم به بطالن می كند. می گویند ماده از بین نمی رود غزالی فلسفه اصلی قسمت است(. شده مشخص این )امــروزه راز كه را هستی راز بزرگترین شد موفق باشد. می خداشناسی اسرار مفتاح كشف را شناخت و چون خدا بشناسد است خداوند جهان را بدست آورد. می گویند این دنیا بهترین دنیای ممكن است )چرا كه خداوند بهترین را می سازد(. می فرمایند راه عشق راهی است. استعداد مخصوص مستلزم آن در و سلوک دشوار، طوالنی كسی كه در راه عشق قدم می گذارد باید عالوه بر استعداد دارای اراده باشد تا بتواند سختی ها را تحمل كند و از راه راست منحرف نشود. هدف غزالی در مجاهده با نفس كشتن غرایض نیست بلكه تصفیه آنهاست. تعلیم او رهبانیت نیست اجتناب از حرام است یا اجتناب از تمام آنچه موجب تجاوز به عدالت و حقیقت است. به آنچه عقیده داشت عمل كرد، به خود و به مردم دروغ نگفت و ایمان برای مكانها بهترین از كند. صحرا می اثر مخاطب در كه اوست اندیشیدن به خداوند و اسرار هستی است. موسی)ع( با سكونت در صحرا و تفكر درباره خداوند، صدای او را شنیدند. محمد)ص( با بسر بردن در صحرا و غار، صدای خدا را توسط جبرییل استماع می كند. غزالی خاتمیت را قبول دارد و می داند كه پیامبر نخواهد شد ولی برآنست كه شاید با تفكر درمبدأ و علت ایجاد جهان، به حقیقت پی ببرد. لذا راهی صحرا شد و ده سال را در بیابانها به سر برد، جالب توجه ترین بخش زندگی فكری و معنوی او كه بر ما مجهول است. وقتی می گوید از تردید نجات پیداكردم و به درک وجود خدا نایل شدم، مسلمًا راست می گوید. قبل از هجرت از بغداد نیز صدیق، امین و متواضع اما اهل جدل است كه بعد از ده سال آنرا كنار می گذارد. در "المنقذ من الضالل" راجع به تردید خود به تفصیل سخن گفته و رسیدن به حقیقت را توضیح می دهد ولی می گوید حالی به ایشان دست داده كه نمی تواند وصف كند، چیزهایی بر او كشف شده كه نمی تواند بیان كند ولی نمی گوید آنحال چه بوده و آن كشف ها

اند. نیافته اعتقاد به خدا عقل با است آنچه مشخص كدامند. می گوید باید مثل من شوید تا آن حال را درک كنید و بدانید خدا وجود دارد. غزالی و تصوف ـ طریقه تصوف را از ابوفضل بن محمد فارمدی، پیر طریقتش اخذ، در عبادت و ذكر دستورهایش را بكار بست و مشقت ها برد تا برآنچه می خواست دست یافت. از استاد دریافت ولی بدین قناعت نكرد و خود در سیر و سلوک كوشش بسیار نمود تا جایی كه حقایق بر او مكشوف و به یقین رسید. ورود ایشان در مسلک صوفیه و تالیفاتش در عالم تصوف، انقالبی عظیم بوجود آورد و این فن هم مانند فلسفه از عصر او بعد رنگ دیگری بخود گرفت. تصوف در قرن پنجم نمو كامل به شهاب شیخ سنایی، اند: جمله از داد، شیرین های میوه و نمود الدین سهروردی مولف حكمت االشراق، احمد غزالی، عین القضات الدین شهاب بلخی، الدین موالنا جالل نیشابوری، عطار همدانی، سهروردی مولف عوارف المعارف، سعدی شیرازی، فخرالدین عراقی، افضل الدین كاشانی، محی الدین عربی، حافظ شیرازی، شاه نعمت شیخ گیالنی، زاهد شیخ اردبیلی، الدین صفی شیخ كرمانی، الله

محمود شبستری صاحب گلشن راز و بسیاری دیگر.

ابن اخالق، در غزالی اند: بخشیده دوام را تصوف نفر سه عربی در معرفت نظری و موالنا در ذوق و سلوک مراجع ـ از كتب

"غزالی در بغداد" ادوارد توماس، ترجمه ذبیح اله منصوری، "غزالی نامه" تالیف جالل الدین همایی، "تصوف اسالمی و رابطه انسان و "فرار كدكنی، رضا شفیعی محمد ترجمه نیكلسون، رینولد خدا" از مدرسه" تالیف عبدالحسین زرین كوب و "المنقذ من الضالل"، اینترنت و عالقمندی به ایشان، در تنظیم این مقاله بهره برده ام. تالیفات ـ هیچ متفكر اسالمی به اندازه ایشان، تالیفات ندارد. 457 كتاب منسوب به ایشان است كه طبق روایتی از خودشان حدود 70 كتاب، اصلی است. "احیا العلوم" ره آورد ده ساله، در كتب اخالقی نظیر ندارد و هر كس بعد از او در علم اخالق نوشته، از آن سودی برده است."كیمیای سعادت" تحریر فارسی "احیا العلوم" و بعد از مراجعت به طوس تالیف و "المنقذ من الضالل" كه چگونگی تحول و انقالب را درایشان نشان می دهد بعد از آن دو نگاشته شده است.

بعنوان اختتام: زندگی غزالی به دنیای اسالم آموخت كه همه صمیمانه جستجوگر او كرد. "حقیقت" فدای توان می را چیز

حقیقت و اهل تحقیق نه تقلید، بود.

اخالص از اندرزخواهی چنین می گوید: به در موقع مرگ غافل مشو.

آرزوی روشنی دل برایتان دارم

تهیه كننده: علی نسیمامام محمد غزالی [email protected]

Friday Jan.06. 2012, No. 7711 گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390

This article is written by Bronnie Ware, a palliative care worker who has worked with a countless number or patients who are sadly seeing their last days on earth. When Bronnie had questioned the patience about any regrets they had or anything they would do differently, common themes surfaced again and again. Here are the most common five:

1. I wish I’d had the courage to live a life true to myself, not the life others expected of me.

This was the most common regret of all. When people realize that their life is almost over and look back clearly on it, it is easy to see how many dreams have gone unfulfilled. Most people have had not honored even a half of their dreams and had to die knowing that it was due to choices they had made, or not made. It is very important to try and honor at least some of your dreams along the way. From the moment that you lose your health, it is too late. Health brings a freedom very few realize, until they no longer have it.

2. I wish I didn’t work so hard - This came from

every male patient that I nursed. They missed their children’s youth and their partner’s companionship.

Women also spoke of this regret. But as most were from an older generation, many of the female patients had not been breadwinners. All of the men I nursed deeply regretted spending so much of their lives on the treadmill of a work existence. By simplifying your lifestyle and making conscious choices along the way, it is possible to not need the income that you think you do. And by creating more space in your life, you become happier and more open to new opportunities, ones more suited to your new lifestyle.

3. I wish I’d had the courage to express my feelings - Many people suppressed their feelings in order to keep peace with others. Many developed illnesses relating to the bitterness and resentment they carried as a result. As a result, they settled

for a mediocre existence and never became who they were truly capable of becoming. We cannot control the reactions of others. However, although people may initially react when you change the way you are by speaking honestly, in the end it raises the relationship to a whole new and healthier level. Either that or it releases the unhealthy relationship from your life. Either way, you win.

4. I wish I had stayed in touch with my friends - Often they would not truly realize the full benefits of old friends until their dying weeks and it was not always possible to track them down. Many had become so caught up in their own lives that they had let golden friendships slip by over the years. There were many deep regrets about not giving friendships the time and effort that they deserved. Everyone misses their friends when they are dying.

It is common for anyone in a busy lifestyle to let friendships slip. But when you are faced with your approaching death, the physical details of life fall away. People do want to get their financial affairs in order if possible. But it is not money or status that holds the true importance for them. They want to get things in order more for the benefit of those they love. Usually though, they are too ill and weary to ever manage this task. It all comes down to love and relationships in the end. That is all that remains in the final weeks, love and relationships.

5. I wish that I had let myself be happier. This is

a surprisingly common one. Many did not realize until the end that happiness is a choice. They had stayed stuck in old patterns and habits. The so-called ‘comfort’ of familiarity overflowed into their emotions, as well as their physical lives. Fear of change had them pretending to others, and to their selves, that they were content. When deep within, they longed to laugh properly and have silliness in their life again. When you are on your deathbed, what others think of you is a long way from your mind. How wonderful to be able to let go and smile again, long before you are dying.

Life is a choice. It is YOUR life. Choose consciously, choose wisely, choose honestly. Choose happiness. By: Bronnie Ware

گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 12 Friday Jan.06. 2012, No. 77

Communication connection between two mobile

1. When the caller start the call the electro magnetic field transmit from his mobile antenna which received by the closest base station “BS”.

2. The signal transmit from the BS to the switching center “SC” in order to chcek the authentication of the caller and receiver.

3. After that the SC will transmit the signal to the closest BS in the receiver side.

4. Next the BS is going to transmit electro magnetic waive which should be received by the receiver mobile antenna.

5. Finally after the receiver open the line the two way communication connection establish between two persons.

How the radiation is produced by a cell phone?

* Cell phone radiation is transmitted by cell phone antenna in all directions.

* Most of the energy lost in the space.* Part of the energy received by base station.* Part of the energy is incident on human head.

Electro magnetic signal transmit from cell phone antenna

Note: The increased use of cell phones has brought about serious concerns regarding the probable health hazards. This is because mobile phones use electromagnetic radiation in the microwave range.

Maximum Power Transmit* The Federal Communications Commission

sets specific absorption rate “SAR” standard which is acceptable power radiation for cell phones must not exceed 1.6W/Kg.

* The lower the SAR the better the phone, from a potential healt hazard.

Continued next month

There are three ways to found SAR1. From the user manual of your mobile phoen.2. Visit mobile manufacturers from web site and select your mobile phone modelhttp://www.mmfai.info/public/sar.cfm3. Enter Federal Communications Commission website and write your mobile FCCIDNumber in the FCCIDhttp://www.fcc.gov/oet/ea/fccid/

Very Important about your cellphone Part 1

Friday Jan.06. 2012, No. 7713 گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390

نکات پزشکی

سخنان بزرگانموفق زودی به باشد بخواهد خوشبخت فقط اگر آدمی مونتسکیو: می گردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشكل

است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور می كند.

زیرا عقل از گاو خیلی می ترسم. میان موجودات من در ابن سینا: ندارد و شاخ هم دارد!

نارسیس: لشكر گوسفندان كه توسط یک شیر اداره می شود، می تواند لشكر شیران را كه توسط یک گوسفند اداره می شود، شكست دهد.

كشتی با خوک نباید كه آموختم پیش مدتها برنارد شاو: جورج گرفت، خیلی كثیف می شوی و مهم تر آنكه خوک از این كار لذت می برد.

انیشتین: دنیا جای خطرناكی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلكه به خاطر كسانی كه شرارتها را می بینند و كاری درمورد آن

انجام نمی دهند.

با تو خاص رابطه نه باشد تو خاصیت عشق بگذار ماندال: نلسون كسی...

آلبرت انیشتین: یادمان باشد بعضی هایمان شانس گفتن كلماتی را داریم كه برخی دیگر حسرتش را مثل: بابا، مامان، پدربزرگ...

می سازند. قصرها آسمان توی روان نژندها هامبی: استیون چارلز اجاره ها روان پزشک ها می روند توی آن ها زندگی می كنند روان پریش ها

را می گیرند.

جی. ام. بری: می شود از امشب قانون تازه ای در زندگی بنا بگذاریم؟ همواره بكوشیم قدری بیش تر از نیاز، مهربان باشیم.

دیگر نگران تیغ ماهی نباشید

خیلی ها خوردن ماهی را دوست دارند اما ازگیر كردن تیغ ماهی در گلو می ترسند اگر خدایی ناكرده تیغ گیر كرد چند حبه زیتون در ظرفی بریزید و با یک لیوان آب چند دقیقه بجوشانید بعد آب را صاف كرده و كم كم آب را بخورید چند دقیقه بعد احساس راحتی

خواهید كرد.

یک آزمایش كوچک بكنید چند حبه زیتون بجوشانید و در آبش چند تا تیغ ماهی بگذارید چند دقیقه بعد تیغها نرم خواهد شد مثل

ماكارونی.

بهترین زمان مصرف ماست

مصرف وعده میان عنوان به ماست قدیم، در كه دانید می آیا می شده است! امروزه در اكثر سفره ما ایرانیان، ماست همراه غذا مصرف می شود و متاسفانه مردمان امروزی، بدون آن كه از خوب و بد بودن آن آگاه باشند، آن را به این شكل مصرف و كودكان خود را نیز به خوردن آن تشویق كرده و آنان را نیز به این رویه اشتباه عادت می دهند و ناخواسته به مرور زمان بر بیماری ها و مشكالت خود و خانواده شان می افزایند و هرگز نمی فهمند كه چوب ندانم كاری های خودشان را می خورند. باید بدانیم كه خوردن ماست همراه با غذا هرگز توصیه نمی شود، زیرا مخلوطی كه ماست همراه غذاهای پختنی به ویژه غذاهای گوشتی تولید می كند، مخلوط سالمی نمی باشد. ماست را در قدیم همراه غذا نمی خورند، بلكه به صورت میان وعده

مصرف می شده است. داخل ماست دانه هایی مانند گردو، كشمش، یا به صورت عصرانه را می ریختند و بادام زمینی، پسته و فندق چاشت به عنوان میان وعده میل می كردند. با این كار اثر بدی كه ماست همراه با غذا، در تولید مخلوط ناسالم دارد از بین می رود )چرا كه با فاصله از غذا مصرف می گردد(، و بعد سردی ماست نیز گرفته می شود. برای بچه ها و سالمندان خوردن ماست به صورت تكمیلی توصیه می گردد. بیشتر بچه ها ی امروزی ماست را خیلی دوست دارند، لذا به جای دادن ماست همراه غذا به كودكان، توصیه می گردد ماست به همراه دانه های خوراكی به صورت میان وعده یا حتی در برخی مواقع به عنوان غذا )بدون این كه در كنار آن غذای نان سنگک خورده شود. مقداری با دیگری مصرف شود( پختنی حتی می توان با كمی دم كرده زعفران هم سردی ماست را گرفت و هم آن را رنگی كرد تا برای كودكان جذاب تر گردد. آب لبوی پخته

شده نیز برای جذاب كردن رنگ ماست پیشنهاد می شود.

تذکر:

مدت دراز در آبلیمو یا )ترشیجات( سركه با ماست خوردن *باعث لک های پوستی می شود.

* خوردن ماست با ماهی آن هم در یک شب زمستانی با توجه به این كه هر دوی این خوراكها سرد هستند و طبیعت زمستان و شب نیز هر دو سرد می باشند، افراد مخصوصًا سالمندان را كه طبیعت سنی آنان نیز سرد است در هنگام خواب )كه آن هم دارای طبیعت

سرد است(، مستعد یک سكته مغزی می كند.

گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 14 Friday Jan.06. 2012, No. 77

برخي بیش از اندازه، قطعه گم شده دارند و چنان تهي اند و روحشان چنان گرفتار حفره هاي خالي است كه تمام حفره یك كردن پر كفاف نیز ما روح

خالي درون آنان را ندارد .

برخي دیگر نیز بیش از اندازه قطعه خالئي هیچ اي، حفره هیچ و دارند

ندارند تا ما برایشان ُپركنیم.

برخي هرگز ما را نمي بینند و نمي یابند و برخي دیگر بیش از اندازه به ما خیره

مي شوند.

اما یابند، مي راه تو زندگي توي ها بعضي هم ها وقت بعضي كمی را راهت كه كوچكی مثل شمع فهمند. نمي را تو هیچگاه

را دستت ولــی اســت ــرده ك ــن روشسوزانده است.

خویش، گمشده یافتن براي ما گاه خود را مي آراییم. گاه براي یافتن )او( به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چیز مي رویم. و همه چیز را به كف مي

آوریم و اما )او( را از كف مي دهیم.

گاهي اویي را كه دوست مي داري را او تو زیرا ندارد، تو به احتیاجي

كامل نمي كني.

تو قطعه گمشده او نیستي.

تو قدرت تملك او را نداري.

گاه نیز چنین كسي تو را رها مي كند.

و گاهي نیز چنین كسي به تو مي آموزد كه خود نیز كامل باشي بي نیاز از قطعه هاي گم شده.

بیاموزد كه خود به تنهایي سفر را آغاز كني، راه او شاید به تو بیفتي، حركت كني.

او به تو مي آموزد و تو را ترك مي كند.

اما پیش از خداحافظي مي گوید: شاید روزي به هم برسیم.

مي گوید و مي رود.

و آغاز راه برایت دشوار است.

این آغاز، این زایش، برایت سخت دردناك است.

دردناك كودكي دوران با وداع است، كامل شدن دردناك است، اما گریزي نیست.

و تو آهسته آهسته بلند مي شوي، و راه مي افتي ومي روي.

و در این راه رفتن دست و بالت بارها زخمي مي شود.

اما آبدیده مي شوي و مي آموزي كه از جاده هاي ناشناس نهراسي از مقصد بي انتها نهراسي، از نرسیدن نهراسي. و تنها بروي و بروي و بروي

***

آنقدر زمین خورده ام

که بدانم برای برخاستن

نه دستی از برون

که همتی از درون

الزم است

حاال اما

نمی خواهم برخیزم

می خواهم اندکی بیاسایم

فردا

برمی خیزم

وقتی که فهمیده باشم چرا

زمین خورده ام

قطعه ی گم شده »قسمت دوم«

Friday Jan.06. 2012, No. 7715 گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390

سعی کن در زندگی همیشه راههای خوب و درست

انتخاب کنی

روستایی در كشاورز یک روزگــاری را زیادی پول باید كه كرد می زندگی كه از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس

می داد.

كشاورز دختر زیبایی داشت كه خیلی وقتی داشتند. را او با ازدواج آرزوی ها پیرمرد طمعكار متوجه شد كشاورز نمی پیشهاد یک بدهد، را پس او پول تواند معامله كرد و گفت اگر با دختر كشاورز و بخشد می را او بدهی كند ازدواج

دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد كاله بردار برای اینكه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت: اصاًل یک كاری

می كنیم.

من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در كیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یكی از این دو را بیرون و بشود باید همسر من آورد بیرون را اگر سنگریزه سیاه بیاورد. بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد الزم نیست كه با من ازدواج كند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر

او حاضر به انجام این كار نشود باید پدر به زندان برود.

این گفت و گو در جلوی خانه كشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر كه چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از

زمین برداشت و داخل كیسه انداخت. ولی چیزی نگفت!

كیسه از را آنها از یكی كه خواست دخترک از پیرمرد سپس بیرون بیاورد.

تصور كنید اگر شما آنجا بودید چه كار می كردید؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید؟

بینید که اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می سه امکان وجود دارد:

1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد كند.

بیاورد و نشان دهد كه پیرمرد تقلب 2ـ هر دو سنگریزه را در كرده است.

3ـ یكی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج كند تا پدرش به زندان نیفتد.

لحظه ای به این شرایط فكر كنید. هدف این حكایت كه است تفكری و منطقی تفكر بین تفاوت ارزیابی دختر این معضل شود. می نامیده جنبی اصطالحًا

جوان را نمی توان با تفكر منطقی حل كرد.

به نتایج هر یک از این سه گزینه فكر كنید، اگر شما بودید چه كار می كردید؟!

و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد:

دو آن از یكی و برد به داخل كیسه را دست خود اینكه بدون بازی، ناشی با و سرعت به و برداشت را سنگریزه سنگریزه دیده بشود، وانمود كرد كه از دستش لغزیده و به زمین انبوه سنگریزه های دیگر بین افتاده. پیدا كردن آن سنگریزه در

غیرممكن بود.

در همین لحظه دخترک گفت: آه چقدر من دست و پا چلفتی اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را كه داخل كیسه است هستم! دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای كه از دست من افتاد چه

رنگی بوده است...

و چون سنگریزه ای كه در كیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف كند و شرطی را كه گذاشته بود به اجبار پذیرفت و

دختر نیز تظاهر كرد كه از این نتیجه حیرت كرده است.

نتیجه ای که 100 درصد به نفع آنها بود.

1ـ همیشه یک راه حل برای مشكالت پیچیده وجود دارد.

2ـ این حقیقت دارد كه ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی كنیم.

و مثبت های ایده و افكار از سرشار تواند می شما هفته 3ـ تصمیم های عاقالنه باشد.

حکایت آموزنده

گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 16 Friday Jan.06. 2012, No. 77

ادامه در صفحه مقابل

روشهای مبارزه با استرش

اول اینکه از استرسهایتان حرف بزنید:

و بدبختی ها كل و بیاورید گیر قرص، دهن و صبور آدم یک جفتک هایی كه از "االغ زندگی" خورده اید را با او تقسیم كنید…

آن بر عالوه كند… می كم را آنها وزن مشكالت، كردن بازگو او هم سفره باز می كنید، را جلو كسی دلتان وقتی سفره معمواًل خودش را برایتان باز می كند و یحتمل می فهمید كه شما در این

دنیا، تنها آدم كتک خورده نیستید... و این یعنی آرامش.

دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید:

گذشته تان و آینده تان را خیلی جدی نگیرید…

حق در گذشته در كه كوتاهی هایی و خرابكاریها پاپیچ اصاًل خودتان كرده اید، نشوید.

همه همینطور بوده اند و انگشت فرو كردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده ای جز چركی شدن آنها ندارد.

آینده را هم كه رسمًا باید به هیچ كجایتان حساب نیاورید.

ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است.

دردناک تر و سخت تر معمواًل چیز آن خود از چیزی، هر فكر است…

سوم اینکه به خودتان استراحت بدهید:

حاال می گویم استراحت، یک هو فكرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی…! وسط همه گرفتاریها و استرسها

و بدبختی هاتون...!!!

آدم می تواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد…

كمی تنهایی، كمی بچگی كردن، كمی خریت یا هر چیز نامتعارفی كه شاید دوست داشته باشید. كه كمی از دنیای واقعی دورتان كند

و خستگی را بگیرد…

مثل نهنگ ها كه هر از چندگاهی به باالی آب می آیند و نفسی تازه می كنند و دوباره به زیر آب برمی گردند…

چهارم اینکه تن تان را بجنبانید:

ورزش قاتل استرس است...

موظف را خودتان ورزش، می گوییم وقتی كه ندارد هم لزومی بازو گوریل اندازه به و بزنید تنی یک وزنه بار هزار روزی كنید

دربیاورید…

همچین كه یک جفتک چاركش منظم و خفیف در روز داشته باشید، كلی موثر است…

از من به شما نصیحت…

پنجم اینکه واقع بین باشید:

ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است كه كنترلی روی آنها نداریم…

داستان، مثل آمپول زدن می ماند… وقتی اصغر آمپول زن، قرار است ماتحت مریض را نوازش كند، حتمًا این كار را می كند و حاال اال ندارد بخواهی سفت كنی، هیچ خاصیتی را آنجایت اگر عضله

اینكه درد آمپول بیشتر می شود…

باید واقع بین بود و عضله ها را شل كرد كه دردش گاهی مواقع كمتر شود…

ششم اینکه زندگی تان، میدان و مسابقه اسب دوانی نیست:

و كردن مقایسه نكنید… مقایسه دیگران با دائم را خودتان "رقابت پیشگی"، استرس زا است…

قاسم المبورگینی و ندارم دارد و من اینكه جاسم فوق لیسانس دارد و من ندارم و عبود فالن دارد و من ندارم، شما را دقیقًا می كند همان اسب مسابقه كه همه عمرش را بابت هویجِ سر چوب، دویده

وبه هیچ كجا هم نرسیده…

زندگی مسخره تر از چیزی است كه شما فكرش رامی كنید…

هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند…

خودتان باشید…

نداشته با عوامل "ترس زا" هراس از مواجهه اینکه هفتم باشید:

مثال ساده آن، دندانپزشک است…

وقتی دندان خراب دارید، یک كله پیش دكتر بروید و درستش كنید… نه اینكه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندانپزشک، با

درد آن بسازید و همه لقمه هایتان را با یكطرفتان بجوید…

نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترسِ درد است…

ترس، استرس می زاید

Friday Jan.06. 2012, No. 7717 گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390

قوانین زندگی

ادامه از صفحه قبل

هشتم اینکه خوب بخورید و بخوابید:

و شعارتان "قبر بابای دنیا" باشد:

آدمی كه درست نخوابد و نخورد، مغزش درست كارنمی كند…

نشان مهلک و را سخت چیز همه دارد عادت هم، علیل مغز دهد…

هم را كیلویی یک وزنه یک است، خسته و گرسنه وقتی آدم نمی تواند بلند كند، چه برسد به یک فكر چند كیلویی…!!

نهم اینکه بخندید:

همه مشكل دارند…

من دارم، شما هم دارید… همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست…

یاد بگیرید بخندید… به ریش دنیا و مشكالت بخندید…

این نوشتن دو ساعت صرف كه من به بخندید… بدبختی ها به موضوع كردم، بخندید…

به خودتان بخندید…

دو بار اولش سخت است، اما كم كم عادت میكنید و می بینید كه رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست…

درمانش نمی كند اما دردش را كم می كند.

قانون یکم:

به شما جسمی داده می شود. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید كه در طول زندگی در دنیای خاكی با

شماست.

قانون دوم:

كه كرده اید نام نویسی وقت تمام و غیررسمی مدرسه ای در "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درس ها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان برایشان آموزشی برنامه از به عنوان بخشی بهتر است بیاید، پس

طرح ریزی كنید

قانون سوم:

اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یك سلسله دادرسی، خطا و پیروزی های گهگاهی، آزمایش های ناكام نیز به همان اندازه آزمایش های موفق بخشی از فرآیند رشد هستند

قانون چهارم:

اشكال در درس ها شود. آموخته تا می شود تكرار آنقدر درس آموختید وقتی بیاموزید. را آنها تا می شوند، تكرار آنقدر مختلف زودتر است بهتر بنابراین كنید، شروع را بعدی درس می توانید

درس هایتان را بیاموزید

قانون پنجم:

آن در كه نیست زندگی از بخشی هیچ ندارد. پایان آموختن

درسی نباشد. اگر زنده هستید درس هایتان را نیز باید بیاموزید.

قانون ششم:

قضاوت نكنید، غیبت نكنید، ادعا نكنید، سرزنش نكنید، تحقیر و مسخره نكنید، وگرنه سرتون میاد. خداوند شما را در همان شرایط

قرار می دهد تا ببیند شما چكار می كنید.

قانون هفتم:

دیگران در از چیزی نمی توانید آینه شما هستند. فقط دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنكه منعكس كننده چیزی باشد

كه درباره خودتان می پسندید یا از آن بدتان می آید.

قانون هشتم:

انتخاب چگونه زندگی كردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد به بستگی می كنید، چه آنها با كه این دارید، اختیار در را نیاز

خودتان دارد.

قانون نهم:

جواب هایتان در وجود خودتان است. تنها كاری كه باید بكنید این است كه نگاه كنید، گوش بدهید و اعتماد كنید.

قانون دهم:

خیرخواِه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.

گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 18 Friday Jan.06. 2012, No. 77

چرا من مجموعه ای از دوستان متفاوت را دارم؟

* چگونه می شود که با تمامی آنها ارتباط داشته باشم؟

* من فكر می كنم هر یک بمن كمک می كنند كه یک قسمت مشخص از من نمایان گردد.

* وقتی با یكی از آنها هستم بسیار آدم مودبی جلوه می كنم.

* با دیگری دوست دارم جوک بگویم.

* با یكی از آنان راجع به موضوعات مهم تبادل نظر می كنم.

* با دیگری راجع به هر چیز ساده ای می خندیم.

* با مجموعه ای دیگر در كافی شاپ می نشینم و قهوه و كیک می خورم.

* با تعدادی دیگر در مهمانی های خانوادگی شادمانه می رقصم.

* به مشكالت یک دوست گوش داده، نظرات مشورتی می دهم.

* به نظرات دیگری كه مرا موعظه می كند گوش فرامی دهم.

فیلم و عكس گرفتن با و رفته مسافرت به آنان از بعضی با *لحظات خوش مشترک را جاودانه می كنم.

* بدین سان است كه جعبه گنج من شكل گرفته، جعبه ای كامل از دوستان متفاوت.

* آنها دوستانی هستند كه مرا بهتر از خودم درک می كنند.

* كه مرا در روزهای خوب و بد یاری می كنند.

* آنها مانند قرصهای ضدافسردگی هستند كه هر یک را در روزی متفاوت مصرف می كنم.

* پزشكانی كه سالها برای كشف راز طول عمر به تحقیق پرداخته اند استمرار برای )F ویتامین )مولتی دوستان وجود كه معتقدند

سالمتی یک الزام است .

* تحقیقات نشاندهنده این واقعیت است كه افراد اجتماعی ریسک افسردگی و سكته قلبی را تا 50 درصد كاهش داده و ظاهرشان را

تا سی سال جوانتر نشان می دهد.

* من از اینكه چنین مخزنی از ویتامینهای F را در اختیار دارم خرسندم.

* برای دوستانمان ارزش قائل شده و همواره تماسمان را با آنها حفظ نمائیم.

* از اینكه ویتامین F من هستی خیلی خوشحالم.

ویتامین F من

Friday Jan.06. 2012, No. 7719 گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390

ی تک

هفله

مج

یهنگ

فری،

علمی،

زشمو

آادا

کانب

غرژه

ویی،

رس فا

ان زب

به

ه فت

ههر

د انی

توی

ا مد ر

منش

دانه

جلم

کنیه

العمط

ز نی

تسای

ب ق و

ری ط

از

ww

w.Da

nesh

man

d.Ca

Tel:

604.

913.

0399

Fax:

604

.913

.039

0Em

ail:

Info

@ D

anes

hman

d. C

aw

ww.

Dan

eshm

and.

Ca

Dane

shm

and

Mag

azin

ePe

rsia

n, W

eekl

y

For W

este

rn C

anad

a

ی تک

هفله

مج

یهنگ

فری،

علمی،

زشمو

آادا

کانب

غرژه

ویی،

رس فا

ان زب

به

ه فت

ههر

د انی

توی

ا مد ر

منش

دانه

جلم

کنیه

العمط

ز نی

تسای

ب ق و

ری ط

از

ww

w.Da

nesh

man

d.Ca

Tel:

604.

913.

0399

Fax:

604

.913

.039

0Em

ail:

Info

@ D

anes

hman

d. C

aw

ww.

Dan

eshm

and.

Ca

Dane

shm

and

Mag

azin

ePe

rsia

n, W

eekl

y

For W

este

rn C

anad

a

یفتگ

ه هجل

م

گپی با مهاجرین شماره 77، جمعه 16 دی 1390 20 Friday Jan.06. 2012, No. 77