شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through...

171
رهان ب ق ي ر ط دا از خ ت خ ا ن ش ي حي ي هازون ده نس ي و ي ازه دزب ه ) ب ادي ق ت ع و ا ) ي هي ، مد ي س ا ن ش ل4 ئ سا م وص ص خ زا دز مازي ش> ئ هاي ب ا ن ك ف ل4 ؤ م، ي حي ي عاز هازون ت س م م س ا ) ت ح ي ت) ش ا ن ش و ان) ه ج خ ي از ) دز ب نM ر ا ي ب ا ) و ب ان ) راب گ اده) ر مR ) ظ ن ه) ط ق ن ه ) ز او ب ا ) بM ا از ده اي) م ع ش ح ي. ت) ش ده ا اب) زس] اپ] ) خ اد ) ب رام ي) ح ه ا ) ه ب) ك ت) ش ا} ان) وه ي{ “ ي حي ي و ”} زونM ا{ “ ”هازون ي مسا ا ه ازg ت ف ر گر ب عاز، ت س م م سا( . ؤد ش ي م وط ي ر م). ت ش ده ا ه س ت ش ا د، گد دب ن گ ن خر كف ه ت علر ب كه ري مي ا نw پ دو ده ) رب ب ازپ) م، ك) س ي روز ب ه| ت ح) ص ت ) س] ي، ق ) ي ر ح ا ) ام ب) ل و ع ) ن ف ه ) ق ، ح ي ي) ش و ي “ دز ان) ه ن] پ ت) ش : ” د د از ) نg پ از ن عز او ا ) بM ا د ) ن پ ا،) ه ك ر ب ا ) ب ن ي دازو ت ي د ) ، ض نM را) ق ي ق لا خ دزوس ا خ) س ا] ه، ب ) ت ك ر ب راي ) ب ي مل د ) ن ف ر ب ل، ن4 پ را) س دز ا ا) رده ك1 د ) ن پ، 2 ، ا دز د ) ر خ ي) ه، ي ي لا ط ر) عص ر، مي ا ) نw پ ي) س ؤ م ه،g ) ت ف ز ن> ي ئ ل از) ل م ل،) ما ك ه ت ) ق رد، ح) ك وازد ت ي ر ) ش ي ر) ب ن ي ه دازو) ك ي ي ها ن@ ب ن) ص م ان ) راب گل) م كا ت ش خ ا ) اه ف ن ب ) س ، ا ان ) راب گل) م كا ت اپ ) راف عي، ا ا ) ن پ د ن ي دز ا ي گ د ) ب ز ق ي ا ) ق ح، ت) ش ا ا ) مه خ ه وه ك س ها، گ ب ز1 ، ان ) راب گل) ما ك ت ش خ ا ) اه ف ن ب ) س ا2 از ش ي دا ؤي) ش ه ) ب ت ي دا) ، ه ان ) راب گ ن ي دازو ت ه د) ، م ن ي دازو ي ي طا ي ) ش ادوي ) ، خ و كازي دا ) ، ف ت ع ت@ ب) طرح) ط، نM را) ق اپ ر ) ج ع م، ي ي ) گب ت ق ل خ ول، ل) س ي ها) گM ود ا ) خ، اپ ن خ ي ضلء ا ا س مي، نM را ق ق ي ر ط ان ) اب] د! ب ) ن ق گ ي م دزوغ ن ي دازو دان ) ب رز ق، ت) ش وده ا ) ي ل از از رپ ) حM ا ان) ه ج، اپ ) واب ي خ ه دز داب ن م ) ش و ه اي) ه ه ) وب گ راز) س د، ا ن ) ش ا ه ب ت ) ش دا ب ي ع لا ط ا ي ي ه ) هاب ب ر) گ ر ه، ت ) ش و ي ر س ت ي ع ق و وا ان) م دم ز) ، ع ق ) ي م ع ر ك ق ن، ي ي را) گ ن ي دازو( .اي .ان ديDNA م، ) س] خ ه دز ) ت ق ه ب ه ر ) ج ع م، دن ) ب ي ي) م ي م ا ت) س سي ه دز ) ت ق ه ب ه ر ) ج ع م ول، ل) س ه دز ) ت ق ه ب ه ر ) ج ع م م، ت ه ا ر ) ج ع م،) ه ر ) ج ع م ه، ) ه داب ر ) ج ع مل،) س ع وز ) ي پ ه دز ز ر ) ج ع م ه، ش] ي ه دز ر ج ع م ه،] ؤزح م ه دز ر ج ع م، وپ ي ك ن ع ه دز ر ج ع م، اهان ن گ دز ت ق ل خ ه ر ج ع م ر. ش ي ) ت ق ل خ ه دز ر ج ع م و سان ي ا دن ه ب ر ج ع م ه، اب ؤزب م دز ان ) اب] ، ب ي ي را) گ اده) م ت) س ك س، ت ق ل خ ت ي ع قل: وا) م كا ت وزي4 ) يg پ ت) س ك س م، ت راز ا) س ه ا ) ب وان ) ي ي م او اي) ه ه] ) چ ي ا ن ك از ان ) راب گ ل م كا ت ش خ ا اه ف ن ب س ، ا ي ي را گ ماده1 ان ) راب گل) م كا ت ش خ ا ) اه ف ن ب ) س ، ا2 ل) م كا ت ي وز) ل و ي@ پ رو ك ن م ه ت ) ض ر ق ت) س ك س، ه ب خ س ا] ل دز ب م كا ت وزي4 يg پ ت س ك س، ت ق ل خ ت ي ع ق ، وا ان راب گ20 ، ي) س ا ن ش ت) س ي ز خ ي از ) ه دز ب ق ح ن ي ر گي ز ر ب ال و4 ؤ ش رد. ك ازه اس ي ي را گ ن ي دازو

Transcript of شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through...

Page 1: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

برهان طريق از خدا شناختيحيي هارون

نويسنده دربار‌‌‌‌‌‌ه

سياسي، مسائل خصوص در را بيشماري كتابهاي مؤلف يحيي، هارون مستعار اسم تحت . ماده نظر نقطه به او آثار از اي عمده بخش است رسانده چاپ به اعتقادي و مذهبي

( . از برگرفته مستعار، اسم شود مي مربوط سياست و جهان تاريخ در آن تاثير و گرايان } { “ ” } { “ بر ” كه پيامبري دو ياد احترام به كه است يوهان يحيي و آرون هارون اسامي

). است شده گذاشته جنگيدند، كفر عليه “ ” : صحنه پشت حريق، با عام و قتل حقه بوسني، در پنهان دست از عبارتند او آثاراخالقي دروس پاسخ تركيه، براي ملي ترفند اسرائيل، در كردها برنده كارت تروريسم،

بند تركها، با داروين ضديت بند 1قرآن، كرد، 2، وارد بشريت بر داروين كه مصيبتهايي ، همه شكوه رنگها، در خدا هنر طاليي، عصر پيامبر، موسي رفته، بين از ملل تكامل، حقه

گرايان تكامل فاحش اشتباه گرايان، تكامل اعترافات دنيا، اين در زندگي حقايق است، جاگرايان 1 تكامل فاحش اشتباه هدايت 2، گرايان، داروين مذهب داروين، شيطاني جادوي ،

گيتي، خلقت سلول، آگاهي خود حيات، اصلي منشاء قرآن، طريق از دانش سوي بهآخرت جهان حيوانات، در هوشمندانه هاي گونه و فداكاري طبيعت، طرح قرآن، معجزات

! عدم تفكرعميق، گرايي، داروين پايان گفتند مي دروغ داروين فرزندان است، بوده ازل از( . . اي ان دي اسرار باشيد، نداشته اطالعي بي بهانه هرگز سرنوشت، واقعيت و زمان

DNA )معجزه بدن، ايمني سيستم در نهفته معجزه سلول، در نهفته معجزه اتم، معجزه ، معجزه مورچه، در معجزه عنكبوت، در معجزه گياهان، در خلقت معجزه چشم، در نهفته

و انسان بدن معجزه موريانه، در معجزه دانه، معجزه عسل، زنبور در معجزه پشه، در. بشر خلقت در معجزه

: شكست خلقت، واقعيت تكامل تئوري شكست اتم، اسرار به توان مي او هاي كتابچه ازگرايان تكامل فاحش اشتباه گرايي، ماده پايان گرايي، تكامل 1ماده فاحش اشتباه ،

تئوري 2گرايان شكست خلقت، واقعيت گرايان، تكامل ميكروبيولوژي فرضيه شكست ، به پاسخ در گرايي 20تكامل داروين شناسي، زيست تاريخ در حقه بزرگترين و سؤال

. كرد اشارهايثار حقيقت؟، درباره جاوداني تفكر نيز، قرآني مسائل با رابطه در نويسنده ديگر آثار از

قرآن، اخالقي ارزشهاي تكامل، تئوري بهشت، خردان، بي با معاشرت ترك خدا، راه درافراد اسرار قرآن، در رياكار افراد ويژگيهاي توضيح خدا، بخاطر مهاجرت قرآن، دانشقرآن، پاسخهاي قرآن، در اساسي مفهوم قرآن، در بحث و پيام انتقال خدا، اسامي رياكار،مذهب خورده، قسم دشمن شيطان مريدان، تالش مرگ، از پس حيات تجديد جهنم،پپپ

را جزا روز هرگز قرآن، در وجدان اهميت قرآن، در عبادت شيطان، تكبر گمراه، افرادصبر اهميت خرد، بي انسان ويژگيهاي قرآن، درباره نامحترمانه قضاوتهاي نكنيد، فراموش

ايمان سريع فهم قرآن، از كلي اطالعات قرآن، بي 3-2-1در افتاده پا پيش استدالل ، نجات گويند، مي چنين ما دهندگان مراد شويد، پشيمان اينكه از قبل كامل، ايمان ايماني،زيبايي گشت، خواهد باز پيامبر عيسي اعتقادي، بي كابوس خدا، از ترس ايمان، اهل براي

خدا هاي زيبايي تحسين قرآن، در حيات “ 4-3-2-1هاي رمز ” ، ريشخند عنوان با شرارت ، با اتحاد يوسف، مكتب مذهبان، بي مذهب با نزاع قرآن، با مطابق صحيح خرد آزمايش،

چرا نيكو، كلمات از استفاده اهميت تاريخ، طول در مسلمانان ضد بر افتراها خردمندان، : در را نيكي قرآن، در حرارت و اشتياق سهولت، مذهب اسالم دهيد؟، مي فريب را خودتان

قرآن، اسرار از برخي كنند؟، مي تفسير را قرآن خردان بي چگونه كنيد، پيدا چيز همه. قرآن در شكيبايي و عدالت قرآن، در اميد مؤمنان، شهامت

خوب كلمه نشر كتابهاي

خواننده استحضار جهت

Page 2: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

خاطر اين به شده، داده اختصاص تكامل تئوري شكست به فصل يك چرا اينكه دليل . كه آنجايي از گيرد مي بر در را مذهبي ضد هاي فلسفه اساس فرضيه اين كه است

طول در تفكر طرز اين لذا كند، مي انكار را خدا همينطور و خلقت واقعيت گرايي داروينبه 140 و داده دست از را اعتقاداتشان بيشماري مردمان كه است شده سبب اخير سال

. نيست، بيش اي حقه فرضيه اين كنيم ثابت اينكه براي بنابراين آورند روي گمان و شبهه . لذا باشد مي ارتباط در مذهب با شديدا كه گذارد وامي ما عهده به را مهمي خيلي وظيفه

. ممكن خوانندگان از برخي برسد افراد همه نظر و سمع به مهم وظيفه اين كه است الزم . الزم ما نظر به اينرو از باشند داشته را ما كتابهاي از يكي خواندن فرصت فقط است

. دهيم اختصاص موضوع اين با ارتباط در خالصه را فصلي كه استقرآن هاي آيه شناخت در ايماني مسائل با رابطه در موضوعات مؤلف، كتابهاي تمام در

را الهي كلمات تا است آمده بعمل دعوت افراد از و گرفته قرار تفحص و بحث مورد . قرآن هاي آيه به مربوط كه موضوعاتي تمام برند بكار خود زندگاني در را آنها و فراگرفته

جاي بر خواننده ذهن در را ظني يا سؤال هيچگونه كه اند شده داده شرح طوري باشد ميرده. همه است، شده برده بكار كتابها اين در كه سليسي و واضح اصيل، سبك با نمي‌گذارد

. شرح اين كند مي كتابها اين درك به قادر براحتي را اجتماعي گروههاي و جامعه سني هاي . كسانيكه حتي كرد تعبير بتوان ساده نشستي در را كتابها تا شود مي سبب مؤثر و شفاف

قرار است شده نقل كتاب اين در كه واقعيتهايي تاثير تحت كنند، مي رد را معنويت شديدا. نيستند آن محتوي حقايق تكذيب به قادر و گرفته

در يا و خوانده انفرادي بصورت توان مي ر‌ا نويسنده ديگر كتابهاي تمام و كتاب اين . كتابها اين از وري بهره به تمايل كه خوانندگاني كرد صحبت آن به راجع جمعي هاي گروه

ديگران به كتاب از را خود تجربيات و مطالب كه طريقي از را بحث بتوانند چنانچه دارند، را . باشد مي سودمند دهند، انعكاس

شده نوشته پروردگار رضايت جهت صرفا كه كتابها، اين خواندن معرفي اين، بر عالوه. . باشند مي كننده متقاعد نويسنده كتابهاي تمام بود خواهد مذهب به شاياني كمك است،

مؤثرترين از يكي دارند، را ديگران با مذهب به راجع گفتگو تمايل كه آنهايي علت همين به. است كتابها اين خواندن به آنها تشويق روشها

آنها به كتاب آخر صفحات در كه ديگري كتابهاي مرور براي را وقتي خواننده كه است اميدموضوعات جهت در كه ارزشمندي اطالعات منابع از و كرده صرف است، شده اشاره

. ببرد لذت نيست، لطف از خالي هم آنها خواندن كه است، رفته بكار اعتقاديپايه بر توضيحات نويسنده، شخصي نظر نقطه ديگر، كتابهاي برخي همانند كتابها، اين در

مقدس، موضوعات به تكريم و احترام در كارانه مالحظه غير سبكهاي مشكوك، منابعوجود شود مي قلبها انحراف باعث كه اي بدبينانه عذرهاي يا و انگيزي بر شك نااميدي،

ندارد.

اول 2000چاپخوب، كلمه نشر 2000كتابهاي

هندوستان چاپ

: توسط توزيعالرساله

اسالمي مركزپالك الدين، نظام غربي پستي 1بازار كد نو دهلي ،110013

: 4611128، 4625454تلفن: فاكس ،4697333 ،4647980 http://www.alrisala.org, e-mail:[email protected]

ISBN81-87570-05-9 [email protected] : الكترونيكي :/www.harunyahya.org پست سايت وب شبكه

فهرست

6پيشگفتار

اول ) (1بخش

Page 3: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

خلقت علمي در حقيقت شواهد شناخت

10مقدمه هستي تا نيستي 14از

آسمانها و زمين در ها 30نشانهاند كرده تاييد را خدا وجود 64دانشمندان

قرآن معجزه و علمي 70واقعيتهاي

دوم ) (2قسمتخلقت واقعيت انكار خطاي

تكامل 100حقهشوند مي شامل را خدا انكار اشتباه كه هايي 131فلسفه

خدا به نسبت اعتقادي بي در جامعه نگرش 139زيانهايشده داده وعده آخرت :خانه 144جهان

ماده به متفاوت كامال 156نگرشيسرنوشت نسبيت و زمان 192نسبيت

گيري 204نتيجهها 208پانويسپيشگفتار

“ دليل ” است، شده تلقي برهان طريق از خدا شناخت بعنوان كتاب اين اسم چرا اينكه . . وجود با دارند اعتقاد او به و شناسند مي را خدا كه كنند مي اظهار مردم اكثر دارد مهمي

نمي سنجش اش حقيقي وسعت با را خداوند و شناسند نمي را او حقيقت، در آنها، اين،. “ دارد. ” خرد و دليل به احتياج انسان خاطر، همين به كنند

شود مي گفته كه وقتي كه است اين كرد اشاره آن به بايست مي اينجا در كه اي نكته “ به ” بزند، چنگ اش حقيقي وسعت با خدا شناخت به بتواند تا دارد خرد به احتياج انسان

. “ مي ” متفاوت كامال مقوله دو هوش و خرد باشد داشته هوش به نياز كه نيست معني اين. باشد. مي دارا را آن شناختي زيست لحاظ از انسان كه است مغز ظرفيت هوش باشند

. مي مؤمنين فرد به منحصر خصلت حال، اين با عقل، زياد نه و شود مي كم نه هوشكنند،. مي پيشه تقوي كه مؤمنيني به خداوند سوي از كه است بزرگي نعمت عقل باشد

. بين تا داده خود حقيقي بندگان به را آن خداوند كه است معياري عقل است شده اعطا . مي عقل همان كه قضاوت، براي انسان توانايي دهند تشخيص يكديگر از را باطل و حق

. كند مي پيدا افزايش تقوايش با متناسب جهت در باشد،ارزيابي و وجدان به توجه و خدا از ترس عاقل، انسان يك ويژگيهاي ترين واضح از يكي. است احوال همه در پروردگار رضايت و قرآن مسير در خود تجربيات از لحظه هر

فاقد چنانچه باشد، دنيا در دانش و هوش و عقل ميزان بيشترين داراي انساني اگر حتيواقعيتها از خيلي فهم به قادر و بوده خرد بي انساني باشد، درك قابليت و ويژگيها اين

نيست. : است ممكن دانشمندي كنيم روشن مثال يك با را خرد و هوش بين تفاوت توانيم مي ما

. تخصص با است ممكن او كند شروع بدن عصبي دستگاه جهت در را اي گسترده تحقيقات . اين با باشد بدن در عصبي سيستمهاي اندازه از بيش انتقال زمينه در جهان فرد ترين

خصوص در را بيشماري اطالعات كه شخصي از بيشتر باشد، عقل فاقد او اگر وجود، . به قادر او ديگر، بيان به رفت نخواهد فراتر دارد، عصبي سلولهاي بين گيري شكل فرآيند

. انسان حال، اين با باشد نمي است نهفته اطالعات اين پشت در كه مهمي واقعيتهاي دركمكانيسم يا و افتد مي اتفاق عصبي دستگاه در كه را آسايي معجزه حوادث خرد، داراي

مي نقصي بي ساختار چنين كه برد مي پي موضوع اين به و ديده را جزئياتش با كامل ” : . كه قدرتي گويد مي خود با شخصي چنين باشد داشته دانشمندي طراح و خالق بايستي

يقين بطور بايست مي است كرده خلق آسايي معجزه شيوه چنين با را عصبي دستگاه . خواهد نيز را مرگ از پس مكان خلق قدرت او پس باشد ديگر زنده موجودات تمام خالق

داشت.“

Page 4: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

خدا وجود شاهد تا دهد اجازه خوانندگان به كه است خاطر اين به كتاب اين اصلي حركت . كه گويند مي ديگر برخي و ندارند اعتقاد خدا وجود به مردم از برخي باشند خود عقل با

شده داده تعليم آنها به بلكه ندارند باور را خدا وجود كه نيست وجدانشان و عقل بخاطر . به قادر لذا كنند نمي استفاده خود خرد از آنها چونكه وجود، اين با كنند باور چنين كه است

ببرند، پي خدا به اعتقاد حتمي ضرورت به آن طريق از بتوانند كه شرايطي دسترسيخدايي. از و ديده خود منطق و فكر با را خدا خلقت و وجود خردمند مؤمنين البته نيستند

. ترسند مي دارد جاودان قدرت كهبراي عالئم اين كه فرمايد مي اذعان خداوند قرآن، در آفرينش عالئم به اشاره از پس

از را شما كه است برق و رعد همان الهي آيات از يكي و باشند؛ خرد با كه است كسانيكند مي زنده مرگ از پس را زمين كه آسمان باران رحمت به و ترساند مي عذاب صاعقه

( . سوره است آشكار خرد اهل براي ايزد قدرت ادله نيز امر اين در گرداند مي اميدوار : آيه (24الروم،

اول ) (1قسمتعلمي شناختشواهد در حقيقتخلقت

مقدمه . چيزهايي كه شد خواهيد متوجه بياندازيد ايد نشسته آن در كه جايي و اطراف به نگاهي

ايد، ” “ : نشسته آن روي بر كه صندلي سقف، پرده، و مبل ديوارها، دارند وجود اتاق در . به خود اينها از هيچكدام ديگر چيزهاي خيلي و ميز روي ليوان داريد، دست در كه كتابي

. شده درست شخصي توسط فرش هاي گره حتي است نگرفته قرار شما اتاق در خود. اند نشده درست اتفاق روي از و بخود خود آنها است؛

را آن كتاب، نويسنده كه است واقف نكته اين به دارد را كتابي خواندن قصد كه شخصي . ممكن كه نمي‌آيد بوجود او براي هم تصور اين حتي است نوشته خاصي مقصود براي

. مجسمه با شخصي وقتي مشابه، حالت در باشد شده نوشته تصادف روي از كتاب است . تنها نه باشد ساخته ساز مجسمه يك را مجسمه اين كه ندارد ترديدي شود، مي روبرو اي

اند گرفته قرار يكديگر روي بر كه آجري تكه چند حتي بلكه هنري، آثار با رابطه در فقطهم روي بر مشخص اي نقشه با را آنها كسي كه كند فكر خود با انسان كه شود مي باعث

. و بنيانگزار بزرگ، چه و كوچك چه باشد، نظمي كه جايي هر در بنابراين است چيده . آهن كه كند ادعا و بيايد شخصي روزي اگر باشد داشته وجود بايستي مي نظم اين محافظداده تشكيل را ايفل برج نهايت در و فوالد و شده تركيب تصادفي يكديگر با ذغال و خام

گيرند؟ نمي نظر در ديوانه فردي بعنوان را وي دارند، اعتماد او به كه افرادي و او آيا اند، . اين طبق نيست متفاوت ادعا اين با خدا، وجود رد نظير بي روش تكامل، فرضيه ادعاي

آمينه اسيدهاي و ساخته را آمينه اسيدهاي تصادف روي از طبيعي غير مولكولهاي فرضيه،را زنده موجودات تصادف روي از دوباره پروتئينها نهايت در و پروتئين، تصادف روي از

. برج ساخت احتمال از كمتر زنده موجود يك تصادفي وجود احتمال حال، اين با دادند شكلساختارهاي از تر پيچيده بدن، سلول ترين ساده حتي زيرا است مشابه حالت در ايفل

. باشد مي دنيا در بشر دستدر است گرفته صورت اتفاق روي از دنيا در هماهنگي كه كنيم فكر است ممكن چگونه

است؟ مشاهده قابل مسلح غير چشمان با حتي طبيعت العاده فوق هماهنگي كه حالي : را خالقي وجود از خبر اش گوشه هر كه جهان، بگوييم كه است منطقي غير ادعايي اين

. است بوده خويش آفريننده خود دهد ميگيتي گوشه دورترين تا گرفته ما بدن از جا، همه در كه هايي هماهنگي براي بنابراين

. از باشد داشته بر در را خالقي بايستي مي باشد مي رؤيت قابل تصور، قابل پهناورغيراست؟ كرده خلق منظم و هوشمندانه را چيزها همه اين كسي چه اينرو

داراي بايستي مي كه چون باشد خالق تواند نمي قطعا گيتي در حاضر ماده هيچگونهاقدام آن آفرينش به آنوقت و داشته وجود جهان پيدايش از قبل كه چنان باشد بوده اراده

. هيچ بدون او وجود و كرده حس را آن وجود هركسي كه است خالقي توانا، خالق كرد مي. باشد بوده انتهايي يا شروع

. با سازد مي آشنا ايم كرده كشف منطق با را وجودش كه خالقمان با را ما مذهب،مهرباني و بخشنده خداي او كه شديم متوجه آورد ارمغان به برايمان آفريدگار كه مذهبي

. كرد خلق هيچ از را آسمان و زمين كه است

Page 5: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

اين از خبري بي با را زندگيشان ولي دارند، را حقيقت اين فهم قابليت مردم اكثر اگرچه . چه اينكه در كنند، مي نگاه اي منظره نقاشي به آنها كه هنگامي كنند مي سپري موضوع . كار بخاطر را هنرمند آنها بعدها مانند مي شگفت در است بوده اثر اين نقاش كسي

. بيشماري واقعي نقاشيهاي با آنها كه واقعيت اين رغم علي كنند مي تحسين مدتها زيبايشهمه مالك تنها كه را خدا وجود هنوز ولي شوند، مي مواجه گرفته قرار اطرافشان در كه . الزم خدا وجود فهم براي گسترده تحقيق حقيقت، در گيرند نمي نظر در است زيباييها

شواهد. كند، مي زندگي شده متولد آن در كه زماني از اتاقي، در كسي اگر حتي نيست. كند درك را خدا وجود كه بود خواهد كافي اندازه به اتاق اين در فقط زيادي

جلدي دو المعارف دائرة هيچ در كه باشد مي زياد هاي نشانه از لبريز چنان انسان بدن. . بود خواهد كافي خدا وجود فهم براي اي دقيقه چند و دقيق تامل حتي گيرد نمي جا هم

. باشد مي خدا عهده به آن از محافظت و موجود نظم . مي نيز زمين از گوشه هر در موجود حيات باشد نمي انديشه الزمه انسان بدن فقط

. زنده، موجودات كثرت از سرشار دنيا شود گرفته ناديده يا و مشاهده انسان توسط تواند. باشد مي خزندگان تا پرندگان از و دريايي موجودات تا حشرات از گياهان، تا سلولي تك از

توانيد مي آن درون در حتي كنيد، نگاه آن به و داشته بر را خاك مشت يك شما اگر . را آن كه هوايي براي مسئله اين كنيد پيدا گوناگون ويژگيهاي با را متعددي زنده موجودات

. وجود بيشماري زنده موجودات شما پوست روي بر حتي است صادق نيز كنيد مي تنفس . زنده، موجودات تمام هاي روده در باشند نمي آشنا شما براي شان اسامي كه دارند

. كنند مي كمك هضم عمل به كه دارند وجود سلولي تك زنده موجودات يا باكتري ميليونها . دنياي به ما وقتيكه باشد مي انسانها تعداد از بيشتر مراتب به دنيا در حيوانات تعداد

نمي يافت زمين در اي نقطه كه بريم مي پي نكته اين به اندازيم مي نظري نيز گياهان . كيلومتر ميليونها حوزه در كه موجوداتي تمام باشد نداشته وجود حيات آن در كه شود

بوم توازن از متفاوت سهم و متفاوت زندگي متفاوت، بدني ساختار باشند، مي پخش مربع . بوجود قصدي يا هدف بدون و تصادف روي از اينها همه كنيم ادعا اينكه دارند شناختي . پيچيده دستگاه چنين يك به تواند نمي تصادفي اتفاق هيچ است مضحك ادعايي اند آمده

. شود تبديل اي “ خود ” بكار معيني آگاهي خود با جهان كه رساند مي نتيجه اين به را ما شواهد اين تمام

. از نه منشاء اين حتم بطور است؟ آگاهي خود اين منشاء چيزي چه پس دهد مي ادامه . را هماهنگي كه كساني از همچنين باشد مي آن درون زنده غير موجودات از نه و حيات

. وعظمت وجود آيد نمي بر كار اين نيز كنند مي محافظت هماهنگي اين از و كنند مي ايجاد . زمين روي بر انساني هيچ واقع در كند مي ثابت جهان در بيشماري داليل با را خودش خدا : . پيش آنكه با و گويد مي باره اين در قرآن نپذيرد قلبا را حقيقت اين كه شود نمي پيدا

: ( .“ آيه ” النمل، سوره كردند آن انكار كبر از باز دانستند يقين به خود، ( 14نفسدر ضرر بخاطر مردم از برخي كه واقعيتي به تا است شده نوشته اين براي كتاب اين

برخي كه اي ابلهانه استنتاجهاي و برداريها كاله افشاي و برگردانده روي خدا از منفعتشان . متنوعي موضوعات از خاطر همين به بپردازد كند، مي حمايت آن از نادرست ادعاهاي از

. است شده صحبت جدي بطور كتاب اين دربرده پي خدا وجود چراي و چون بي دليل به ديگر يكبار خوانند مي را كتاب اين كه آنهايي

. “ داند ” مي را اين منطق شود؛ مي شامل را چيزها تمام خدا وجود كه دهند مي گواهي ونگهداري وقفه بي آنها از و كرده خلق را گرفته فرا هاي نظم اين تمام كه است كسي خدا

. كند مي

هستي تا نيستي ازقوانيني چه و رود مي كجا به است، آمده وجود به جهان چگونه اينكه قبيل از سؤاالتي

. و دانشمندان است بوده صحبت موضوع هميشه اند، كرده حفظ را آن توازن و نظم. كردند مطرح را چندي هاي فرضيه و كرده فكر وقفه بي موضوع اين درباره متفكران

ازل از و داشته نامحدودي ابعاد جهان كه بود اين در بيستم قرن اوايل تا حاكم انديشه “ جهان . ” شد، ناميده ساكن جهان طرح كه ديدگاه اين طبق ماند خواهد باقي ابد تا و بوده

. است داشته پاياني نه و شروع نه

Page 6: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

و كرد مي انكار را خدا وجود نظريه اين گراها، ماده فرضيه نمونه اولين كردن عنوان بااستوار ساكن، ماده از اي مجموعه جهان اينكه بر مبني خود ديدگاه از كه بود حالي در اين

. كرد مي دفاع است، تغيير قابل غير وهرچيز وجود و كرده تلقي مطلق ماهيتي را ماده كه است تفكر از اي شيوه گرايي ماده

. به مربوط تفكر طرز نوع اين منشاء برگرفتن در با كند مي انكار را ماده از بغير ديگرقرن در افزايش روبه پذيرش جلب با و باستان يونان قالب 19دوران در تفكر شيوه اين ،

. شد مشهور ماركس كارل ديالكتيكي گرايي مادهقرن ساكن جهان طرح شد، اشاره آن به قبال كه فلسفه 19همانطور براي را هايي زمينه

. پوليتزر جورج آورد فراهم گرايان ماده((George Politzer قالب اساس ارتباط به فلسفه، اساسي اصول عنوان تحت كتابش در

: “ افزايد ” مي و كرده اذعان است نبوده آفرينش هدف جهان كه جهانبه هيچي از و شد مي آفريده خدا توسط بالفاصله جهان بايستي مي آنگاه بود چنين اگر

. جهان كه حالي در را زمان وجود اول درجه در بايد خلقت، قبول براي گراييد مي هستي . اين باشد گرفته شكل هستي به نيستي از چيزي اينكه و كنيم قبول است نداشته وجود

. شود آن تسليم تواند نمي علم كه است اي 1مسئلهمي پافشاري است نشده آفريده هيچي از جهان كه مطلب اين به پوليتزر كه هنگامي

قرن ساكن جهان قالب بر تكيه را 19كرد، علمي ادعاي نوعي كه كرد مي فكر و داشت . قرن توسعه حال در تكنولوژي و علم وجود، اين با كند مي را 20مطرح اي كهنه مضامين

. كوبيد درهم آورد، فراهم گرايان ماده براي را هايي زمينه كه ثابت، جهان طرح قبيل ازقرن آستانه در ثابت 21امروزه زيادي محاسبات و مشاهدات آزمايشها، با مدرن فيزيك ،

. است آمده پديد هيچ از بزرگ انفجار توسط و داشته شروعي جهان كه است كردهمي ساكن را آن گرايان ماده كه آنگونه جهان كه شد معلوم اين، بر عالوه

. سوي از واقعيتها اين امروزه است بوده انبساط حال در بلكه نبوده پنداشتند، . است گرفته قرار تصديق مورد علمي دنياي تمام

يعني گراييد، هستي به هيچي از عالم كه است معني اين به داشته شروعي جهان اينكه ( . نداشته وجود قبال كه باشد داشته وجود اي شده آفريده چيز اگر شد آفريده اينكه

. است( موضوعي نبودن، از بودن باشد داشته خالقي بايستي مي يقين بطور آنگاه ، است . جهت اشياء آوردن با نيستي، از هستي ماهيت بنابراين است ممكن غير بشر فكر براي كه

) ( تكنولوژي اختراعات يا آثارهنري ازقبيل ديگر جديد چيزهاي به آنها دادن شكل . و لحظه يك در را چيزها همه كه است خداوند آفرينش نشانه تنها اين است بسيارمتفاوت

قبلي نمونه هيچگونه شده، آفريده چيزهاي كه حالي در كرد خلق بطوركامل زمان يك. است نداشته وجود آنها آفرينش ايجاد براي فضايي و زمان حتي و نداشته

شده آفريده جهان اينكه براي ممكن سند بزرگترين هستي، به نيستي از جهان پيدايش . . مي باعث امر اين دهد مي تغيير را چيزها خيلي واقعيت، اين بررسي باشد مي است . دليل همين به بپردازند هدفها و نگرشها مرور به و كرده درك را حيات معني مردم كه شود

ناديده نيست فهم قابل كامال برايشان كه را خلقت واقعيت كنند مي سعي مردم اكثر . اذهان گمراهي براي را ديگري راههاي آنها است آشكار برايشان آن شواهد اگرچه بگيرند،

. مي ها فرضيه اين براي را معيني پايان خود علم، ادله وجود اين با كردند ايجاد مردمگذارد.

كه جهاني طريق از گسترش حال در علمي فرآيند به اجمالي نگاهي دهيد اجازه حال . بياندازيم است آمده بوجود

انبساطجهان سال شناس 1929در اختر يك كاليفرنيا، در واقع ويلسون كوه در اي خانه رصد در

هابل ادوين نام به آمريكايي(Edwin Hubble . كه( هنگامي او رساند ثمر به را نجوم تاريخ اكتشافات بزرگترين از يكي

از شده متصاعد نور كه شد متوجه كرد مي نگاه خود پيكر غول تلسكوپ با را ستارگاناز ستاره كه هنگامي جابجايي، اين و شود مي جابجا قرمزطيف رنگ انتهاي به ها ستاره . در اي دهنده تكان تاثير كشف اين داد مي نشان را خودش بيشتر شد، مي دورتر زمين

سمت به كه نوري طيف پرتوهاي فيزيك، شده شناخته قوانين طبق زيرا داشت علم دنياينوري طيف پرتوهاي حاليكه در شوند مي متمايل بنفش رنگ به كنند مي حركت ديد نقطه

. مشاهدات طول در شوند مي متمايل قرمز رنگ به آيند مي بيرون به ديد نقطه از كه

Page 7: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. كه بود معني اين به اين باشند مي قرمز به متمايل ستارگان نور كه شد مشخص هابل،. دهند مي مسير تغيير ما سمت از هميشه نورها

: شيري راه كهكشان و ها ستاره بود كرده ديگري مهم كشف هابل اكتشاف، اين از قبل . مي كه را گيري نتيجه تنها شدند مي دور نيز يكديگر از بلكه شدند مي دور ما از تنها نه

” حال در دائما جهان كه است اين گرفت جهان در يكديگر از اجسام شدن دور از توان. باشد“ مي انبساط

باد حال در كه بگيريم نظر در بالني بدنه مثل را جهان مي‌توانيم بفهيم، بهتر آنكه براي . در نيز اجسام شود، مي باز هم از شدن باد اثر بر بالن بدنه نوك كه همانطور است شدن

. شوند مي دور كند، مي پيدا انبساط كيهان كه هنگامي يكديگر، از فضا( . اينشتين آلبرت بود شده كشف نيز پيشتر حتي تئوريكي لحاظ از موضوع اين واقع در

Albert Einstein )در كه محاسباتي از پس شد، شناخته قرن دانشمند بزرگترين كه . اين با باشد ساكن تواند نمي جهان كه رسيد نتيجه اين به داد انجام فيزيكي تئوريهاي

ساكن جهان شده شناخته و گير همه طرح با خواست نمي كه خاطر اين به تنها او وجود، . كه شد درصدد اينشتين بعدها نكرد فاش را كشف اين كند، ايجاد درگيري خود عصر در . “ ” اين متعاقبا كند تلقي اش زندگي اشتباه بزرگترين بعنوان را خود كار نكردن فاش

. برد مي بسر انبساط حال در جهان كه شد معلوم هابل مشاهدات سوي از مسئلهدارد؟ جهان وجود براي اهميتي چه انبساط، حال در جهان صورت اين در

باز گذشته به معكوس صورت به جهان اگر كه دارد موضوع اين بر داللت جهان انبساط . مي نشان محاسبات است بوده واحد اي نقطه از جهان آغاز كه شد مي ثابت گشت، مي

” “ ” “ و ” صفر حجم بايستي مي گيرد مي بر در را جهان ماده تمام كه واحد نقطه كه دهند . . “ اين گرفت شكل صفر حجم با واحد انفجار طريق از جهان باشد داشته بي‌كران تراكم

( “ بزرگ ” انفجار نظريه به بود جهان شروع نماد كه بزرگ شد( Big Bangانفجار نامگذاري “ ” . عبارتي صفر حجم كه است آوري ياد به الزم است شده شناخته نام اين به فرضيه اين و

“ ” . نيستي مفهوم است قادر علم رود مي بكار توصيفي كاربردهاي جهت كه است لفظيبا ” نقطه بعنوان آن توصيف طريق از تنها باشد، مي بشر فكري محدوده ماوراي كه را،

. “ ” “ ” . “ جهان باشد مي نيستي معناي به حجم بدون نقطه حقيقت در كند معين صفر حجم. . است شده آفريده جهان ديگر، بيان به است آمده بوجود نيستي از

بوجود منشاء يك از جهان در اجسام تمام ابتدا در كه داد مي نشان بزرگ انفجار فرضيه . آشكار بزرگ انفجار فرضيه توسط كه حقيقت اين شدند جدا يكديگر از سپس و آمده

آن 14گرديد، به داشتند، جهان درباره كمي دانش مردم كه زماني قرآن، در پيش قرن: شد اشاره

را هرچيز آب از و بشكافتيم را آنها ما بود بسته آسمانها و زمين كه نديدند كافران آيا : آيه ) االنبياء، سوره آورند؟ نمي ايمان خدا به باز چرا گردانديم ( 30زنده

“ ” هنوز كه آسمان و زمين حتي چيز همه شد، اشاره آن به آيه اين در كه همانطوربا را كنوني جهان و آمد بوجود واحد اي نقطه از بزرگ انفجار توسط بودند نشده آفريده

. داد شكل يكديگر از شدن جدانكته اين به كنيم، مي مقايسه بزرگ انفجار نظريه با را آيه اين هاي گفته ما كه هنگامي

. بزرگ انفجار وجود اين با دارند تطبيق يكديگر با كامال فرضيه دو اين كه بريم مي پي . شد مطرح بيستم قرن در تنها علمي، فرضيه بعنوان

. اگرچه است شده آفريده هيچ از جهان كه است مدركي بزرگترين از يكي جهان انبساطما براي را امر اين واقعيت خداوند اما نشد، كشف علم توسط بيستم قرن تا واقعيت اين

:1400در كرد فاش قرآن در پيش سال ) و ) مقتدريم عالم كار هر بر كه مائيم و برافراشتيم خود بقدرت ما را رفيع آسمان كاخ

: ( . آيه الذاريات، سوره بگسترديم را ( 47زمين

بزرگ انفجار فرضيه براي ها حل راه جستجوي ” از جهان كه كرد ثابت بزرگ انفجار فرضيه شد، بررسي واضح بطور كه همانطور

. .“ اختر علت همين به است شده خلق خدا توسط ديگر، بيان به است شده آفريده نيستيحالت فرضيه از و كرده مخالفت هنوز بزرگ انفجار با كه گرايان ماده فلسفه به شناسان

. . . ادينگتون اس آ كلمات در توان مي را تالش اين دليل بودند متعهد كرد، مي حمايت ساكنA.S.Edington) ” : تصور( فلسفي لحاظ از كرد آشكار گرا ماده مشهور فيزيكدانان از يكي ،

“. است انگيز نفرت برايم طبيعت در حاضر نظم به ناگهاني 2شروع

Page 8: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

( هويل فرد اظهار( Sir Fred Hoyleسر بزرگ انفجار فرضيه از كه بود آنهايي از يكي . ناميد ساكن حالت را آن كه كرد دفاع اي فرضيه از هويل قرن، اواسط در كرد مي نگراني

. “ فرضيه ” بود رفت مي بكار نوزدهم قرن در كه ثابت جهان نگرش مشابه فرضيه، اين و . با زمان در وهم است نهايت بي اندازه در هم جهان كه داشت مي اذعان ساكن حالت

فرضيه ” با مجموع در فرضيه اين گرايان، ماده فلسفه از دفاع انحصاري و مشخص هدف. “ بود متفاوت كرد مي معين جهان پيدايش براي را شروعي كه بزرگ انفجار

مخالفت مدتها بزرگ انفجار فرضيه با كردند مي دفاع ساكن حالت فرضيه از كه آنهايي. . كرد عمل آنها ضد بر علم حال اين با كردند مي

. شدند ديگر حلهاي راه توسعه براي راههايي دنبال دانشمندان از برخي ديگر، طرف ازسال گامو )1948در جورج ،George Gamov )به بزرگ انفجار با ارتباط در را ديگري ايده

. مازاد بزرگ، انفجار طريق از جهان گيري شكل از پس كه داشت اذعان او آورد دست . انرژي اين، بر عالوه باشد مانده باقي جهان در انفجار بخاطر بايستي مي تابشي انرژي ” . بايست مي كه ادله اين شود پراكنده گيتي عرض در يكنواخت بطور بايست مي تابشي

. “ شد پيدا زود خيلي باشد داشته وجود

: تابشكيهاني انرژي دورنماي بيشتر ادلهسال )1965در پنزياس آرنو نامهاي به محقق دو ،Arno Penzias( ويلسون( رابرت و

Robert Wilson ” . دور( كه راديويي امواج اين كردند كشف تصادفي بطور را امواج اين “ بيان به بلكه بشود تششع خاصي منبع از رسيد نمي بنظر شد ناميده تابشي انرژي نماي . فضا تمام از يكنواخت بطور كه حرارتي امواج اينرو از شد مي پخش فضا كل در دقيقتر،

. و پنزياس شدند تلقي بزرگ انفجار اول مراحل مانده باقي حقيقت در شد، مي پخش . كردند دريافت كشف اين بخاطر را نوبل جايزه ويلسون

سال را )1989در كيهاني دورنماي جستجوگر قمر ناسا ،COBE )انرژي بر تحقيق جهت . تا كشيد طول قمر اين اسكنرهاي براي دقيقه هشت تنها كرد فضا روانه دورنما تابشي

. كند اثبات را ويلسون و پنزياس گيريهاي كه COBEاندازه بزرگ انفجار هاي مانده باز به. برد پي بود، داده رخ گيتي پيدايش آغاز در

فرضيه واضحي بطور يافته اين ادوار، تمام در شناسي نجوم كشف بزرگترين بعنوان( . قمر هاي يافته كرد مي ثابت را بزرگ قمر )COBE 2)انفجار از پس فضا( COBEكه به

. كرد تاييد بود، آمده بدست بزرگ انفجار اساس بر كه را محاسباتي نيز بود شده فرستاده . در بود فضا در موجود هليم و هيدروژن مقدار بزرگ، انفجار براي ديگر مهم مدرك نمونه

- تجمع تئوري محاسبات با جهان در هليم هيدروژن تجمع كه شد معلوم محاسبات آخرين . شروعي- هيچ جهان اگر كند مي مطابقت بزرگ انفجار از ناشي مانده باقي هليم هيروژن

و شده مصرف كامال بايستي مي هيدروژن سازنده اجزاي بود، باقي ازل از اگر و نداشت. كرد مي پيدا تغيير هليم به نتيجه در

علمي مجمع توسط بزرگ انفجار فرضيه تا شد سبب محكم مدارك گونه اين تمام . درباره كه آن، به توانست علم كه بود اي نكته آخرين بزرگ انفجار نمونه شود پذيرفته

. فرد با همراهي از كردن دفاع سالها با كند پيدا دسترسي بود، جهان شروع و گيري شكلسياما ) دنيس ، ساكن حالت فرضيه با ارتباط در كه( Denis Sciamaهويل را آخري مرحله

اظهار . سياما كرد آشكار بود، آورده بدست بزرگ انفجار فرضيه براي شواهد تمام از پساين كه آنهايي و ساكن حالت فرضيه مدافعين بين داغ بحث در خواهد مي كه داشت مي . اين او كه نبود خاطر اين به اين كند شركت كردند مي آزمايش آن تكذيب اميد به را تئوري

. تمام جلوي هويل فرد باشد معتبر كه داشت اميد بلكه دانست مي معتبر را فرضيه . سياما ايستاد شد مي مطرح فرضيه اين ساختن برمال براي مدركي بعنوان كه اعتراضاتي

و شواهد كه هنگامي ولي كرده مي همفكري هويل با ابتدا در كه داد ادامه صحبتهايش درمي ساكن حالت فرضيه و شده تمام ديگر بازي بپذيرد كه شد مجبور شد، جمع مدارك

. شود گذاشته كنار 3بايستي( آبل جورج مدارك( George Abelپروفسور كه داشت اعتقاد نيز كاليفرنيا دانشگاه از

آمده وجود به بزرگ انفجار با قبل سال بيليونها جهان كه دهند مي نشان حاضر، موجود. ندارد. بپذيرد را بزرگ انفجار فرضيه كه آن بجز ديگري چاره هيچ كه كرد تصديق او است “ را ” گرايان ماده فلسفه اساس كه جاوداني ماده مفهوم بزرگ انفجار فرضيه پيروزي با

. شد دورانداخته تاريخ آشغال سطل توده به ساخت بزرگ مي انفجار از قبل چيزي چه پس “ قبل ” در كه عظيمي انفجار اين بوسيله هستي به را جهان قدرتي چه و است داشته وجود

Page 9: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

( ادينگتن آرتور كلمات در مسلما سؤال اين است؟ داده سوق نداشته ArthurوجودEddington “ وجود( ” كه چرا باشد مي گرايان ماده براي تلخ حقيقتي ، فلسفي لحاظ از

( . فلو آنتوني مشهور، ملحد و فيلسوف شود مي آشكار در( Antony Flewخدا را نظرياتي: كند مي ابراز باره اين

. نكته اين با را اعترافاتم من بنابراين است روح براي خوبي چيز اعتراف واضح، بطورگيتي انتظام فلسفه به مربوط نظر اتفاق است مجبور ملحد شخص كه كنم مي شروع . باعث كه علمي دليل شناسان كيهان رسد، مي بنظر كه طور اين زيرا بپذيرد را معاصر

توماس ) سن اثبات( St.Thomasارضاء تواند نمي فلسفي لحاظ از كه اند داده ارائه بشود، . براحتي شد مي كه وقتي پيش مدتها از است داشته شروعي جهان كه معني بدين شود؛

وجود بر تاكيد بگيريم، نظر در نيز شروع بدون بلكه پايان بدون تنها نه را هستي جهانمي شود يافت اساسي ويژگيهاي بعنوان بود قرار كه آنچه هر و بود آسان آن مادي

. بودن ساكن كه دارم اعتقاد من چه اگر شد مي توصيف و دليل نهايت بعنوان بايستيداستان برابر در بتوان كه نيست راحتي يا و آسان مسئله اين ولي است درست جهان

. كرد دفاع آن از بزرگ 4انفجارنقش بودند، نكرده آميخته ملحدان با را خودشان كوركورانه كه دانشمنداني از بسياري

. هم كه باشد چيزي بايست مي خالق اين پذيرفتند جهان آفرينش ايجاد در را توانا خالق . فيزيك باشد بوده نياز بي آنها هردوي از حال عين در و باشد آفريده را زمان هم و ماده

راس ) هاف معروف، شناس اختر و :Hugh Rossدان گويد( مي رابطه اين دركند، مي حكم فضا قانون كه همانطور باشد، جهان شروع با متقارن زمان شروع اگر

وابسته غير كامال و كرده كار زمان بعد در كه باشد چيزي از بايستي مي جهان منشاء آنگاه . خدا اينكه از ما فهم در گيري نتيجه اين باشد داشته وجود كيهان زمان بعد از قبل و بوده

. فهماند مي ما به مسئله اين باشد مي مهم خيلي نيست خدا كسي چه و است كسي چه . نيست آن درون در يا گيتي خود خدا 5كه

وابسته تصورات اين تمام به كه است شده خلق توانايي خالق توسط زمان و ماده . است. زمين و آسمانها حاكم كه است خدا خالق اين نباشد

فضا تناسبحساسدرفيلسوفي اعترافات تا ماده‌گرايان براي ر‌ا بيشتري مشكل بزرگ انفجار حقيقت، در

از جهان كه كرد مي اثبات تنها نه بزرگ انفجار زيرا آورد بوجود را فلو آنتوني بنام ملحدو منظم شده، كنترل شيوه از جهان كه كرد مي اثبات همچنين بلكه آمده پديده هيچ

. است شده تبديل هستي به هدفداريبرداشت در را جهان انرژي و ماده همه كه گرفت شكل اي نقطه انفجار با بزرگ انفجار

. و ماده اين طريق از كرد پيدا انتشار فضا در اي كننده خيره سرعت با مسيرها تمام در وآسماني اجرام ساير و زمين خورشيد، ها، ستاره كهكشانها، ميان در بزرگي توازن انرژي،

“ ” . تمام در كه شد ناميده فيزيك قوانين گرفت شكل كه قوانيني اين، بر عالوه آمد پديد . نظم كه كند مي اين بر داللت مسائل اين تمام كند نمي پيدا تغيير و است يكنواخت جهان

. است داده رخ بزرگ انفجار از بعد كاملي . آسيب آماده توجه خور در انفجارهاي تمام آورد نمي پديد را نظم انفجار وجود اين با . بمبهاي انفجار مثال، بعنوان باشند مي است كه آنچه هر ويراني و كردن متالشي رساني،مخرب آثار همگي خورشيدي و طبيعي گازهاي فشان، آتش متان، گاز هيدروژني، و اتمي

دارند.انفجاري اگر مثال بعنوان برسيم، انفجار از پس جزئي خيلي نظم يك به كه بود قرار اگر

شد مي بزرگ هاي خانه يا و قصرها هنري، كامل آثار ايجاد باعث و داد مي رخ زمين زير درو است داده رخ انفجار اين پشت در طبيعه مافوق دخالتهاي كه بگيريم نتيجه بود ممكندر كه اند شده ساخته طوري اند شده پراكنده انفجار توسط كه هايي تكه تمام كه اين

. كنند مي حركت اي شده هدايت مسيرانفجار فرضيه با مخالفت سالها از پس را اشتباهاتش كه هويل، فرد سر از قولي نقل با

: كند مي بيان خوب خيلي را حالت اين پذيرفت، بزرگ . وجود اين با گرفت شكل اي ساده انفجار با جهان كه كند مي ادعا بزرگ انفجار فرضيه

كند مي پرت اطراف به را اجزاء تنها انفجار نمود، مالحظه توان مي پايين در كه همانطوردر ماده كردن جمع با را عمل اين عكس آوري شگفت بطريق بزرگ انفجار كه حالي در

. آورد پديد كهكشانها 6قالب

Page 10: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

يقين بطور كرد، مي تلقي نقيض و ضد را بزرگ انفجار طريق از يافتن نظم حاليكه در اومهار ” انفجار اين كه داشت مي اظهار و كرده تعبير گرايانه ماده تعصب با را بزرگ انفجار

. موضوع“ اين كردن مطرح با كه بود كسي حقيقت در او حال اين با است بوده گسيخته . اثر در بزرگي نظم اگر زيرا كند انكار را خالق وجود آساني به تا كرد مي نفي را خود “ ” مي و شد مي گذاشته كنار بايد گسيخته مهار انفجار مفهوم آنگاه آيد، بوجود انفجار

. است شده كنترل اي العاده خارق بطور انفجار كه پذيرفتيمجهان ” آفرينش آمد، بوجود بزرگ انفجار از كه جهان در يافته شكل نظم ديگر ويژگي . “ تقريبا كه است پيچيده آنقدر سكونت قابل سياره تشكيل شرايط است سكونت قابل

. است غيرممكن است بوده تصادفي تركيب اين كنيم فكر كه اينديويس ) سرعت( Paul Davisپاول كه اين محاسبه به نظري فيزيك سرشناس استاد ،

“ نكردني ” باور نتيجه به و پرداخت شد، تنظيم بخوبي چگونه بزرگ انفجار از پس انبساط . بيليون يك حتي بزرگ انفجار از پس انبساط ميزان اگر او عقيده طبق يافت دست

: گرفت نمي شكل سكونتي قابل ستاره نوع هيچ بود، متفاوت بيليونيمجهان آن در كه دهد مي نشان بحراني حد به نزديك را انبساط ميزان دقيق، گيري اندازه

. از تري آهسته بطور كيهان چنانچه كند مي پيدا انبساط ابد تا و آمده بيرون خود گرانش از . جا اين در شدند مي متالشي قبل سالها خيلي و تر سريع كيهاني مواد پاشيد، مي فرو هم

“ خط ” اين روي بر تا شد تنظيم بخوبي انفجار ميزان دقيقا چگونه بپرسيم كه است جالب . زمان اگر بگيرد قرار سانحه دو بين بوجود ) ISتقسيم قبل در كامل انفجار نمونه كه زماني

) از بيش اش حقيقي مقدار از انفجار ميزان است كه 10-18آمده بود كافي بود، متفاوت . قدرت با نكردني باور نسبتا دقت با اينرو از جهان انفجار قدرت بخورد بهم حساس تناسب

. بطور ولي نبوده قديمي انفجاري معلوم قرار از بزرگ انفجار دارد هماهنگي خود رانشي. است بوده شده تنظيم اي العاده 7خارق

مدت تا آمد پديد بزرگ انفجار با كه فيزيكي . 15قوانين عالوه نكرد پيدا تغيير سال بيليوناز ميليمتر يك تغيير حتي كه كنند مي تكيه محاسبات بر وسواس با چنان قوانين اين براين،

. شود مي جهان تركيب و ساختار كل تخريب به منتهي كنوني ارقام( هاوكينگ استفان سرشناس، فيزيك عنوان Stephen Hawking)استاد تحت كتابش در

تناسبات و شده تنظيم محاسبات اساس بر جهان كه كند مي اظهار زمان خالصه تاريخ . ميزان به اشاره با او است شده تنظيم بخوبي شود مي باورمان ما كه چه آن از بيشتر

: كه كند مي اذعان جهان انفجاراز كه هايي گونه جاسازي به تا شد شروع انفجار حياتي ميزان چنين يك با جهان چراده از پس االن اينكه تا دهد ادامه خود انبساط به ابد تا و بپردازد شدند مي متالشي يكديگر

انفجار ميزان اگر بدهد؟ ادامه انبساط به حياتي ميزان حد در هنوز بعد سال ميليون هزار - ميليونيم هزار صد در آن از قسمتي گرفت صورت بزرگ انفجار كه آن از پس ثانيه يك

- مي هم از دوباره آورد مي بدست را خود اصلي اندازه اينكه از قبل جهان شد مي كوچكتر 8پاشيد.

باور دقيق محاسبات و تناسبها از ناشي كه ناپذيري اجتناب نتايج نيز ديويس پاول: كرد مطرح بود نكردني

به ظاهرا كه جهان، فعلي ساختار كه كنيم پافشاري فكر اين به كه است سخت خيلي.... است شده ريزي برنامه دقت با ترجيحا باشد، مي حساس ارقام در جزئي تغييرات

مي كرده، معين مهمي ارقام به را آن طبيعت كه عددي، ارقام آور اعجاب ظاهرا تقارن . باشد كيهان طرح عنصر براي اي دهنده تكان مدرك 9بايستي

اشتاين، ) گرين جورج ، آمريكايي اخترشناس واقعيتها برخي با رابطه George GreenدرStein: نويسد( مي سمبيوتيك جهان درباره ،

برخي كه ورزد مي اصرار شدت به تصور اين داريم نظر زير را شواهد ما كه آنجايي از . است گرفته صورت كمكي ترجيحا يا ماوراالطبيعه 10عناصر

آفرينشماده . با اتمها اين سپس گرفت شكل بزرگ انفجار از پس ماده، دهنده تشكيل ساختار اتم، . آن از پس آوردند بوجود خورشيد و زمين و ستارگان با را جهان و شدند تركيب يكديگر

: . بينيد مي خود اطراف در كه را چه آن هر كردند ايجاد زمين روي بر را حيات اتمها هماناز كه آسماني داريد، دست در كه را كتابي ايد، نشسته آن روي بر كه صندلي بدنتان،

Page 11: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

هر و زنده موجودات تمام گياهان، ها، ميوه بتون، خاك، است، رؤيت قابل پنجره طريق. كنيد مجسم اند، شده وارد حيات به اتم تجمع طريق از كه ديگري چيز

تشكيل ساختاري چه از و باشد مي چه از چيزي، هر دهنده تشكيل ساختار اتم، پساست؟ شده

نظم و طرح آنها همه كه برد خواهيم پي كنيم، مي بررسي را اتم ساختار كه هنگامي . از معيني ارقام كه باشد مي مركزي اي هسته داراي اتم هر دارند اي مالحظه قابل

. هسته اطراف در كه دارند وجود الكترونهايي اينها، بر عالوه دارد را نوترونها و پروتونهاسرعت با پايدار مدار . 1000بصورت كنند مي حركت ثانيه در ( 11كيلومتر و الكترونها

الكترونهاي و مثبت بار با پروتونهاي زيرا هستند مساوي ارقام تعداد در اتم يك پروتونهاي . از باشد، متفاوت ارقام اين از يكي اگر باشند مي توازن در يكديگر با هميشه منفي بار با

نخواهد وجود اتمي گونه هيچ نتيجتا خورد، مي بهم آن الكترو‌مگنتيك توازن كه آنجاييهميشه. آن اطراف الكترونهاي و آن، درون نوترونهاي و پروتونها اتم، مركزي هسته داشت

. دور به هم و خود دور به هم معيني سرعت در خطا بدون اينها هستند حركت حال در . . گونه هيچ باشد مي اتم استحكام و يكديگر با متناسب هميشه سرعتها چرخند مي يكديگر

. ندارد وجود تغييراتي حتي يا و ناهمخواني خرابي،از كه بزرگي انفجار از پس اي شده تعيين ماهيت و باال نظم چنين كه است توجه قابل

. طريق از بايستي مي آنگاه شد، نمي كنترل بزرگ انفجار اگر گرفت شكل آمد بوجود هيچدر بايستي مي ، مي‌گرفت شكل متعاقبا كه چيزي هر و شد مي دنبال مطرقبه غير حوادث

. پاشيد مي هم از بزرگي آشفتگي . بعنوان است بوده حاكم هستي پيدايش زمان از نقطه هر در نقص بي نظم واقع در

كه هستند منظم چنان آن ولي شدند تشكيل متفاوت زمان و مكان در اتمها اگرچه مثال، . الكترونها اول درجه در اند شده ساخته يكديگر نوع از اطالع با واحد اي كارخانه از گويي

. سپس كنند مي آن اطراف در چرخش به شروع و كرده پيدا را يكديگر هسته اطراف دربا دار، معني اجسام اينها تمام تا آورند مي بوجود را ماده و شده تركيب يكديگر با اتمها

. پديد هرگز هدف بي و طبيعي غير مصرف، بي مبهم، چيزهاي بسازند را معقولي و هدف . كاربردهاي و داشته نظم تركيبات، بزرگترين تا واحد كوچكترين از چيزي هر آيند نمي

. دارد گوناگونيحقيقت اين به و باشد مي است قدرت صاحب كه خالقي وجود بر دليلي اينها تمام

. در است بوده او خواست گرائيد، هستي به زماني هر در كه هرچيزي كه كند مي اشاره: كند مي اشاره خود آفرينش به خداوند قرآن،

موجود كه كند خطاب كه روزي و آفريد حق به را زمين و آسمانها كه خدائي اوست و: آيه ) االنعام، سوره شد خواهد موجود درنگ بي چيز آن (73باش

بزرگ انفجار پساز( پنروز روجر كه روي( Roger Penroseهنگامي بر را اي گسترده تحقيقات كه فيزيكداني ،

: روي از كه است ايستاده جايي در جهان كه كرد اذعان را حقيقتي داد، انجام جهان منشاء . برخي براي است بوده هدفمند يقينا كه دهد مي نشان اين و است نيافتده اتفاق تصادف

.“ ” اين تمام وسط در درست را خودمان تصادفا ما است همينجا درست جهان مردم از . ما كه دارند وجود جهان در عميقي مسائل از بسياري پنروز، نظريه طبق كرديم پيدا چيزها

. نيستيم آنها درك به قادر 12امروزه . مي بيان ضمني بطور كلمات اين كه همانطور بودند مهم واقعا پنروز روجر هاي ايده

هماهنگي تمام با جهان كه دارند سر در را تفكر اين اشتباه روي از مردم از بسياري كنند،. كنند مي زندگي دوباره بيهوده بازي براي گيتي اين در آنها و دارد هيچ وجود كاملش،

انگيز شگفت و كامل نظم كه بگيريم نظر در شرايطي هيچ تحت توان نمي وجود اين باشده تلقي جهان گيري شكل شيوه بعنوان علمي مجمع سوي از كه بزرگ انفجار از پس

. در را نظام شكوهمند ساختار كه وقتي خالصه بطور باشد شده درست ساده خيلي است،بسيار نظم و تناسبات روي بر كه عملكردش و جهان وجود به كنيم مي بررسي جهان

تصادفي گيري شكل طريق از جهان اثبات و بريم مي پي است شده واقع حساسي . اين براي شرايطي هيچ تحت است آشكار كه همانطور بود خواهد مشكل بسيار برايمان

انفجار از پس تصادف روي از خود خودي به كه بود نخواهد پذير امكان حساس تناسب

Page 12: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. توانست مي بزرگ، انفجار قبيل از انفجاري چنين گيري شكل باشد شده درست بزرگ. باشد پذير امكان ماوراالطبيعه آفرينش از فقط

نهايت بي خرد و قدرت دانش، با را خدا وجود يقينا جهان در نظير بي نظم و طرح اينخود سلطه تحت و هدايت وقفه بي را آن و آفريد هيچ از را ماده كه كند مي ثابت آفريننده . مي گيرد، برمي در كه را آنچه هر و آسمانها زمين، مالك كه است خدا خالق اين داد قرار

باشد.قرن اعتقادات جزء كه گرايان، ماده ادعاهاي كه فهمانند مي ما به نيز واقعيتها اين تمام

قرن 19 علم در شد، مي .20محسوب است شده ساقط اعتبار درجه ازخالقي وجود مدرن علوم جهان، اين در رايج نظم و نقشه بزرگ، طرح كردن مطرح با

. كند مي اثبات است كرده خلق را هستي تمام قوانين كه خدا، يعني را،زير در خود كردن پنهان با حتي و قرنها طي در مردم از كثيري عده دادن قرار تاثير تحت

“ ” اشتباه است آمده بوجود ماده از چيزي هر كه فرض اين با گرايي ماده ، علم نقاب. كرد انكار بخشيد، نظم آن به و آفريد را ماده كه را خدا وجود و شد مرتكب را بزرگي

مي مخالفت منطق و علم با كه خرافاتي و قديمي اي عقيده بعنوان گرايي ماده روزي. شد خواهد شناخته كرده

آسمانها و زمين در ها نشانهرا بزرگ شهر يك از اي نمونه يكديگر كنار در كوچك آجر ميليونها آوردن با كه كنيد فرض

. آهن، راه ايستگاههاي خم، و پيچ پر هاي جاده خراشها، آسمان شهر اين در سازيد ميساحل و ها جنگل ها، درياچه ها، رودخانه همچنين و مترو خريد، گردشگاههاي فرودگاهها،

. و كرده گذار و گشت خيابانها از نفر هزاران تا دهيد مي اجازه همچنين كنيد مي درست را . راهنما، چراغهاي حتي جزئيات همه بكنند كار دفترشان در و نشسته هايشان خانه در

. بگيريد نظر در را اتوبوس ايستگاه در تبليغات تابلوهاي و ها گيشهطراحي با شما كه را شهر اين قطعات تمام كه بگويد شما به و شود پيدا شخصي اگر

روي از كرديد، آوري جمع زحمت با را تكه هر و كرده درست را آن جزئيات، كوچكترينمي آدم اين تفكر طرز درباره را‌ فكري چه آنگاه است شده تبديل شهر اين به تصادف

كنيد؟يك گذاشتن چنانچه كه بگيريد نظر در را مطلب اين و برويد ايد ساخته كه شهري به حال

با شهر كل كنيد، عوض را آن جاي خواستيد مي اينكه يا و كرديد مي فراموش را قطعه . ايد بوده‌ مجبور را نظمي و بزرگ تناسب چه كنيد مجسم توانيد مي شد مي يكسان خاك

بياوريد؟ بوجودبراي كه جزئياتي تعداد چنين تجمع از نيز كنيم مي زندگي آن در ما كه دنيايي در حيات

. جزئيات اين از برخي يا و يكي حتي نبود است آمده بوجود است درك قابل غير بشر ذهن. باشد زمين كره روي بر زندگي پايان معني تواند مي

بيليونها كه كهكشانهايي تا بوده ماده واحد كوچكترين كه اتم از جزئي هر چيز، همهشمسي منظومه دستگاه تا دنيا، از نشدني جدا اي ضميمه ماه، از دارند بر در را ستاره

. شده يافته سازمان بخوبي دستگاه اين باشند مي گردش در كاملي هماهنگي در همگي . اين از چنان مردم باشد مي حركت در ساعت مثل درست نقصي بي بطور و استمي ادامه خود عملكرد به ساله بيليون چندين ساختار اين كه هستند جمع خاطر دستگاه

ظرف را آن به مربوط جزئيات كوچكترين حتي بتوانند آنها آنكه بدون آينده 10دهد؛ سال . نگران نه يا كرد خواهد طلوع ديگر روز خورشيد آيا اينكه با رابطه در هيچكس كنند كشف

” از كه باشد داشته را اين فرصت است ممكن دنيا آيا اينكه درباره مردم اكثر نيست؟“ ، كند حركت فضا در نامعلومي و تاريك نقطه سمت به و شده خارج خود گرانشي نيروي

“ شود؟ ” مي كار اين اتفاق مانع چيزي چه پرسند نمي خود از يا و كنند نمي فكردستگاه يا قلب كه هستند خاطرجمع بخوابند خواهند مي مردم وقتيكه مشابه حالت در

. اين با شود مي چنين مغزشان كه است حالي در اين و افتد نمي كار از شان تنفسي هايرا عواقبي است ممكن حياتي، هاي دستگاه اين از يك هر در توقف ثانيه چند حتي حال

. شود شخص زندگي رفتن دست از باعث كه بياورد بوجود “ ” هر سنجش باعث و كرده محاصره را حيات تمام كه روشني هاي آينه كه هنگامي

-“ ” - شوند برداشته كند مي عمل خود طبيعي حالت در كه انگار شوند مي حوادث گونهوابسته، غير و شده طراحي دقيق، نظام يك از را چيزي هر تا شد خواهد قادر انسان آنگاه

. ببيند باشيم، وابسته حيات به دندان و چنگ با كه گويي

Page 13: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. قدرت مطمئنا شد خواهيد متوجه باشد مي حاكم اي نقطه هر در كه عالي نظم به شما . خدا بزرگ قدرت اين مالك است آفريده را هماهنگي و نظم چنين كه است كار در بزرگي

: . است فرموده خداوند قرآن از اي آيه در كرد خلق هيچ از را چيز همه كه استخداي خلقت نظم در هيچ و بيافريد منظم طبقاتي به را آسمان هفت كه است خدائي آن

باز يافت؟ تواني آن در سستي هيچ تا بنگر آفرينش به بارها يافت نخواهي نقصان رحمان( . سوره گردد باز تو سوي به خسته و زبون خرد ديده تا كن دقت بصيرت چشم به دوباره

: آيه (4-3الملك،تمام و زمين روي در كنيم، مي نگاه آسمان در زنده موجودات تمام به كه هنگامي

خالقي وجود از نشان همگي كه شويم مي متوجه دارد، قرار آنها مابين كه ديگري چيزهايكسي. هر كه زنده موجودات و طبيعي پديده بحث و شرح به داريم قصد فصل اين در دارد . چگونه كه اين و نكرده فكر آنها درباره هرگز ما وجود اين با بپردازيم راببيند آنها تواند مي

. تمام كه بود قرار اگر نداريم كاري دهند مي ادامه خود زندگي به و اند شده هستي واردالمعارف دائرة نسخه هزار چندين كرديم مي مكتوب را گيتي عالم در خداوند هاي نشانه

. از برخي با خالصه بطور فقط فصل اين در بنابراين شد مي چاپ كار اين براي بايست مي . كنيم مي قناعت دارند بررسي اهميت كه موضوعاتي

درك ” وجدان به شد خواهد اشاره آن به كه شده خالصه موارد اين حتي وجود اين باكه“ شود مي باعث حداقل يا كرده كمك زندگيشان واقعيت اهميت فهميدن براي ، انسان

. بياورند ياد به را آنها ديگر يكبار . دارد وجود خداوند كه چرا

. شود مي شناخته برهان طريق از او و بوده او خاطر از آسمانها و زمين اوليه منشاء

ما بدن در ها معجزه“ نيست” ديدن به قابل يافته تكامل نيمه چشم

. بينايي، اجزاي تمام اند شده آفريده زنده موجودات، كه است بارزي ادله از يكي چشم . چنان استثنايي عضو اين دارند را چشميگري كامل طرح انسان چشمان و حيوانات شامل

. گيرد مي پيشي دنيا در ابزار ترين پيچيده از حتي كه است پيچيده اي دهنده تكان بطورپيوند شامل كه است اي پيچيده دستگاه انسان . 40چشم اجازه باشد مي متفاوت اجزاي

. : : قادر معموال ما ها عدسي مثال بعنوان دهيم قرار بررسي مورد را اجزاء اين از يكي دهيدشدن تنظيم ببينيم، واضح ر‌‌ا اشياء تا كند مي كمك ما به كه چيزي ولي نيستيم آن درك به

. را كوچكي آزمايش توانيد مي باشيد مايل اگر باشد مي ها عدسي وار اتوماتيك و ثابت . : نوك به سپس داريد نگه هوا در را تان سبابه انگشت دهيد انجام موضوع اين بر‌اي

. كه ديواري به انگشتتان از كه زمان هر كنيد نگاه آن پشت ديوار به آنوقت و انگشتتان . بياندازيد نظر دارد انطباق كنيد مي احساس

. نگاه چيزي به كه هرگاه گيرد مي صورت عدسي اطراف هاي ماهيچه توسط تطبيق اينو ها عدسي ضخامت تغييرات با تا سازد مي قادر را ما و شده فعال ها ماهيچه كنيم مي

. اين ها عدسي بينيم واضح بطور را آنها نور، جهت در راست سمت زاويه به آن چرخاندن. شوند نمي مرتكب را اشتباهي هيچگونه و دهند مي انجام حياتمان از ثانيه هر در را تطبيق

اينكه براي وقتها بعضي و داده انجام خود دستي دوربينهاي در را مشابه تنظيمات عكاسان . طي كنند مي صرف كار اين براي را زماني بياورند بدست را درستي سال 15تا 10تنظيم

شوند مي تنظيم اتوماتيك بطور كه است ساخته را دوربينهايي جديد تكنولوژي گذشته،. بشود تنظيم سريع چشمها بخوبي تواند نمي دوربيني هيچ ولي

ببيند، بتواند چشم يك آنكه تشكيل 40براي را آن تركيب كه اساسي يا و اصلي اجزاي . تنها عدسي كنند كار كامل بطور همديگر با و بوده حاضر واحد آن در بايستي مي دهند مي

. ماهيچه و شبكيه عنبيه، قرينه، قبيل از ديگر اجزي تمام اگر باشد مي مقوله اين از يكيبا فورا چشم آنگاه نباشد كار در پلكي ولي كنند عمل درست و بوده حاضر چشم هاي

. زير تمام اگر مشابه حالت در گردد مي قطع وعملكردش شده مواجه جدي آسيبو شده خشك چشم آنگاه بشود، قطع اشك ريزش عمل ولي باشند داشته وجود ساختارها

. شود مي نابينا ثانيه چند ظرف “ در ” را خود معناي تمام ، پذيري كاهش درباره گرايان تكامل فرضيه ادعاي

: . آنكه براي است اين دليل دهد مي دست از چشم پيچيده ساختار اين برابريك در مشاركت به احتياج آن اجزاي تمام باشد، داشته عملكرد بتواند چشم

: . كه پذيرد مي را واقعيت اين گرا تكامل دانشمند يك دارند زمان

Page 14: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

داشته عملكرد توانند مي زماني آنها كه است اين در بالها و چشمها مشترك ويژگي . ديدن به قادر يافته تكامل نيمه چشم ديگر بيان به باشند يافته تكامل كامال كه باشند

. كند: پرواز تواند نمي گرفته شكل نيمه بالهاي با پرنده 13نيستدست ديگر اجزاء ساير با كامل، و ناگهاني بطور چشم كه كند مي ثابت مسئله اين . اجزاي ساير همانند خدا را چشم كه است معني اين به اين است گرفته شكل نخورده

: . را شما كه خدائي اوست بگو است شده گفته قرآن، در است كرده خلق كامل ديگرماناز كم بسيار كه آن حال و كرد عطا شما به دل و چشم و گوش دو آورد هستي به نيستي از

: ( . آيه الملك، سوره كنيد مي شكرگزاري او (23نعم

انسان بدن درون ارتشدرمي صورت باشيد متوجه كه آن بدون شما بدن داخل در جنگ روزه همه

شده. شما بدن وارد كه دارند وجود باكتريهايي و ويروسها طرف يك از گيردايمني سلولهاي ديگر طرف از و دهند مي قرار خود كنترل تحت را آن و

. كنند محافظتمي دشمنان برابر در شما بدن از كه هستندكه هدفي براي را خود مسير و مانند مي منتظر تهاجمي حالتي در دشمنان . اين با كنند مي حمله آن به فرصت اولين در و كرده استهموار نظرشان مد

را شده واقع حمله مورد محل قوي و يافته سازمان منظم، سربازان وجود ( . هاي ياخته سربازان اول درجه در بندند مي دشمنان روي بر براحتي ) خنثي و داده قورت را دشمن سربازان و شده نبرد ميدان وارد خور ميكروب

. اين كه است آن از بيشتر جنگ شدت وقتها بعضي وجود اين با كنند مي . ديگر سربازان مواردي، چنين در كنند مقابله آن در بتوانند سربازان

. ) در) را خطر زنگ نوعي آنها مشاركت شوند مي خوانده فرا ماكروفاژهاسلولهاي ) ديگر سربازان و آورد مي در بصدا شده واقع هدف مورد منطقه

T. كند( مي احضار نبرد به را . را خودي سربازان سرعت به آنها هستند آشنا محلي هاي توده با سربازان . را شده منصوب سربازان فورا آنها دهند مي تشخيص خودي غير از

. (B سلولهاي) خارق هاي توانايي سربازان اين كنند مي فعال سالح تهيه به . سالحهايي قادرند ولي بينند نمي را دشمن هرگز آنها اگرچه دارند اي العاده

. آنها اين بر عالوه بشود دشمن كارآيي فاقد و تسليم باعث كه بسازند . در كنند مي حمل توانند مي كه آنجايي تا اند كرده توليد كه را سالحهايي

آسيب يكديگر به بايستي مي كه مشكلي وظيفه در آنها ماجرا اين طول . سپس آيند مي بيرون موفق ندهند، دست از را اتحادشان يا و نرسانند

( كشنده سلولهاي شوند مي تقسيم حمله حمله(. T گروههاي گروههاي اينشليك دشمن نقطه ترين حساس به كنند مي حمل خود با كه را سمي ماده

. وارد نبرد ميدان در سربازان از ديگري گروه پيروزي، شرايط در كنند مي ( فرساي توان سلولهاي مي( Tشده اردوگاه به خود با را جنگجويان تمام و

( سلولهاي. شوند مي نبرد ميدان وارد همه از سر آخر كه سربازاني برندمتشابه( حوادث در كه بطوري را دشمن به مربوط اطالعات تمام حافظه

. كنند ضبطمي ثبتو كرد، استفاده آن از بتوان آينده در حمله . تمام باشد مي بدن ايمني سيستم شد، اشاره آن به باال در كه اي العاده فوق ارتش

غير چشمان با كه سلولي ميكروسكوپهاي توسط شد اشاره آن به باال در كه چيزهايي ( . قابل انسان به لطفا بيشتر اطالعات جهت است شده ديده باشند نمي ديد قابل مسلح

.) : : يحيي هارون نوشته آسمانها، و زمين در ها نشانه بياندازيد نگاه فهمدر اي يافته سازمان و منظم كامل، ارتش چنين يك داراي كه اين به مردم از تعداد چه

با طرف همه از كه دانند مي مردم از تعدادي چه باشند؟ مي واقف هستند خود بدن درونحتي و حاد بيماري باعث نشود جلوگيري اگر چنانچه كه اند شده محاصره ميكروبهاييكنيم، مي تنفس كه هوايي در متعددي خطرناك ميكروبهاي واقع در شود؟ مي آنها مرگ

. اين دارند وجود زنيم مي دست كه جاهايي به و خوريم مي كه غذايي آشاميم، مي كه آبي . سلولهاي است خبر بي باشد مي انجام حال در كه هرچيزي از شخص كه است حالي در

عواقب است ممكن حتي كه بيماري، از فرد نجات براي را فرسايي طاقت تالش او بدن. دهند مي انجام باشد داشته بهمراه را مرگ

Page 15: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

توانايي بدن، سلولهاي از دشمن سلولهاي تشخيص جهت ايمني سلولهاي تواناييقابليت Bسلولهاي بيند، نمي هرگز را آنها كه دشمني كردن خنثي جهت سالح تهيه براي

بگيرد، صورت بدن ديگر سلولهاي بر تاثير بدون بايستي مي كه آنجايي تا سالحها حملمي انجام ديگر چيزهاي بر دخالت بدون كامال را شان وظيفه كه عالمت دريافت سلولهاي

اوليه جاي به آنها برگشت دهند، انجام كاري چه دانند مي آنها از هركدام كه اين دهند،از برخي تنها حافظه، سلولهاي قابليتهايي و شان وظيفه انجام شدن برطرف بمحض

. باشد مي دستگاه اين ويژگيهايتكامل نويسنده هيچ توسط هرگز ايمني سيستمهاي تشكيل داستان داليل، اين بخاطر

. است نشده نوشته گراويروسهاي و ميكروبها تمام معرض در را شخص كه آنجايي از ايمني سيستم نداشتن

براي بد عملكرد با يا و بود خواهد مشكل شخص براي نهايت بي دهد، مي قرار خارج دنياي . مخصوصي جاهاي در تنها افرادي چنين امروزه دهد مي ادامه خود كار به او ماندن زنده

. بمانند زنده توانند مي ندارند بيرون در موجود چيزهاي يا و اشخاص با مستقيم ارتباط كهكهنه محيطي در ماندن زنده جهت انسان براي ايمني سيستم داشتن بدون زندگي بنابر‌‌اين

. العاده فوق دستگاه كه كند مي منتهي واقعيت اين به را ما مسئله اين نيست پذير امكان. شود خلق تواند مي عناصرش تمام با لحظه يك در تنها ايمني، دستگاه قبيل از اي پيچيده

است شده طراحي جزئيات تمام با كه دستگاهي . ولي هستند بدن طبيعي خيلي عملكردهاي غيره و زدن قدم خوردن، غذا كشيدن، نفس

. وقتي مثال، بعنون گيرد مي صورت اساسي اعمال اين چگونه كنند نمي فكر مردم اكثر . كه چيزي تنها است مفيد بدنتان براي سيب آن چقدر كه دانيد نمي خوريد مي را سيبي كه

: شدت به شما بدن حال، عين در است سالم غذاي خوردن كند مي مشغول را شما ذهنقابل غير برايتان كه باشد مي دارد نگه مغذي را غذا اينكه براي مو به مو مراحل درگير

. است تصورغذا اي تكه كه آن بمحض گيرد، مي شكل آن در مو به مو مراحل اين كه هاضمه دستگاه . مي مرطوب را غذا دهان بزاغ كه هنگامي كند مي بكار شروع شود مي گذاشته دهان در

. مكانيسم درگيري دهد انتقال مري به و كرده آسيا را غذا دندانها تا كند مي كمك كند، . شود مي آغاز مرحله اين در درست

. اينجا در برسد است، كار در كاملي توازن كه جايي معده، به تا كند مي كمك غذا به مري . آنچنان اسيد اين شوند مي هضم معده در شده توليد هيدرولوريكهاي اسيد توسط غذاديواره روي بر را كار اين بلكه بپردازد غذا كردن حل به است قادر تنها نه كه است قوي

. نمي داده كامل، دستگاه اين در نقصي چنين روند اجازه البته دهد مي انجام نيز معده هايرا. معده هاي ديواره تمام گوارش عمل مدت در شود مي ناميده مخاط كه ترشحي شود

. خود رفتن بين از معده اينرو از كند مي محافظت اسيد مخرب اثرات از را آن و پوشانده. كند مي جلوگيري

. طريق از غذا مغذي هاي تكه است شده طراحي مشابه بطور نيز هاضمه دستگاه ساير . روده دروني سطح شوند مي خون جريان وارد و شده جذب كوچك روده هاي ديواره

( “ ويلوس ” كه پيچكهايي با . Villusكوچك سلولهاي( در است شده آغشته شوند مي ناميده . اين شوند مي ناميده ميكروويلوس كه دارند وجود ميكروسكوپي ضمايم ويلوس، باالي

. ها پمپ اين توسط غذايي مواد كه را مسيري دارند غذا جذب براي را پمپ نقش ضمائم. شوند مي توزيع خون گردش دستگاه طريق از بدن تمام به شوند مي جذب

تواند نمي اي وسيله هيچ با تكامل كه است اين شود توجه آن به بايستي مي كه اي نكته . پيچيده ساختارهاي كه دارد عقيده تكامل فرضيه دهد توضيح خالصه بطور را دستگاه اين

. وجود اين با است بوده تدريجي آمدن گرد طريق از اوليه موجودات از ناشي امروز،شكل گام به گام است توانسته نمي معده مكانيسم شد بيان واضح طور به كه همانطور

. . شود مي دستگاه اين رفتن بين از باعث عاملها اين از يكي حتي نبود باشد گرفتهمجموعه نتيجه در را غذا قادرند معده به مربوط آبهاي شود مي معده وارد غذا هنگاميكه

. شده مطرح تكاملي فرآيند در كه را، اي زنده انسان حال كنند خرد شيميايي تغييرات . كه اي زنده انسان باشد نمي شده مطرح شيميايي تبديل به قادر كه بگيريد نظر در است،

با نتيجه در و كند هضم بلعد مي كه را غذايي تواند نمي باشد نمي كار اين انجام به قادر . مرد خواهد گرسنگي از معده، در نشده هضم غذاي از اي توده

Page 16: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

مجبور همزمان بطور معده هاي ديواره حالل، اسيد اين ترشح حين در اين بر عالوهمي بين از را معده معده، درون اسيد گرنه و كنند ترشح را مخاط بنام اي ماده كه هستند

( و. اسيدها مايع دو هر بايستي مي معده دهيم ادامه حيات به كه اين براي بنابراين برد . مرحله( و تصادفي تكامل كه دهد مي نشان مسئله اين كند ترشح حال عين در را مخاطها

بكار بطورعملي هايش دستگاه تمام با هوشمندي آفرينش بلكه ندارد وجود اي مرحله به. است شده گرفته

كه است بزرگي كارخانه شبيه انسان بدن كه دهد مي نشان شد مطرح كه مسئلي تمام . همانطور كنند مي كار كاملي هماهنگي با يكديگر با كه شده ساخته كوچكي ماشينهاي از

داراي نيز انسان بدن باشند، مي كش نقشه و مدرس طراح، داراي ها كارخانه همه كه. باشد مي واالمقامي خالق

بندي استخوان سيستم . استخوان است نظيري بي مهندسي شاهكار خود، جاي در بندي استخوان

. مانند بدن اجزاي از اسكلت باشد مي بدن ساختار كننده حمايت دستگاه بندي . بهتري قابليت با را انسان بدن اسكلت كند مي محافظت ها ريه و قلب مغز،

باشد، نمي تقليد قابل ديگر مصنوعي مكانيسم هيچ با كه كردن حركت جهت . از بسياري كه آنجايي از آلي، غير مواد از استخواني بافتهاي كند مي مجهز

. معدني مواد منبع استخواني بافت است نشده تشكيل كنند مي فكر مردممي فسفات و كلسيم شبيه مهم معدني مواد از تعدادي شامل كه است بدن

به. يا و كرده ذخيره را معدني مواد يا بافتها اين بدن، احتياجات مطابق باشد . و رنگ قرمز سلولهاي نيز استخوانها اين، بر عالوه كنند پخشمي بدن تمام

. كنند مي توليد را خونيشكلتشكيل را آن كه استخوانهايي اسكلت، كامل و يكنواخت برعملكرد عالوه

. دارند كه توانايي و ظرفيت با استخوانها دارند بخصوصي ساختار دهند مي . و وظايف دادن انجام با دارند عهده به را بدن چهارچوب نگهداري وظيفه

اند شده آفريده قدرت و ظرفيت با استخوانها بدن، از محافظت كردن تقبل . نظر در نيز ممكن شرايط بدترين حتي دهند انجام خوبي به را عملكرد اين تا

. اي گنجايشوزنه كه قادرند ران استخوانهاي مثال، بعنوان است شده گرفته . باعث باشند داشته هستند عمود بصورت كه وقتي را تن يك اندازه بهمعادل اي وزنه استخون بگيريم، نظر در كه را اي مرحله هر كه است شگفتي . مانعي روي از ورزشكاري كه وقتي كند مي حمل را بدنمان وزن برابر سه با

او، خاصره لگن از مربع سانتيمتر هر در گردد مي باز زمين به و پرد ميحدود در . 1400فشاري ساخته چيزي چه از ساختار اين ميشود وارد كيلوگرم

باشد؟ مي قوي چنين اين اصلي ساده سلول تكثير و تقسيم با كه است شده . است مخفي استخوانها نظير آفرينشبي در جوابسؤال

. بود خواهد سودمند موضوع اين كردن بازتر براي امروز تكنولوژي از مثالي . اجزاي رود مي بكار وسيع و مرتفع ساختمانهاي ساختن در داربست دستگاه

پذير انعطاف ساختار شوند مي ساخته فن اين با كه ساختمانهايي كمكيدهند مي شكل را داربست كه متقاطع هاي ميله از بسياري با ولي نداشته

. حل قابل كامپيوتر با تنها كه اي پيچيده محاسبات كمك با شود مي تشكيلوجود صنعتي ساختمانهاي و مؤثرتر و تر قوي پلهاي ساختن امكان است

دارد. ساختن در كه است داربستي دستگاه آن به شبيه استخوانها داخلي ساختار

. در موجود مكانيسم كه است اين مهم تفاوت تنها رود مي بكار پلها و برجهااست شده طراحي انسان توسط كه آنهايي از برتر و تر پيچيده استخوانها

. باشد جهت مي و بوده قوي العاده فوق استخوانها مكانيسم اين بوسيله . بدين بود، قضيه عكساين اگر باشند مي كافيسبك اندازه به انسان راحتيبراي بود آن بيروني سطح مانند به پر و سخت استخوانها داخل كه معني

به ضربه اولين با براحتي و كند حمل را آن كه شد مي سنگين خيلي انسان . ميشكست و خورده محكمشترك سختو ساختار خاطر

ساده خيلي را زندگيمان كه كند مي كمك ما به ما استخوانهاي كامل طرح. دهيم انجام درد كوچكترين بدون حتي را كارها ترين سخت و كرده اداره

Page 17: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

بدن قسمتهاي بعضي در آن پذيري انعطاف استخوان ساختار ديگر ويژگي . ريه و قلب مثل بدن مهم اجزاي از سينه قفسه كه آنجايي از باشد مي

تا كند مي كمك ششها به خود شدن بسته و باز با همچنين كند، محافظتمي. كند عبور آن از هوا

. بعنوان بكند تغيير زمان طول در است ممكن استخوانها فنري خاصيتاز: و شده بزرگتر حاملگي دوران اواخر در كفل استخوان خانمها در مثال

. زايمان حين در زيرا است مهمي خيلي كاري ريزه اين ميشود جابجا يكديگرشود له اينكه بدون مادر رحم از تا دهد مي اجازه نوزاد سر به افزايش اين

. بيايد بيرون . انعطاف بر عالوه شود نمي ختم اينها به استخوان العاده خارق ويژگي

. باشند مي خود ترميم به قادر همچنين استخوانها آنها، سبكي و دوام پذيري،اين است مجبور فقط شخص شود، مي شكسته استخواني كه هنگامي . اين است واضح كه همانطور بخورد جوش تا دارد نگه محكم را استخوان

اي پيچيده نهايت بي مرحله بدن در ديگر، فرآيندهاي تمام مانند به مسئله. كنند مي همكاري واحد آن در همديگر با سلول ميليونها كه دارد

نظر در را آن توان مي كه است ديگري مهم كاري ريزه محركه، قابليتحركت. بدنمان استخوانهاي روي بر ها مهره داريم مي بر كه هرگامي گرفت

. بين از باعث طبيعي حالت در است ممكن اصطكاك و مداوم حركت كنند مي . مهره هر بين شود جلوگيري كار اين از اينكه براي شود ها مهره رفتن

. “ ” ديسكها شوند مي ناميده ديسك كه دارد وجود مقاومي غضروفهاي . طريق از نيرويي گام، هر در كنند مي عمل ضربه هاي كننده خنثي بعنوان

. نيرو اين شود مي وارد بدن وزن العمل عكس از ناشي بدن به زمين “ وجود ” بخاطر شكل، اي خميده كننده وارد نيروي و بدن به آسيبي هيچگونه

. كه اي ويژه ساختار انعطافو اين قابليت چنانچه رساند نمي ها كننده خنثيشده رها نيروي نداشت، وجود دهد مي كاهش را العمل عكس نيروي

جمجمه شكستن با و شد مي وارد نخاع باالي انتهاي و جمجمه به مستقيما . ميشد مغز وارد

. است مشاهده قابل استخوانها مفصل سطوح در همچنين خلقت پاي رددر حيات طول در دائما آنها اگرچه ندارند كاري روغن به احتياجي مفصلها

: . چگونه كه پرداختند موضوع اين تحقيق به شناسان زيست باشند مي حركتكند؟ مي كاهشپيدا مفصلها در اصطكاك

كه گيرد مي صورت مكانيسمي توسط امر اين كه شدند متوجه دانشمندان . “ مفصلهايي ” سطوح ميشود گرفته نظر در آفرينش مطلق معجزه بعنوان

دار منفظ شكل غضروفي هاي اليه با دارند قرار اصطكاك معرض در كه . . به استخوان هرگاه دارد وجود روغني ، اليه اين در زير است شده پوشانيده

سطح و شده جاري منفذها از روغني ماده اين آورد مي فشار مفصلها.“ روغن ” درستمثل كند مي لغزنده را مفصل

باشد مي كاملي طرح از حاصل انسان بدن كه است آن از حاكي اينها تمام . هرگونه تا كند مي كمك انسان به كامل طرح اين است برتر آفرينش آن و

. دهد انجام چابكي و راحتي به حركاتمختلفرابلند استخوان يك از پا تمام و بود كامل چيز همه اگر كنيد مجسم تنها

و بدقواره خيلي بدن ما و بود جدي مشكلي زدن قدم آنگاه شد، مي تشكيل . براحتي پا استخوان و بود مشكل نيز نشستن حتي داشتيم اي فايده بي . اسكلت حال اين با شكست مي حركات اين حين در آن به آمدن فشار بعلت

. پذيرد مي را بدن حركات نوع هر كه دارد ساختاري انسان . خداوند آفريند مي را اسكلت ويژگيهاي همه هم هنوز و آفريد خداوند

تعمق مطلب اين در كه كند مي امر و فراخوانده است آفريده كه را انسانيكند:

( ... سوره پوشانديم آن بر گوشت و پيوسته همش در چگونه كه آن استخوانهاي در بنگر و : آيه ( 259البقره،

را او كه قادري خداي از و كرده تامل موضوع اين بر بايستي مي انسان . زيادي ضرر دچار نكند چنين انسان اگر كند گزاري شكر است كرده خلق

Page 18: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. كرد ملبس گوشت با را آنها و آفريد را استخوانها كه خداوندي شد خواهد: . است شده اشاره آيه اين در نكته اين به بسازد را آنها دوباره است قادر

! ما براي و گرديد ما آشكار دشمن كه كرديم خلقت نطفه از را او ما كه نديد انسان آيامي زنده خدائي آن بگو كند؟ مي زنده كه باز را پوسيده استخوانهاي اين گفت كه زد مثلي

: ( . آيه ياسين، سوره است قادر و دانا خلقت هر به او و بخشيد حيات را آنها بار اول كه كند77-79)

بدن اعضاي در هماهنگيجهتهدف در كاملي انطباق و هماهنگي شيوه با زمان هم دستگاهها تمام انسان بدن در

. ما كه را حركتهايي كوچكترين حتي دارند مي نگه زنده را بدن و كنند مي كار مخصوصبدن كامل هماهنگي حاصل خنديدن و كشيدن نفس قبيل از دهيم، مي انجام روزمره بطور

. باشد مي انسانتوقفي اينكه بدون كه دارد وجود نكردني باور و پيچيده كامل، شبكه ما بدن درون در

. . اين است زندگي ادامه هماهنگي اين از هدف دهد مي ادامه خود كار به باشد داشتهحركات، ترين جزئي زيرا است مشاهده قابل بدن حركتي دستگاه در بخصوص همكاري

با كامل هماهنگي با بايستي مي عصبي سيستمهاي و ها ماهيچه استخواني، مكانيسم. كنند كار يكديگر

. طريق از تنها باشد مي درست اطالعات رساندن بدن، در هماهنگي اين فرض پيش . دليل همين به بگيرند صورت توانند مي جديد هاي بررسي درست، اطالعات رساندن

. باشد مي موجود بدن در اي پيشرفته بسيار هوشمند شبكهو كار اين انجام در كه اجزايي اول درجه در بگيرد، صورت هماهنگي عمل اينكه براي

. چشم از اطالعات اين شوند شناخته بايستي مي كنند مي دخالت شان دروني ارتباط . در كند مي پيدا ادامه پوست و مفصلها ها، ماهيچه گوش، داخل مكانيسم توازن تا گرفتهرا جديد تصميمات و شده ارزيابي و شوند مي پردازش اطالعات از جزء بيليونها ثانيه هر

. بدن در آور سرسام سرعت با كه پردازشي از حتي انسان كنند مي اتخاذ آن با متناسب . دود، مي كند، مي گريه خندد، مي كند، مي حركت فقط او است ناآگاه گيرد مي صورت . . براي حتي دهد نمي انجام اعمال اين انجام براي تالشي هيچ او آشامد مي و خورد مي

. يا اجرا عدم كنند همكاري يكديگر با زمان يك در بايستي مي ماهيچه هفده كوتاه، تبسمي . به قادر آنكه براي كند مي عوض را صورت حالت ها ماهيچه اين از يكي حتي شدن اجرا بد

هماهنگ بايستي مي پشت و باسن پا، در مختلف ماهيچه چهار و پنجاه باشيم، روي پياده. كنند كار

اطالعات كه دارند وجود مفصلها و ها ماهيچه در ميكروسكوپي گيرنده دستگاه بيليونها . سيستم به كه هايي گيرنده از پيغامها اين كنند مي ارائه را بدن در موجود شرايط درباره

طبق ها ماهيچه به را جديدي دستورات و آيند مي داشته، دسترسي مركزي عصبي. فرستند مي شده انجام ارزيابيهاي

. بلند ر‌‌ا دستمان فقط اينكه براي شد خواهد فهميده بهتر زير مثال با بدن هماهنگي كمال ” “ ” دو و سر سه ماهيچه كه عقب و جلو هاي ماهيچه شده، تا بايستي مي شانه كنيم،مچ“ و آرنج بين هاي ماهيچه و شده شل و منقبض بايستي مي شوند مي ناميده سر

. ها ماهيچه در گيرنده ميليونها عمل، اين از قسمت هر در شود پيچانده بايستي مي دست . در فرستند مي عصبي مركزي سيستم به فوري را ها ماهيچه شرايط به مربوط اطالعات

انجام بعد مرحله در بايد را كاري چه كه اين در ها ماهيچه به مركزي عصبي سيستم عوض . كه دارد دوست زيرا نيست آگاه مراحل اين از يك هيچ از انسان البته دهد مي اطالع بدهد

. دهد مي انجام فورا را آن و كرده بلند را دستش فقطاز ناشي كه اطالعات اجزاي از بسياري ببريد باال را دستتان اينكه براي مثال براي

تعداد و شده ارزيابي هستند گردن و سينه شكم، پشت، پا، هاي ماهيچه در گيرنده بيليونها . شود مي داده ثانيه هر در ها ماهيچه به دستورات از اي مشابه

. كه اين در دخالتي هرگز انسان دهيم نمي انجام كردن صحبت براي زيادي تالش ماچه به باشد، داشته ارتعاش بايد بار چند بوده، بايستي مي مسافتي چه در صوتي تارهاي

و منقبض بايستي مي گلو و زبان دهان، در ها ماهيچه صد از يك كدام و بار چند و ترتيب . به بايستي مي هوا از مربع سانتيمتر چند كه اين محاسبه به حتي انسان ندارد شوند رها

نمي شود خارج بايستي مي هوا فركانس، كدام در و سرعت چقدر و شده وارد ششها

Page 19: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

! اي. ساده كلمه حتي دهيم انجام را كارها اين توانستيم نمي خواستم مي هم اگر ما پردازددستگاه از كه است سيستمهايي از بسياري مجموعه كار حاصل آيد مي بيرون دهان از كه

. گيرد مي بر در را استخوانها تا ها ماهيچه از و عصبي سيستم تا انسان تنفسيگوناگوني حالتهاي افتد؟ مي اتفاقي چه آنگاه بيايد بوجود هماهنگي اين در مشكلي اگر

بزنيم، قدم يا و كرده صحبت خواهيم مي كه زماني در يا و خنديم مي كه هنگامي مانند . وجود اين با آيد پديد رفتارمان در يا و چهره در است ممكن نيستيم، آن انجام به قادر ولي

هيچ آنكه بدون و بخواهيم كه زماني هر در زدن قدم و كردن صحبت خنديدن، به قادر ماآفرينشي پيامد شد اشاره آن به اينجا در كه چيزي هر زيرا هستيم بيايد بوجود مشكلي

. “ كند ” مي طلب را كران بي قدرت و هوش منطقي لحاظ از كه استخالقش مديون را حياتش و هستي او كه بياورد بخاطر هميشه بايد انسان دليل همين به

. . دهد نشان خود از تكبر يا غرور آن بخاطر كه ندارد چيزي هيچ خود انسان است خدا . انسان مطمئنا شود نمي داده او به ابد تا اينها و باشد نمي او كار قدرت يا زيبايي سالمتي،

. شده ذكر مسئله اين قرآن در دهد مي دست از را اش زيبايي و سالمتي و شود مي پير: كه است

آنچه و دنياست زندگاني قدر بي زيور و متاع شده داده شما به عالم اين نعمتهاي از آنچهالقصاص، ) سوره بنديد؟ كار عقل اگر است تر باقي و بهتر شما براي بسيار خداست نزد

( 60آيه: به خداوند كه نعماتي براي بايستي مي شود نائل ويژگيها اين به ابد تا بخواهد انسان اگر

. دهد ادامه او دستورات با مطابق را زندگيش و كرده شكرگزاري است داده اووجود انسان بدن در كه مكانيسمهايي و اجزاء‌ تمام شد، ديده مثالها اين در كه همانطور

. مي ” “ بررسي خصوصيات اين وقتيكه است برخوردار آسايي معجزه خصوصيات از دارندآفرينش معجزات به را او زنگي حد چه تا حساس تناسبات شد خواهد متوجه انسان شوند

است گرفته شكل انسان قالب در كه خداوند هنر به ديگر يكبار اينرو از و كرده وابسته. زند مي چنگ

گياهان و حيوانات

خالق وجود اثبات بر دال مدركي كه دارند وجود دنيا در حيوان و گياه انواع ميليونها . در مثالهايي بعنوان آنها از محدودي تعداد كه زنده موجودات اين تمام باشد مي ما تواناي

. ساختار همگي آنها بگيرند قرار برسي مورد تك تك است الزم است، شده مطرح اينجاجالب روشهاي و تغذيه نظير بي هاي شيوه متنوع، دفاعي ترفندهاي متفاوت، بدني

. فقط ويژگيشان تمام با را آنها همه كه باشد نمي اين امكان متاسفانه دارند را جفتگيري . نمي كافي هم كار اين براي مرجع كتاب جلد چندين داد قرار بحث مورد كتاب يك دراينكه. براي است گرفته قرار بحث مورد اينجا در كه اندكي مثالهاي حتي وجود اين با باشدباشد اتفاق يا تصادف روي از توانسته نمي وجه هيچ به زمين كره روي بر حيات كند ثابت

. بود خواهد كافي

پروانه تا پروانه كرم ازبين شما چه 500-450اگر كنيد نگهداري آنها از بيرون در بوديد مجبور اگر و داشتيد تخم

تا گرفته نظر در را احتياط جوانب كه بود اين برايتان كار ترين عاقالنه كرديد؟ مي كار . ابريشم هاي كرم نشوند پال و پخش ديگر محيطي عوامل يا باد سوي از اطراف، در تخمها

( زمان در را تخم بيشترين كه هستند حيواناتي از روش( 500-450يكي و گذارند ميماده طريق از را تخمها آنها كنند؛ مي اتخاذ آنان از محافظت براي اي هوشمندانه

) اطراف ) در تخمها شدن پراكنده از تا كرده متصل كنند مي ترشح كه ريسمان چسبناكي. شود جلوگيري

پيدا خودشان براي را امني شاخه ابتدا آورند مي بيرون تخم از سر كه پروانه هاي كرم . آنكه براي بعد چسبند مي دارند اختيار در كه ريسماني همان با شاخه آن به سپس و كرده . كرم يك براي كنند مي دارند كه ريسماني با پيله تنيدن به شروع دهند ادامه خود رشد به

اين 4-3پروانه است، راه در كه زندگي روي به را چشمانش تا كشيد خواهد طول روز . ريسماني و كرده درست را پيچ هزاران پروانه كرم مدت اين طول در دهد انجام را مراحل

ميانگين . 1500-900به كند مي تهيه را طول شروع 14متر پروانه كرم مرحله اين انتهاي در

Page 20: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

يك به كرم اين تا شود مي باعث و بوده دگرديسي مرحله كه كند مي جديدي وظايف به. شود تبديل قشنگ پروانه

كوچك كرم رفتار ونه گيرد مي صورت تخمها از مراقبت جهت مادر سوي از عملكردي نهتكامل طريق از را آن بتوان كه است تحصيالتي يا دانش آگاهي، هرگونه از عاري پروانه

. تخمهايش از مراقبت براي كه ريسماني ساخت در مادر قابليت اول درجه در داد توضيح . براي محيط مناسبترين شده، متولد تازه پروانه كرم است آور اعجاب برد مي بكاربدون را مرحله اين از آمدن بيرون و دگرديسي تحمل آن، با مطابق پيله تنيدن خودش،

شدن . مواجه توانيم مي اينرو از كند مي طي باشد، مي بشر فكر ماوراي در كه مشكلي بادنيا به بدهد انجام بايستي مي آنچه از قبلي دانش با پرنده هركرم كه بگوييم آساني به

“ شده ” داده ياد بيايد بدنيا آنكه از قبل چيزها اين همه او به كه معني اين به است آمدهاست.

. تازه بچه اگر كرديد مي فكري چه دهيم توضيح مثال يك با را موضوع اين دهيد اجازهفراهم مشغول را وقت ساعتها و ايستاده تولدش از پس كه ديديد مي را اي شده متولد

) و ) كند مي صرف تشك بالش، لحاف، مثل دارد الزم خوابيدنش براي كه چيزهايي كردنشما كه آن از بعد كند؟ درست آن روي بر را خوابش جاي و چيده مرتب را اينها همه سپسخارق طريق از بايستي مي بچه به كه كرد خواهيد فكر احتماال خورديد تكان صحنه اين از . مورد با پروانه كرم مورد باشند داده را كارهايي چنين آموزش مادرش رحم در اي العاده

. ندارد تفاوتي مثال اين در نوزادو آيند مي بدنيا زنده موجودات، كه رساند مي گيري نتيجه اين به را ما دوباره مسئله اين

. آيه دهد مي ياد آنها به است كرده خلق را آنها كه خداوندي كه كنند مي رفتار طريقي به. كند درست عسل تا داد دستور و كرد وحي عسل زنبور به خداوند كه دارد مي اظهار قرآن

: آيه) النمل، .69-68سوره باشد( مي زنده موجودات دنياي بزرگ راز از اي نمونه خود اينكه كنند مي دنبال را كاري و هستند خدا تسليم زنده موجودات تمام كه است اين راز اين

. كرم و كند مي درست را عسل عسل، زنبور كه است علت همين به است كرده تعيين او. كند مي تهيه را ابريشم ابريشم،

بالها در تقارنمشاهده آنها روي بر را كاملي و كلي تقارن كنيم مي نگاه پروانه عكسهاي به كه وقتي

. كه اند شده تزيين ها رنگ و ها نقطه طرحها، با چنان شكل توري بالهاي اين كنيم مي. هستند هنري شاهكار خود نوبه به هركدام

دو هر در رنگها و طرحها كه شد خواهيد متوجه كنيد نگاه پروانه اين بالهاي به كه وقتياهميت بشوند، ديده است ممكن تو در تو چقدر كه اين و است يكسان كامال بالها طرفعرضه. را تقارن و نقص بي نظم كه است آشكار دوبال هر در نقطه كوچكترين حتي ندارد

. كند ميهر و نشده تركيب ديگر رنگهاي با نازك بالهاي روي بر رنگها از يك هيچ اين بر عالوه

. هاي پوسته آمدن گرد توسط رنگها اين واقع در باشد مي جدا يكديگر از آن از طرف . پوسته اين كه نيست شگفتي جاي آيا اند آمده بوجود بود شده زده حلقه هم دور كه نازكي

هر در قادرند بشوند، خرد توانند مي انگشتان لمس كوچكترين با براحتي كه كوچك، هاي . يكي تعويض حتي كنند درست را شكل همان دقيقا بكنند اشتباهي هيچ كه آن بدون دوبال . وجود اين با برد مي بين از را آن زيبايي و كرده خراب بالها در را تقارن اين ها پوسته از . خوب چنان بالها كنيد نمي مشاهده دنيا هاي پروانه بالهاي در آشفتگي گونه هيچ هرگز شما

. آفريدگاري را آنها كه همانا است كرده طراحي را آنها هنرمندي گويي كه هستند قشنگ و. است كرده خلق توانا

: زرافه دراز گردن حيوانهاي . بلند خيلي آنها گردن اگرچه ويژگيها اين از يكي دارند بيشماري خصوصيات ها زرافه

ديگر، دار پستان حيوانات تمام مانند درست آنها، گردن كه است اين روي است، 7بر . براي مشكلي گونه هيچ آنها كه است اين ها زرافه درباره ديگر خصوصيت ايستد مي مهره

. بيانديشيم كه شود مي باعث فكر كمي ندارند بلندشان گردن نوك و مغز به خون انتقال . گونه هيچ ها زرافه اما باشد مشكل ارتفاعي چنين يك به بايستي مي خون پمپاژ چقدر

تا را خون كه است شده مجهز هايي ويژگي با قلبشان زيرا ندارند باره اين در مشكلي . . كند مي مشكل بدون زندگي ادامه به قادر را آنها امر اين كند مي پمپاژ ارتفاع بلندترين

Page 21: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. هستند مواجه ديگري مشكل با بخورند آب خواهند مي كه هنگامي هنوز آنها وجود اين باخون فشار از بايستي مي بخورند آب و شده خم خواهند مي كه وقت هر ها زرافه واقع در

. مي بين از كامل بطور را خطر اين آنها گردن كامل مكانيسم وجود اين با بشوند تلف زيادشدن. جاري از و شده بسته گردن رگهاي دريچه شوند مي خم ها زرافه كه هنگامي برد

. كند مي جلوگيري مغز به زياد خون . حتي اند نكرده طراحي خود ميل با را خصوصيات اين ها زرافه كه ندارد وجود شكي هيچ

طريق از زمان طي در ضروري خصوصيات اين همه بگوييم كه است حقيقت از دور خيلي . كه است الزم بماند زنده بتواند زرافه يك كه آن براي است گرفته شكل تدريجي مراحلاز جلوگيري براي دريچه، دستگاه و مغز به را خون بتواند تا باشد داشته پمپاژي دستگاه

. وجود شده ياد موارد از يك هر چنانچه دهد انتقال شدن خم زمان در باال، خون فشار . بود خواهد ممكن غير زرافه براي زندگي آنگاه نشوند انجام درست يا و نداشته

با ها زرافه انواع كه است اين گرفت مطالب اين تمام از توان مي كه اي نتيجه . ممكن غير ندارد وجود كه چيزي براي اند آمده دنيا به ماندن زنده براي الزمه خصوصيات

. بنابراين كند كسب را زندگي براي الزمه ويژگيهاي و يافته تسلط خود بدن بر كه استآن مسبب خدا كه آگاهانه آفرينشي توسط كه كنند مي اثبات پرسشي هيچ بدون ها زرافه

. اند شده خلق است

دريايي پشتهاي الككه هنگامي جمعي دسته صورت به كنند مي زندگي اقيانوسها در كه دريايي پشتهاي الك

. معمولي ساحلي ساحل، اين البته آورند مي هجوم ساحل به رسد مي فرا مثل توليد وقتدر. كه باشد مكاني بايستي مي شوند مي آن وارد مثل توليد براي آنها كه ساحلي نيست

. اند شده متولد تا 15آنجا شوند مي مجبور دريايي پشتهاي الك وقتها به 800بعضي كيلومتر . عوض را شرايط اين طوالني، و سخت سفر ولي دهند ادامه مكان آن يافتن جهت خود راه

. را خود هاي بچه اينرو از و اند شده متولد آن در كه شوند مي وارد ساحلي به آنها كند نمي! شود مي تمام برايشان قيمتي چه به كه نيست مهم آورند؛ مي بدنيا آنجا دركه ساحلي همان به را راهش تواند مي زنده موجود يك چطور كه از 25-20اين سال

. است نشدني توجيه كامال اي مسئله كند پيدا گذشته، آنجا در تر 16عظيمتش العاده خارقجايي اقيانوس، اعماق در را تولدش مكان جهت است قادر پشت الك كه است اين همه ازديگر مشابه سواحل از بسياري ميان از را آنجا و كرده پيدا دارد، وجود كمي خيلي نور كه

. دهد تشخيصدر يكديگر به واحد آن در نمائي قطب هيچ داشتن بدون ديگر مسافر هزاران انجام سر

. شود مي باعث كه دالئلي آيد، بنظر آميز اسرار است ممكن كه ابتدا در رسند مي ساحلحقايق از برخي كه انگيزد مي بر را ها تعجب زماني بگيرد، شكل حتمي مالقات اين تا

. ماندن زنده به قادر نوزادانشان كه دانند مي ها پشت الك كه آنجايي از شوند مي روشن . چرا اما كنند مي دفن ساحل ماسه شنهاي زير در را تخمهايشان نيستند آب شرايط در

عظيمت اين اگر آيا كنند؟ مي مالقات متفاوت سواحل در را يكديگر زمان يك در آنها همهآنهايي ماند؟ نخواهند زنده تخمها بگيرد صورت متفاوتي سواحل يا و متفاوت زمانهاي در

. در نوزاد هزاران اند شده مواجه جالبي موضوع با اند كرده تحقيق موضوع اين درباره كهسخت زائده با تخم شكستن از پس هولناك، موانع از برخي به تا هستند مجبور شن زير

. نوزادان كنند غلبه سرشان، به 31روي را سرشان باالي زمين اليه توانند نمي گرمي . ساحل روي بر نوزاد هزاران كه هنگامي كنند مي كمك يكديگر به اينرو از و بكنند تنهايي

روز چند ظرف ها ماسه سطوح درباره را كار اين تا قادرند كنند مي زمين كندن به شروع . فرا انتظار در را مدتي شوند ظاهر زمين روي بر آنكه از قبل اين وجود با دهند انجام

. وجود حيوانات سوي از شدن شكار خطر روز، موقع در زيرا كنند مي سپري شب رسيدنخورده. آفتاب هاي شن روي بر خزيدن طريق از آنها براي كردن حركت اين بر عالوه دارد

. حفر مرحله تكميل از پس آنها رسد مي فرا شب كه هنگامي است مشكل كامال سوزان و . مي هجوم دريا به ولي است تاريك هوا اگرچه شوند مي ظاهر زمين سطح روي بر زمين

تا ساحل از و .25-20آورند گيرند مي فاصله گردند مي باز آنجا به دوباره كه ديگر سالمسئله اين به بياورند بيرون تخم از سر كه اين از پس است ممكن غير نوزادها اين براي

دريا سطح از معيني مسافت منتظر و كنده ر‌‌ا راهشان هستند مجبور كه شوند واقفبدانند. هستند دفن زمين زير در كه وقتي نيست پذير امكان آنها براي طريقي هيچ به باشندبعنوان آنها از است ممكن كه هستند حيواناتي بيرون، در كه اين يا و شب يا است روز كه

Page 22: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

تواند مي حرارت اين كه ديده حرارت آفتاب بخاطر شن نيز و كنند استفاده طعمه . از هوشمندانه رفتار اين بنابراين بروند دريا به بايستي مي نهايت در و باشد مضر برايشان

است؟ آمده كجا “ اين ” به تا اند شده ريزي برنامه بطريقي نوزادان كه است اين سؤال اين به پاسخ تنها

. به كه است آفريده اي غريزه آنها در آنها خالق كه است معني اين به اين كنند رفتار شكل. كنند محافظت جانشان از تا كند مي كمك آنها

افشان زهر سوسك. است شده انجام آن درباره زيادي تحقيقت كه است اي حشره افشان زهر سوسك

براي شيميايي روشهاي از كه است اين دارد حشره اين كه اي توجه قابل خيلي ويژگي . كند مي استفاده دشمنان برابر در خود از محافظت

در كه را‌ هيدروكينون و هيدروژن پروكسيد خود از دفاع براي خطر هاي لحظه در حشره . ساختارهاي نبرد، شروع از قبل كند مي پرتاب دشمن طرف به است شده ذخيره بدنش

مي را شيميايي ماده دو اين از تركيبي شوند مي ناميده ترشحي موضع كه بخصوصي. گيرد. مي قرار شده ناميده ذخيره محفظه كه اي جداگانه قسمت در تركيب اين سازند

. دو اين شود مي ناميده انفجار محفظه كه است متصل دومي قسمت به قسمت اين . خطر با ها حشره كه هنگامي اند شده جدا يكديگر از شونده تنگ عضله توسط قسمتكنند، مي شل را شونده تنگ هاي عضله همزمان طور به كه حالي در شوند، مي مواجهمواد تا شود مي باعث و فشرده است كرده احاطه كه را انفجار محفظه هاي ماهيچه

. شود منتقل انفجار اتاق سمت به ذخيره، اتاق در موجود شيميايي . اكسيژن گاز و شده رها بخار گيرد مي صورت تبخير و شده رها حرارت زيادي مقدار

دشمن سمت به شيميايي ماده اين و بندند مي انفجار محفظه هاي ديواره روي بر را فشار . گردد مي پرتاب شود مي منتهي سوسك بدن از بيرون به كه اي دريچه طريق 17از

ضرري آنكه بدون است قادر حشره يك چگونه كه است شگفتي باعث محققان برايبراي كافي اندازه به تا كند داري نگه خود در را پرقدرتي مكانيسم شود حالش شامل

. مكانيسم اين كاركرد و وجود كه نيست شكي هيچ باشد قوي شيميايي ماده ماشه چكاندن . سر مسئله اين موضوع همچنين شود داده نسبت حشره خود به كه است آن از تر پيچيده

در كه خود كوچك بدن در را دستگاهي چنين زهرافشان سوسك چگونه كه است بحثدر 2حدود توانند مي فقط را آن متخصص افراد كه حالي در دهد مي جاي است سانتيمتر

. كنند توليد آزمايشگاههانمونه حشره اين كه است اين كرد استناج مطلب اين از توان مي كه بارزي حقيقت تنها

اي پيچيده شيميايي مكانيسم چنين يك براي زيرا باشد مي تكامل فرضيه رد از ملموسيانتقال بعد نسل به و گرفته شكل تصادفي تغيييرات سري يك توسط كه است ممكن غير

“ ” . را حيوان تواند مي دستگاه اين از قسمتي در عيب يا كوچك نقص يك حتي بشود داده . اين توضيح تنها بنابراين شود منفجر خود يا و كشته زود خيلي كه بطوري كرده دفاع بي

. است آمده بوجود نقص هيچگونه بدون و يكدفعه حشره بدن در شيميايي سالح كه است

موريانه هاي آشيانهها موريانه توسط كه زمين روي بر موريانه النه ديدن شگفتي مانع تواند نمي چيزي هيچ

. كه بوده معماري هنر شگفتيهاي ها النه اين بشود اند شده . 6تا 5ساخته دارند ارتفاع مترموريانه كه شد خواهيد متوجه كنيد مي مقايسه را اش النه و موريانه اندازه هنگاميكه

حدودا كه را معماري بناي يك طرح آميزي موفقيت خودش 300بطور جثه از بزرگتر مرتبه . ها موريانه كه است اين است همه از انگيزتر شگفت كه چيزي اما است كرده كامل است

. هستند كورباشد، نديده كنند مي درست كور هاي موريانه كه را عظيمي هاي النه هرگز كه انساني

. اند شده درست است شده جمع يكديگر روي بر كه شن هاي توده از آنها كه كند مي فكرغير بشر ذهن براي كه شود اثبات انگيز شگفت طرحي تواند مي موريانه النه وجود، اين با

. حياط تهويه، دستگاههاي راهروها، متقاتع، كانالهاي ها النه اين درون در است درك قابل. باشد مي موجود اظطراري خروجي و قارچ توليد مخصوص

قادر بدهيد را فني ابزار آنها تمام به و كرده جمع را نابينا افراد از نفر هزاران شما اگردرست ها موريانه حيطه در كه كنيد اي مشابه آشيانه ساختن به وادار را آنها بود نخواهيد

: . كه باشيد داشته نظر در فقط بنابراين شود مي

Page 23: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

اش اندازه كه موريانه يك براي 2-1چگونه را مهندسي و معماري اطالعات سانتيمتراستاست؟ گرفته فرا اي هوشمندانه طرح چنين يك ساختن

است هنري شاهكار يك كه را ساختمان اين هماهنگي، با قادرند موريانه هزاران چگونهدهند؟ انجام

سپس و كرده تقسيم ساخت اول مراحل زمان در قسمت دو به را موريانه آشيانه شما اگرهمديگر با ها جاده و داالنها مسيرها، تمام كه شد خواهيد متوجه كنيد متصل هم به دوباره

. كرد؟ توصيف توان مي چگونه را اي معجزه چنين دارند مطابقتموجودات تمام خداوند كه است اين كرد گيري نتيجه توان مي مثال اين از كه را مطلبي

. كافي انسان براي موريانه آشيانه حتي است آفريده قبلي نمونه بدون و منحصرا را زنده. است آفريده را چيز همه كه است خدائي او كه كند باور و كرده درك را خدا تا بود خواهد

داركوبتنه در كردن ايجاد حفره با را شان آشيانه داركوبها هستيم، مطلع ما همه كه آنجايي از

. آشنا مردم از بسياري براي است ممكن عمل اين سازند مي منقارشان بوسيله درختچرا. كه است اين هستند غافل آن بررسي از مردم كه را هايي نكته از بسياري اما باشددچار مغزي خونريزي گونه هيچ به زنند مي نوك درختان به شدت به كه هنگامي داركوبها

انسان، كه است اين مانند درست دهد مي انجام داركوب كه را چيزي آن شوند؟ نمي . كار چنين به دست انسان اگر بكوبد ديوار به محكم و گذاشته سرش روي بر را ميخي . حال اين با شود مي مغزي شك دچار و كرده مغزي خونريزي احتماال بزند خطرناكي

است قادر بدون 38-34داركوب بزند؛ نوك ثانيه سه يا دو در فقط درختي محكم تنه به بار . دهد رخ اتفاقي هيچ 18اينكه

هيچ است شده آفريده كاري چنين براي آل ايده بطور سرداركوبها ساختار آنكه بخاطر . نيروي كه دارد اي مالحظه قابل فنري مكانيسم داركوب جمجمه افتد نمي اتفاق مشكلي

. منقارش با داركوب جمجمه هاي ماهيچه‌‌‌ از برخي و پيشاني كند مي خنثي را ضرباتپرقدرت هاي ضربه اثرات كه است مستحكم چنان اش آرواره مفصلهاي و دارند مجاورت

. دهد مي كاهش زدن نوك حين در 19را . درجه در كاج، درختان انتخاب با داركوبها كند نمي پيدا خاتمه اينجا در نقشه و طرح اين

مي انتخاب را درختاني و كرده كنترل آن در كردن ايجاد حفره از قبل را درختان سن اول،از بيشتر كه باالي 100كنند كاج درختان زير‌ا باشند داشته عمر نوعي 100سال از سال

. شد ذكر كه مطلبي شود مي شان بدنه پوسته شدن نرم باعث كه برند مي رنج بيماريبي آن از ابتدا در كه موضوع اين با بار اولين براي شما شايد و شد كشف علم توسط اخير‌ا

. . اند بوده واقف موضوع اين به ادوار طي در داركوبها اما شديد آشنا اينجا در بوديد خبرنشد، معلوم آن علت اساسا كه كاري شان، آشيانه اطراف در را هايي حفره داركوبها

مي. محافظت بزرگ خطرهاي برابر در را آنها كه شد معلوم بعدا ها حفره اين مي‌كنند ) ( اين. شود مي تراوش كاج درختان از كه چسبناكي سمغ نوعي رزين مدتي، از پس كند

پرمي ماده اين از اي حوضچه با را داركوب آشيانه ديد نقطه اينرو از و پوشانده را حفرها. شود مي هستند، آنها دشمن بزرگترين كه مارها، از داركوب محافظت باعث كه كند

هاي مورچه هاي النه حتي به نفوذ براي زبانشان كه است اين داركوبها ديگر ويژگي . آنها به كه است چسبناك آنقدر آنها زبانهاي باشد مي نازك كافي اندازه به درخت داخل

. تكميل كند آوري جمع كنند، مي زندگي آنجا در كه را هايي مورچه تا دهد مي اجازهرا آنها كه دارد ساختاري آنها زبانهاي كه شود مي روشن بيشتر واقعيت اين با آنها آفرينش

. كند مي محفوظ باشد مي موجود ها مورچه بدن در كه اسيدهايي آسيب 20ازكه مو به مو ويژگيهاي با شد، داده توضيح باال پاراگراف در آنها خصوصيات كه داركوبها،

.“ تصادفي ” بطور داركوبها اگر اند شده آفريده آنها كه كنند مي ثابت شد اشاره آنها بهويژگيهاي چنين اينكه از قبل كند، مي ادعا تكامل فرضيه كه همانطور يافتند، مي تكامل

. از حال اين با شدند مي فنا و مرگ به محكوم كردند، مي كسب را اي العاده خارق مقاوم “ ” ها داركوب است، آفريده حياتشان با مطابق مخصوص طرح با خدا را آنها كه آنجايي

. دهند مي ادامه ضروري خصوصيات تمام از برخورداري با را زندگيشان

استتار . بندي رنگ و ساختار از حيوانها از برخي است استتار حيوانات دفاعي ترفندهاي از يكي

. موجودات اين بدن دارد سازگاري آنها خصلت با مجموع در كه برخوردارهستنند بخصوصي

Page 24: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

نمي كنيد مي نگاه آنها عكس به كه وقتي كه دارد سازگاري اطراف محيط با چنان زنده. حيوان يا هستند گياه آنها آيا بگوييد اينكه يا و كنيد شناسايي اطراف محيط در را آنها توانيد

به نسبت حشره يك نكردني باور شباهت شود، مي ديده ذيل صفحات در كه همانطور . حيوان اين كه است واضح كند پرت را خود دشمنان حواس تا كند مي كمك آن به برگ يك

. برگ يك شبيه اينكه از حتي او شايد است نساخته برگ يك به شبيه را خود بدن كوچك . نهفته استتار در مهارتي چنان حال اين با باشد نداشته خبر شده محافظت تا آمده بنظر

“ مي ” برخوردار شده آفريده مخصوصا و شده طراحي دفاعي ترفند از آساني به كه استباشد.

كاذب چشمهاي. دارد وجود جهان حيوانات بين در باورنكردني و تصور قابل غير جالب، دفا‌‌عي روشهاي

. انواع و پروانه كرم گوناگون، هاي پروانه باشد مي كاذب چشمهاي روشها اين از يكي“ خطرناك ” كه كنند مي وانمود اينطور دشمنانشان به كاذبي چشمهاي چنين با ها ماهي

هستند. باز را بالهايشان كنند مي خطر احساس آنكه محض به چپ، سمت عكس در هاي پروانهمي بنظر آميز تهديد دشمنان براي كامال كه بالها، از يك هر روي بر چشم جفت يك و كرده

. گذارند مي بنمايش را رسند، : نتيجه توانند مي كننده متقاعد العاده فوق چشمان اين آيا كنيم فكر كمي دهيد اجازه

ترسناك چشم جفت يك كند باز را بالهايش وقتي داند مي پروانه چگونه باشند؟ تصادفطرح اين است توانسته پروانه آيا شود؟ مي دشمنانش ترساندن باعث كه شوند مي ظاهر

مي و بوده ترسناك دشمنان براي طرح اين كه بشود متوجه و ديده بالهايش روي بر رابكند؟ استفاده آنها از خطر لحظه در تواند

تصادف روي از نه و آگاهانه طرح از ناشي تنها تواند مي اي كننده متقاعد الگوي چنينبالهايش. روي نقوش از پروانه كه كنيم فكر ندارد امكان طريقي هيچ به اين بر عالوه باشد

. پر كند استفاده دفاعي ترفند عنوان به آنها از تواند مي كه است شده متوجه و بوده خبر بابه و كرد اعطا را نقشي چنين او بدن به آفريد، را ها پروانه همه كه خداوند، كه است واضح

. بكند استفاده دشمنان دربرابر آن از تا بخشيد الهام حيوان غريزه

آبي گلهايسوسنكمال به و شده تلقي افتاده پا پيش مردم سوي از اكثرا زمين روي بر كوچك گلهاي

. باز گلها اين در آفرينش معجزات فهم دريافت از را مردم كه آنچه شود نمي توجه آنها كلي . بنابراين شويم مي مواجه آن با روز هر و جا هر در آنها ديدن با كه است شباهتي دارد، مي

كامال هاي اندازه و شرايط تحت كنند، مي رشد متفاوت كامال مناطق در كه گلهايي “ وجود ” به تا كند مي كمك ما به اينرو از و شده ارزيابي شباهت هاي آينه بدون متفاوتي

. ببريم پي خداپوشانيده را آمازون رودخانه ته كه چسبناكي گلهاي در آمازون در آبي سوسن گلهاي

“ است ” جالب مردم ميان در شباهت هاي آينه كردن برطرف براي كافي اندازه به استروزمره مسائل شاهد تا اند كرده عادت مردم كه اي شيوه به را زندگيشان گلها اين زيرا

. گيرند مي پي را آن متفاوت كامال تالشي با بلكه دهند نمي ادامه باشند،سطح به سپس و كنند مي كردن رشد به شروع آمازون رودخانه ته گلهاي در گياهان اين

. . است الزم وجودشان براي كه است خورشيد نور به دسترسي آنها هدف آيند مي رودخانهغنچه تكثير به شروع و شده متوقف رشدشان رسند مي آب سطح به بالخره كه هنگامي

. برگهاي به ساعت چند حدود در كوتاهي مدت ظرف ها غنچه اين كنند مي خاردار هايبه كه اي الجثه “ 2عظيم ” . بيشتر هرچه اينكه دانستن با شوند مي تبديل رسند مي متر

: خورشيد نور از تا بود خواهند قادر بيشتر بپوشانند فراوان برگهاي با را رودخانه سطحاستفاده فتوسنتز عمل براي كافي نور از طريق اين از آبي سوسن گلهاي شوند، مند بهره

“ ” . نمي نور كمبود بعلت بمانند، باقي رودخانه ته در اگر كه دانند مي گلها اين كنند مي “ ” . الهام اي هوشمندانه ترفند چنين انجام جهت گياه به مطلب اين يقينا بمانند زنده توانند

. است شده . به آنها كند نمي كفايت آمازون سوسن گلهاي براي تنهايي به خورشيد نور حال اين با

زمين در اكسيژن دانيم مي كه است حالي در اين و دارند احتياج مساوي بطور نيز اكسيژن . كه است علت همين به ندارد وجود باشد، مي آن در گياه اين هاي ريشه كه جايي گلي،

Page 25: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

كه جايي آب، سطح طرف به باال سمت به ريشه از را هايشان ساقه آبي سوسنهاي . تا ها ساقه اين وقتها بعضي كنند مي دراز ماند، مي شناور مي 11برگهايشان رشد متر

مي: عمل ريشه و برگها بين اكسيژن حامل بعنوان و بوده متصل برگها به ها ساقه كنند 21كنند.

به احتياج كه داند مي رودخانه اعماق در حياتش اوليه مراحل در غنچه يك چگونهدر گياه آن كه است شكل اين با مسئله دارد؟اين ماندن زنده براي خورشيد نور و اكسيژن

مي موجود آب سطح در دارد احتياج آن به كه هرچيزي و كند زندگي تواند نمي آنها نبوداز. و دارد پاياني نقطه آب كه واقعيت اين از شود مي حيات وارد تازگي به كه گياهي باشد

. ندارد اطالعي اكسيژن و خورشيد بودنگياهان اين كنيم، بررسي گرايان تكامل نظر نقطه از را وقايع اين تمام اگر بنابراين

مي كنند نرم پنجه و دست محيطي شرايط با بتوانند كه اين از قبل پيش وقتها خيلي . تمام با امروز تا هنوز آبي سوسن گلهاي وجود اين با باشند شده نابود و محو بايستي

. هستند زنده كمالشانو نور آنها كه اين از پس خوبي به آبي سوسنهاي سوي از حيات براي باورنكردني تقالي

باال سمت به را اش الجثه عظيم برگهاي هاي لبه گياه اين كه جايي آب، سطح اكسيژنزندگي به كنند مي دريافت را دهد، مي تاب آب به آمدن فرود از برگها جلوگيري براي

. دهند مي ادامهتنها اينها دانند مي همچنين كه حالي در دهند مي ادامه خود زندگي به احتياطها اين با آنها

. به را هايشان گرده تا دارند احتياج زنده موجود يك به آنها نيست كافي مثل توليد برايكولئوپترانس سوسك ، زنده موجود اين و برساند ديگري آبي سوسن

(Coleopterance . رنگ( سوسكها اين دارد سفيد رنگ به حدي از بيش اشتياق كه استمي ترجيح آمازون رودخانه در آبي سوسنهاي جذاب هاي گل از را آبي سوسنهاي سفيدكنند. مي دنبال را خود جفتان هم كه موجوداتي با آمازون آبي سوسنهاي كه هنگامي دهندكافي اندازه به آنها به و كنند مي محبوس را آنها بسته، را خود برگهاي شوند، مي مواجه

. خود رنگ و كرده رها را حشرات اين آنها از نگهداري شب يك از پس گلها پاشند مي گرده. نكنند دريافت حشرات اين سوي از دوباره را خود مشابه گرده تا دهند مي تغييير را

رنگ به آمازون رودخانه كردن تزئين به درآمدند سفيد زيباي رنگ به سوسنها كه آن بمحض. پردازند مي صورتي

هيچ از كه باشد اي كارغنچه تواند مي اي شده محاسبه و ظريف نقص، بي طرح چنين آيا . . تمام كرد خلق را چيز همه كه است باخردي خداي كار آنها نه كه البته خبرندارد؟ چيزيزنده موجودات تمام بمانند گياهان كه دهد مي نشان شد بندي خالصه اينجا در كه جزئياتي

در خالقشان مديون بايد را اين و اند شده مجهز مكانيسم راحترين با قبل از جهان، در ديگر. گرفت نظر

باشد؟ آمده تصادفبوجود روي از تواند مي هواپيما يك آيا. كند مي بيان حيات منشاء درباره را جالبي نظر اظهار هويل فرد سر مشهور فيزيكدان

مي ادعا كه تكامل، فرضيه درباره را ذيل نظريات هوشمند، جهان عنوان تحت او كتاب در: كند مي ابراز اند، آمده وجود به تصادف روي از زنده چيزهاي كند

) ( با تصادف روي از باشد كرده ظهور طريق اين از حيات است ممكن كه شانسيبوئينگ و كرده عبور كشتي خدمه روي از توفاني كه در 747شانسي موجود وسايل از را

. است مقايسه قابل باشد كرده مونتاژ . 22آنجا مثالهايي است درست كامال هويل مقايسههاي دستگاه كمال هم و حيات وجود هم كه دهند مي نشان نيز شد اشاره آن به باال در كه

هستي وارد چيزها اين تا شد باعث كه بزرگتري قدرت به تا كند مي مجبور را ما آن، حاضر . كند، خلق تصادف روي از را هواپيمايي تواند نمي توفان يك كه همانطور كنيم تامل بشوندباشد آمده بوجود شده بيني پيش غير حوادث روي از كه نيست پذير امكان نيز جهان براي

. حقيقت در دهد جاي خود درون در را اي پيچيده نهايت بي ساختارهاي آن، بر عالوه و. است شده مجهز هواپيما تا تري پيچيده نهايت بي و گوناگون دستگاههاي با جهان

كه طراحي، نقص بي مدرك با را ما كرديم اشاره آن به فصل اين در ما كه را چيزي هر . كه را، عالئم اين كه كسي كند مي مواجه نيز فضا اعماق در بلكه نزديك اطراف در تنها نهيك به تنها تواند مي كند مي بررسي هستند، انكار قابل غير عقل و برهان طريق از كامال

. : باشد نمي است آمده بوجود تصادفي جهان اينكه براي مجالي گونه هيچ برسد نتيجهدرونش جزئيات تمام با گيتي و .جهان اند شده خلق

Page 26: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. دارد را اليتناهي دانش و قدرت كه است كسي آن دستگاه، اين نقص بي خالق خداوند، و

اند كرده تاييد را خدا وجود دانشمندانكرديم گزارش تاكنون كه را علم آنچه توسط كه جهان ويژگيهاي كه داد نشان بما

. اين و دارد خالقي جهان كه نتيجه اين به را ما علم، كند مي خدا وجود بر داللت شد كشف . توان مي كه را مسيري مذهب كند مي منتهي است كمال با دانش و خرد قدرت، در خالق . علم كه بگوييم دارد امكان بنابراين دهد مي نشان ما به شناخت را خدا آن طريق از

مذهب سوي از كه واقعيتهايي كردن بررسي و كردن درك بهتر براي ما كه است روشي . به كه دانشمندان از برخي امروزه وجود اين با كنيم مي استفاده آن از است شده عنوان

. آنها نظر نقطه از اند كرده اتخاذ را متفاوتي كامال موضع اند، گذاشته پيش پا علم نام . با را علوم از كفرآميز برداشتي بالعكس آنها ندارد خدا آفرينش بر داللتي علمي اكتشافات

مطرح است ممكن غير علمي اطالعات طريق از خدا به دسترسي كه اين كردن عنوان . . هستند متضاد كامال عقيده دو مذهب و علم كه كنند مي اظهار آنها كنند مي

. و علم قبل، قرن چند تا دارد تازگي كامال علوم از كفرآميز برداشت اين حقيقت دربعنوان علم و شد نمي داده آموزش باشند متضاد يكديگر با اينكه براي هرگز مذهب

. ملحد برداشت نوع اين بود شده پذيرفته كند اثابت توانست مي را خدا وجود كه روشيعلوم دنياي در كه گرايانه، اثبات هاي فلسفه و گرايي ماده كه اين از پس تنها علوم از آميز

. شد شكوفا شد زده كنار بودند، رايج نوزدهم و هجدهم قرنداروين ) چارلز اينكه از پس سال( Charles Darwinبخصوص در را تكامل 1859فرضيه

ايدئولوژيكي دفاع به شروع داشتند گرايي ماده نظرهاي نقطه كه محافلي داد، قرار اصل . استدالل تكامل فرضيه شد مي محسوب مذهب ضد بر حلي راه كه كردند فرضيه اين از

. نتيجه در است گراييده هستي به تصادف روي از بلكه نيافريده كسي را جهان كه كرد مي( : . بيگنت مايكل بريتانيايي محققان دارد مغايرت علم با مذهب كه شد تلقي اينطور

Michael Baigent( )ليگ ريچارد ،Richard Leigh( )لينكلن هنري باره( Henry Lincolnو در: كردند اظهار موضوع اين

ولي نبود مذهب از جدا علم داروين، از قبل نيم و قرن يك نيوتن، اسحاق زمان در .... دقيقا داروين دوران علم ولي آن از فرمانبرداري نهايت در و مذهب جنبه بالعكس

و مطلق رقيبي بعنوان را خود و كرد جدا داشت وجود قبل در كه مفاهيمي از را خودش . نداشتند ارتباطي يكديگر با ديگر وعلم مذهب نتيجه در كرد مطرح معاني اطالعات گنجينه . كند انتخاب را كدام يك آنها بين شد مجبور بشريت و ايستادند يكديگر مخالف 23وليمجموع در علم و مذهب بين آمده بوجود اصطالح به شكاف شد بيان قبال كه همانطور . داشتند اعتقاد گرايي ماده به مشتاقانه كه دانشمنداني از برخي رسيدند مي بنظر مكتبي

هاي فرضيه و بپردازند ندارد خالقي هيچ جهان كه اين اثبات به تا كردند شرط خود براي. . بود آنها ترين مهم و مشهورترين تكامل فرضيه كردند ابداع چهارچوب اين در را گوناگوني

” “ ” فرضيه يا ساكن حالت فرضيه قيبل از ها فرضيه برخي نيز شناسي اختر زمينه در . گذشته“ فصلهاي در كه همانطور ها، فرضيه اين تمام وجود اين با گرفت شكل اغتشاش

. كردند مي نفي خود علم با را آفرينش شد، اشاره آن به كامالفشاري پا مذاهب تمام انكار به و بوده پابند ها نظريه اين به هنوز كه دانشمنداني امروزه

ايمان خدا به كه اند بسته شرط خود با كه باشند مي مرتجع و متعصب افرادي كنند مي( . . . واتسون. اس ام دي انگليسي، مشهور گراي تكامل و شناس جانور .D.M.Sنياورند

Watson )،اند پذيرفته را تكامل فرضيه تعصب با همكارانش و او چرا اينكه به كه هنگامي: كند مي اعتراف

: لحاظ از كه اي فرضيه آيد مي پديد تكامل فرضيه خود براي همتايي شود، چنين اگرو منطقي مدارك توسط تواند مي آن صحت كه خاطر اين به نه است شده پذيرفته جهاني

غير آشكارا استثنايي آفرينش جايگزين تنها كه است خاطر اين به بلكه شود ثابت واضحي. باشد مي باوركردني

. “ است ” خدا آفرينش منظورش كند مي قلمداد استثنايي آفرينش به واتسون كه آنچه . “ اما ” كند مي استنباط پذيرش قابل غير را مهم اين دانشمند اين شد اذعان كه همانطور

. گويد نمي مطلبي چنين علم حقيقتا گويد؟ مي چنين اين علم كه خاطر اين به چرا؟ . را واقعيت اين واتسون چرا كه دليلي تنها كند مي ثابت را آفرينش حقيقت علم بالعكس

شرط خودش با او كه است علت اين به كند مي تلقي نشدني پذيرفته اي مسئله بعنوان. . گيرند مي را موضع همين نيز ديگر گرايان تكامل بقيه كند نفي را خدا وجود تا كرده

Page 27: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

و آورده روي گرايي ماده فلسفه به عوض در ولي كنند نمي تكيه علم به گرايان تكامل . متخصص يك برند مي بين از باشد، موافق بايستي فلسفه اين با كه اين از را علم خاصيت

ليواونتين ژنتيك ريچارد هاروارد، دانشگاه مشهور گراي تكامل و(Richard Lewonttin: كند( مي اعتراف حقيقت اين به

ماده توصيف پذيرش به و‌‌ادار را ما علمي، نهادهاي و روشها كه نيست خاطر اين بهماده داليل به قبلي پايبندي بخاطر ما بالعكس ولي كند مي العاده خارق دنياي گرايانهماده توصيف به كه آورد بوجود را مفاهيمي و كرد فراهم را تحقيق ابزار كه گرايي،

يا و بوده نامعقول چقدر كه نيست مهم و بورزيم اصرار به كه هستيم مجبور پرداخت . از و است كامل اي مسئله گرايي ماده اين بر عالوه كند مي گيج را آگاه نا افراد چقدر

. كند رخنه آن در رباني گامي دهيم نمي اجازه ما 25اينروبا كه دارند وجود دانشمنداني است، بوده تاريخ در كه همانطور ، امروزه ديگر طرف از

بعنوان علم به و كنند مي تاييد را خدا وجود و ورزيده مخالفت گرا ماده متعصب گروه اين . متحده ايالت در گسترش حال در گرايشهاي برخي نگرند مي خدا شناخت براي اي وسيله

“ ” “ ” تمام كه علمي، شواهد سوي از هوشمند طرح يا باوري آفرينش قبيل از آمريكا. شود مي اثبات اند شده خلق خدا توسط موجودات

بلكه نيستند اطالعات متضاد منابع مذهب و علم كه دهد مي نشان بما مسئله اينتاييد شده عنوان مذهب سوي از كه را مطلقي حقيقتهاي كه است روشي علم بالعكس،

. عناصر برخي كه معين مذاهب برخي براي تواند مي تنها مذهب و علم بين تضاد كند مي . مسلما مسئله اين وجود اين با بدهد صورت اند گنجانده الهي منابع كنار در را خرافاتي

. اين، بر عالوه ندارد كند، مي تكيه خداوند خالص افشاگري به تنها كه اسالم، با ارتباطيكردن تحقيق كه كند مي اعالم و كند مي حمايت علمي كاوهاي و كند از مخصوصا اسالم

. را موضوع اين قرآن در ذيل آيه است خداوند آفرينش كشف براي روشي جهان، روي بر: كند مي بيان

را آن و ايم نهاده محكم بناي چگونه ما كه گرند نمي خود فراز را آسمانها حق منكران آيابگسترديم را آن كه زمين و ندارد؟ وجود آن در شكافي هيچ و ايم آراسته ستارگان زيور به

. از ما و برويانديم آن از طراوت و حسن با گياه نوع هر و بيفكنديم استوار كوههاي آن در وو برويانديم حبوبات كشت از خرمنها و ميوه باغهاي و كرديم نازل را بركت با آب آسمان

( . ق، سوره برانگيختيم است شده چيده هم روي منظم آن ميوه كه خرما بلند نخلهاي نيز(10-9-7-6آيه:

فكر علتها به تا خواهد مي مردم از هميشه قرآن شد اشاره باال هاي آيه در كه همانطور . خاطر اين به اين كنند جستجو كنند مي زندگي آن در كه دنيايي در را چيزي هر و كرده

به وادار را او و داده نجات گمراهي از را شخص و كند مي دفاع مذهب از علم كه است : تا كند مي كمك و كرده باز را انسان انديشه دنياي مذهب، كند مي تر هوشمندانه تفكر

. ماكس آلماني، مشهور فيزيكدان كند استنباط بهتر گيتي در را خداوند واضح هاي نشانهمطالعه( ” Max Planckپالنك ) به تخصصش، از نظر صرف ، كه كسي هر كه داشت اظهار

” : داشته ايمان كه خواند مي دانش معبد در روي بر را زير مطلب بپردازد، علوم جدي . باشد“. مي دانشمند يك الزمه ويژگي ايمان او نظريه طبق 26باشيد

تمام و جهان كه مسئله اين به پرداختيم، آنها با آساني به تاكنون ما كه مطالبي اين همه . از بيشماري تعداد كند مي اشاره شوند توصيف تصادف روي از توانند نمي زنده موجوداتو كرده تاييد را موضوع اين اند، گذاشته باقي علم دنياي در را شهرتشان كه دانشمنداني

. بدانند گيتي و جهان درباره بيشتر مردم هرچه دارند اعتقاد بزرگ واقعيت اين به هم هنوز . اي، شده كشف تازه جزء هر دهند مي قرار تحسين مورد را موجود نقص بي نظم بيشتر

. كند مي تاييد چرايش و چون بي مسير در را آفرينشقرن به پا كه حالي در را خلقت حقيقت مدرن، دانان فيزيك اتفاق به قريب 21اكثريت

( . دارلينگ ديويد اند پذيرفته گذاريم نه( David Darlingمي فضا، نه زمان، نه كند مي اذعان . حركت است نداشته وجود ابتدا در اي حفره يا كوچك اي نقطه حتي نه و ارژي نه ماده،

. مي تمام را اظهاراتش نكته اين با دارلينگ آمد پديد متعادل نوسان و لرزش و سريع جزئياز آفرينش معجزه از ناشي پيچكهاي شد باز كيهاني جعبه اين پوشش كه هنگامي كه كند

. شد ظاهر آن 27زيرعلوم هاي شاخه بنيانگذاران تمام تقريبا كه است شده معلوم پيشتر اين، بر عالوه . طول در فيزيكدانان بزرگترين اند داشته ايمان مقدسش كتابهاي و خداوند به مختلف

Page 28: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

( : نيوتن چون اشخاصي از مي‌توان را فار‌اداي( )Newtonتاريخ ،Faraday( )كلوين ،Kelvin )و ول ) .Maxwellماكس برد( نام

حركت كه داشتند اعتقاد دانشمندان فيزيكدان، بزرگترين نيوتن، اسحاق زمان در . اعتقاد نيوتن وجود اين با باشد مي توضيح قابل متفاوتي قوانين با فلكي صور و سياراتقوانين با بايستي مي حركتها آن بنابراين و است يكي آسمان و زمين خالق كه داشت

: . گفت مي او بشوند توصيف مشابهيك تسلط و راهنمايي با تنها دار دنباله هاي ستاره و سيارات خورشيد، زيباي دستگاه

. دهند ادامه خود بكار توانند مي هوش با و قدرتمند 28موجودو رياضيات فيزيك، درزمينه را تحقيقاتي كه دانشمندي هزاران است مسلم كه همانطور

جهان كه هستند موافق ايده اين به همگي حال به تا وسطي قرون از دادند، انجام نجوم . يوهانس اند كرده تكيه مطلب اين به هميشه و است شده آفريده مفردي خالق توسط

( به( Johannes Keplerكپلر كه قوي ايمان از كتابهايش از يكي در نجوم، فيزيك بنيانگزار: است نوشته دارد خدا

خدا كشيشان ترين باالمرتبه طبيعت، كتاب با ارتباط در اخترشناسها ما كه آنجايي ازهمه از باالتر بلكه تفكرمان بزرگي روي از فقط نه كه ماست خور در بنابراين هستيم،

. باشيم او ممنون پروردگار شكوه بخاطر 29چيز،( تامپسون ( William Thompsonويليام ( علم( اساس بر را ترموديناميك كه كلوين لرد

. تكامل فرضيه با شديدا او داشت اعتقاد خدا به كه بود مسيحي يك رساند ثبت به صوري . سال در كرد رد كامل بطور را آن و بود مخالف صحبت 1903داروين مرگش از قبل كمي

..... ” : مي تاييد را آفريننده قدرت كامال علوم حيات، منشاء به توجه با كرد اي پرده بي 30كنند.“

( ماتيوس رابرت آكسفورد، دانشگاه در فيزيك استادان از نكته( Robert Mattheusيكيمولكولهاي توصيف به او كه جايي در را اي اند، DNAمشابه شده آفريده خدا توسط كه

سال در كه كتابش در كه . 1992پرداخت؛ مراحلي تمام كه كند مي اظهار ماتيوس شد چاپبالغ انساني به نهايتا و كوچك كودكي شكل به بعد و زنده نوزادي تا ساده سلولي از كه . ديگر مراحل تمام مثل درست حوادث، اين تمام است كاملي نظم دار‌اي گيرد مي شكل

. را پرسش اين ماتيوس بشوند توصيف معجزه طريق از تنها توانند مي شناسي زيستسلول چنين يك از تواند مي كاملي و پيچيده مكانيسم چنين يك چگونه كه كند مي مطرح

بر اي نقطه از حتي كه سلولي از عظمت، با انسان چگونه و بيايد پديد كوچكي و ساده . كمتر چيزي اين كه گيرد مي نتيجه نهايت در او شود مي آفريده است كوچكتر كاغذ روي

. نيست معجزه يك 31ازذكر ويژگيهاي با و پذيرفتند جهان آفرينش در را خالق وجود كه ديگر دانشمندان برخي

: است شده آفريده خالقي توسط گيتي و جهان كه دارند قبول هستند، معروف شان شدهبويل، ( Robert Boyleرابرت مدرن ) شيمي پدر

پتي، ويليام و ) Iona Williqam Pettyيونا استاتيك زمينه در مطالعاتش براي شده شناخته ) مدرن اقتصاد

فاراداي، (Michael Faradyمايكل ادوار ) تمام دانان فيزيك بزرگترين از يكيمندل، : Gregory Mendelگرگوري در ) اكتشافاتش با را گرايي داروين او ژنتيك پدرعلم

) انداخت اعتبار از ژنتيك علمپاستور، : Louis Pasteurلوئيز عليه ) بر جنگ او شناسي ميكروب زمينه در اسم بزرگترين

) كرد اعالم را گرايي دارويندالتون، (John Daltonجان اتمي ) فرضيه پدرپاسكال، (Blaise Pascalبليز دانها ) رياضي ترين مهم از يكي

ري، (John Rayجان بريتانيا ) طبيعي تاريخ در نام ترين مهماستنو، ) Nicolas Stenoنيكالس كه شناسي زمين هاي دوره كننده تقسيم معروفترين

) كرد تحقيق زمين هاي اليه دربارهلينااوس، ( Carlos linaeus كارلوس شناختي ) زيست بندي طبقه پدر

كووير، (Georges Cuvierجورجز تطبيقي ) شكافي كالبد مؤسسموري، (Matthew Mauryماتيو شناسي ) اقيانوس مؤسس

آندرسون، (Thomas Andersonتوماس آلي ) شيمي زمينه در پيشگامان از يكي

قرآن معجزه و علمي واقعيتهاي

Page 29: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. 14 قرآن . با نيست علمي كتاب يك قرآن شد نازل زمين به خداوند سوي از پيش قرن . يافته هرگز توصيفات اين باشد مي مذهب بافت در علمي توضيحات داراي قرآن همه، اين . فني دانش با تنها كه را واقعيتها از برخي بالعكس كند نمي تكذيب را معاصر دوران هاي

طي 20قرن قرآن توسط واقع؛ در بشود، كشف توانست برداشته 14مي پرده پيش قرنخدا. وجود بر كه است داليلي مهمترين از يكي قرآن كه دهد مي نشان مسئله اين شد

. دهد مي گواهي

قرآن ديدگاه از جهان بر نگرشيهستي به پيدايشجهان

: است شده داده شرح ذيل آيه در قرآن در جهان منشاء“. زمين ” و آسمان آور‌نده پديد اوست

آيه ) : االنعام، سوره ( 101قرآن،. باشد مي معاصر علوم هاي يافته درباره كاملي پذيرش است، آمده قرآن در كه خبر اين

به جهان تمام كه است اين است كرده كسب امروز به تا فيزيك اختر علوم كه را نتايجي. آمد وجود به آمد پديد صفر زمان در كه بزرگي انفجار نتيجه در زمان، و ماده ابعاد همراه

“ انفجار ” نتيجه در هيچ، از جهان كه كرد ثابت يافت شهرت بزرگ انفجار به كه حادثه اين . منطقي دليل تنها بزرگ انفجار كه اين در معاصر علوم محافل آمد پديد مفرد اي نقطه از

نظر گراييد، هستي به چگونه جهان كه اين و است جهان شروع درباره اثبات قابل و. دارند را موافق

. ماده، نه نيستي؛ شرايط در است نداشته وجود ماده بعنوان چيزي بزرگ انفجار از قبل : . زمان و انرژي ماده، ماوراالطبيعه علم لحاظ از دارد وجود زمان حتي نه و انرژي نه

. شد، كشف مدرن فيزيك سوي از اخيرا كه مهم اين اند شده آفريده سال 1400همگي . شد مطرح قرآن توسط پيش

كه قرآن، - 14در - شد، وارد بود بدوي هنوز شناسي ستاره علوم كه زماني در پيش قرن: است شده توصيف شكل اين به جهان انبساط

” عالم كار هر بر كه مائيم و برافراشتيم خود قدرت به ما را آسمان كاخ : آيه ...“ ) الذاريات، سوره بگسترديم را زمين و ( 47مقتدريم

“ به ” قرآن در مختلفي جاهاي در است، شده اشاره آن به باال آيه در كه ، آسمان كلمه . رفته بكار معني اين با كلمه اين دوباره اينجا در است شده گرفته بكار جهان و فضا معناي

.“ ” اين. و كند مي پيدا انبساط جهان كه است شده فاش قرآن در ديگر بيان به است. است رسيده آن به امروز علم كه است گيري نتيجه نهايت

قرن ظهور جهان ” 20تا كه بود اين بود رايج زمان آن علم دنياي در كه اي نظريه تنها ، .“ قرن ابتداي در حال اين با است داشته وجود ازل از و ثابت روسي، 20ماهيت فيزيكدان

فريدمان ) لمتر( )Alexander Friedmannآلكساندر جورجز بلژيكي، شناس اختر GeorgesوLemaitre )انبساط درحال و داشته پايدار حركت جهان كه كردند محاسبه تئوريكي لحاظ از

. باشد ميسال در شده يافته اطالعات توسط واقعيت . 1929اين ادوين شد ثابت نيز

كشف كرد مي نگاه آسمان به تلسكوپ با كه هنگامي آمركايي، دانشمند هابل . در گيرند مي فاصله يكديگر از دائم بطور كهكشانها و ها ستاره كه كرد

دارد اين بر داللت گيرند مي فاصله يكديگر از دائم بطور چيز همه كه جهاني . باشد مي انبساط حال در دائما گرفت، كه صورت اخير سالهاي در كه مشاهداتي

. كرد تصديق را جهان دائمي انبساط. شد داده توضيح بود، مبهم همه براي هنوز مسئله اين كه هنگامي قرآن در حقيقت اين

. باشد مي جهان تمام حكمران و خالق خدا، كالم قرآن كه است خاطر اين به اين

“ آسمانها ” و زمين در شكافسختذيل شرح به آسمان آفرينش درباره ديگر اي آيه

( واحد يك بعنوان بشكافتيم را آنها ما بود بسته زمين و آسمانها كه نديدند كافران آياسوره( ) آورند؟ نمي ايمان خدا به باز چرا گردانيديم زنده را چيزي هر آب، از و آفرينش

: آيه (30االنبياء،

Page 30: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

“ ” “ ” فرهنگهاي طبق است، شده ترجمه آيه در شدن بسته به كه رتق نخستين كلمهاي ” توده در يكديگر با كه ناپذير نفوذ و جامد چسبيده، هم به چيز هر معني به عربي لغت . “ تكه دو كردن مشخص جهت لغت اين كه معني اين به است باشد شده وصل هم به جامد

” . يا سخت شكاف عبارت است شده گرفته بكار آوردند، بوجود را ماهيتي كه متفاوتمي“ ” “ ” “ بسته حالت در چيزي شكاف معناي به و باشد مي فـتـق فعل عربي در بسته

: در. فعل اين توسط زمين، روي بر هايش جوانه شكل و دانه زدن جوانه مثال بعنوان باشد. شود مي بيان عربي

“ اشاره ” بسته شرايط در آسمان و زمين حالت به كه اي آيه به دوباره دهيد اجازه حال . را ديگري آنها از يكي كه باشد تواند مي صورت اين به امر اين بياندازيم نظر كند مي . ياد برايمان بزرگ انفجار لحظه اولين كه هنگامي واقع، در كند باز را خود مسير و شكسته

موجود هاي ماده تمام شامل مفردي نقطه كه برد خواهيم پي نكته اين به ، شود مي آوري “ ” . اين در بودند نشده آفريده هنوز كه آسمان و زمين حتي چيز همه است بوده جهان در . “ ماده ” تا شد سبب و شد منفجر نقطه اين آن از پس داشتند قرار بسته حالت در نقطه

. “ آمد ” پديد جهان كلي ساختار شد، خلق كه اي مرحله در و شوند شكافته درونش هايكنيم، مي مقايسه علمي هاي يافته با آيه اين در را شده مطرح هاي حالت ما كه زماني

. از تر جالب برند مي بسر كامل موافقت در يكديگر با مقوله دو آن كه شويم مي متوجه . نكرد ظهور بيستم قرن تا ها يافته اين كه آن همه

مدارهامداري در كدام هر كه اين معرفي به كند، مي اشاره ماه و خورشيد به قرآن وقتي

: است پرداخته كنند مي حركت مشخصبيافريد كامل قدرت به را انجم ساير و خورشيد ماه و روزه و شب كه خدائي اوست و

: ( . النبياء،آيه سوره كنند مي سير معيني مدار در يك هر ( 30كهمداري در بلكه باشد نمي ساكن خورشيد كه است شده اشاره ديگر اي آيه در همچنين

: كند مي حركت مشخص ” قدرت بر ديگر برهان است، گردش به دائم خود معين مدار بر كه تابان خورشيد و

: ( “. آيه الياسين، سوره است مقتدر (38خدايدر شناسي نجوم مشاهدات با است شده صحبت اش درباره قرآن در كه حقيقتهايي

. زياد بسيار سرعت با خورشيد نجوم، كارشناسان محاسبات طبق شد كشف ما عصر720000( وگا ستاره مسير در ساعت در رأس( Vegaكيلومتر كه مخصوصي مدار در

. تقريبا خورشيد كه باشد مي معني اين به اين كند مي حركت شود مي ناميده خورشيد17280000 . قمرهاي و سيارات ساير خورشيد، همراه به كند مي حركت روز در كيلومتر

. در كنند مي حركت مشابه مسافتي در نيز خورشيد جاذبه نيروي دستگاه درون در ديگر . دارند قرار اي مشابه شده ريزي طرح حالت در جهان در موجود هاي ستاره تمام واقع

شكل اين به قرآن در باشد مي آن، مانند مدارهايي، و مسيرها از مملو جهان كل اينكه: است شده داده شرح

: ( “. آيه ” الذاريات، سوره است بسياري راههاي آن در كه آسمان به ( 7قسمحدود در 200چيزي تقريبا كه دارد وجود جهان در كهكشان در 200بيليون ستاره بيليون

. داراي سيارات اين اكثر و داشته سياراتي ها ستاره اين اكثر دارد وجود آنها از كدام هر . اي شده محاسبه و دقيق خيلي مدارهاي در آسماني اجرام اين تمام باشند مي قمر

. نظم و همانگي با خود مدار امتداد در آنها از يك هر سال ميليونها طي كنند مي حركت . دنباله هاي ستاره از بسياري اين بر عالوه باشند مي شناور حال در اجرام ساير با كامل

. كنند مي حركت است شده مشخص آنها براي كه مدارهايي امتداد در نيز دار . فوق سرعت با نيز كهكشانها باشند نمي متعلق آسماني اجرام به تنها جهان مدارهاي

. اين طول در كنند مي حركت شده محاسبه و شده طراحي مدارهاي در زياد العاده . كند نمي ايجاد تداخل يا و قطع را ديگري مسير آسماني اجرام اين از يك هيچ حركت،

و تكنولوژي پيشرفته ابزارهاي يا تلسكوپها داراي بشر شد، وحي قرآن كه زماني در يقينافضا در دورتر كيلومتر ميليونها مشاهده براي امروزي شناسي ستاره و فيزيك دانش يا

فضا. ” كه شود تعيين علمي لحاظ از كه نداشت وجود اين امكان زمان آن در بنابراين نبود . “ مسئله اين وجود اين با باشد مي ذكرشد، باال آيه در چنانكه ، مدارها و مسيرها از پر

. است خدا كالم قرآن زيرا شد؛ بيان و وحي زمان آن در قرآن در آشكارا

Page 31: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

زمين بودن كروي“. پوشانيد ” شب بر را روز و روز بر را شب و كرد ايجاد حكمت براي را زمين و آسمانها

: آيه) الزمر، (5سوره. باشد مي مالحظه قابل است‌كامال رفته بكار قرآن در جهان توصيف جهت كه كلماتي

. “ ” “ ” اين باشد مي تكوير است شده ترجمه باال آيه در پوشاندن بعنوان كه عربي لغت“ آن ” گذاشتن كنار و لباس كردن تا گرفتن، قرار يكديگر روي معناي به انگليسي در لغت

: ( بر. چيزي پوشاندن عمل براي كلمه اين عربي لغت فرهنگهاي در مثال بعنوان است ). شود مي استفاده گذارند مي سر به كه اي عمامه مانند ديگر، چيز روي

شده ارائه پوشانند، مي را يكديگر روز و شب كه باره اين در مذكور، آيه در كه مطلبي . تواند مي زماني تنها امر اين باشد مي دنيا قالب درباره دقيق اطالعاتي شامل است . هفتم قرن در كه قرآن، كه است معني بدين اين باشد كروي زمين كه كند پيدا صحت

. است كرده اشاره آن در را دنيا بودن كروي يافت، ظهور. كرد تعبير را متفاوتي دنياي زمان، نجوم فهم كه شود يادآوري بايستي مي حال اين با

و محاسبات تمام و است مسطحي و صاف سطح عالم كه بود اين بر تصور همچنين . بر در را اطالعاتي قرآن هاي آيه همه اين با است بوده عقيده اين اساس بر توصيفات

. است، خدا كالم قرآن كه آنجايي از فراگرفتيم را آن ما گذشته قرن در فقط كه داردشده، محافظت سقف جهان، توصيف به خواهد مي كه هنگامي در كلمات ترين صحيح . جالب خصوصيتهاي از يكي به را ما نظر قرآن در خداوند است شده گرفته بكار بپردازد

: كند مي جلب آسمان ” مشاهده از غافل كافران اين و آفريديدم محكم طاقي و محفوظ سقفي را آسمان

“. كنند مي اعراض را آن : (آيات آيه االنبياء، (32سوره . است شده يافت بيستم قرن در علمي تحقيقات توسط آسمان خصوصيت اين

. حالي در كند مي ايفا حيات ادامه براي را حياتي عملكردهاي زمين كره كننده احاطه جـونتيجه در شوند، مي تخريب زمين به شدن نزديك در بزرگ و كوچك شهابهاي از بسياري كه

. كند مي جلوگيري زنده موجودات آسيب و زمين به آنها سقوط از جـوموجودات براي كه فضا از ناشي نوري هاي اشعه كردن صاف باعث جـو اين بر عالوه

- . ضرر بي و سودمند هاي اشعه به تنها جـو كه اين شگفت شود مي باشند مي مضر زنده . اين تمام دهد مي عبور اجازه راديويي امواج و فرابنفش نزديك نورهاي مرئي، نورهاي . آنها به جـو فقط كه فرابنفش، نزديك نورهاي باشند مي ضروري حيات براي ها اشعه

خيلي زنده موجودات تمام بقاي و گياهان فتوسنتز براي دهد، مي ورود اجازه نيمه نصفه . طريق از شوند مي متصاعد خورشيد از كه قوي فرابنفش هاي اشعه اكثر باشند مي مهم

زمين به فرابنفش نور طيف از محدودي و ضروري بخش تنها و شده صاف جـو اوزون اليه. رسد مي

. از ناشي بستن يخ از را زمين همچنين جـو شود نمي ختم اينجا در جـو حفاظتي عملكردحدود در چيزي كه فضا، سرد مي 270هواي محافظت باشد، مي صفر زير سانتيگراد درجه

كند. . بند كمر جـو، بر عالوه كند مي محافظت مخرب اثرات از را زمين از كه نيست جـو تنها

آلن ) نيز( Van Allenوان گيرد، مي شكل زمين مغناطيسي ميدانهاي توسط كه اي اليه ؛. كند مي عمل اندازد مي خطر به را ما سياره كه مضري تششعات مقابل در سپري همانند

موجودات براي شوند مي متصاعد ستارگان ديگر و خورشيد از دائما كه تشعشعات اين . نورهاي انرژي، انبوه طغيان نداشت وجود آلن وان كمربند اگر است كشنده زنده

. بردند مي بين از زمين روي بر را حيات همه آيند، مي پديد خورشيد در كه خورشيدي : گويد مي چنين حيات ادامه براي آلن وان كمربند اهميت درباره راس هاف دكتر

. دارد شمسي منظومه در ديگر سيارات ساير به نسبت را چگالي بيشترين زمين واقع در . ميدان دارد عهده به را زمين مغناطيسي بزرگ ميدان وظيفه نيكلي، و فلزي بزرگ هسته

انفجارهاي از زمين شود مي باعث كه كرده توليد را آلن وان محافظ اشعه مغناطيسي، . پذير امكان زمين روي بر حيات نداشت وجود محافظ اين اگر بشود محافظت تشعشعي

مغناطيسي. ميدان كه است شكل اي صخره هاي سياره از ديگر يكي تير، سياره نبودآن جاذبه ميدان قدرت كه تفاوت اين با زمين 100دارد؛ مغناطيسي ميدان از كمتر برابر

. اشعه. ندارد مغناطيسي ميدان گونه هيچ ما، مجاورت در سياره ناهيد، سياره حتي است . باشد مي زمين براي نظير بي طرحي آلن وان 32محافظ

Page 32: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

بر بالغ چيزي شد تعيين اخير سالهاي در انفجارها اين از يكي در كه انرژي انتقال ميزان100. دارد شباهت شد انداخته هيروشيما در كه بمبي با كه است اتمي بمب و بيليون پنجاه

غير حركتي نما قطب ربايي آهن سوزنهاي كه شد معلوم انفجار از پس ساعت هشتو به 250طبيعي ناگهان آن در حرارت درجه كه دهند مي نشان را زمين جـو باالي كيلومتر

2500. مي‌كرد پيدا افزايش سانتيگراد درجه . اين كند مي وظيفه انجام زمين باالي در كاملي مكانيسم خالصه بطور

را زمين خارجي، تهديدهاي برابر در و كرده احاطه را ما دنياي مكانيسم . حالي در شدند موضوع اين متوجه اخيرا تنها دانشمندان كند مي محافظتانجام محافظ سپر بعنوان كه جـوي درباره قرآن در خداوند پيش قرنها كه

. كرد آگاه را ما كند مي وظيفه

نقشكوهها : كند مي جلب كوهها شناختي زمين وضعيت مهم عملكرد به را ما توجه قرآن

( “ سوره ” كند حفظ اضطراب از را خلق تا داديم قرار استوار كوههاي زمين روي در : آيه ( 31االنبياء،

غالب تكانشي امواج از كوهها شد، اشاره آن به و شديم متوجه آيه اين از كه همانطور. كنند مي جلوگيري زمين در

. در بود نشده شناخته شد نازل قرآن كه زماني در شخصي، هيچ توسط حقيقت اين . ها يافته اين طبق شد كشف مدرن شناسي زمين هاي يافته خاطر به تنها مسئله اين واقع،

دهند مي تشكيل را زمين پوسته كه انبوهي هاي صفحه برخوردهاي و تكانها از ناشي كوهها. آيند مي وجود به

ضعيف صفحه روي بر تر قوي صفحه كنند، مي برخورد يكديگر به صفحه دو كه هنگامي . . به زيري اليه دهد مي تشكيل را كوه ارتفاع شود، مي خم باال در كه اي اليه لغزد مي تر

. متن يك در شود مي پايين طرف به خود بسط باعث و داده ادامه زمين در خود حركت: باشد مي ذيل شرح به كوهها ساختار علمي،

فرو بيشتر جبه داخل در پوسته كوهها، رشته مانند هستند، تر ضخيم ها قاره كه جايي در . رود 33مي

: است شده بيان و مقايسه آيه اين در محافظ بعنوان كوهها نقش : آيه ) النباء سوره نساختيم؟ آن نگهبان را كوهها و نگردانيديم آسايش مهد را زمين ما آيا

(7-6شماره: هم به كه هنگامي زمين هات صفحه تالقي نقاط در كوهها خصوصيات، اين نتيجه در

. كنند مي محكم را نقاط اين و آيند مي باال شده، فشرده يكديگر به خيلي شوند مي نزديكقطعات كه شوند ميخهايي به تشبيه است ممكن كوهها خصوصيات اين داشتن بر در با

. سازند مي متصل يكديگر به را چوبي( “ ايزوستازي ” كلمه با علمي نوشتجات در كوهها كننده محكم توصيف( Isostacyنقش

: . باشد مي ذيل شرح به ايزوستازي معني است شده : شكل اي صخره مواد حركت شدن خم با كه است زمين پوسته كلي تعادل ايزوستازي

. كند مي پيدا ادامه گرانشي فشارهاي پايين سطح زير 34درصورت زلزله درباره تحقيقات و مدرن شناسي زمين سوي از كه كوهها، اساسي نقش

. در شد مطرح خدا آفرينش در كامل خرد نمونه بعنوان قرآن در پيش قرنها است، گرفته: كه است شده اذعان دوباره ديگر اي آيه

: ( . آيه لقمان، سوره برهيد اضطراب از تا بنهاد زمين در را بزرگ (10كوههاي

آهن در معجزه . حديد، سوره در است شده عنوان عمده بطور قرآن در كه است عناصري از يكي آهن

: است شده گفته ما به آهن، معني به ( “... سوره ”... فرستاديم است مردم بر بسيار منافع هم و سختي هم آن در كه را آهن و

: آيه (25الحديد، “ معني ” بعنوان تواند مي است شده گرفته بكار آيه اين در بخصوص كه فرستاديم واژه

. كه زماني اما شود تلقي است شده ارائه مردم نفع براي آهن كه اين توضيح جهت مجازي، ” طريق از آسمان از آهن فرستادن به كه بگيريم، نظر در را آن الفظي تحت معني

Page 33: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

“ مي اشاره مهم خيلي علمي معجزه به آيه اين كه يابيم مي در كند، مي اشاره آن فيزيكيكند.

در كه آهني كه دهند مي نشان مدرن شناسي نجوم هاي يافته كه است علت بدان اين . است آمده بيرون فضاهاي پيكر غول هاي ستاره از شود يافتمي ما دنياي

. همه، اين با اند شده تهيه بزرگ هاي ستاره هسته از جهان در موجود سنگين فلزهاي . تنها آهن نيست برخوردار خود از آهن تهيه براي مناسب ساختار از ما شمسي منظومه

ميليون صد چند به حرارت درجه كه جايي خورشيد، از بزرگتر هاي ستاره در تواند مي . اي ستاره در معيني مقدار از آهن ميزان كه وقتي بشود تهيه رسد، مي سانتيگراد درجهآن كردن منفجر باعث عاقبت و نيست آن دادن جا به قادر ديگر ستاره كند، پيدا افزايش

“ ” “ ” العاده فوق نواختر يا نواختر كه . چه كه شهابهايي انفجار، از پس شود مي استاينكه تا كرده عبور فضا ميان از و شوند مي پخش جهان اطراف در باشند مي آهن داراي

. مي‌شوند جذب سماوي اجرام گرانشي نيروي توسطتوسط بلكه است نگرفته شكل زمين روي بر آهن كه دهند مي نشان مطالب اين تمام

” شده فرستاده زمين به و شده حمل شهابها بوسيله فضا در شده منفجر هاي ستاره . شد،“ نازل قرآن كه زماني در است واضح پر شد مطرح آيه در كه روشي همان به ؛ است

. شود شناخته هفتم قرن در علمي لحاظ از توانسته نمي امر اينقانون دو به كند مي اشاره آهن به كه الحديد سوره پنجم و بيست آيه اين، بر عالوه

: كند مي اشاره رياضي“ ” . الحديد كلمه ارقامي ارزش باشد مي قرآن در سوره هفتمين و پنجاه الحديد سوره

عدد همان ابجد، حروف ديگر؛ بيان به عربي، . 57در است “ تنهايي ” به حديد كلمه ارقامي و 26ارزش باشد .26مي است آهن اتمي عدد

باران. باشد مي زمين روي بر حيات ادامه براي عوامل مهمترين از يكي حقيقت در باران

موجود تمام براي زيادي خيلي اهميت كه است باران اي منطقه هر در فعاليت ادامه الزمهاطالعات كه جايي در قرآن، در متفاوتي هاي آيه در و داشته انسانها قبيل از زنده ات

. است شده اشاره آن به گرديده ارائه آن تاثيرات و نسبت و باران تشكيل درباره بنياديكلمه قرآن كه فهماند مي بما نبود شده شناخته زمان مردم براي هرگز كه اطالعات اين

. است خدا . بپردازيم است آمده باران درباره قرآن در كه اطالعاتي بررسي به دهيد اجازه حال

باران تناسبكه است اين است آمده باران به راجع قرآن در كه اطالعاتي از مورد يك

. شرح به الزخرف سوره در مطلب اين بارد مي زمين به اندازه طبق باران: است شده بيان زير

را خشك ديار و صحرا آن به و كرد نازل اندازه به آبي آسمان باران از كه خدايي آن و : ( . آيه ” “ الزخرف، سوره آيند مي بيرون قبرها از مردگان گونه همين و گردانيديم (30زنده

. شده زده تخمين شد كشف جديد تحقيقات سوي از دوباره يافته، تناسب كميت اينثانيه، يك در كه . 16است بر بالغ رقم اين شود مي تبخير زمين از آب تن 513ميليون

روي . بر سال در كه است آبي ميزان با مساوي عدد اين شود مي سال در آب تن تريليون” . با مطابق تعادل چرخه در دائم بطور آب كه است معني بدان اين چكد مي زمين

. برد“ مي بسر تناسب . قابل تكنولوژي تمام از مردم اگر حتي دارد آب چرخه به بستگي زمين در حياتايجاد مصنوعي بصورت را چرخه اين تا بود نخواهند قادر كنند، استفاده دنيا در دسترس

كنند. شناختي بوم توازن عدم به منجر سريع خيلي تعادل، اين در انحراف كوچكترين حتي

. افتد نمي اتفاق هرگز پديده اين وجود اين با شود مي زمين در حيات پايان باعث كه شده. دهد مي ادامه شد آشكار قرآن در كه همانطور خود بارش به دقيقا ساله هر باران و

باران گيري شكلآيا است؟ بوده آميز اسرار مديدي سالهاي طول در انسان براي باران تركيبات چگونه

شوند مي باران تركيبات ايجاد باعث كه را مراحلي تا دارد امكان رادار كشف از پس

Page 34: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

“ ” . . خام ماده اول مرحله در گيرد مي صورت مرحله سه در باران گيري شكل كرد كشف . سوم مرحله در نتيجتا و گيرند مي شكل ابرها دوم، مرحله در شود مي بلند هوا به باران

. آيند مي پديد باران قطراتباران گيري شكل درباره دقيق اطالعات كه جايي قرآن، در واضحي بطور مراحل اين

. شد مطرح پيش قرنها است، شده ارائهقطره كه بنگري را باران ميفرستد،آنگاه را بادها كه است كسي آن خدا

) ( و مسرور رميده غم از قوم آن لحظه يك به و ريزد درونش از قطره : ( . آيه الروم، سوره گردند (48شادمان

: بپردازيم شد اشاره آن به باال آيه در كه اي مرحله سه به دهيد اجازه حال: مرحله ....“اولين فرستد ” مي را بادها كه است كسي آن خدا

باعث و تركيده مداوم بطور آيند مي پديد اقيانوسها در كه هوا از ناشي بيشمار كفهاي . غني نمك داراي كه ذرات، اين شوند پرتاب آسمان سمت به آب ذرات تا شوند مي

. اين كنند مي حركت جـ‌و‌ بسوي باال سمت به و شده حمل بادها توسط سپس هستند، - بعنوان كه خود اطراف در آب بخار كردن جمع با دارند، شهرت افشانه به كه ذرات،

“ باال ” به دريا از دوباره شود مي ناميده آبي دام كه مكانيسمي توسط كوچك، قطرات . - دهند مي تشكيل را ابرها آيند مي

: مرحله ...“دومين گرداند ”.... متفرق آسمان اطراف در و برانگيزد را ابرها تادرون غبار ذرات يا نمكدار كريستالهاي اطراف كه شوند مي تشكيل آبي بخار از ابرها . كوچك خيلي شده ذكر موارد در آب قطرات كه آنجايي از باشند كرده متراكم را هوا

بين ) قطري با ( 02/0و 01/0هستند آسمان در و شده معلق هوا در ابرها نتيجه در ، ميليمتر . . شود مي ه پوشانيد ابرها با آسمان اينرو از شوند مي پخش

: مرحله .“سومين ريزد ”.... درونش از قطره قطره كه بنگري را باران آنگاهشكل و شدن غليظ باعث كند مي احاطه را غبار ذرات و نمك كريستالهاي كه آبي ذرات

. جدا ابرها از باشند مي هوا از تر سنگين كه قطراتي بنابراين شود مي باران قطرات دادن . كنند مي زمين روي بر باران ريزش به شروع و شده

. به مراحل اين، بر عالوه است شده ذكر قرآن هاي آيه در باران گيري شكل مرحله هر . در طبيعي هاي پديده از بسياري مانند به درست است شده داده توضيح درست ترتيب

واقعيتها اين و داده پديده اين درباره را درستي توضيحات كه است قرآن اين دوباره دنيا،كرده مطرح بشود، كشف انسان توسط مطالب اين كه آن از پيش ،قرنها مردم براي را

است.: است آمده باران گيري شكل درباره ذيل اطالعات ديگر اي آيه در

و ” انبوه باز و پيوندد در بهم تا براند طرف هر از را ابر خدا كه نديدي آيااز نيز و ريزد فرو اغبر ميان از باران قطرات بنگري آنگاه سازد متراكمكه هر از و كند اصابت خواهد خدا بهركه آن كه بارد فرود تگرگ آسمان جبالبين از را ها ديده روشني خواهد كه بتابد چنان برق روشني و دارد باز خواهد

: آيه ..“ ) النور، سوره ( 43ببردبه مربوط كه آوري شگفت نتايج با پردازند مي ابرها انواع مطالعه به كه دانشمند‌اني

. مشخصي مراحل و ساختارها طبق باران ابرهاي كردند برخورد شود مي باران ابرهاي: . باشد شكل اين به تواند مي ابر نوع يك شدن متراكم مراحل گيرند مي شكل

: 1مرحله به : كه معني اين به شوند؛ مي حمل سمتي به ابرها كردن حركت سويي به. كنند مي حركت باد بوسيله سويي

( 2مرحله ( : شوند : مي حمل باد توسط كه متراكم ابرهاي كوچكي ابرهاي سپس الحاق . دهند مي تشكيل را بزرگتر ابرهاي و شده ملحق يكديگر به

: 3مرحله : جريان شوند، مي ملحق يكديگر به كوچك ابرهاي كه هنگامي شدن توده . از تر قوي ابر مركز باالي هواي جريان كند مي پيدا افزايش بزرگ ابرهاي باالي هواي

. شوند مي سبب باال هواي جريانهاي اين باشند مي ها حاشيه نزديك كه است هوائي جريان . رشد اين مي‌شود تبديل ابر توده به اينرو از و كند رشد عمودي بصورت ابر بدنه كه

و آب قطرات كه جايي تر، خنك مناطق سمت به ابر بدنه كه شود مي باعث عمودي . قطرات كه هنگامي كند پيدا امتداد گيرند، مي شكل شدن بزرگتر و بزرگتر براي تگرگ

به شروع شوند، مي سنگين خيلي آنها نگهداشتن جهت باال هواي جريان براي تگرگ و آب . كنند مي غيره و تگرگ و باران شكل به ابرها از 35باريدن

Page 35: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

و عملكرد و ساختار جزئيات به اخيرا هواشناسان كه باشيم داشته نظر مد بايستيو كامپيوترها ها، ماهواره هواپيماها، شبيه پيشرفته تجهيزات از استفاده با ابرها شكل‌گيري

. در كه است داده بما را اطالعاتي از بخشي خداوند كه است آشكار اند برده پي 1400غيرهبشود . شناخته توانسته نمي پيش سال

كنند نمي تداخل يكديگر با درياهاشرح به قرآن از اي آيه به مربوط است، شده كشف اخيرا كه درياها خصوصيات از يكي

: باشد مي ذيلبه ” تجاوز كه ايست فاصله دريا دو آن ميان و درآميخت را دريا دو كه اوست

( “... آيه الرحمان، سوره كنند نمي ديگر (20-19حدود اخيرا كنند، نمي برخورد يكديگر با ولي آميزند مي در يكديگر به كه درياها، خاصيت

“ ” . مي ناميده سطحي كشش كه فيزيكي نيروي بعلت شد كشف شناسها اقيانوس توسط . كشش آبها، غلظت در تفاوت بعلت شوند نمي مخلوط يكديگر با مجاور درياي آبهاي شود،

باشد داشته وجود آنها بين ديواري كه اين مثل درست يكديگر، با تداخل از سطحي. كند مي 36جلوگيري

در فيزيك درباره دانشي انسان كه مدتي طي كه است اين باره اين در جالب مسئله. است شده افشا قرآن در نداشته شناسي اقيانوس يا سطحي كشش خصوص

انسان تولدايمان به مردم دعوت با ارتباط در كه دارند وجود قرآن در متنوعي بسيار موضوعات . بعضي و حيوانات درباره وقتها بعضي آسمانها، درباره وقتها بعضي است شده مطرح

. آيه از بسياري در اند شده فاش خداوند سوي از انسان براي مدركي بعنوان گياهان وقتها . شده يادآوري اغلب انسانها به بكنند توجه خود خلقت به تا است شده خواسته مردم از ها

آنها ماهيت و اند؟ گذاشته سر پشت را مراحلي چه اند؟، آمده دنيا به آنها چگونه كه استاست؟ بوده چه

نطفه شما نخست كه نديد آيا كنيد؟ نمي تصديق را آفريننده چرا پس بيافرديم را شما ما : آيه ) الواقعه، سوره آفريديم؟ ما يا آفريديد انسان صورت به را آن شما آيا بوديد؟ -57اي

59). است شده تاكيد ديگر هاي آيه از بسياري در آن آساي معجزه ويژگي و انسان خلقت به

قرن در كه انساني براي كه اند شده مطرح مو به مو چنان ها آيه در اطالعات اين از برخي. بداند را آنها بود ممكن غير كرد مي زندگي هفتم

: باشند مي ذيل شرح به آنها از برخي) نطفه ) است شده خلق آن از بخشي از بلكه است نشده آفريده كامل، مني از انسان

. كنند مي تعيين را بچه جنسيت كه هستند مردان اين. چسبد مي زالو مثل مادر رحم به انسان اوليه سلول

. كند مي رشد رحم در تاريك منطقه سه در انسانمني به مربوط تولد اصلي عنصر كه دانست مي يقيتا شد نازل قرآن كه زماني در انسان

نه از پس بچه كه حقيقت اين و آيد؛ مي بيرون به جنسي آميزش درحين مرد از كه استاحتياج را بيشتري تحقيقات گونه هيچ بودكه معلوم اي حادثه آشكارا شود، مي متولد ماه

كه. مردمي يادگيري سطح از باالتر شد بيان باال در كه اطالعاتي خرده وجود اين با نداشت . . شود اثبات بيستم قرن علوم در توانست مي تنها اينها بود كردند مي زندگي زمان آن در

. كنيم مرور يكي يكي را آنها دهيد اجازه حال

مني قطره يكجنسي آميزش حين . 250در ها نطفه آيد مي بيرون لحظه يك در مرد از نطفه ميليون

فرساي طاقت سفر . 5يك تنها كنند مي طي رحم به رسيدن تا مادر بدن در را اي دقيقهبين از نطفه . 250هزار نصف اندازه كه تخمك، بشوند تخمك وارد توانند مي نطفه ميليون

. كه باشد مي معني بدان اين دهد مي ورود اجازه نطفه يك به تنها باشد، مي نمك دانه يك . قرآ‌ن در مطلب اين است آن از كوچكي بخش فقط بلكه نيست مني تمام انسان ماهيت

: كه است آمدهالقيامه، ) سوره نبود؟ نطفه آب قطره آدمي آيا گذارند مهمل را او كه پندارد مي آدمي آيا

( 37-36آيه:

Page 36: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

بلكه نمي‌گيرد شكل مني تمام از انسان كه فهماند مي ما به قرآن ديديم كه همانطور . كه است اين مطلب اين در شده تاكيد نكته دارد نقش او گيري شكل در آن از بخشي

. دارد الهي منشائي مطلب اين كه است كرده ثابت جديد علوم توسط شده اذعان واقيعت

مني آميزه . مايع اين بالعكس، است نشده تشكيل تنهايي به نطفه از است گرفته نام مني كه مايعي

. دربرداشتن قبيل از را كاركردهايي مايعات اين است شده تشكيل مايعات از اي آميزه ازايجاد و رحم به ورود در اسيدها كردن خنثي ها، نطفه براي انرژي تهيه جهت الزم نمك

. به وقتي كه اين همه از تر جالب باشند مي ها نطفه آسان حركت براي لغزنده محيطيعنوان به آن از و شد كشف نيز مدرن علوم سوي از حقيقت اين شد، اشاره قرآن در مني

. شد تعبير مختلط مايعو ) عقل و مشاعر و گوش و چشم قواي داراي و كرديم خلق مختلط نطفه آب از را او ما

: ( . آيه( االنسان، سوره گردانيديم ( 2هوش“ ماهيت ” از انسان كه است شده تاكيد و شده اشاره آميزه به دوباره مني ديگر، آيه در

: است شده تشكيل آميزه اينبيافريد خاك از نخست را آدميان و كرد خلقت وجه نيكوترين به را چيز هر كه خدائي آن

: ( . آيه السجده، سوره انيد گرد مقرر قدر بي آب از را بشر نوع نژاد خلقت (8-7آنگاه “ ” “ ” بخش ترين الزم معناي به است شده ترجمه نوع عنوان به كه سالله عربي لغت

. “ ” . دهد مي نشان اين باشد مي كل از بخشي آن ديگر ضمني معني باشد مي هرچيزي . اين داند مي را آن مطلب ترين جزئي تا را بشر خلقت كه است اي اراده كالم قرآن كه

. باشد مي بشر خالق سوي از اراده

نوزاد جنسيتيا شود، مي تعيين مادر سلولهاي توسط نوزاد جنسيت كه بود شده معلوم بيش كمي تا

مي معين باهم زن و مرد سلولهاي توسط جنسيت كه شد مي برداشت اينطور حداقلزن. و مرد كه است شده اظهار جايي در آن و است گفته ما به ديگري چيز قرآن اما شود

“ ” ، شوند مي آفريده جهد مي بيرون به كه مني از اي قطره توسط: ( “.. آيه ” النجم، سوره آفريد اي نطفه از ماده و نر جفت هم با را خلق او و

45-46)اين صحت مهمي بطور مولكولي شناسي زيست و ژنتيك گسترش حال در هاي شيوه

. مشخص حاضر حال در اند كرده تاييد است شده مطرح قرآن توسط كه را اطالعاتيهيچ زن و شود مي تعيين مرد طريق از نطفه سلولهاي توسط جنسيت كه است شده

. ندارد فرآيند اين در نقشي . از دوتا باشند مي جنسيت تعيين در اصلي عناصر ساختار 46كروموزومها كه كرومزومي

. به مردان در كروموزومها باشند مي جنسي كرومزومهاي كنند، مي تعيين را انسان بدننام“ ” XYنام ” به زنها در اين“ XXو به شبيه كروموزومها اشكال زيرا شوند مي ناميده

. كرومزوم است را Yحروفها مرد ژنهاي در نهفته خصوصيتهاي تمام كه است كروموزومي. مي‌گيرد بر در

: و پدر از يكي گيرد مي صورت دوكروموزوم شدن تركيب طريق از نوزاد گيري شكل . كروموزومهاي تنها زن كه چون مادر از ( xديگري فقط ) تخمكها جنسي سلولهاي دارد را

. كروموزوم هم ديگر طرف از مردها باشند مي دارا را كروموزومها كروموزوم xاين هم وy ) ( . ها نطفه جنسي سلولهاي از نيمي بنابراين دارند ديگر xرا نيمي . y و اگر بود خواهند

كروموزوم شامل كه اي نطفه با :xتخمكي بود خواهد دختر اوالد بشود، تركيب باشد ميشامل كه كروموزومي با تخمك .yاگر شود مي پسر اوالد شود، تركيب است

كروموزومهاي ) از بچه جنسيت ديگر بيان تركيب ( yو xبه زن كروموزومهاي با كه مرد . گردد مي تعيين شود مي

. از بسياري در واقع در نشد شناخته بيستم قرن در ژنتيك كشف تا مطالب اين از يك هيچ ) ( مادر غيره و سالمتي جسماني شرايط توسط طفل جنسيت كه بود آن بر عقيده فرهنگها

. مي دنيا به دختر فرزند كه هنگامي زنان كه است علت اين به مسئله اين شود مي تعيين . اين با ، قرآن بشوند كشف ژنها كه اين از قبل قرن سيزده آيند مي بنظر مقصر آوردند

. شده بيان اي آيه در كرد افشا شد مي مربوط موضوع اين نفي به كه را اطالعاتي حال،. شود مي آفريده شود مي ناشي مرد از كه مني اي قطره از بودن مؤنث يا مذكر كه است

Page 37: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

است متصل رحم به كه اي لختهاست شده مطرح برايمان انسان درباره قرآن در كه حقيقتهايي بررسي به ما اگر

. كنيم مي پيدا دست مهم علمي معجزات برخي به دوباره بپردازيمبه است قرار كه كودكي ماهيت شود مي تركيب مؤنث تخمك با مذكر نطفه كه هنگامي

“ ” . زيست در شده بارور تخم عنوان به كه مفرد، سلول اين است گرفته شكل بيايد دنيانتيجه در و كرده شدن تقسيم طريق از مثل توليد به شروع فورا است، گرفته نام شناسي

. “ شود ” مي تبديل كوچك خيلي گوشت تكه يك بهرحم به بلكه گذراند نمي خالي فضاي در را خود رشد دوره شده، بارور تخم حال اين با

. از چسبد مي هستند متصل زمين به سختي به كه اي پيچنده هاي ريشه مانند درستدرون در را خود رشد براي اوليه مواد است قادر شده بارور تخم چسبندگي، اين طريق

. بياورد بدست مادر بدن . به كه حالي در شود مي آشكار قرآن در مهم معجزات از ديگر يكي نكته، اين در اينجا در “ در ” الق كلمه از خداوند است، شده اشاره كند مي رشد مادر رحم در كه اوليه سلول

: كند مي استفاده قرآنكه خدائي آن كن قرائت خلق بر است عالم آفريننده خداي كه پروردگارت بنام را قرآن

: ( . آيه االلق، سوره بيافريد بسته خون از را (3-1آدمي .“ ” “ لحاظ ” از واژه اين باشد چسبيده جايي به كه است چيزي عربي در الق كلمه معناي

. رود مي بكار چسبند مي بدن به خون مكيدن براي كه زالوهايي توصيف براي الفظي تحتمي رشد مادر رحم در كه اي اوليه سلول براي اي كلمه چنين يك مناسب استفاده يقينا

. است باشد مي دنياها تمام ساالر كه خداوند وحي قرآن كه كند مي ثابت ديگر يكبار كند،

استخوانها روي بر ها پوششماهيچهشد به رو مراحل است، آمده قرآن هاي آيه در كه اي شده ارائه اطالعات از ديگر ويژگي

. استخوانها ابتدا مادر رحم در كه است شده بيان ها آيه در باشد مي مادر رحم در انسان. گيرند مي شكل پوشانند مي را آن دور كه هايي ماهيچه سپس و كرده رشد

نطفه ” آنگاه داديم، قرار استوار جاي در و گردانيده نطفه را او آنگاه پساستخوانها بر و استخوان را گوشت آن باز و پاره گوشت را علقه علقه

. قدرت بر آفرين نموديم انشا ديگر خلقتي آن، از پس پوشانيديم گوشت : ( “. آيه المؤمنون، سوره آفريننده بهترين (14كامل

. پردازد مي مادر رحم در جنين رشد مطالعه به كه است علم از اي شاخه شناسي جنينيك در جنين در ها ماهيچه و استخوانها كه كردند مي فرض شناسان جنين پيش كمي تا . مي ادعا مردم برخي زيادي، مدت طول در علت همين به كند مي رشد به شروع زمان

. كه پيشرفته ميكروسكوپي تحقيقات وجود اين با دارد مغايرت علم با ها آيه اين كه كردندمبناي بر قرآن در رازگشايي كه داد نشان شد اجرا تكنولوژي هاي توسعه موجب به

. است بوده صحيح كلماتدرست مادر رحم درون در رشد كه داد نشان ميكروسكوپي سطح در مشاهدات اين

. بافت اول درجه در است شده داده توضيح قرآن هاي آيه در كه افتد مي اتفاق همانطوري . استخوانها اطراف بافت ميان از كه اي ماهيچه سلولهاي شود مي سخت جنين غضروفي

. پوشانند مي را استخوانها دور و شده ملحق يكديگر به شوند مي انتخاب: است شده بيان ذيل كلمات در انسان، رشد عنوان تحت علمي اي نشريه در واقعه اينو كرده بدن سر تا سر در گيري شكل به شروع بندي استخوان هفته، هفت طول در

. هشتم، هفته طي و هفته هفت پايان از پس كنند مي پيدا را دلخواهشان شكل استخوانها . گيرند مي شكل استخوانها اطراف در ها 37ماهيچه

با كاملي سازگاري است شده توصيف قرآن در كه انسان رشد مراحل خالصه بطور. دارد مدرن شناسي جنين هاي يافته

رحم در نوزاد گيري شكل مراحل

: شود مي آفريده مادر رحم در مرحله سه در انسان كه است آمده قرآن در . اين ” آفريد زيبا خلقت بدين تاريكي سه در مادران رحم باطن در را شما

در او جز خدائي هيچ و اوست وجود ملك سلطان كه شما پروردگار خداست

Page 38: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

: ( . آيه الزمر، سوره رويد؟ مي كجا به او درگاه از مشركان پساي نيست عالم6)

در مادر رحم در انسان كه است شده اشاره آيه اين در شد خواهيد متوجه كه همانطور. شود مي آفريده مشخص مرحله سه

سه در نوزاد شناختي جنين رشد كه است داده نشان جديد شناسي زيست واقع، در . در كه شناسي جنين كتابهاي تمام در امروزه گيرد مي شكل مادر رحم در مشخص مرحلهدر آگاهي اين اساسي ركن عنوان به موضوع اين شوند مي مطالعه پزشكي هاي دانشكده . در پايه مرجع متن انساني، پايه شناسي جنين در مثال عنوان به شود مي گرفته نظر

: است شده عنوان شكل اين به حقيقت اين شناسي، جنين زمينه: : : نخستين” مرحله اول، نيم و هفته دو جنين از قبل مرحله دارد مرحله سه رحم، در حيات

“. : زايمان تا هشتم هفته از جنيني مرحله و هشتم هفته پايان 38تا . ويژگيهاي خالصه بطور اند شده اشاره بدن در متفاوت رشد مراحل به مراحل اين

: باشند مي ذيل شرح به رشد مراحل اصلي

: جنين از قبل مرحلهتبديل سلولي خوشه به كه وقتي و كرده رشد شدن، تقسيم با شده بارور تخم دوره اين در

. مي رشد به شروع ها خوشه كه حالي در كند مي پنهان رحم ديواره در را خودش شود مي. دهند مي تشكيل مرحله سه در را خودشان سلولها كنند

: نخستين مرحله . “ اين ” در كشد مي طول تر بيش يا هفته پنج ، نامند مي جنين را نوزاد كه دوره، دومين

سلولي هاي اليه در شدن ظاهر به شروع بدن هاي مكانسيم و اصلي اندامهاي مرحلهمي‌‌‌كنند.

: جنين مرحله . هفته هشتمين در مرحله اين شود مي ناميده جنين اوليه، سلول بعد، به مرحله اين از . است اين مرحله اين بارز ويژگيهاي كند مي پيدا ادامه تولد لحظه تا و شده شروع بارداري

. آغاز مرحله در اگرچه باشد مي انسان شبيه پاهايش و دستان صورت، با درست جنين كه. 3فقط حدود در مرحله اين هستند آشكار او اندامهاي تمام ولي دارد طول متر 30سانتي

. دارد ادامه زايمان هفته تا رشد و كشد مي طول هفتهقابل مادر رحم درون در رشد درباره اطالعات مدرن، ابزار با مشاهدات از پس تنها

. هاي آيه در اطالعات ذره اين ديگر، واقعيتهاي خيلي مثل وجود اين با است شده دسترس . جزئي و دقيق اطالعات چنين كه واقعيت اين است شده بيان انگيزي شگفت نحو به قرآن

آمده اند داشته پزشكي موضوعات درباره را ناقصي اطالعات مردم كه زماني در قرآن درنشان بما است خدا كالم بلكه نيست انسان كالم قرآن كه اين در را روشني مدرك است،

. دهد مي

انگشت اثر در هويتخداوند براي مرگ از پس انسان كردن زنده دوباره كه است آمده قرآن در كه حالي در

: است شده تاكيد خصوص به نيز افراد انگشت اثر به باشد، مي آسان ( القيامه، سوره گردانيم درست هم را او انگشتان سر كه قادريم ما بلي،

(4-3آيه: . اثر كه است علت آن به اين دارد بخصوصي خيلي معني انگشتان اثر روي بر تاكيد . دنيا اين در يا و است زنده كه شخصي هر باشد مي خودش به منحصر كسي هر انگشت

. دارد بفردي منحصر انگشت آثار است كرده زندگيبه منحصر كه شناسايي مهم خيلي مدرك عنوان به انگشتان اثر كه است علت اين به

مي استفاده آن از دنيا سراسر در علت اين به و است شده پذيرفته باشد مي فرد خودشود.

قرن اواخر در تنها انگشتان اثر ويژگي كه است اين است مهم خيلي كه آنچيزي اما . بدون و افتاده پا پيش منحني خطوطي را انگشتان آثار مردم آن از قبل شد كشف نوزدهم

. نظر كه انگشتان، اثر به خداوند قرآن در همه اين با پنداشتند مي مفهومي يا اهميت هيچ

Page 39: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

كه آنها اهميت به را ما توجه و كند مي اشاره كرد، نمي جلب زمان آن در را كسي هيچ. خواند مي فرا شد معلوم ما زمان در بالخره

دوم ) (2قسمتواقعيتخلقت انكار خطاي

) نيستند) واقعيتخلقت درك به قادر كه آنهائي

تكامل حقههاي فيلمنامه و تصورات ها، فرضيه كه است دنيا از برداشتي و فلسفه تكامل، فرضيه

توضيح تصادفات و اتفاقات حسب بر تنها حيات منشاء و وجود خاطر به را نادرست خيالي . . فيلسوفهاي تمام رسد مي باستان يونان دوران قدمت به فلسفه اين ريشه دهد مي

را تكامل ايده مستقيم غير يا و مستقيم بطور كردند مي انكار را آفرينش كه ملحدي . ساختارهايي و مكتبها همه براي شرايط همين امروزه كردند مي دفاع آن از يا و پذيرفته

. است صادق نيز دارند خصمانه حالت مذهب با كهعلمي، قيافه تغيير با خود كردن توجيه جهت گذشته نيم و قرن يك طي تكاملي تصور

. طول در فر‌‌‌ض، به بنا علمي نظريه يك بعنوان فرضيه اين اگرچه كرد مخفي را خودبيشمار كوششهاي رغم علي ولي شد گذاشته عرصه به نوزدهم قرن اواسط

” . علوم واقع در است نشده تاييد علمي تجربه يا و يافته هيچ سوي از تاكنون طرفدارانش،خواهند“ نشان دائما و داده نشان باشد، مي وابسته حد از بيش كه اي فرضيه در ، واقعي

. ندارد واقعيت در استحقاقي گونه هيچ فرضيه اين كه داداسيدهاي كه است كرده روشن مشخصا احتمالي محاسبات و آزمايشگاهي تجربيات

. نظريه طبق بگيرند شكل تصادف روي از اند توانسته نمي برخاست آن از حيات كه آمينهو نشده كنترل زميني شرايط تحت تصادف روي از فرض به بنا كه سلول گرايان، تكامل

قرن مدرن آزمايشگاههاي ترين پيچيده در حتي تواند نمي هنوز يافت، ظهور آن اوليه “ ” . تكامل رسند مي نظر به كه موجوداتي بلكه ، انتقالي شكل تنها نه شود تركيب بيستم

كه - همانطور اند كرده پيدا خود قديمي شكل از پيشرفته موجودات سمت به را تدريجي - تحقيقات رغم علي دنيا جاي هيچ در هرگز كند مي ادعا جديد گرايي داروين فرضيه

. است نشده پيدا آنها فسيلهاي آثار فرسا، طاقت و طوالنيخواسته نا خودشان دستان توسط مدارك، آوري جمع در كوشش براي گرايان تكامل

! بيافتد اتفاق هرگز تواند نمي تكامل كه كردند اثباتدفاع آن از امروزه لزوما كه بطوري كرد، مطرح را تكامل فرضيه اصل در كه شخصي

( داروين رابرت چارلز نام به انگليسي اي حرفه غير شناس زيست يك شود، CharlesميRobert Darwin . موجودات( منشاء عنوان تحت كتابي در ابتدا را اش نظريه داروين بود

سال در طبيعي، گزينش . 1859بوسيله تمام كه كرد ادعا كتاب اين در داروين كرد چاپيافته تكامل طبيعي گزينش بوسيله يكديگر از و بوده مشترك نياكان داراي زنده موجودات

. به را خصوصياتشان داشتند، سازگاري خود بوم با شكل بهترين به كه موجوداتي آن اندبا كلي بطور را آنها ممتاز صفتهاي اين زيادي، دوران مدت در و كرده منتقل بعد نسلهاي

. طبيعي گزينش مكانيسم محصول ترين يافته تكامل اينرو از انسان كرد عوض نياكانشان . . بودند ديگر ات موجود موجودات، منشاء خالصه بطور آمد مي حساب به

مكتبي و سياسي محافل توسط و شد شمرده غنيمت داروين پردازانه خيال هاي ايده . آگاهي سطح به مربوط اصلي، دليل شد محبوب خيلي و گرفت قرار تشويق مورد معيني

غلط كه داروين، تخيلي هاي فيلمنامه افشاي براي كافي اندازه به هنوز كه بود روزهايي آن . تحصيلي هاي رشته گذاشت، عرصه به را خود تصورات داروين كه وقتي نبود كافي بود،

. ممكن داشتند وجود اگر زيرا نداشتند وجود هنوز شيمي زيست و شناسي ميكروب ژنتيك،تالش اينرو از و بوده علمي غير مجموع در فرضيه اين كه بشود متوجه براحتي داروين بود

. مي موجودات شناسايي به كه اطالعاتي انداخت نمي پيش را معنايش بي ادعاهاي برايرا زنده موجودات طبيعي، گزينش كه است ممكن غير و داشته وجود ژنها در پيشتر پردازد

. بياورد بوجود آنها ژنتيكي تغيير بااتريشي شناس گياه يك كرد، پيدا اي گسترده بازتاب داروين كتاب انعكاس كه حالي در

( مندل گريگور نام سال( Gregor Mendelبه در را وراثت . 1865قوانين اگرچه كرد كشفزيادي اهميت مندل كشف ولي داشت وجود زمينه اين در قرن پايان از قبل كمي اطالعات

Page 40: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

سالهاي اوايل در . 1900را و ژنها ساختارهاي بعد وقت چند كرد كسب ژنتيك علم ظهور با . سال در شد كشف مولكول 1950كروموزومها كشف در DNAبا را ژنتيكي اطالعات كه

در اطالعات از عظيمي منبع زيرا داد قرار شديد بحران در را تكامل فرضيه گرفت، مي برDNA. باشد توجيه قابل تصادفي اتفاقات طريق از تواند نمي

انتقالي اشكال هيچگونه هرگز ، تحقيق سالها رغم علي علمي پيشرفتهاي تمام وجود بانشان جديدشان تا قديمي شكل از را زنده موجودات تدريجي تكامل رسيد مي نظر به كه

. دور تاريخ دان زباله به كه داروين، فرضيه در بايستي مي را تحوالت اين نشد يافت دهد . بر اصرار محفلها بعضي زيرا نگرفت صورت امر اين حال اين با كرد منتج شد، انداخته

. تنها تالشها اين داشتند را علمي صحنه يك به فرضيه اين دادن ارتقا و تجديد تصحيح،مسائل تا بوده مكتبي اهداف فرضيه اين پشت كرديم درك ما كه شد مي دار معني زماني

علمي. مي الزم را خورده بست بن به فورا كه اي فرضيه از دفاع محافل برخي وجود اين با

. . بود نو گرايي داروين جديد طرح اين اسم كنند ابداع آن براي را جديدي طرح تا ديدندتكامل ژنهايشان در جزئي تغييرات و جهش نتيجه در موجودات فرضيه اين عقيده طبق

. وقتي وجود اين با ماندند زنده طبيعي گزينش مكانيسم طريق از آنها ترين سالم و يافتندو است اعتبار بي جديد گرايان داروين توسط شده مطرح مكانيسمهاي كه شد ثابت

صدد در گرايان تكامل است، نبوده كافي زنده موجودات گيري شكل براي جزئي تغييرات “ ” . بر گرفت، نام شده تاييد توازن كه جديد ادعايي با گرايان تكامل شدند جديد الگوهاي

. زنده موجودات كه داشت مي اذعان طرح اين كردند مي تكيه منطقي و علمي هاي زمينه . به اند يافته تكامل انتقالي گيري شكل گونه هيچ بدون ديگر موجودات به ناگهاني بطور

. “ ” شدند ظاهر ناگهان نياكانشان سوي از تكامل گونه هيچ بدون موجودات ديگر بيانبه كه بود اي شيوه اين ولي بودند ميل بي امر اين پذيرش براي گرايان تكامل اگرچه

. خود نامفهوم هاي فيلمنامه با مسئله پوشاندن بر سعي آنها پرداخت مي خلقت توصيفبطور. توانسته مي تاريخ در پرنده اولين كه داشتند مي اظهار آنها مثال بعنوان داشتند

. فرضيه همان باشد آمده بيرون خزنده جانور يك تخم از توصيف قابل غير و ناگهانيمي كردند مي زندگي زمين روي بر كه گوشتخواري حيوانات كه داشت اعتقاد همچنين

. شوند تبديل نهنگها به وسيع و ناگهاني دگرگوني طريق از اند توانستهمخالفت شيمي زيست و فيزيك زيست ژنتيك، قوانين تمام با مجموع در كه ادعاها اين

. ايجاد با وجود، اين با است شاهزاده به قورباغه شدن تبديل افسانه به شبيه كرد ميديرين گرايان تكامل برخي آمد، بوجود جديد گرايان داروين بحران سوي از كه ناراحتيداشت جديد گرايي داروين خود با غريب و عجيب تفاوتي كه را فرضيه اين شناس

پذيرفتند. وجود فسيلها آثار در كه اختالفاتي براي را مثالي كه بود اين براي طرح اين هدف تنها

. همه اين با كند مهيا دهد، توضيح را آن توانست نمي جديد داروينيسم طرح و داشت،تكامل شكل فسيلي آثار در كه شكافي توصيف بر سعي كه است منطق از دور خيلي ” جانوري تخم از سر ناگهاني بطور پرنده كه بپذيريم ادعا اين با داشته، وجود ها پرنده

“ به موجودي تكامل گرايان، تكامل خود اعترافات طبق زيرا است آورده بيرون خزنده . با باشد مي آن به مربوط ژنتيكي اطالعات در ممتازي و زياد تغييرات الزمه ديگر موجود . ها جهش كند نمي اضافه آن به يا و بهبود را ژنتيكي اطالعات جهشي، گونه هيچ وجود اين

“ ” . الگوي سوي از كه ناخالص جهش اينرو از كنند مي نابسمان را ژنتيكي اطالعات فقط“ ” “ زيادي ” آسيبهاي و تقليل كه ، ناخالصي باعث فقط شد مي گمان بود شده قطع تعادل

. باشد داشته آورد مي پديد ژنتيكي اطالعات در را . اين رغم علي است بوده تخيل قدرت حاصل فقط مشخصا شده قطع تعادل فرضيه

. واقعيت اين ندادند خرج به عجله فرضيه اين داشت گرامي در تكامل طرفداران حقيقت،شود، اثبات فسيلها آثار توسط توانسته نمي داروين سوي از شده مطرح تكامل طرح كه

. تغييرات دستخوش موجودات كه كرد مي ادعا داروين كرد كاري چنين به وادار را آنها / / غريب و عجيب خزنده نصف ماهي نصف يا خزنده نصف پرنده نصف وجود كه تدريجي

“ ” . رغم علي انتقالي اشكال اين از يك هيچ وجود اين با اند بوده كرد مي ايجاب راشد كشيده بيرون خاك زير از كه فسيلي هزار صدها و گرايان تكامل وسيع مطالعات

. شكست تا آوردند روي اميد اين به شده قطع تعادل الگوي به گرايان تكامل نشد يافت . واضح كامال كرديم، اشاره آن به پيشتر كه همانطور كنند مخفي را فسيلها بزرگ و كامل . نمونه برد بين از زود خيلي را خودش بنابراين است پردازانه خيال اي فرضيه اين كه بود

Page 41: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

فرار، راه بعنوان ترجيحا بلكه نشد مطرح ثابت الگويي عنوان به هر‌گز شده قطع تعادل . كه آنجا از شد استفاده نداشت، همخواني آشكارا تدريجي تكامل طرح با كه شرايطي در

غيره و مغز ششها، بالها، چشمها، مانند اي پيچيده اعضاي دانند مي امروزي گرايان تكاملوادار گرايان تكامل بخصوص، هاي نكته اين در كنند، مي تكذيب را تدريجي تكامل آشكارا

. - - شوند مي شده قطع تعادل طرح خيالي برداشتهاي در گرفتن پناه به

كند؟ تاييد را تكامل فرضيه كه دارد وجود فسيلي آثار گونه هيچ آيابه مرحله و تدريج به ديگر موجودات به موجودات تكامل كه دهد مي نشان تكامل فرضيه

. مي ادعايي چنين يك از كه منطقي استنباط است گرفته صورت سال ميليونها طي مرحله “ مي ” ناميده انتقالي هاي گونه كه پيكري غول زنده موجودات كه است اين گرفت توان

. گرايان تكامل كه همانطور كردند مي زندگي انتقال، دوران طول در بايستي مي شدندو تعداد يافتند، تكامل يكديگر از مرحله به مرحله كه زنده موجودات تمام كردند، مي ادعا

. باشد بوده سال ميليونها طي بايستي مي انتقالي هاي گونه اين تنوعگوشه هر در را آنها بقاياي بايستي مي آنگاه كردند مي زندگي واقعا موجوداتي چنين اگر

. بايستي مي بينابين انتقالي هاي گونه تعداد باشد درست نظريه اين اگر واقع در ديديم ميسراسر در بايستي مي آنها فسيلي بقاياي و باشد امروزي زنده حيوانات تعداد از بيشتر

. شود يافت فراوان دنياآنها براي آن نتيجه و پرداختند فسيلها جستجوي به گرايان تكامل داروين، زمان از . نوع هيچ هرگز دريا، اعماق در نه و زمين در نه دنيا، جاي هيچ در بود خردكننده شكستي

. نشد پيدا موجودي دو هيچ ميان در بينابيني انتقالي گونه . بود اين او آرزوي بزرگترين بود باخبر انتقالي هاي گونه چنين نبود از كامال خود داروين . مانع بزرگترين كه شد متوجه اميدهايش رغم علي او شوند كشف آينده در ها گونه اين كه

. نام با كتابش در او علت، همين به است انتقالي هاي گونه رفتن دست از فرضيه، اين: نويسد مي موجودات منشاء

اند، آمده بوجود تدريجي تغييرات طريقه به ديگري موجودات از موجودات اگر ، ما چراآن بخوبي كه همانطور طبيعت همه چرا ببينيم؟ را فراوان انتقالي هاي گونه جا همه نبايد

... گونه فرضيه كه آنجايي از اما برد؟ نمي بسر اختالل در موجودات، بجاي بينيم، مي راآنها از بيشماري تعداد توانيم نمي چرا باشد، داشته وجود بايستي مي فراوان انتقالي هاي

.... شرايط داشتن با مياني، ناحيه در اما كنيم؟ پيدا اند شده حك زمين پوسته در كه رامسئله اين كرد؟ پيدا را آنها انواع توان مي چگونه كه دانيم نمي چرا حيات، بينابين

. است كرده گيج كامال مرا كه 39مدتهاست . . ديرين آزرد نيز را ديگر گرايان تكامل مسئله، اين باشد نگران كه داشت حق داروين

. . . آجر وي درك بريتانيايي، مشهور شناس( Dreck V. Ager: كه( است پذيرفته را نامطلوب واقعيت اين

ترتيب در چه كنيم، بررسي جزئي بطور را فسيلها آثار ما اگر كه دهد مي نشان نكته اينبلكه نبوده تدريجي تكامل كه شد خواهيم متوجه دوباره و دوباره موجودات، چه و مقاطع

. است بوده ديگر گروه قيمت به گروه يك ناگهاني 40فوراناز كافي اندازه به فسيلها كه اين در خيال و خواب توسط تواند نمي فسيلي آثار در وقفه

شد، خواهند پيدا روزي شده گم فسيلهاي كه اين يا و اند نشده كشيده بيرون به خاك زير( . . جورج نويل تي شناس، ديرين گرايان تكامل از ديگر يكي شود ( T.Neville Georتاويل

: دهد مي توضيح را علت اين . فسيلها باشيم داشته عذري فسيلي آثار كمبود بخاطر ديگر كه نيست احتياجي هيچ

..... با تلفيق از تندتر اكتشافات و بوده غني كنترلي، قابل غير بطور مسيرها برخي در تقريبا . داد خواهد ادامه هايش فاصله ايجاد به همچنان اصل در فسيلي آثار وجود 41اين

شد ظاهر پيچيده اشكال با و ناگهاني بطور زمين روي بر حياتزنده موجودات كه شد معلوم شدند، بررسي فسيلي آثار و زميني چينهاي كه هنگامي

. كشف آن در زنده موجودات فسيلهاي كه زمين اليه ترين قديمي اند شده ظاهر همزمان( “ ” كامبرين اليه است حدود( Cambrianشده در آن سن كه باشد ميليون 530-520مي

. است شده زده تخمين قبل سالكه بود كامبرين دوره به متعلق شد يافت ها پوسته اين در كه اي زنده موجودات فسيل

. موجودات شده كاري معرق انبوه توده شدند ظاهر نياكاني هيچ داشتن بدون و ناگهاني

Page 42: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

ظهور ناگهاني بطور چنان بود، شده تشكيل پيچيده موجودات از كثيري تعداد از كه زنده،. “ يافت ” شهرت علمي هاي نوشته در كامبرين انفجار به آور اعجاب حادثه اين كه يافت

يا چشم مثل پيشرفته اندامهاي داراي شدند پيدا ها اليه اين در كه موجوداتي اكثرو خون دوران به مربوط دستگاههاي آبششها، مانند پيشرفته اندامهاي در كه دستگاههايي

. نياكاني داراي زنده موجودات اين دهد نشان كه عالمتي گونه هيچ داشتند شد مي غيره ( . مونستارسكي، ريچارد نداشت وجود اند ( Richard Monestarskyبوده مجله سردبير ،

كه : كند مي اظهار زنده موجودات ناگهاني ظهور درباره زمين، علومقبل سال ميليون نيم ناگهان بينيم مي امروزه كه را حيواناتي توجه قابل پيچيده اشكال

. حدود در زمين، در كامبرين دوره شروع هنگام درست لحظه، اين شدند ميليون 550ظاهر. دهد مي نشان پركرد پيچيده موجودات اولين با كه درياها در را تكاملي انفجار قبل، سال

به وقت آن از و بوده حاضر كامبرين دوره اوايل در پيشتر امروزي، بزرگ حيوانات شاخه. بودند متمايز يكديگر از حيوانات اين امروز، مثل 42بعد،

فوران با زمين چگونه كه سؤال اين دادن جواب به قادر گرايان تكامل كه آنجايي ازواقعي غير دوره نبودند، شد مواجه مختلف حيوانات از نوع قبل 20هزاران را ساله ميليون

ها ” ناشناخته و شد شروع حيات چگونه اينكه توضيح به تا كردند تصور كامبرين دوره از . “ ” . “ اين براي مدر‌كي گونه هيچ ناميدند تكاملي فاصله را دوره اين بپردازند افتاد اتفاق

. است ناشناخته و گنگ راحتي به امروز تا حتي هنوز آن مفهوم و است نشده پيدا فرضيهسال )1984در ژيانگ شنگ در زمين زير از مهرگان بي از بيشماري فسيلهاي تعداد

Chengjiiang )يونان مركزي فالت در ،كه( Yunnan( . تريلوبيتها( آنها ميان در شد كشيده بيرون بود، چين غربي جنوب نقطه در واقع

Trilobite )تري ساده ساختار هيچ اما خورد مي بچشم اند شده نابود حاضر حال در كه . نشد يافت جديد مهرگان بي به نسبت

بنگستن ) استفان ، سوئدي شناس ديرينه و گرا به( Stefan Bengstonتكامل را حالت اين : دهد مي شرح شكل اين

همان آنگاه باشد انسان اي افسانه آفرينش به شبيه حيات، تاريخ در اي حادثه هر اگرژن عامل عنوان به سلولي چند ارگانيسمهاي كه زماني در دريا، در حيات ناگهاني تنوع

( . و كننده گيج داروين براي آيد مي بوجود يافت، غالب تكامل و شناسي بوم در مسلط . ) باشد كننده خيره برايمان هنوز حادثه اين كه است انگيز 43شرم

گيج از كمتر چيزي قبلي، نمونه هيچ بدون پيچيده و زنده موجودات اين ناگهاني پيدايش ) ( داروين براي اين‌كه تا باشد نمي معاصر گرايان تكامل براي شرمندگي و 135شدن

. كه نكاتي از جلوتر به گام يك حتي نتوانستند آنها گذشته نيم و قرن يك در تقريبا قبل سال . بگذارند بود كرده مطرح داروين

از زنده موجودات كه دهند مي نشان فسيلي آثار ، نمود مشاهده توان مي كه همانطورحالتي در ناگهاني بطور عوض در بلكه نكردند پيدا تكامل پيشرفته شكل به قديمي شكل

. . نوع هيچ باشد نمي كامبرين دوره به منحصر انتقالي، هاي گونه نبود شدند ظاهر كامل “ ” از دوزيستان، به ماهي از مهرگان بي پيشرفت در را تكامل ادعاي كه انتقالي گونه

. زنده موجود هر است نشده پيدا هرگز باشد كرده تاييد پستانداران و پرندگان به خزندگان . است شده نمايان فسيلي آثار در نقصش بي و كامل ظاهري شكل با بالفور اي . . شدند آفريده آنها نيامدند بوجود تكامل طريق از زنده موجودات ديگر، بيان به

تكامل جعلنقاشيها حقه در ها

تكامل فرضيه براي مدركي دنبال به كه است كساني آن براي اصلي منشاء فسيلي، آثار . تكامل فرضيه شدند، بررسي داوري پيش بدون و دقت با فسيلها كه وقتي باشند مي

. از فسيلها كننده گمراه تعبيرات وجود اين با بشود دفاع آن از كه اين تا شد تكذيب ترجيحااين افراد از بسياري به عموم، براي آميزشان تعصب بازنمايي و گرايان تكامل سوي

. كند مي پيروي تكامل فرضيه از واقع، در ، فسيلي آثار كه داد را احساسبراي كه است چيزي آن تعبيري، نوع هر با فسيلي آثار در ها يافته از برخي حساسيت . زمين زير از كه فسيلهايي مواقع اكثر در است كافي شكل بهترين به گرايان تكامل اهداف

. فسيلها اين اند نبوده بخش رضايت موثق شناسايي براي شدند كشيده بيرون از به معموال . كه است راحت خيلي علت، همين به باشند مي پاشيده هم از و ناقص استخواني هاي تكه

استفاده است مطلوب كه آنطوري آنها از و كنيم جلوه عادي غير را دسترس در اطالعات

Page 43: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

) تكامل. ) توسط كه نقاشيها و ها نمونه شده انجام هاي بازسازي كه نيست شگفت كنيمتاييد براي كنجكاوي روي از تماما بود شده ساخته مانده باقي فسيلهاي اساس بر گرايان

. بصري اطالعات تاثير تحت براحتي مردم كه آنجايي از بود شده مهيا تكاملي هاي نظريهكه اين در آنها كردن متقاعد جهت خيالي شده بازسازي مدلهاي گونه اين گيرند، مي قرار

. رفت مي بكار اند داشته وجود گذشته در واقعا موجودات اينبا معموال كه كردند مي ترسيم را انسان به شبيه خيالي موجودات گرا، تكامل محققان

بازو استخوان يا و پاييني هاي آرواره دندان، تكهكه مي‌دادند جلوه انگيز بر احساس چنان عموم معرض در را آنها و دادند مي نشان را آنها

” . تصور ايجاد در را بزرگي نقش نقاشيها اين است داشته ارتباطي انساني تكامل با گويي. “ آورد بوجود مردم از بسياري اذهان در اوليه انسان

در را كلي ويژگيهاي قادرند فقط باشد مي استخوانها بقاياي اساس بر كه مطالعاتي . طي در سرعت به كه باشد مي نرم بافتهاي در بارز، جزئيات دهند نشان انسان خصوص

. حيطه در را چيز همه شوند، مي تفسير كنجكاوي با كه نرمي بافتهاي شوند مي محو زمان( . . . هوتن آ ارنست كند مي پذير امكان بازسازنده دانشگاه( Ernst A. Hootenتخيالت از

: دهد مي توضيح ذيل شرح به را حالت اين هاروارد . لبها، دارد دنبال به را تري خطرناك كار حتي نرم قسمتهاي كردن مرمت براي تالشنمي جاي به نهفته استخواني اجزاي در را سرنخي گونه هيچ بيني نوك و گوشها چشمها،

نئاندرتالوئيد. يك جمجمه روي بر يكسان امكانات با توانيد مي شما ،( Neanderthaloid)گذارد . ادعا مرمتهاي كنيد ريزي قالب را فيلسوف يك چهره خطوط يا شامپازه يك ويژگيهاي اصال چنانچه ، دارد كمي بسيار علمي ارزش انسان قديمي هاي گونه انواع روي بر شده

... به بنابراين رود مي بكار عوام كردن گمراه براي تنها احتماال و باشد، داشته علمي ارزش. نكنيد اعتماد بازسازيها 44اين

شد بكارگرفته تقلبي فسيلهاي كردن بندي هم برايسر كه مطالعاتيتكامل فرضيه براي فسيلي آثار مدرك پيداكردن به قادر گرايان تكامل كه آنجايي از

. كه تالشها، اين كردند ارائه را خود ساز دست فسيلهاي و كرده جرئت آنها از برخي نبودند “ براي ” گويا داللت بيشترين بود، شده شناخته تكامل جعل عنوان تحت المعارفها دائرة در

از بسختي آن در گرايان تكامل كه بداند اي فلسفه و مكتب را تكامل فرضيه كه است اين. . است شده داده شرح زير در مشهور و فاحش جعلهاي اين از مورد دو كنند دفاع خود

دان ) پيلت ( Piltdownانسانداوسون ادعا( Charles Dawson) چارلز اين با اي حرفه غير شناس ديرينه و مشهور دكتر

در انگلستان دان پيلت حوالي در گودالي در را جمجمه اي قطعه و آرواره استخوان كه آمد. 1912سال به كامال آرواره استخوان بود، انسان به شبيه جمجمه اگرچه است كرده پيدا

. “ ” . اين كه ادعا اين با كردند گزاري نام دان پيلت انسان را ها نمونه اين بود ميمون شكلبه تكامل 500جمجمه براي قطعي مدر‌ك بعنوان را آن شد، مي مربوط قبل سال هزار

. از بيش طي دادند نمايش ”40انسان بر را خود موضوعات علمي مقاالت اكثر سال “ و شد انجام باره اين در نقاشيها و تفسيرها از بسياري و كردند متمركز دان پيلت انسان

. شد معرفي بشر تكامل براي حياتي مدرك عنوان به فسيل اينسال اين ”1949در كه گرفتند نتيجه و كردند بررسي ديگر يكبار را فسيل دانشمندان

مي“ گوتان اوران يك آرواره استخوان و انسان جمجمه شامل و شده جعلي عمدا فسيلباشد.

تنها جمجمه قدمت كه شدند متوجه محققان گذاري، قدمت روش و فلوئور از استفاده بابطور . بود، گوتان اوران يك به متعلق كه آرواره، دندانهاي رسد مي قبل سال هزار چند به

“ ” كرد، مي همراهي را فسيلها راحتي به كه كهني ابزار و بود شده پوسانيده مصنوعي . كه تحليلي و تجزيه در بودند شده تراشيده فوالدي ابزار با كه بودند اي ناشيانه هاي جعل

اوكلي ) سوي واينر( )Oakleyاز ،Weiner( )كالرك را( Clarkو جعل اين آنها گرفت، صورتسال در عموم . 1953براي به متعلق جمجمه كردند استخوان 500فاش و بود قبل سال

! و چيده بانظم بخصوص دندانها داشت بود شده كشته بتازگي كه اي بوزينه به تعلق آروارهكرده پر كنند تشبيه انسان مانند به كه اين براي را مفصلها و بود شده ضميمه آرواره بهحالتي. آنها به تا بودند كرده آميزي رنگ ديكرومات پتاسيم با را ها تكه تمام سپس بودند

). ( . رفت بين از كردند فرو اسيد درون را فسيل كه هنگامي رنگها اين بدهند را كهنه

Page 44: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

جلوي توانست نمي كرد، كشف را برداري كاله اين كه بود تيمي عضو كه كالرك، لوگروسبگيرد : را خود شگفتي

. به واضح چنان آنها شد مي بارز چشمان جلوي در فورا مصنوعي خراشيدگيهاي شواهد : ماهيتش اول بار كه بوده چگونه فسيل اين شود سؤال است خوب كه رسيدند مي نظر

نشد؟ 45شناخته

نبراسكا ) ( Nebrascaانسانسال )1922در اوسبورن فرفيلد تاريخ( Henry Fairfield Osbornهنري موزه مدير ،

بروك، اسنيك نزديك غربي نبراسكاي در كرسي، دندان فسيل كه كرد اظهار آمريكا طبيعي( پيليوسن دوره به . Plioceneمتعلق خصوصيات( ظاهرا دندان اين است كرده پيدا را

. كه شد گرفته سر از عميقي علمي بحثهاي داشت را بوزينه هم و انسان هم مشترك( اركتوس كانتروپوس پيته به مربوط دندان اين كه داشتند عقيده Pithecanthropusبرخي

erectus )جديد انسان دندان به دندان اين كه داشتند ادعا ديگر برخي كه حالي در باشد مي” . عامه طور به آورد، ميان به را اي گسترده مبحث كه فسيل، اين دارد شباهت بيشتر” : “ ” . “ دادند او به را علمي نامي بالفاصله همچنين شد گزاري نام نبراسكا انسان

( .“ كوكي هارولد ( Hesperopithecus Haroldcookiهسپراوپيتكوس . سر بازسازيهاي دندان، تك اين اساس بر كردند حمايت اوسبورن از مقامات از بسياري

. تمام كنار در حتي نبراسكا انسان اين، بر عالوه شد انجام نبراسكايي انسان بدن و. شد نقاشي اش خانواده

سال . 1972در كشف هاي تكه اين طبق شد يافت بندي استخوان از نيز ديگري قسمتهاي . دندان اين كه شد استنباط نتيجه در بودند شبيه بوزينه به نه و انسان به نه دندانها شده،

( پروستنوپس را آن كه شده نابود از آمريكايي خوك نوع يك به (Prosthennopsمتعلق . است بوده ناميدند،

اند؟ بوده نياكان يك از ميمونها و انسان آيا . اين اند بوده نياكان يك داراي معاصر ميمونهاي و انسانها تكامل، فرضيه ادعاهاي طبق

در شدند تبديل امروزي ميمونهاي به آنها از برخي و يافته تكامل زمان مرور به موجوداتمبدل امروزي انسان به كردند مي دنبال را تكامل از ديگري شاخه كه ديگر گروه كه حالي

شدند. ( “ ” آسترالوپيتكوس را ميمونها و انسانها اجداد از مشترك گروه اولين گرايان تكامل

Australopithecus. “ ” بود( جنوبي آفريقاي ميمون معناي به كه كردند گذاري نامشد، مي محسوب شده نابود قديمي ميمون واقع در بلكه نبود هيچ كه آسترالوپيتكوس

. . بودند ضعيف و كوچك ديگر برخي و تنومند آنها از برخي داشت مختلفي انواع( هومو ” عنوان با را انسان تكامل بعدي مرحله گرايان “Homoتكامل انسان( ” معناي به ،

. تكامل انسانها مجموعه در زنده موجودات گرايان، تكامل ادعاي طبق كردند بندي طبقه . انسان اند نداشته چنداني تفاوت معاصر انسان با و بودند آسترالوپيتكوسها از تر يافته

ساپينها ) هومو ما، عصر را( Homo sapiensمدرن تكامل مرحله آخرين كه است شده گفته ، . اند داشته موجودات اين از

تخيلي، فيلمنامه اين در كه موجوداتي تمام كه است اين در موضوع واقعيتگذشته در كه انساني نژادهاي كردن بندي سرهم با اند شده ناميده آسترالوپيتكوس . انساني فسيلهاي گرايان تكامل است شده درست شدند نابود سپس و كردند مي زندگي

“ انساني ” تكامل طرح ايجاد براي بزرگ، تا كوچك از خاصي نظم با را متفاوت ميمونهاي و . بر داللت طريقي هيچ به فسيلها اين كه است داده نشان تحقيق حال، اين با ديدند تداركبه مربوط حقيقت در انسانها به شده ادعا نياكان اين از برخي و نداشته تكاملي فرآيند

. بودند واقعي انسانهاي نيز آنها از برخي كه حالي در شدند؛ مي واقعي ميمونهاياولين عنوان به را آنها گرايان تكامل كه آسترالوپيتكوسها به نگاهي دهيد اجازه حال

. بيندازيم پنداشتند مي انسان تكاملي طرح مرحله

شده: نابود ميمونهاي آسترالوپيتكوسمي معاصر انسان نياكان ترين قديمي آسترالوپيتكوسها كه كنند مي ادعا گرايان تكامل

اي. جمجمه ساختار و سر داراي كه بودند اي ديرينه ات موجود آسترالوپيتكوسها باشدميمونهاي از كوچكتر آنان جمجمه محفظه وجود اين با بودند؛ حال زمان ميمونهاي به شبيه

Page 45: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. آنها اصالت كه مهمي خيلي ويژگي موجودات اين گرايان، تكامل ادعاهاي طبق بود معاصر. بود بودنشان پا دو خاصيت كرد، مي ثابت بشر نياكان عنوان به را

. براحتي كه هستند موجوداتي تنها انسانها است متفاوت كامال انسانها و ميمونها حركات . مورد اين در كمتري قابليت از ديگر حيوانات از برخي كنند مي حركت دوپا روي بر

بندي استخوان داراي كه ارند د موجوداتي از دسته آن را قابليت اين ولي هستند برخوردار . هستند شو تا

مي شدند ناميده آسترالوپيتكوس كه زنده موجودات اين گرايان، تكامل نظر طبق . حتي بروند راه انسانها به شبيه باشند، ايستاده حالتي در كه اين تا شدن خم با توانستند

موجودات اين كه اين در را افكارشان تا بود كافي گرايان تكامل براي محدود پرش اين . كنند ريزي غالب اند بوده انسان نياكان

داشتند عقيده كه را گرايان تكامل ادعاهاي كه مدركي اولين وجود اين با . دقيقي مطالعات شد تكذيب خودشان توسط رفتند، مي راه دوپا روي بر آسترالوپيتكوسها

اين پذيرش به وادار را گرايان تكامل حتي شد انجام آسترالوپيتكوس فسيلهاي روي بر كه . “ شناسي ” بافت دقيق تحقيقات انجام با هستندكرد ميمون به شبيه نيز موجودات اين كه

سالهاي اواسط در آسترالوپيتكوس فسيلهاي روي . )1970بر . اوكسنارد اي چالرز ،Charles E. Oxnard )حال زمان گوتان اوران به شبيه را آسترالوپيتكوس استخواني ساختار ،

دانست:ها آرواره دندانها، مطالعات اساس بر تكامل درباره امروز مرسوم دانش از مهمي بخش . كه دهند مي نشان اينها تمام باشد مي آسترالوپيتكوس فسيلهاي از هايي جمجمه تكه و

. فسيلها اين همه باشد درست ندارد امكان انسان دودمان با آسترالوپيتكوس نزديك ارتباط . مطالعه جمعي صورت به كه همانطوري دارند تفاوت انسانها و ها شامپانزه گوريلها، نوع با

. رسد مي بنظر گوتانها اوران به شبيه بيشتر آسترالوپيتسين 46شد،با توانست نمي آسترالوپيتكوس كه بود اين كرد شرمنده را گرايان تكامل واقعا كه آنچه . بر آشكارا كه بود ثمر بي خيلي آنان براي فيزيكي لحاظ از برود راه خميده حالتي با و پا دو

. كنند حركت شد، مي صرف بايست مي كه زيادي انرژي بخاطر خميده، حالتي با دوپا رويسال در كه كامپيوتري سازهاي شبيه وسيله شناس 1996به ديرينه گرفت، صورت

كرومپتون: رابين “ ( Robin Crompton)انگليسي تركيبي ” و بلند گام چنين كه داد نشان نيز : . يا زنده موجود يك يافت دست ذيل نتايج به كرومپتون است بوده ممكن غير آنها سوي از

. بين حالت كند حركت پايش چهار روي بر تواند مي خميده شكل به يا و ايستاده صورت به . آن به اين بياورد دوام زياد انرژي مصرف علت به مديدي مدتهاي طي تواند نمي دو اين

شكل قوزي حالت به هم و دوپا روي بر هم توانسته نمي آسترالوپيتكوس كه است معني. كند حركت

دوپا روي بر توانسته نمي آسترالوپيتكوس داد نشان كه اي مطالعه مهمترين احتماالسال در بكند، )1994حركت اسپور فرد كالبدشناس، محقق سوي Fredاز Spoor )و

. تحقيقات شد مطرح زنده ات موجود سلولي و انساني شناسي كالبد بخش در گروهشو گرفت مي بر در را بود شده يافت گوش حلزون در كه عمدي غير توازن مكانيسم آنها

. اين باشد دوپا جانور توانسته نمي آسترالوپيتكوس كه دادند نشان قاطعيت با ها يافته اينمي بودند انسانها به شبيه آسترالوپيتكوسها كرد مي اذعان كه ادعايي هرگونه مانع امر

. شد

: واقعي انسانهاي هومو مجموعه. “ باشد ” مي انسانها از مجموعه‌اي كه است هومو انسان، خيالي تكامل در بعدي مرحله

نژادهاي از ولي ندارند تفاوتي امروزي انسان با چه اگر و هستند انسانها زنده موجودات . اين گرايان تكامل تفاوتها، اين در كردن مبالغه جستجوي در شوند مي تشكيل مختلفي

” “ ” عنوان به را آنها بلكه كنند نمي معرفي جديد انسان نژاد عنوان به تنها نه را افراد . در“ انسان ديد، خواهيم بزودي كه همانطور همه اين با كنند مي تلقي متفاوتي موجودات

. باشد نمي بشري نژاد عادي نوع از بغير چيزي هومو مجموعهذيل شرح به نوع اين ذاتي و واقعي غير تكامل گرايان، تكامل پردازانه خيال نقشه طبق

( : اركتوس: هومو اول مرحله )Homo Erectusاست : ساپينز( هومو دوم مرحله ،Homo Sapiens( : نئاندرتال( انسان سوم مرحله ماگنون( )Neanderthal Manو كرو آن از بعد كه

Cro-Magnon( )امروزي انسان به نهايت در .Modern Manو شود( مي ختم

Page 46: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

“ باال ” در كه موجوداتي تمام داشتند، گرايان تكامل كه نقيصي و ضد ادعاهاي رغم به . دهيد اجازه اند نبوده واقعي انسان از غير به چيزي واقع در كرديم، ذكر را آنها يكي يكي

مي ياد بشر نوع ترين قديمي عنوان به آنها از گرايان تكامل ،كه را اركتوس هومو ابتدا . كنيم بررسي كنند،

“ فسيل ” باشد، نمي ديرينه نوع اركتوس هومو دهد مي نشان كه مدركي چشمگيرترين( “ توركانا” بجاي( Turkana Boyپسر اركتوس هومو فسيلهاي ترين قديمي از يكي كه است

. پسر يك به مربوط فسيل اين كه است شده زده تخمين باشد مي بوده 12مانده سالهكه . 83/1است باالي قسمت استخواني ساختار است داشته قد اش نوجواني زمان در متر

. در آن الغر و بلند استخواني ساختار ندارد امروزي انسان نمونه با فرقي هيچ فسيل . فسيل اين دارد مطابقت كند مي زندگي ما عصر استوايي مناطق در كه انساني با مجموع

انساني نژاد از ديگري نوع راحتي به اركتوسها هومو كه است مدركي مهمترين از يكي( . ليكي ريچارد گرا، تكامل شناس ديرينه اند بوده اركتوسها( Richard Leakeyمعاصر هومو

: كند مي مقايسه ذيل شرح به معاصر انسان با را- - غيره و پيشاني سفتي صورت، برآمدگي مقدار در جمجمه شكل در نيز تفاوتهايي

. توان نمي ديگر احتماال را فرقها اين دارد وجودمعاصر انسانهاي بين بومي جداگانه نژادهاي عنوان به امروزه ما كه چيزي از اش، درباره

گيريم مي نظر . ،در كه كند مي پيدا ظهور هنگامي زيستي تفاوت چنين كرد نظر اظهار. بگيرند قرار جدا يكديگر از اي توجه قابل زمان مدت طول در جغرافيايي لحاظ از جمعيتها

47 سياه بين تفاوت از كمتر ما، و اركتوس هومو بين تفاوت كه بود اين منظورش ليكي

. تغذيه، نحوه از ناشي اركتوس هومو اي جمجمه ويژگيهاي نيست اسكيموها و پوستانبوده زياد مدت طول در ديگر انساني نژادهاي با آنها نشدن همگون و ژنيتكي كوچي برون

است. “ باشند ” نمي ديرينه نوع از هومواركتوسها داد مي نشان كه قوي مدر‌كهاي از ديگر يكي

و بيست به شدند، كشيده بيرون به زمين زير از كه نوع اين فسيلهاي قدمت كه است اين( . تايم مجله در كه اي مقاله طبق رسيد مي قبل سال هزار سيزده حتي و سال هزار هفت

Time )دنياي در اي گسترده تاثير وجود اين با ولي نيست علمي ماهنامه كه رسيد، چاپ بهمي پيش سال هزار هفت و بيست به كه اركتوسهايي هومو فسيلهاي است، داشته علم

( . كو باتالق در شد پيدا جاوا جزيره در فسيلهاي( Kowرسيد برخي استراليا، در واقع. داشتند بر در را اركتوسها هومو و ساپينز هومو خصوصيات كه شد يافت ساله هزار سيزده

ادامه ما نزديك زمان تا خود زندگي به اركتوسها هومو كه دادند مي نشان فسيلها اين تمام . اند نبوده شدند مدفون تاريخ در كه انساني نژاد بجز چيزي و دادند

نئاندرتال انسان و اوليه ساپينزهاي هومو. بودند تكامل خيالي نقشه در معاصر انسان ابتدايي صورت اولين اوليه، ساپينزهاي هومو

. گرايان تكامل داشت وجود مدرن انسان و آنها بين كمي تفاوتهاي كه آنجايي از واقع در . مي بيان حتي محققان برخي نداشتند انسانها اين خصوص در گفتن درباره را زيادي چيز

اوليه بوميهاي به و باشند مي زندگي مشغول امروزه هنوز نژاد اين هاي نمونه كه كنند . نيز اوليه بوميهاي اين ساپينها، هومو شبيه درست كنند مي اشاره مثال بعنوان استراليااي جمجه حجم و دار شيب و رفته تو شكل اي آرواره ساختار برآمده، و ضخيم ابروهاي . در كه افرادي به شده انجام كه مهمي اكتشافات اين، بر عالوه داشتند كوچكتري

. كند مي اشاره كردند مي زندگي قبل كمي ايتاليا در روستاها برخي و مجارستانكشيده بيرون به زمين زير از هلند در نئاندر دره در كه انساني فسيلهاي به گرايان تكامل

. زير بعنوان را نئاندرتال انسان معاصر محققان از بسياري ناميدند نئاندر‌‌تال انسان شد، . “ ” روشن ناميدند نئاندرتال ساپينس هومو را آن و كردند معين مدرن انسان مجموعه

. كه داد نشان ها يافته كرد زندگي مكان و زمان يك در معاصر انسان با نژاد اين كه استشباهتهاي و كردند مي دفن شده ساخته موسيقي ابزار نواختن با را مرد‌گانشان نئاندرتالها

. كلي بطور داشتند كردند مي زندگي مدت همان طي در كه هايي هوموساپينز با فرهنگيفكري هيچ براي نئاندرتال فسيلهاي شكل استخواني ساختارهاي و جديد هاي جمجمه

. ترينكاوس اريك مشهور، نظران صاحب از يكي نيست روشن((Eric Trincaus: نويسد مي مكزيكو نيو دانشگاه از

Page 47: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

هيچ كه دهد مي نشان جديد انسانهاي با نئاندرتال اسكلت بقاياي دقيق هاي مقايسهيا بازي فريب عقالني، زباني، قابليتهاي به منحصرا كه نئاندرتال شناسي كالبد در چيزي

. ندارد وجود باشد بوده حقيرتر جديد انسانهاي به نسبت كه اي 48محركه “ برخوردار ” جديد انسانهاي به نسبت تكاملي مزيتهاي برخي از حتي نئاندرتالها واقع در

. از تر زورمند و تر قوي آنها و بوده جديد انسان از بزرگتر نئاندرتالها جمجمه حجم اند بوده ” : . از بيش بودن حجيم نئاندرتالها ويژگيهاي بارزترين از يكي افزايد مي تريناكوس بودند ما

. قدرتي از خبر مانده، سالم استخوانهاي تمام بود شان باالتنه و پا و دست استخوانهاي حد . قدرت اين تنها نه اين بر عالوه شود مي كسب معاصر انسان توسط ندرت به كه دهند ميحدس توان مي كه همانطور خورد، مي چشم به آنان بالغ مذكرهاي ميان در استحكام و

“ . شود مي ديده نيز كودكان حتي و نوجوان بالغ، مؤنثهاي در بلكه زد،خود زمان ديگر نژادهاي با كه هستند بخصوصي انساني نژاد نئاندرتالها ديگر بيان به

“ ” . سوي از كه انسان تكامل فيلمنامه كه دهند مي نشان عوامل اين همه شدند همگون . و انسان هميشه انسانها نتيجه، در است تصوراتشان از توهمي شد، ساخته گرايان تكامل

. اند بوده ميمون هميشه ها ميمون

باشد تصادف از ناشي تواند نمي حياتديرينه شرايط تحت تصادف، روي از كه سلولي با حيات كه دارد عقيده تكامل فرضيه

. جهت سلول بررسي به ساده، مقايسات با دهيد اجازه بنابراين آمد بوجود شد پيدا زمين – هنوز كه ساختاري را سلول وجود كه است منطقي غير چقدر كه اين دادن نشان

حتي – طبيعي، هاي پديده و تصادف به است كرده حفظ لحاظ از بسياري در را اسرارش . دهيم نسبت بگذاريم، پا يكم و بيست قرن به خواهيم مي كه زماني در

پيچيدگي مديريت، و ونقل حمل ارتباطات، مكانيسمهاي عملياتي، مكانيسمهاي تمام با . كه باشد مي قدرت ايستگاههاي داراي سلول نيست شهر يك پيچيدگي از كمتر سلولكه باشد مي هايي كارخانه داراي مي‌كنند، تامين را خود سوي از شده مصرف انرژيكه باشد مي اطالعاتي منبع داراي سازند، مي حيات براي را الزم هورمونهاي و آنزيمها

اختيار در را بشود توليد است قرار كه محصوالتي تمام درباره الزمه اطالعات تمامو خام مواد حمل براي هايي لوله و پيچيده نقل و حمل دستگاهاي داراي مي‌گذارد،

آزمايشگاههايي و ها خانه تصفيه داراي مي‌باشد، ديگر نقطه به اي نقطه از محصوالتسلولي غشاء پروتئينهاي نهايتا و مصرف قابل شكل به وارداتي خام مواد كردن خرد براي

. كوچك قسمت از بخشي تنها اين باشد مي خروجي و ورودي مواد كنترل براي مخصوص . است باورنكردني و پيچيده دستگاه اين

و تركيبات در كه سلول، ديرينه، زمين شرايط تحت در گرفتن شكل از خارجآزمايشگاههاي ترين پيشرفته در حتي تواند نمي باشد، مي پيچيده خيلي مكانيسمهايش

. ساختمانهاي آمينه‌ها، اسيد از استفاده با حتي شود ساخته مصنوعي طور به ما عصرميتوكوندريا ) مانند را سازنده ساده سلول يك ندارد امكان سلول، (Mithochondriaسازنده

( ريبوسوم . Ribosomeيا كه( سلولي اولين كنيم تهيه است كامل سلول يك از كمتر كه ، به خيالي توهم يك به شبيه بيشتر است، شده درست تكاملي تصادف روي از شد ادعا

. بود شاخ تك يك مانند

چالشگرفتند به را تصادف پروتئينها،شرايط تحت گيري، شكل حتي بشود؛ ساخته تواند نمي كه نيست سلول تنها اين

بكار سلول يك ساختن براي پيچيده پروتئيني مولكولهاي هزاران از كه پروتئيني از طبيعي، . است ممكن غير امري رود مي

در بخصوص توالي در كه آمينه‌هايي اسيد از كه هستند بزرگي مولكولهاي پروتئينها . عناصر شامل مولكولها اين شوند مي تشكيل اند يافته نظم معين كميتهاي و ساختارها

. از مولكولها اين آسانترين هستند زنده سلولهاي از اي مي 50سازنده تشكيل آمينه اسيد . فقدان، شوند مي تشكيل آمينه اسيد هزاران از كه دارند وجود پروتئينها بعضي ولي شود

كه زنده، سلولهاي در پروتئيني ساختار در ها آمينه اسيدهاي از يكي جانشيني يا ضميمهبي مولكولهاي از اي توده به پروتئين تا شود مي باعث دارند، مخصوصي عملكرد هركدام

. شود تبديل “ مصرف ” آمينه، هاي اسيد تصادفي گيري شكل باره در ناتواني اظهار با. شد مواجه شكست با پروتئينها گيري شكل نقطه در تكامل فرضيه

Page 48: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

است، آن درك به قادر هرشخصي كه محاسبات ساده احتمال با براحتي، توانيم مي مابوجود تصادف روي از تواند نمي طريقي هيچ به پروتئينها عملي ساختار كه دهيم نشان

. باشد آمده . با پروتئين مولكول يك كه بگيريم نظر در اگر دارد وجود مختلف آمينه اسيد نوع بيست

از متوسط است، 288اندازه شده تشكيل آمينه اسيدها 10300اسيد از مختلف تركيبات “ ” . دلخواه پروتئيني مولكول شكل به يكي تنها ها زنجيره اين تمام در داشت خواهند وجود

. بالقوه كه اين يا و هستند استفاده بي كلي بطور يا آمينه اسيد ديگر هاي زنجيره آيد مي در . يك تنها از تصادفي گيري شكل احتمال ديگر بيان به هستند خطرناك زنده ات موجود براي

( يك ” شد ذكر باال در كه پروتئين . 10300در( 1مولكول عدد “ احتمال باشد عدد ”1مي ازهمراه“ به كه غير 300نجومي و صفر عملي، نتايج تمام در است، شده تشكيل صفر تا

. از كه پروتئين مولكول يك اين بر عالوه است است 288ممكن شده تشكيل آمينه اسيدشامل كه زيادي پروتئيني مولكولهاي با مقايسه در كه است آني از تر متعادل ترجيحا

. اين با را احتمالي محاسبات كه هنگامي باشد مي مطرح هستند آمينه اسيد هزاران “ نيز ” ممكن غير واژه حتي كه شد خواهيم متوجه بنديم، مي كار به پروتئيني مولكولهاي

. بود نخواهد كافييك براي بار بيليونها تقريبا باشد، ممكن غير پروتئينها اين از يكي حتي گيري شكل اگر

كمتر امكانش مي‌آيند، بوجود منظم حالتي در تصادف، روي از كه پروتئينهايي ميليون . پروتئينها،. بر عالوه نيست پروتئينها از اي مجموعه فقط سلول اين، بر عالوه است

نوكليك ) اسيدهاي داراي ليپيدها( )Acid nucleicسلولها كربن، هيدراتهاي ،lipid )و ويتامينها ، در مشخص طراحي و همگوني با تماما كه الكتروليتها، قبيل از شيميايي مواد از بسياري

. - بعنوان- كدام هر باشند مي نيز اند شده مرتب شكل در هم و ساختار در هم كه خاصيتها. روند مي بكار گوناگون هاي سازنده در جزئي يا عنصر

پروتئين ميليونها ميان در واحد پروتئين يك حتي توضيح به قادر تكامل ديديم، كه همانطور . سلول خود به برسد چه نيست سلول داخل

دميرسوي ) علي دكتر نظران( Ali Demirsoyپروفسور، صاحب سرشناسترين از يكي ، ) شكل ) احتمال درباره بحث به تكامل و وراثت عنوان با كتابش در تركيه، در تكامل انديشه

( - سي سيتوكروم تصادفي :Cytochrom- Cگيري پردازد( مي حيات الزمه آنزيمهاي از يكي ، . - به احتياج حيات اگر يعني است صفر احتماال سي سيتوكروم زنجيره تشكيل احتمال

براي جهان كل در كه دارد وجود احتمال اين گفت مي‌توان باشد، داشته معين اي زنجيره . در بايستي مي ما حد برفراز متافيزيكي نيروهاي برخي وگرنه شود برده پي آن به يكبار

. علم اهداف با مناسب دوم شق پذيرش باشد كرده بازي را نقشش خود گيري شكل . كنيم. معطوف اول فرضيه به را ذهنمان كه مجبوريم بنابراين 49نيست

خاطر اين به فقط را آن او كه احتمال، اين كه پذيرد مي دميرسوي طرحها، اين از پس : “ است ” بينانه واقع غير باشد، علم اهداف با متناسب بيشتر كه پذيرفت

نوشتن احتمال ضعيفي به سي، سيتوكروم مخصوص آمينه اسيد زنجيره تهيه احتمالرا كليدها ميمون كه اين دانستن حتمي با است؛ ميمون توسط تايپ دستگاه با بشر تاريخ

. باشد كرده تايپ تصادف روي ازمولكولهاي از يكي گيري شكل براي راحتي به تنها آمينه اسيدهاي صحيح توالي

. مختلف نوع بيست از هريك اين، بر عالوه نمي‌باشد كافي زنده اجزاء در موجود پروتئينهاي . شيميايي لحاظ از باشند دست چپ بايستي مي پروتئينها تركيب در موجود هاي آمينه اسيد

“ ” “ وجود ” شوند مي ناميده دست راست و دست چپ كه ها آمينه اسيد از مختلف نوع دوبه. شبيه كه است ابعاديشان ساختارهاي بين شكل اي آينه تقارن آنها بين تفاوت دارد

. تعداد به نوع دو اين از هريك هاي آمينه اسيد باشد مي شخص يك راست و چپ دست . اين با بچسبند يكديگر به بخوبي و كامل بطور توانند مي و شدند يافت طبيعت در مساوي

: در موجود پروتئينهاي همه دهند مي نشان را انگيزي شگفت واقعيت تحقيقات، وجود . آمينه اسيد يك حتي اند شده درست چپ دست آمينه اسيدهاي از زنده، اجزاء ساختار

. شود مي آن بودن مصرف بي موجب پروتئيني ساختار به متصل راستي دستتكامل كه آنطوري تصادف، روي از حيات كه كنيم فرض اي لحظه براي دهيد اجازه

. و راست دست هاي آمينه اسيد حالت اين در است آمده بوجود كنند، مي ادعا گرايانوجود يكسان بصورت طبيعت در بايستي مي آمدند بوجد تصادف روي از كه چپ دست

. را چپ دست هاي آمينه اسيد تنها توانند مي پروتئينها چگونه كه سؤال اين باشند داشتهدارد، دخالت حيات فرآيند در حتي راست دست آمينه اسيد چگونه كه اين و كنند انتخاب

Page 49: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. بريتانيكا، علمي المعارف دايرة در كند مي متعجب را گرايان تكامل هنوز كه است چيزيتمام آمينه‌هاي اسيد كه كنند مي اشاره آن مؤلفان تكامل، آتشه دو مدافعين از يكي

ناهمانگي همان پروتئينها، قبيل از پليمرها پيچيده عناصر و زمين روي بر زنده موجودات . و بوده سكه انداختن بار ميليونها حكم در امر اين كه افزايند مي آنها دارند را چپ دست

. نيست ممكن كه كنند مي اذعان مرجع كتاب درهمين آنها باشد مي كننده متقاعد هميشهطرز به انتخاب اين كه اين و شوند مي راست دست يا چپ دست مولكولها چرا بفهميم

. است بوده زمين روي بر حيات منشاء به مربوط 51جالبي،جانبه سه ابعادي ساختارهاي و توالي تعداد، به كه نيست كافي تنها ها آمينه اسيد براي

. يك از بيش به آمينه اسيد مولكولهاي به همچنين پروتئين، گيري شكل شوند مرتب صحيح ” . - - پيوند را پيوندي چنين دارد احتياج معين هاي شاخه طريق از تنها يديگر به متصل شاخه . ولي“ بسازند يكديگر با را متفاوتي پيوندهاي قادرند ها آمينه اسيد نامند مي پپتيد

“ يكديگر ” به پپتيد پيوندهاي توسط كه گيرند مي بر در را هايي آمينه اسيد فقط پروتوئينها. باشد متصل

فقط كه است داده نشان يكديگر% 50تحقيقات با اتفاقي بطور كه ها، آمينه اسيد ازوجود پروتئينها در كه متفاوتي پيوندهاي با بقيه و شده تركيب پپتيد پيوند با شدند، تركيب . اسيد هر شود انجام درست طور به عملكرد اين كه اين براي شوند مي تركيب ندارندملحق پپتيد، پيوند با ديگر آمينه‌هاي اسيد با بايستي مي سازد مي را پروتئيني كه آمينه‌اي

. شوند انتخاب ها دست چپ نوع از بايست مي فقط اسيدها اين كه اين به توجه با شود؛هاي آمينه اسيد گذاشتن باقي و انتخاب براي اي شده كنترل مكانيسم هيچگونه متاسفانه

و ندارد وجود راست دست . سازد مي بقيه با را پپتيدي پيوند آمينه، اسيد هر كه باشيد داشته اطمينان شخصا

كه گيرد مي دربر را آمينه اسيد پانصد پروتئيني متوسط مولكول يك شرايط، اين تحت . اسيد اين تمام احتماالت بر عالوه كند مي تنظيم مناسب هاي زنجيره و كميتها با را خودش

ذيل شرح به پپتيدي پيوندهاي از تنها و بوده چپ دست نوع داراي مولكول اين ها، آمينه: كند مي استفاده

راست - دست زنجيره در بودن احتمال =20500/1 =10650/1

چپ - دست زنجيره در بودن احتمال =2500/1 = 10150/1

“ پپتيد- ” پيوند يك از استفاده با شدن تركيب 10150/1 = 2499/1 = احتمال = مجموع در “ 10950احتمال در ” ا احتمال آن در يعني كه . 10950است شما دارد وجود

گذاشتن با كه را پروتئيني مولكول گيري شكل احتمال مي‌توانيد، باال از 950در بعد صفر. 1يك ) لحاظ( از ببينيد است، مفهوم قابل غير بشر ذهن براي كه را عددي گيرد، مي بر در

. “ از ” كمتر احتمال رياضيات در دارد فهم براي را صفر شانس احتمالي چنين در 1علمي1050. “ دارد ” را صفر احتمال مفهوم آماري لحاظ از

چنين به آمينه اسيد پانصد از شده ساخته پروتئين ايجاد بودن ممكن غير كه حالي در” . مولكول در كنيم حالجي ذهن براي را بيشتري سطوح توانيم مي رسد، مي اي فاصله

“ عدد كه دارد وجود آمينه اسيد چهار و هفتاد و پانصد حياتي، پروتئيني ، گلوبين همو . حالت اين حال دارد وجود شد ذكر باال پروتئين در كه هايي آمينه اسيد به نسبت بزرگتري

: بدنتان، در قرمز خون سلولهاي از بيليون در يك تنها در بگيريد نظر در )000/000/280را280 . ) فراهم براي زمين شده زده تخمين عمر دارد وجود هموگلوبين مولكول ميليون

آن قرمز؛ خوني سلول يك به برسد چه نيست، كافي تكي پروتئين يك حتي تشكيل كردن .“ در ” تكامل كه است اين مطالب اين تمام از گيري نتيجه خطا و آزمايش طريق از هممي قرار ساده پروتئين يك گيري شكل مرحله در درست ممكنها، غير از وحشتناكي ورطه

گيرد.

حيات تشكيل براي جواب جستجوي درگرايان تكامل اتقاق، بوسيله حيات ايجاد امكان در وحشتناك احتمال شدن آشنا خوب با

نشان تا زدند اقداماتي به دست و نبودند عقايدشان براي منطقي توضيح ارائه به قادر . نيست مغرضانه چندان آن احتمال كه دهند

اي ماده از چگونه خود حيات كه را سؤال اين و پرداختند آزمايشگاه در آزمايشاتي به آنها . آزمايشها اين ترين پايه بلند و مشهورترين كردند مطرح است، آمده پديد نداشته وجود كه

Page 50: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

( ” ميلر آزمايش )Millerبعنوان ” “) اوري آزمايشات “ Ureyيا از( كه يافت شهرت ميلرسال در ميلر استانلي آمريكايي، محقق .1953سوي شد انجام

در را اتمسفري ميلر اند، آمده بوجود تصادف روي از آمينه اسيدهاي كه اين اثبات نيت بابعدها ) ولي است داشته وجود زمين آغاز در كرد مي فرض كه كرد درست خود آزمايشگاه

. ) آغازين جو براي او كه را تركيبي كرد كار به شروع اينرو از و بوده تصنعي كه شد ثابت . بود آب بخار و هيدروژن متان، آمونيا، از متشكل برد، بكار

واكنش طبيعي شرايط تحت يكديگر با هيدروژن و آب بخار آمونيا، كه دانست مي ميلر . . او كند وارد واكنش شروع جهت تركيب، داخل به را انرژي بايد كه بود واقف او دهند نمي

بوجود داشته وجود اوليه جو در كه روشني تابش از توانسته مي انرژي اين كه داد پيشنهاد . كرد استفاده آزمايشاتش در الكتريسيته از فرضيه، اين بر تكيه با و باشد آمده

در را گاز تركيب به 100او را الكتريسيته واقع در و جوشاند هفته يك تا سانتيگراد درجه . بودند گرفته شكل اتاق در كه را شيميايي مواد ميلر هفته پايان در كرد وارد اتاق داخل

عناصر كه آمينه، اسيد عدد بيست از مورد سه كه كرد مشاهده و كرد تحليل و تجزيه. اند شده تركيب يكديگر با دهند، مي تشكيل را پروتئينها اساسي

يك عنوان به را طرح اين كه آنهايي و گرايان تكامل ميان در را زيادي هيجان آزمايش اين . اين كه انديشه اين توسط شدن تشويق با كرد ايجاد بودند كرده تبليغ بزرگ موفقيتهاي فيلمنامه بالفاصله گرايان تكامل كند، مي تاييد را آنها فرضيه قطعي طور به آزمايش

. اند توانسته مي ها آمينه اسيد كه كرد اثبات گمان روي از ميلر كردند ارائه را جديدي . فرض را زير مراحل عجله با گرايان تكامل اين، بر تكيه با بگيرند شكل خودشان توسط

هم. به مناسبي هاي زنجيره با اتفاق روي از قبل از ها آمينه اسيد آنها فيلمنامه طبق كردند . گرفته شكل تصادف روي از پروتئينهاي برخي آورند بوجود را پروتئينها تا شدند متصل

“ ” و آمدند بوجود بطريقي كه دادند، قرار سلولي غشاء به شبيه ساختار در را خودشان . را زنده موجودات و شدند تركيب يكديگر با موقع به سلولها دادند شكل را اوليه سلول

. . بود ميلر آزمايش فيلمنامه، اين اتكا نقطه بزرگترين كردند درستتا بسياري لحاظ از و نبود پذيرش به واداركردن از غير به چيزي ميلر آزمايش همه، اين با

. است شده ثابت اعتبار بي اآلن

آزمايشميلر اعتباري بي . اين اعتباري بي اگرچه گذرد مي است داده انجام ميلر كه آزمايشي از قرن نيم تقريبا

عنوان به را آزمايشاتش و ميلر هنوز گرايان تكامل ولي شد ثابت بسياري لحاظ از آزمايشمي پيش به بگيرد، شكل مرده اي ماده از خود به خود است توانسته كه قطعي مدرك

درباره. ذهنيت و تعصب بدون ميلر، آزمايشات بررسي به موشكافانه كه هنگامي رانندتكامل كه بخش اميد چنان آن حالت اين كه است واضح پردازيم مي تكاملي، تفكر طرز

. توانسته مي ها آمينه اسيد كه كند اثبات خود كه اين براي ميلر نيست داده‌‌اند نويد گرايان . از برخي كرد تعيين را هدف اين بيايند، بوجود زمين اوليه شرايط در خودشان توسط اندكه همانطور موارد از بسياري در هدفش با آزمايش اجراي ولي شدند تهيه ها آمينه اسيده

. دارد مغايرت ديد خواهيمد ” كه مكانيسمي از استفاده با گرفتند، شكل بالفور كه محيطي در را ها آمينه اسيد ميلر

. “ آمينه اسيد كه محيطي شرايط داد نمي انجام را كار اين او اگر كرد ايزوله ناميد، سرد ام. بردند مي بين از را مولكولها فورا گرفتند مي شكل آن در ها

در نوع اين آگاه خود مكانيسمهاي از برخي كنيم فرض كه است معني بي كامال اينشيميايي مواد برق، و رعد فرابنفش، اشعه كه اند بوده سازنده زمين اوليه شرايط

. هر مكانيسمي، چنين بدون گرفتند مي بر در را آزاد اكسيژن از زيادي درصد و گوناگون. رفت مي بين از فورا شد، مي گرفتن شكل باعث كه اي آمينه اسيد گونه

. نبود بينانه واقع كند سازي شبيه خود آزمايش در تا كرد مي سعي ميلر كه را اي اوليه جوناديده را مسئله اين ميلر اما بودند شده تشكيل اوليه جو از كربن و نيتروژن اكسيد دي

. كرد استفاده آن بجاي آمونيا و متان از و گرفتمتان ) از زيادي ميزان داراي اوليه جو كه نكته اين بر گرايان تكامل چرا آمونيا( CH4چرا؟ ،

(NH3( آب( بخار آمونيا( H2oو بدون است؛ ساده جواب كنند؟ مي پافشاري است بوده( . كين مك كوين كرد تركيب را آمينه اسيد يك كه است ممكن اين( Kevin Mc Keanغير در

: كند مي صحبت ممكن، غير كشف مجله در خصوص

Page 51: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. آنها نظر طبق كردند تقليد بود آمونيا و متان تركيب از كه زمين اوليه جو از اوري و ميلر . : در همه اين با است بوده صخره و يخ فلز، شامل دستي يك و صحيح تركيب از زمين

خيلي شد تشكيل مذاب آهن و نيكل از كه زماني در زمين كه شد معلوم اخير مطالعات( . نيتروژن با بيشتر بايستي مي زمان آن شيميايي جو بنابراين است بوده اكسيد( N2گرم و

. ) (CO2كربن ايجاد براي آمونيا و متان خوبي به اينها وجود اين با باشد شده تشكيل . باشند نمي سازنده 52مولكولهاي

آزمايشش در او كه جوي محيط كه كرد اعتراف خود ميلر سكوت، مديدي مدت از پس. است نبوده بينانه واقع است برده بكار

كافي اكسيژن كه است اين ساخت مي اعتبار بي را ميلر آزمايش كه ديگري مهم نكتهاسيد كردند مي فكر گرايان تكامل كه زماني در جو، در ها آمينه اسيد تمام تخريب براي . گيري شكل مانع مشخصا اكسيژن تجمع اين داشت وجود گرفتند، شكل آن در ها آمينه

. نفي را اكسيژن وجود كال كه را ميلر آزمايش كامال حالت اين شد مي ها آمينه اسيد . اكسيد دي به متان كرد مي استفاده آزمايشش در اكسيژن از او اگر كرد باطل مي‌كرد

. شدند مي تجزيه آب و نيتروژن به آمونيا و آب و كربن احتماال مولكولي گونه هيچ نداشت، وجود اوزوني اليه هيچ كه آنجايي از ديگر طرف ازاشعات برابر در كاملي بطور مولكول زيرا بماند زنده زمين روي بر است توانسته نمي

. است داشته قرار اي شده محافظت غير شكل به فرابنفش قويرا بسياري آلي هاي اسيد همچنين ميلر آزمايش حيات، براي الزم هاي آمينه اسيد بر عالوه

باشند، مي زيانبخش كامال زنده موجودات عملكردهاي و ساختارها براي كه ويژگيهايي با . مواد اين با محيط همان در را آنها و كرد نمي‌‌ جدا را آمينه اسيدهاي او اگر كرد توليد

شيميايي، واكنشهاي طريق از ديگر تركيبات به آنها تبديل و تخريب داد، مي قرار شيميايي . مي شكل نيز راست دست هاي آمينه اسيد از زيادي تعداد براين، عالوه شد مي نامطلوب . مي تكذيب خودش منطق در حتي را فرضيه اين تنهايي به ها آمينه اسيد اين وجود گرفتند

مصرف بي و زنده مواد تركيب در عملكرد به قادر راستي دست هاي آمينه اسيد زيرا كند . باشند نمي هستند درگير تركيبشان در كه هنگامي در پروتئينها كردن

اشكال ايجاد براي آمدند بوجود ميلر آزمايش محيط در كه هايي آمينه اسيد نتيجه، در . كه بود اسيدي تركيب آمدند وجود به آن در ها اسيد اين كه محيطي نبودند مناسب حيات

اكسيژن با يا و برد مي بين از يا بيايد بدست بود ممكن كه را سودمندي مولكولهاي هرگونه . كرد مي تركيب

به آزمايش اين دادن ادامه با را تكامل فرضيه حقيقت، در خود، ناخواسته گرايان تكامل . “ ” كه شد مي معلوم مي‌كرد ثابت را چيزي آزمايش اين اگر مي‌‌كنند رد مدرك عنوان

شرايط تمام كه جايي شده، كنترل آزمايشگاه محيط در توانند مي فقط آمينه اسيدهاي . مي نشان آزمايش اين يعني، بشوند توليد است، شده طراحي مخصوصا و آگاهانه الزم

“ ” ( اسيدهاي حيات به نزديك حتي شود مي حيات پيدايش باعث كه چيزي آن كه دهدكالم،( يك در و هوشمند اي اراده ترجيحا بلكه باشد ناخودآگاهانه شانس تواند نمي آمينه

. ما به كه است عالمتي آفرينش، از مرحله هر كه است علت اين به باشد مي آفرينش. مي‌كند اثبات را خدا وجود

( . اي. ان آور( : DNAدي اعجاب مولكولمي تشكيل را سلول اساس كه مولكولهايي اثبات براي واضح توضيح در تكامل فرضيه

( . نوكليك اسيدهاي كشف و ژنتيك علم پيشرفتهاي اين، بر عالوه است عاجز و DNAدهندRNA . است( آورده فراهم تكامل فرضيه براي را جديدي مشكالت نوعي

سال واتسون )1955در جيمز ، دانشمند دو تالش با ،James Watson( )كريك فرانسيس وFrancis Crick)

زمينه . DNAدر نظرشان دانشمندان از بسياري شد جديدي مرحله وارد شناسي زيست . ميزان به دانشمندان تحقيق سالها از پس امروزه كردند معطوف ژنتيك علم سمت به را

ساختار نقشه اي . را DNAگسترده اند كرده پيداعملكرد و ساختار روي بر پايه اطالعات برخي به ما اينجا . DNAدر كه مولكولي داريم نياز . از. يك هر اصلي هسته در كه شود، مي ناميده اي ان بدنمان 100دي در سلول تريليون

. تمام شامل كه اطالعاتي باشد مي انسان بدن طرح كامل ساختار شامل دارد، وجود . . قرار اي ان دي در داخلي اندامهاي ساختار تا فيزيكي شكل از انسان يك خصوصيتهاي . . . . چهار ترتيب به اي ان دي درون اطالعات است شده ثبت رمزدار سيستم بوسيله دارد،

Page 52: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. به مبناها اين اند شده بندي رمز دهند، مي تشكيل را مولكول اين كه خصوص به مبناي. Cو ,A,T,Gعنوان تفاوتهاي همه اند شده معين اساميشان اول حروف با مطابق

. حدودا دارد مبناها اين ترتيب در تفاوتها به بستگي افراد بين بيليون 5/3ساختاريمعني( Nucleotideنوكلئوتيد) به كه دارد . 5/3وجود . اي ان دي مولكول يك در حرف بيليون. باشد مي

“ ناميده ” ژنها كه مخصوصي تركيبات در بخصوص، پروتئين يا عضو به مربوط اي ان دي . خاص ژنهاي از اي مجموعه در چشم درباره اطالعات مثال، بعنوان دارد قرار شود، مي

. سلول، مي‌باشد ژنها از ديگري مجموعه در قلب درباره اطالعات كه حالي در دارد، وجود . اي آمينه اسيدهاي كند مي تهيه را پروتئينها ژنها، تمام در موجود اطالعات از استفاده با . . اي ان دي در نوكلئوتيد سه پياپي آرايش بوسيله هد مي تشكيل را پروتئين ساختار كه

. شود مي تعيين . نوكلئوتيدهايي هاي زنجيره در خطا كنيم معطوف نكته اين در را ذهنمان است سزاوار

. به ما كه هنگامي شود مصرف بي كامل بطور ژن تا شود مي موجب سازند مي را ژن كهميليونها 200مالحظه براي چقدر كه شود مي بارزتر برايمان پردازيم، مي بدن در ژن هزار

زنجيره با تصادف روي از كه است ممكن غير سازند مي را ژنها اين كه نوكلئوتيدهايي( . ساليسبوري فرانك بگيرند شكل گرا،( Frank Salisburyمناسب تكامل شناسي زيست

: كه كند مي اذعان ممكن غير اين دربارهحدود در چيزي بايستي مي متوسط پروتئين . 300يك ژن باشد داشته بر در را آمينه اسيد

. . حدود. در چيزي كند مي كنترل را امر اين كه اي ان .1000دي دارد اش زنجيره در نوكلئوتيد . . . داراي نوكلئوتيدها از يكي دارد، وجود اي ان دن در نوكلئويد نوع چهار كه آنجايي 1000از

در تواند مي كه است شكل زنجيره . 41000حلقه استفاده كمي با باشد داشته وجود شكل ) ( رقم توانيم مي ، لگاريتم جبر . 41000=10600از ده كنيم مشاهده ضربدر 600را بار

عدد با 1خودش ! 600را ما انديشه ماوراي كامال رقم اين دهد مي بما جلويش در صفر 53است. . 10600معادل 41000عدد با را عدد اين ما كردن است به 600اضافه مي 1صفر بدست

كه. آنجايي از با 11با 10آوريم رقم باشد، مي تريليون يك نمايانگر واقع 600صفر در صفر . است مشكل آن فهم كه است عددي

را ذيل اعتراف موضوع اين درباره شد مجبور گرا، تكامل دميرسوي، علي پروفسوربنمايد:

نوكلئيك ) اسيد و پروتئين تصادفي گيري شكل احتمال واقع غير( DNA- RNAدر طور به . كم العاده فوق پروتئين از زنجيره يك حتي ظهور براي شانس باشد مي كم تصوري قابل

54است. . . . شكل بخاطر واكنشي در تواند مي زحمت به اي ان دي ناممكنها، اين تمام بر عالوه

. كه شود مي سبب همچنين مسئله اين باشد داشته دخالت اش وجهي دو و مارپيچي . . . . باشد حيات منشاء تواند مي اي ان دي دريابيم

. . . در كه آنزيمهايي برخي كمك با تواند مي تنها اي ان دي كه حالي در اين بر عالوهاطالعاتي توسط فقط تواند مي آنزيمها اين تركيبات شود، تكثير هستند پروتئينها حقيقت

. . . . احتياج يكديگر به آنها هردو كه آنجايي از شود ادراك اند شده بندي رمز اي ان دي در كهاز قبل آنها از يكي يا و باشند داشته وجود تكثير براي زمان يك در بايستي مي دارند،

( . “ ” ياكوبسون آمريكايي، شناس ميكروب آيد بوجود مي( Jacobsonديگري باره دراينگويد:

زيست محيط از قسمتهايي استخراج و انرژي طرحها، بازآفريني براي كامل مسيرهايبايد كند، مي تحليل و تجزيه را رشد فرامين كه تاثيرگذاري مكانيسم و رشد توالي حاضر، . ) ( اين تركيب زمان هم وقوع باشند داشته حضور شد آغاز حيات كه زماني زمان يك درمي داده نسبت الهي نيروهاي دخالت به غالبا و رسد مي بنظر باورنكردني احتماال حوادث،

55 شود. . . . و واتسون جيمز توسط اي ان دي ساختار افشاي از پس دوسال باال قول نقل

. تكامل براي مسئله اين علوم، در پيشرفتها تمام رغم علي شد نوشته كريك فرانسيس . . . . پروتئينها برخي وجود ، اي ان دي تكثير براي خالصه، بطور است مانده مجهول گرايان

. . اي، ان دي در موجود اطالعات طبق پروتئينها اين تكثير الزمه و است ضروري تكثير براي. كوبد مي هم در را تكاملي هاي فرضيه كال

Page 53: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

( يونكر آلماني، دانشمند شرر( Junkerدو از( (Schererو هريك تركيب كه دادند توضيحتئوري لحاظ از و دارد معيني شرايط به نياز شيميايي، تكامل جهت الزمه مولكولهاي

مي بكار را متفاوتي بسيار روشهاي كه اين گرفتن نظر در با مواد، اين تركيب احتمال . مي‌باشد صفر گيرند،

بدهد بدستمان را تكامل براي الزم مولكولهاي تمام بتواند كه اي تجربه هيچگونه تابحال . تحت مختلف مكانهاي در متعددي مولكولهاي كه است الزم بنابراين است نشده شناخته

داده انتقال واكنش براي ديگري منطقه به را خودشان تا شوند تهيه مناسب خيلي شرايط . كنند محافظت خود برابر در فوتوسيليس و هيدروسيليس مانند مضري عناصر از 56و

در شود مي ادعا تكاملي،كه مراحل از يك هيچ اثبات به قادر تكامل فرضيه خالصه بطور . نيست افتاده، اتفاق مولكولي سطح

يا و آن مشتقات نه و آمينه اسيد نه گفتيم، حال به تا كه آنچه بندي خالصه براي“ ” اوليه جو هر محيط در اند توانسته نمي سازند مي را زنده موجودات كه پروتئينهايي

. باورنكردني و پيچيده ساختار قبيل از عواملي اين، بر عالوه بشوند تهيه شده تصورپپتيد پيوندهاي گيري شكل در كه مشكالتي و آنها چپ و راست دست ويژگيهاي پروتئينها،

ديگري بعدي آزمايش هيچ در هرگز چرا كه هستند دليلهايي درست خورند، مي چشم به. اند نشده تهيه

امر اين گرفتند، شكل تصادفي طريقي به پروتئينها كه كنيم فرض اي لحظه براي اگر حتيآنها باشند؛ نمي چيزي هيچ خود خودي به كل در پروتئينها زيرا داشت نخواهد معنايي هنوز . رمز اطالعات با داردكه امكان زماني فقط پروتئين تركيب نيستند تكثير قابل خودشان

مولكولهاي در شده . RNAو DNAبندي بدون باشد شده بندي غير RNAو DNAرمز . در شده دار رمز آمينه اسيد بيست مشخص ترتيب شود تكثير پروتئين كه است ممكن

. . طور. به همانطوركه وجود اين با كند مي مشخص بدن در را پروتئين هر ساختار اي، ان دياست، واضح برايشان و كردند بررسي را مولكولها اين كه كساني از عده آن براي وفور

كه است ممكن .RNAو DNAغير بيايند بوجود تصادف روي از

واقعيتخلقت شناسي، ميكروب رشته در سرشناسي اسامي زمينه هر در تكامل فرضيه شكست با

كه كنند مي نظري نقطه از دفاع به شروع و اند پذيرفته را خلقت واقعيت امروزه . اين: است مرتبه بلند آفرينش از بخشي به‌عنوان آگاه خالقي توسط چيزي هر مي‌گويد

. كه دانشمنداني بگيرند ناديده را آن توانند نمي مردم كه است بوده حقيقتي تابحال مسئلهطرح ” كه اند داده توسعه را ديدگاهي برانند، پيش به باز ذهني با را كارهايشان توانند مي

. . . بهه“ جي مايكل است گرفته لقب هوشمندانه(Michael J. Beheh )وجود كه كند مي اظهار دانشمندان اين ترين سرشناس از يكي ،

اين كه كساني از دسته آن كه بستهايي بن توصيف به و است پذيرفته را خالق مطلق: پردازد مي مي‌كنند انكار را حقيقت

- - مولكولي سطح در حيات تحقيق سلول درباره تحقيق براي گسترده تالشهاي اين نتيجه . “! ” كه است مهم و واضح چنان نتيجه باشد مي طراحي شفاف و بلند خردكننده، فرياد . اين شود بندي درجه علم تاريخ در موفقيتها بزرگترين از يكي عنوان به بايستي مي

. “ كند ” زنده گلو هزاران دهها از را يافتم فريادهاي بايد علم، پيروزي . عوض؛ در است نشده زده يكديگر به دستي هيچ است، نشده شكسته بطري هيچ اما

. اين كه زماني كند مي احاطه را سلول آشكارا دشواري شرمساري و كنجكاوانه سكوتكمي كشيدن نفس و گرفت خوردن تكان به شروع پاها رسيد، عموم سمع به موضوع

. را موضوع اين آشكارا بسياري و شد راحت بيشتر خيالشان سكوت در مردم شد دشوارحالت اين كه دادند اجازه و دادند تكان را سرشان و شدند خيره زمين به بعد ولي پذيرفتند؛

. باز آغوش با را اش دهنده تكان كشف ولع، و حرص به علمي جامعه چرا كند پيدا ادامهشود؟ مي استفاده روشنفكرانه دستكشهاي از طرح اين مشاهده در چرا پذيرد؟ نمي

باشد خورده برچسب روشنفكرانه طرح طرف، يك به كه هنگامي كه است اين در معضل . زد ا خد برچسب بايد ديگر طرف 57به

بعنوان غلط اي فلسفه پذيرش شرايط در كه اين از حتي مردم از بسياري امروزه . كه آنهائي باشند مي ناآگاه هستند خدا، به اعتقاد جاي به علم، نام به درست اي مسئله

“ ” دانند، نمي علمي كافي اندازه به كرد خلق هيچ از را تو خدا كه را جمله اين فهوم

Page 54: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

اولين ” به سال بيليونها كه هايي صاعقه توسط زنده موجود اولين كه كنند باور قادرند . است“ شده هستي وارد كرد برخورد سوپ

چنان طبيعت در تناسبات پرداختيم، بحث به كتاب اين ديگر جاهاي در كه آنجايي ازتصادف ” “ روي از آنها كنيم ادعا كه است منطقي غير كامال كه هستند شمار بي و حساس

. رها بودن معقول نا از را خود نمي‌توانند كه آنهايي اندازه چه تا نيست مهم اند آمده بوجودانكار قابل غير و واضح كامال آسمانها و زمين در خدا عالئم دهند؛ مي ادامه مبارزه به كنند

است. . است آن درون چيزهاي تمام و آسمانها و زمين خالق خداوند

. است گرفته بر در را گيتي تمام او وجود عالئم

ميشوند شامل را خدا انكار اشتباه كه هايي فلسفه . در ما كه چه آن پرسشي، هيچ بدون ديديم را خدا وجود واضح عالئم گذشته فصلهاي در . به آنگاه هر باشد مي او نهايت بي ادله از كوچكي بخش فقط ايم داده توضيح اينجا

. رسيم مي كند مي اثبات را خدا وجود كه عالئمي به نگريم، مي اطرافاز بعضي چر‌‌ا اين بر عالوه دارند؟ وجود بيشماري ملحدان هنوز چرا پس خوب؛

اصرار است، موجود كه واضحي عالئم رغم علي آنها چرا هستند؟ ملحد هنوز دانشمنداندارند؟ را خدا وجود انكار بر

كه فلسفي تعصبات از چندي با اندازيم مي نظر سؤاالت اين پاسخهاي به كه هنگامي ) ( مي برخورد سازند مي را گروه اين كه دانشمنداني مثال، بعنوان ملحد افراد اعتقاداتمي. اذعان را نظر نقطه اين گرايي، ماده عنوان با شده مطرح فرضيه بطوركلي، كنيم . ماده ملحدان، نظريه طبق شود مي اداره خالقي احتياج بدون و است ابدي جهان كه كند

. شده، كنترل غير حالتي در و است نشده آفريده ماده دارد وجود كه است نيرويي تنها . دفاع نظريه اين از كه هستند تاريخ در زيادي فيلسوفان مي‌كند عمل خالق دخالت بدون

تا. باستان سومر دوران به مربوط مشركان مذاهب مريدان از ها خيلي مي‌كنندبا را خدا وجود حاضر، عصر ديالكتيكي گرايان ماده و باستان يونان گراي اتم فيلسوفهاي

. كنند مي انكار فرضيه اين به اتكاء . را خودشان آساني به آنها ندارد بستگي محكمي سابقه هيچ به آنها انكار وجود اين با

. فرضيه آنها كنند مي استقبال عقيده اين از شديدا و كرده متقاعد ماده جاودانگي درباره . همانطوركه اند داشته نگه محفوظ اعتقاداتشان در و پذيرفته منطق همان با را تكامل

خيلي حيات كه فهم اين با زماني در يكبار، بهه مايكل آمريكايي، مشهور شناس ميكروب : اختيار سكوت توانند مي فقط آنها كرد بيان بيايد، بوجود تصادف روي از تا است پيچيده

. بكنند عوض را موضوع و كردهخودشان افراد اين شود مي باعث كه دارد وجود تعصباتي كه دهد مي نشان حالت اين

. وجود به آنها انكار باشد مي گري ملحد آن، كلي نتيجه كه سازند متعهد گرايي ماده به رابا ترجيحا بلكه گيرد نمي نشأت عيني ديدگاه شده محاسبه و ملموس واقعيتهاي از خدا

. است متضاد ملموس واقعيتهايتحميل اي گسترده ميزان به عموم به را خود انكار كه كنند مي سعي آنها اين بر عالوه

كنند.

“ هايشيطاني ” توطئه خالقينكه كند مي داللت نكته اين به خدا به داشتن اعتقاد ضد بر شده يافته سازمان تبليغات

. مراكز ديگر بيان به شود مي كنترل مهارت با بخصوصي مراكز سوي از حركتها ايناعتقادات شكستن درهم براي را اي مالحظه قابل تالش كه دارند وجود بسياري قدرت

. فرا قرآن در گروه اين به را اذهان خداوند كه ندارد تعجب دهند مي انجام جامعه مذهبي . خواهند هالكت به اين از پس جهنم آتش در كه مردم از گروهي اي، آيه در است خواندهخواهند و زد خواهند صدا زمان آن در كشاند، بيراهه به را آنها كه را، خود رهبران رسيد

گفت:آيه ) الصباء، سوره آورديم مي ايمان البته ما نبود شما اي اغو ( 32اگر

در كردند، مي دعوت خدا از ناسپاسي به را ديگران شيطاني، هاي توطئه با كه گروه اين . با آنها، اساسي ويژگيهاي شدند مي ظاهر مختلف اشكال و اسامي تحت تاريخ مقطع هر

” : . اشخاص عنوان به قرآن در را آنها خداوند است بوده يكسان هميشه وجود، اين : ( آيه“ المؤمنون، سوره )64ثروتمند “ ” سوره( مردم ميان در گمراه حزب رهبران يا

Page 55: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

: آيه ( 75العرف، از كه هستند آنهايي افراد از دسته اين يعني كه است كرده گذاري نامو برند مي لذت هستند برخوردار جامعه در كه شأني از و بوده ثروتمند مادي شرايط لحاظ

. عنوان به مذهب كه اين نظرگرفتن در با فروشند مي را تكبر و كفر هايشان دارايي بخاطرشود، مي محسوب اند آورده چنگ به زور و عدالتي بي با آنها كه امتيازاتي براي تهديدي

. به جامعه دادن سوق جهت آنها كه است علت همين به كنند كن ريشه را آن خواهند مي. “ ” سازند مي را شيطاني توطئه‌هاي ارتداد سوي

وجود تواند نمي شده يافته سازمان قدرتهاي چنين براي اي ساده تعريف چنين البته . . اين با كنند مي تظاهر متفاوت جوامع در را مختلفي اشكال و ماهيتها آنها باشد داشته

كه المللي بين سازمان با كنيم مي نگاه پيش قرن چهار يا سه تاريخ به كه هنگامي وجود . خوريم مي بر پردازد مي قرآن توصيفات جوابهاي به

. است فراماسونري سازمان، اينمركزي، قدرت سوي از فراماسونري جهاني مبارزه كه كنيم تاكيد نكته اين در است الزم . يهوديت چه اگر شود مي گرفته عهده به و حمايت شده، اشاره يهوديت به قرآن در كه

آن به باال در كه همانطور ليكن هستند مذهب اين هواخواه يهوديان و است الهي مذهبي. كردند بازي دنيا سراسر در مذهب ضد بر تبليغات در را حياتي نقش يهوديان كرديم، اشاره

گزاري پايه و خاخامها سوي از عتيق عهد مقدس كتاب اجباري تغيير علت به تنها امر اين . خاتمه با شد اعالم پيامبر موسي بوسيله كه بود راستيني مذهب در خرافاتي اعتقادات

شد، انجام يهودي خاخامهاي سوي از كه تغييراتي علت به الهي، مذهبي عنوان به يافتن( كوركورانه پرستي ميهن مكتب به .Chauvinistيهوديت شد( تبديل جهان سراسر در

مفهومي عنوان به را مذهب كه كار، محافظه العاده فوق و گوناگون يهوديهاي سرانجام ” مذهبهاي اسالم و مسيحيت كه مطلب اين با گرفتند، مي نظر در خودشان به منحصر

. متقابل“ تاثير آن، بر عالوه كردند گيري جناح شوند نابود بايستي مي و باشند مي نادرستيقدرتهايي مانند به كه شد آن بودند، شده واقع سؤال مورد كه افرادي از دسته آن جالب و

. ترين منطقي اين بكنند عمل اند داشته دنيا در مذهبي اعتقادات تمام محو بر سعي كه. باشد مي فراماسونري و يهوديت بين اتحاد دليل

نقشفراماسونري همه به متعاقبا كه غرب، دنياي از اش ريشه گرفتن بر در با فراماسونري مخفي سازمان

كه كشوري هر در مذهبي ضد فعاليتهاي و ها انديشه تمام منشاء هميشه كرد، سرايت جا . است بوده است شده رد صافي از

پيش قرن چند طي در كشوري هر در كه مذهب، عليه جنگ تاريخ درباره دقيق تحقيقات. است بوده مبارزات اين مركز هميشه فراماسونري كه دهند مي نشان گرفت، صورت

. كه است علت همين به دارد باره اين در روشني سهم چشمگيري بطور اروپا تاريخفراماسونري، به را مخصوصي گيري نشانه لئو، پاپ جهان، كاتوليكهاي رهبر سيزدهمين

انساني ) نوع معروف بخشنامه اين( 1884پاپ( )Humanum Genusدر اهداف كه گرفت ، : كرد توصيف شرح بدين را سازمان

متحد حال در يكديگر با كه رسند مي بنظر شيطان پارتيزانهاي زمان، اين در وجود اين باجهاني مجمع آن سوي از كه دهند مي انجام را اي مبارزه متحد حرارتي با و هستند شدن

. نمي نگاه مخفي را اهدافشان ديگر آنها شوند مي تقويت شوند مي ناميده فراماسونها كه . آشكارا طور به را مقدس كليساي خواهند مي آنها ايستند مي خدا عليه بر آشكارا و دارند

. مسيحي جوامع مللهاي طوركلي به شده ديده تدارك قضيه اين كنند خراب عام مالء در و. كند مي ضايع 58را

. باشد مي صحيح كامال داد انجام نوزدهم قرن پايان در پاپ كه را تحليلي و تجزيههدف كه شويم مي متوجه پردازيم، مي معاصر فراماسونري نشريات مرور به كه هنگامي

. فراماسونر يك است جامعه در مذهبي اعتقادات تمام كوبيدن درهم سازمان اين اصليدر ” محض علوم ترويج بوسيله مذهب چگونه كه اين به خود هاي رساله از يكي در تركي

. كند“ مي اشاره شود مي لغو جامعه : كه فراماسونري رسالت مقطع بيشترين كنم اشاره نكته اين به خواهم مي نهايت در - اين تاييد با ترويج براي منطق و علم دادن تغيير بخاطر است، شده حكمفرما برايمان

. - باشد نمي مثبت علوم در افراد تعليم يا و است تكامل براي راه تنها اين كه موضوعرنان ) ارنست سوي از زير : ” Ernest Renanكلمات در( مردم اگر است توجه خور در خيلي

Page 56: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

از رفته رفته مذاهب بيهوده عقايد آنگاه بشوند، روشن و يافته تعليم محض منطق و علوم “. آيد مي بيرون 59سر

“ ماده ” فلسفه معني به است شده ياده آن از محض علوم معناي به كه چه آن اينجا در . رسالت كند مي نفي نيايد بدست مشاهده و آزمايش با كه را چيزي هر كه است گرايي

“ برده ” كار به علم نام با مردم در فلسفه اين تحميل براي ديگر، طرف از فراماسونري، . باال قول نقل در كه همانطور كند مي نفي را مذهبي اعتقادات همه اينرو از و است شده

. فراماسونري مي‌كند ايفاد مبارزه اين ارائه در را حساسي نقش تكامل فرضيه شد مطرح. شود مي محسوب اش وظيفه بزرگترين جامعه در تكامل عقيده ترويج دارد، اعتقادفرضيه هم و تكامل فرضيه هم شالوده كه است مهمي خيلي عامل يافته سازمان ارتباط

شده برانگيخته دنيا كنار و گوشه تمام در جدي طور به را،كه مشتقاتش و گرايي ماده . نظم تبليغات در را مهمي نقش شعباتش و فراماسونري سازمان دهد مي تشكيل است، . همين به مي‌باشد دارا شده، اجرا گذشته قرن چند طي مذهبي اعتقادات برضد كه يافته،

- – هستند آنان مخالف حتي وقتها بعضي كه گوناگوني بنيانگزاران چرا كه است علت . هستند فراماسونرها همان كند، مي نفي را خدا وجود شكلشان فلسفي ساختارهاي

فراماسونر فيلسوفهايدر مذهبي ضد فلسفه بنيانگزاران ساختارهاي شد اشاره آن به باال در كه همانطور

. همين به مي‌شود گرفته بكار مذهب عليه بر كه است قاعده با جنگ از بخشي حقيقتاز بخشي اند، كرده كشف را ساختارها اين كه فيلسوفاني اكثر كه فهميديم ما خاطر

. مقوله اين در باشند مي مذهب عليه جنگ مركز در كه هستند فراماسونري سازماندر كه هستند فرانسوي روشنفكران كنند، مي جلب خود به را نظرها فورا كه فيلسوفاني . مي انتقاد را مذهبي نظران صاحب تنها نه افراد اين باشند مي فرانسه انقالب روي پيش . آنها ميان در اندازند مي براه مذهب عليه بر را اي رحمانه بي خصومت همچنين بلكه كنند

“ Diderotديدروت ) برداشت( ” گرايي ماده انجيل عنوان به كه طبيعت، ساختار نويسنده ، ( ولتر :Voltaireشد؛ تندرو( گراي ماده بود؛ مذهب مخالف و آتشه دو گراي ماده يك نيز كه ،

- )Montesquieuمونتسكيو) روسو( ژاك ژان “ Jean-Jacques Rousseau؛ جديدي( ” مذهب كه “ ” شديد مخالف همگي ديگر نويساني دانشنامه و كرد وضع خودش معيار با مطابق را

( . سينان ميمار مجله بودند تركيه( Mimar Sinanمذهبيون فراماسونرهاي سازمان درباره: نويسد مي

. 1789انقالب اصول بشر، حقوق بيانيه شد ديده تدارك فراماسونرها سوي از فرانسهو روسو ولتر، مونتسكيو، مانند استادانمان از ارشاد و الهام با اخوت و تساوي آزادي،

. است شده مكتوب 60ديدروت: نويسد مي تركيه فراماسونرهاي طرف از همچنين فراماسون مجله

زدند انقالب به دست و كرده سرنگون را فرانسه در داري زمين ساختار كه پيشگاماني . . دانشنامه و ديدروت بزرگ گراي ماده روسو، جي جي ولتر، مونتسكيو، مانند كساني

. . بودند فراماسون همه آنها بودند زدند، مي حلقه او دور كه 61نويسانيدنباله كرد پيدا افزايش شدت به سالها اين در كه مذهبي ضد و گرايي ماده هاي ايده . جنبش اين رهبران به كه هنگامي رسيد خود اوج به نوزدهم قرن در كه بود فرانسه انقالب

. كنيم مي برخورد فراماسونري به دوباره افكنيم مي نظرنمي ارزشمند سازمان اين نداشتند، قرار اشخاص آن ميان در يهوديان اگر اين، بر عالوه

كردن. تضعيف بر سعي فراماسونها، با اتحاد با يهوديان، كه دهد مي نشان امر اين شددنيوي نظر نقطه از كردن دفاع با و باشند مي مسيحيت و اسالم قبيل از الهي مذاهب

برند مي كار به فلسفي هاي زمينه در را هدف همان گرايي، .ماده

) اجتماع ) اصالت سوسياليزم پشتصحنهسال در آلمان جنوب در واقع باواريا در غريب و عجيب .1776گروهي شد تاسيس

) ( “ نام ” به حقوق استاد ، روشنفكر يعني خواند مي متجدد را خود كه گروه، اين بنيانگزار( وايشات : Adam Weishauptآدام . انجمن،( اين است جالب لحاظ دو از انجمن اين بود

. برنامه در بود ديده تدارك خود براي را اي طلبانه جاه سياسي برنامه و بود سري انجمني. شد شناخته زير شرح به انجمن بنيادي اهداف بود، شده نوشته وايشات توسط كه اي

. روش داراي دولتهاي و سلطنتها تمام لغو.) الهي ) خداشناسي بر مبني مذاهب تمام لغو

Page 57: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. انگليسي، دان تاريخ نظر طبق بود آميز مخالفت كامال مذهب به انجمن اين نگرش طرزهووارد ) “ Michael Howardمايكل الهي( ” مذهب گونه هر با اي گونه بيمار نفرت وايشات ،

62داشت. . بود مافوق فراماسون وايشات بود فراماسونرها براي لوژ نوعي حقيقت در انجمن اين

. تجدد مي‌كرد دهي سازمان فراماسونري لژهاي مرسوم سبك و خطوط در را انجمن و . سال در كرد پيدا رشد اي كننده حيران سرعت با فون 1780گرايي بارون مشاركت با ،

( به( Baron Von Kniggeنيگ انجمن قدرت فراماسونري، لژ استادان بزرگترين از يكي ، . آلماني در انقالب ايجاد براي را مقدماتي كارهاي نيگ و وايشات كرد پيدا افزايش شدت

. به دولت كه وقتي واردكردند مي‌شد، ختم سوسياليست به اسم، بجز چيز، همه در كهمي معقوالنه را جامعه كردن منحل نيگ و وايشات همه، اين با برد، پي آنها ماهيت . سال. در اتحاد اين شد جذب فراماسونري منظم لژهاي در آنها فعاليتهاي 1782دانستند

. گرفت صورتسال اوايل آلمان 1800در در روشنفكري عرف جستجوي در كه آلمان در جديد انجمني ،

“ ” . آن اسم بالفاصله، ولي گرفت نام صالحين انجمن به انجمن اين اسم شد تاسيس بود . “ براي ” را سياسي برنامه‌اي خواست مي انجمن رئيس يافت تغيير كمونيستها انجمن به

دو گماشت، كار به برنامه اين نوشتن براي او كه را اولي نفر دو و كرده تدوين گروه اين ! : بيانيه نفر دو اين بودند انگلز فردريك و ماركس كارل اشتراكي اصول طرفدار روشنفكر

. اين هاي عقيده بارزترين از يكي نوشتند كمونيستها انجمن به آموزش براي را كمونيستي “ كه ” اين درباره رساله اين و شد مي تلقي افراد افيون عنوان به مذهب كه بود اين بيانيه “ ،كه ” است پسند مورد طبقاتي بي جامعه الزمه شرايط از يكي مذهبي، اعتقادات حذف . هم كه شود توجه بايستي پرداخت مي بحث به بود، رهايي براي انسان اميد تنها عنوان به

. جنبش در يهوديان و فراماسونرها تسلط شروع داشتند يهودي ريشه انگلز هم و ماركس . و فراماسونرها از برخي كرد پيدا ادامه شد مي دنبال كه سالهايي در سوسياليستي،

: از بودند عبارت كردند مي حمايت سوسياليستي جنبش از كه يهوديانيلاسال )فرديناند Ferdinand Lasalle :)ديكتاتوري يك ايده از ماركس، نزديك دوست

. كرد مي دفاع انقالبي كمونيستيآدلر : Victor Adler)ويكتور تبليغ( در را چشمگيري تالش انگلز، راست دست مرد عنوان به

. . شد اتريش كمونيست حزب رهبر آدلر فردريش او، پسر داد صورت كمونيسمهس )موزس Moses Hess . يك(: هس آمد دنيا به كار محافظه يهودي خانواده يك در

. در و بود آتشه دو صهيونيستي همچنين او بود ماركس صميمي دوست و سوسياليستكتابش، در المقدس، اروپا بيت و . رم كشور ايجاد در هس شد صهيونيست جنبش پيشرو

. در گرايي داروين پرحرارت مدافع همچنين او كشيد زيادي زحمات فلسطين در يهودي. بود خود عمر طول تمام

( كس لوكا . (: Gyorgy Lukacsگئورگي كتابهاي لوكاكس يهودي ثروتمند خانواده يك عضو . گسترش جوانان ميان در را كمونيستي مكتب او كرد دفاع كمونيسم از و نوشت زيادي

. داشت. گرفت صورت مجارستان در كه كمونيستي انقالب در را مهمي نقش لوكاكس داد. آي در : ) Vladimir I. Leninلنين ) ولاديمير بلشويكي جنبش رهبران اكثر همانند يهودي، يك

. . بود دنيا در توتاليتر رژيمهاي خونبارترين از يكي بنيانگزار لنين بود روسيه( ماركوس ( :Herbert Marcusهربرت . نو از ماركوس هربرت بود يهودي خانواده يك پسر

سال در دانشجويان شورش براي را هايي زمينه و كرد تفسير را پديد 1968ماركسيسمقرار. تاثير تحت را دنيا تمام كه دانشگاهي، چپ دست جنبشهاي تحريك موجب او آوردهنوز و داشت بر در را جوان افراد از كثيري تعداد شدن كشته كه آنارشيستي مكتب و داد،

. شد دارد بر در هم

مربوطه جلسه دستور و فلسفه يكفيلسوفان و ملحدان كه شويم مي متوجه كنيم مي نگاه فلسفه تاريخ به كه هنگامي

. ميان در دارند وجود شدند مي تعيين فراماسونريشان هويت واسطه به كه ديگري بسيارهيوم ) ديويد مانند متفكريني )David Humeآنها هولباخ( ،Holbach( )اشلينگ ،Schling )جان ،

( ميل Johnاستورات Stewart Mill( كومته( آگوسته ،Auguste Comte( دساد( ماركوس ، Marcus de Sade( ) دوركهايم اميل مانند ديگري شناسان جامعه Emileو Durkheim)، تينيس ) اسپنسر( )Ferdinand Tnniesفرديناند هربرت ،Herbert Spencer( )فرويد زيگموند ،Sigmund Freud( )برگسون هنري ،Henry Bergson( )فروم اريك چشم( Erich Frommو به

Page 58: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. برگردانند مذهب از را مردم تا مي‌كردند سعي و داشته يهودي ريشه آنها تمام خورند مي . گفت بايد اغراق بدون بود مذهبي غير كامال كه كردند داير را اجتماعي و اخالقي دستور و

. داشت شخصيتها اين ميان در را خصوصي به خيلي جايگاه نظرياتش، و داروين چارلز كهگرايي ماده هاي فلسفه كه است اين كرد توجه بدان اينجا در بايستي كه اي نكته مهمترين - - منافع شد، تهيه آن مشابه نمونه هزاران و متفكران اين تمام سوي از كه اعتقادي بي و . كرديم اشاره آن به ابتدا در كه همانطور كرد مي تامين را مشخصي سياسي و اجتماعي

به آنها نگراني به مربوط كنند، مي انكار را خدا مردم چرا كه آن براي دليل مهمترين . زيرا كنند مي انكار را مذهب آنها باشد مي خدا به اعتقاد فطري علت كه است مذهبي

به افراد اين و داشته تناقض مي‌دهند ارائه آنها كه محافلي با يا منافعشان با مذهب. مي‌آورند روي كنند، پيدا خود براي را پشتيباناني كه اين براي الحادگري،

. ترجيحا يا شود نمي ديده افراد اين سوي از خداوند وجود آشكار عالئم علت همين به . وجود به اعتقاد از جلوگيري بر سعي شديدا افراد اين ندارند عالئم اين ديدن به تمايلي آنها

. دهند مي گسترش جامعه سرتاسر در عموم طور به را اعتقادي بي اين و دارند خداشده اشاره آن به قرآن در كه حالي در را او يا ندارند خدا به اعتقادي يا ها توده باالخره

: آيه) التوبه، سوره .67است “ اند ( ” كرده فراموش ،جاي به را خداوند پرستش كه اين بدون را زندگيشان مردم اكثر كه است علت همين به

. انسان همه اين با كنند مي سپري كنند، مي زندگي او به نياز بدون كه فكر اين با بياورند، “ ” قرآن در را ما پيش از خداوند كه چرا بخورد فريب مغرور جماعت اين سوي از نبايد

: ( آيه الرعد، سوره است كرده آگاه آورند نمي ايمان انسانها اكثر كه اين زير(. 1درباره آيه . كند مي گوشزد موضوع همين درباره ما به همچنين

از جز اينان كه كرد خواهند گمراه خدا راه از را تو كني زمين روي مردم اكثر از پيروي اگر ( . العنام، سوره ندارند دست در را چيزي دروغ و باطل انديشه جز و روند نمي گماني پي

(116آيه: ) بياندازيد ) نگاه يحيي هارون نوشته جديد، فراماسونري دستور به بيشتر اطالعات براي

خدا به نسبت اعتقادي بي در نگرشجامعه زيانهايآفريده خاصي فطرت طبق را انسان او كه مي‌كند آشكار قرآن از اي آيه در خداوند

آفريده. ” آن بر را خلق فطرت كه خدا طريقه از و آور اسالم پاك آئين جانب به روي است : ( “. آيه الروم، سوره كن پيروي (. 30است و خدا از بودن مطيع بر تكيه انسان فطرت

. نا احتياجات و آرزوها انجام به قادر انسان كه آنجايي از باشد مي او به داشتن اعتقادبه بازگشت و خدا به را نيازش و كرده تصور كوچك را خود اينرو از نيست خود محدود

. بيند مي الزم او سويو خوشحالي آرامش، اطمينان، به كند، زندگي فطرت اين با مطابق انسان اگر

. برگرداند، روي خدا از و كرده انكار را فطرت اين او اگر شود مي نائل حقيقي رستگاري . برد خواهد سر به اندوه و نگراني ترس، افسردگي، در را زندگيش

. از اي جامعه اگر دارد صحت نيز جوامع براي است، صادق انسان براي كه قاعده، اينصلح منصف، اي جامعه آنگاه باشند، داشته ايمان خدا به كه باشند شده تشكيل افرادي

. صحت هم نيز قضيه اين عكس ترديد بدون داشت خواهيم را خردمندي و خوشحال جو،ضايع. فاسد، اساسا اي جامعه چنين يك نظم آنگاه نباشد، مطلع خدا از اي جامعه اگر دارد

. شود مي كهنه واين شود، مي گرفته قرار بررسي مورد خداوند از جوامع گرداندن روي كه هنگامي

. مفهوم برچيدن نامذهبي، انديشه نتايج مهمترين از يكي شود مي ديده راحتي به واقعيت . و اخالقي مرزهاي از پافرانهادن باشد مي جامعه در كامل بطور فساد رشد و انسانيت

،در تعـدي شكل به را فرهنگ اين ساختار شخصي، تمايالت كردن ارضاء با تنها و مذهبي . از اخالقي فساد هاي گونه همه ساختاري چنين در دهد مي نشان كلمه، حالت ترين كلي

. فاقد كه جوامعي حقيقت در شوند مي حمايت مخدر مواد به اعتياد تا جنسي انحرافاترشد آن در گويي ياوه و مايگي فرو باشند، مي پرست خود و نادان و بوده انساني عشق

. كند ميامكان مطمئنا كنند مي زندگي خود غرايض كردن ارضا براي تنها مردم كه اي جامعه در . روابط اي جامعه چنين در ندارد وجود دوستانه مناسبات و عشق آرامش، برقراري

. وقتي است حاكم شديدي اعتمادي بي احساس و دارد دوجانبه منافع به بستگي انسانيهمه ندارد، وجود كردن رفتار خوب و بودن اعتماد قابل بودن، صادق براي دليلي هيچ كه

Page 59: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

( ” . با خداوند، به جوامعي چنين اعضاي گيرد مي قرار خيانت يا و دروغ ريا، شكل به چيز : آيه( ) هود، سوره اند كرده پشت . 92تنفر از( ندارند قبول را خدا از ترس هرگز اينرو از و

“ بي ” حساب و جزا روز به ، باشند داشته خدا از صحيحي تصور توانند نمي آنها كه آنجايي . نمي است آمده مذهبي كتابهاي در كه اي ايده از بيشتر چيزي آنها براي جهنم هستند اعتنا

مرگشان، باشد. از پس عذري خدا محضر در بايستي مي كه كنند نمي فكر آنها از يك هيچعذاب به محكوم سرانجام كه اين يا و باشند؛ داشته اند، شده مرتكب كه گناههايي براي

. آن از پس كه پندارند مي خود با كنند فكر موضوع اين به اگر حتي شوند مي جهنم در ابدي “ آن ” به آيه اين در كه همانطور شوند؛ مي بهشت وارد خريدند را خود گناهان پول با كه

: است شده اشاره ) كه ) سخنان اين و نكنند عذاب روز چهل يا هفت زماني اندك جز درآتش هرگز را ما گويند

: ( . آيه عمران، آل سوره است گردانيده مغرور دين در را آنها اند بسته خود بر دروغ (24به. كنند مي سپري نفساني هواهاي و اميال كردن ارضا با را زندگيشان آنها بنابراين

ها جامعه از بسياري در كه اخالقي سقوط و ديني زوال به رو انحطاط نتيجه، در حالت اين ” . دنيا اين به ما كه كنند مي خيال خود منطق با آنها آورد مي ارمغان به بينيم، مي امروزه

و آييم مي يكبار بياييم 60-50فقط پس مرد؛ خواهيم سپس و كرد خواهيم زندگي را سالي .“ استوار غلط منطق اين اساس بر كه انديشه اين ساختار ببريم را لذت بهترين دنيا از

به را فساد و جرايم دزد‌‌يها، فحشاگريها، عدالتيها، بي تمام خود با است ممكن است شده . قتلها جرمها، تمام در است ممكن بكند، موافقت تفكر طرز اين با كه كسي بياورد همراه

. نفساني هواي شدن ارضا جز به چيز هيچ به شخص كه هنگامي كند شركت برداريها كاله ودر اهميت لحاظ از دوستانش، و خانواده اهل شامل ديگر، كس هر كند، نمي فكر خود

. . ندارند ارزشي گونه هيچ جامعه در ديگر اشخاص گيرند مي قرار دوم درجهاست، قرارگرفته منافع روي بر زيادي ميزان به ها رابطه كه اجتماعي ساختار چنين در - سطح در چه و اجتماعي سطح در چه آرامش ايجاد مانع مردم، جانبه دو اعتمادي بي

و- ناراحتي آميز، شبهه حالتي در هميشه براي مردم كه شود مي باعث و شود مي فردي . در را خالفي چگونه يا وقت چه در و كسي چه كه اين ندانستن با كنند زندگي ثباتي بي

و ترس شرايط در روحي لحاظ از را مردم زندگي است، داده انجام اي جامعه چنين . غمناكي زندگي آنها كه شود مي سبب ظن و كلي اطمينان عدم دهد مي قرار تشويش

. نگرش است، شده ريخته دور به اخالقي ارزشهاي تمام كه اي جامعه در باشند داشتهباشد مي كننده مضطرب كامال پاكدامني و صداقت خانواده، قبيل از تصوراتي بر مردم

. ندارند خدا از ترسي افراد اين زيرا . اين افراد باشد نمي متقابل احترام و محبت اساس بر مردم زندگي جوامعي چنين در

. يكديگر به نگرش طرز آنها ندارند را يكديگر به گذاشتن احترام نياز احساس اجتماع . غلطشان استدالل با آنها واقع در دهند نمي نشان خاصي علت بدون را دادن نشان عالقه

. از كه اند گرفته ياد عمرشان تمام در آنها دارند حق كامال شكل، اين به كردن رفتار در . آنها بنابراين رود مي بين از هميشه براي مرگ از پس روحشان و اند يافته تكامل حيوانات

را يكديگر هرگز و شود مي پوسيده زمين زير در كه ميموني به اصل در را گذاشتن احترام ” . كسان همه آنها، مخدوش منطق در كنند مي تصور معنايي بي چيز ديد، نخواهند دوباره

و پوسيده آنها بدن شوند؛ مي دفن زمين زير در و ميرند مي روزي شان خود مانند به ديگر . و نيك كار ديگران براي تا دهند زحمت خود به بايد چرا پس رود مي بين از روحشان “ به اعتقادي هيچ كه هركسي آگاه نيمه در تفكرات اين واقع در دهند؟ انجام فداكاري

. هيچ خدا، به ايمان بدون جوامع در كند مي نفوذ داشت نخواه پس اين از يا ندارد خداوند . ندارد وجود اعتماد يا خوشحالي آرامش، براي اساسي گونه

” گونه هيچ كه جوامعي در ، فساد كه نيست اين گفتيم كه چيزهايي تمام از هدف “ را باشد بايد حتما كه خدا، به ايمان پس افتد؛ مي اتفاق ندارد، وجود خدا به اعتقادي . كند انكار را او كه كسي هر و دارد وجود او زيرا آورد ايمان بايد خداوند به مي‌كنيم پيشنهاد . كه نيست اين از غير به چيزي ما قصد است شده مرتكب او محضر در را بزر‌گي گناهمي تاكيد اينرو از و شود مي فاسد ندارد وجود خدا به اعتقاد آن در كه جوامعي بگوييم

. پيامدهاي به منتهي نادرست ديدگاهاي است نادرست جوامع اين بنيادي ديدگاه كه كنيم . از مطمئنا شود مي خداوند، انكار گناه، بزرگترين مرتكب كه اي جامعه شوند مي شوم

. نشان زيرا باشند مي ارزشمند نگرش، براي پيامدها اين برد خواهد رنج پيامدها ترين وخيم . است شده اشتباه دچار جامعه آن چگونه كه دهند مي

Page 60: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. در همانطوركه باشد مي افرادش همگاني شدن گمراه جوامع اين مشترك خصوصيتگمراه ” خدا راه از را تو كني زمين روي مردم اكثر از پيروي اگر است، شده ذكر آيه اين

: ( “ آيه االنعام، سوره كرد روانشناسي( 116خواهند كه دارند مشتركي ويژگي جامعه اكثر ، . “ را” جوامعي چنين خداوند كند مي تقويت بردارد در را گذشته اعتقاديهاي بي كه را توده

. “ ” اين افراد چه اگر است كرده ذكر جاهل قرآن در باشند مي اعتنا بي او به نسبت كهرا مطالعاتي مشابه علوم يا شناسي زيست تاريخ، فيزيك، درباره است ممكن جامعه

ناآگاه جهت اين در و ندارند را خدا قدرت پذيرش آگاهي و احساس ولي باشند داشتههستند.

ممكن كنند نمي وقف خدا به رسيدن راه در را خود گمراه جامعه يك افراد كه آنجايي از . كه هستند اشخاصي دنبال به آنها بشوند منحرف مختلف جهات در او مسير از است

گرفته نظر در الگوه عنوان به را آنها و هستند خوشان، به شبيه درست خدا، نااليق بندگان . به خرد بي جامعه يك نتيجتا كنند مي پيروي محض حقيقت عنوان به عقايدشان، از و

منطق و عقل از و كرده كور را خود افزون روز طور به كه شود مي منتهي بسته اي جامعه . اين ويژگي ترين برجسته كرديم اشاره آن به ابتدا در كه همانطور شود مي دورتر و دورتر

. هستند صدا هم مذهبي ضد تلقين با اي جامعه چنين اعضاي كه است اين ساختاراساس و مبنا بر كه زندگي چگونه كه اين درباره اي توجه خور در مثال با قرآن در خداوند

: فرمايد مي است، فنا به محكوم است شده نهاده بنياد پوچ و بيهودهكسي مانند است طالب را حق رضاي و كرده تاسيس تقوي نيت به مسجدي كه كسي آيا

از بنا آن عاقبت و كشد ويراني به زود كه سيل كنار در سستي پايه بر سازد بنائي كه استنخواهد هدايت سعادتي راه هيچ به را ستمكاران هرگز خدا و افتد؟ دوزخ آتش به پايه

: آيه. ) التوبه، سوره (109فرمود : شخصي، و جامعه هر كه است اين شود سپرده خاطر به بايد هنوز كه ديگري نكته

. مي‌باشد دارا را است جاهليت فلسفه و زندگي از اي شيوه كه تلقين اين از رهايي فرصتكرده آگاه را آنها خدا وجود از و داده هشدار آنها به كه را، منادياني افراد اين براي خداوند

كتابهاي مناديانش همراه به و است فرستاده گويند مي را زندگي واقعي معناي آنها به و. باشد مي گيرد مي نشأت مردم وجدان از كه سؤاالتي تمام جوابگوي كه آورده را صالحي

. مردم همه راهنماي ما عصر در است داشته وجود ازل از كه است خداوند قانون اين. كند مي هدايت روشنايي به گمراهي از را مردم و داده نشان را درست راه كه است قرآن

. خود همراه به را كتابش كه قاصدي گيرند مي قرار قضاوت مورد رجحانشان طبق مردمخواند : آنها براي را آن اينرو از آورد، مردم براي

: نفعش يافت هدايت هركس پس آمده شما ايت هد براي خدا جانب از حق مردم اي بگوشما نگهبان من و اوست خود بر زيانش شتافت گمراهي براه كس هر و اوست خود بر

: .نيستم آيه ) يونس، (108سوره

: آخرت جهان شده داده وعده خانهاز يك هيچ كه شود آشكار وجدان با و خرد با شخص هر براي بايستي مي مساله اين

كه قوانيني از يك هيچ و افتد مي اتفاق كه حوادثي از يك هيچ باشد، مي موجود كه اهدافي . جهان، استقامت و ساختار باشند نمي هدف بي يا و بيهوده برد، مي سر به جهان در

مي دقيقي خيلي تناسبات اساس بر شد، مطرح برايمان گذشته فصلهاي در كه همانطورشده. آفريده جهان كه دهند مي نشان چرا و چون بي حقيقتي عنوان به تناسبات اين باشند

است؟. شده خلق بيهوده جهان كه گفت توان مي است؛ چنين كه حال است. نه مطمئنا

مي انجام زمين روي بر زندگي حين در انسان سوي از كه عملي كوچكترين در حتيشده دنبال هدفي باشد، مي كهكشان بيليونها با مقايسه در غبار اي ذره مانند به كه شود،آمده. بوجود پوچي روي از جهان كل كه كرد ادعا توان مي منطقي چه با بنابراين است

است؟ . است نشده آفريده بيهوده كه كند مي آگاه را انسان خداوند

! كرد؟ نخواهيد رجوع ما به هرگز و ايم آفريده عبث به را شما ما كه پنداشتيد چنين آيا : ( .) آيه) المؤمنون، سوره تقاص (115براي

انفجار از كه آور حيرت هاي پديده از بيشماري زنجيره توسط زمين روي بر حيات وجودصورت گرفته شكل خودمان سياره تا كهكشانها از و كهكشانها تا اتمها از اتمها، تا بزرگ

. در و شده طراحي زير‌كانه نيازي هرگونه كه است چنان زمين روي بر حيات است يافته

Page 61: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

فراهم را الزم انرژي همه آسمان در خورشيد است؛ شده آفريده شكلش ترين مناسبو گياهان از نوع ميليونها دنيا كجاي هر در و شده اندوخته زمين در الزم مواد كند، مي

. آن توصيف به كه اي العاده خارق حوادث همه رغم علي است شده فراهم حيواناتدر كه همانطور شد، خواهد زنده دوباره مرگ از پس كه اين به هنوز انسان پرداختيم، . در خداوند نمايد مي ربطي بي نظرات اظهار و ندارد اعتقادي است، شده مطرح قرآن

: كه است داده پاسخ آنها به و كند مي اشاره ايمانان بي شده تحريف منطق به قرآن ”: آن بگو كند؟ مي زنده كه باز را پوسيده استخوانهاي اين گفت كه زد مثلي ما براي و

“! است توانا و دانا خلقت هر به او و بخشيد حيات را آنها بار اول كه كند مي زنده خدائي : آيه) الياسين، (79-78سوره

را ” وي چيز همه بر و اوست قدرت دست به هستي ملك سلطنت كه خدائي بزرگواراست. نيكوكارتر كدام تا بيازمايد را شما كه آفريد را زندگاني و مرگ كه خدائي توانائيست

: ( “ . آيه الملك، سوره است آمرزنده و مقتدر او شده(. 2و توصيف آيه اين در كه همانطور . بود خواهد پاياني انسانها تمام براي باشد مي موقتي و بوده امتحان مكان دنيا اين است، . در مردم باشد مي دنيا براي كه همانطور شد؛ خواهد مقدر خداوند سوي از زمانش كهكه شرايطي طبق را آن كه موظفند است شده اعطا آنان به كه مدتي كوتاه عمر ازاي

. نيكي كارهاي خاطر به آخرت جهان در آنها برند بكار است كرده توصيف قرآن در خداوند. كنند مي دريافت را پاداششان اند داده انجام كه

ابدي كيفرخدا وجود نفي بر كه اي شيوه هواداران خدا، وجود آشكار عالئم كتاب اين طول در ما

. هر كرديم توصيف را پردازند مي جستجو به اجرايش براي كه محتوايي نوع و كند مي تكيه . “ اين ” با است بوده دنيا اين در زندگي به مربوط شد صحبت اش درباره تاكنون كه چيزي “ مي ” جدي بررسي سزاوار نيز ، آخرت جهان يعني كند، مي دنبال را مرگ كه آنچه وجود،

باشد.در ورزد، مي تكيه خدا بر اعتقادي بي به كه دارند روشهايي ادامه بر سعي كه آنهايي . مي باعث همچنين افراد اين كنند مي مهيا خود پيروان براي را آوري ياس زندگي حقيقت . هيچ به ديگر آنها آنجا، در شوند آخرت جهان در سنگيني كيفر دچار پيروانشان كه شوند . بلكه ندارند كردند مي پيروي دنيا در آنها از كه ناداني افراد آن به صميمي نظر طريقي

: است آمده زير آيه در كه همانطور دارند؛ خود نجات بر سعي فقط آنجا در آنها بالعكس،از خويشتن مگر تا دهند فدا را خود دارائي همه باشند زمين روي مالك ستمكار مردم اگر

: ( .... آيه يونس، سوره برهانند (54عذابذكر ديگر هاي آيه در نيز كنند مي حمايت دنيا در اعتقادي بي از كه آنهايي تلقي طرز

: است شدهرا ” همه كه آنگاه تا كنند لعن را ديگر قوم شوند بدوزخ كه آنان از قومي هر آنوقت در

گمراه را ما اينان خدايا كه گويند اول فرقه با آخرين زمره آنگاه و گيرد فرا دوزخ آتش . گناه قدر به مضاعف عذاب را همه گويد خدا گردان افزون آتش در را عذابشان پس كردند

: ( “ ! آيه االعراف، سوره نيستيد آگاه آن بر شما وليكن است (39-38خودكساني از عده آن برجسته عضو شخص، كه اين در تفاوتي است، روشن كه همانطور

. در ندارد وجود مي‌‌‌‌گرفتند قرار افراد اين سر پشت در كه آنهايي يا و ندارد اعتقاد كه باشددنيا در كه گناهاني براي را ابدي كيفر و برده رنج بسياري ضرر از گروه دو هر نتيجه

. در كه را افرادي هواي و حال دقيق طور به قرآن در خدا بود خواهند سزاوار شدند مرتكب . كند مي توصيف رسند مي خود اعمال سزاي به جهنم در قيامت، روز

قيامت روزكه ” روزي عنوان به آن از كند، مي اشاره قيامت روز به قرآن در خداوند كه هنگامي

: ( . “.... ) آيه ) القمر، سوره كند مي ياد كند مي دعوت ناشناخته چيزي به را آنها كننده مالقاتحال ( 6 به تا زيرا كند استنباط را آن بتواند انسان كه نيست چيزي مشابه روز اين وحشت

. است نخورده بر هم آن مشابه حتي به . آن به محدود روز اين درباره مردم دانش بود خواهد مطلع زمان آن رسيدن از خدا تنها

. را آن انتظار كس هيچ كه آيد مي زماني جزا روز است شده ذكر قرآن در كه است چيزيندارد.

Page 62: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

دفتر در كردن كار حال در يا مردم كه بيافتد اتفاق زماني در است ممكن توقيف، روز اينگريه يا خنديدن، يا كتاب، خواندن يا تلفن، پاي كردن صحبت يا خانه، در خوابيدن يا خود،

. ترسناك آنچنان توقيف اين اين، بر عالوه باشند مي مدرسه به فرزندشان بردن يا و كردن . است نديده خويش حيات طول در را آن مشابه كسي هيچ كه است

آسايش آن در را كافران كه است سختي روز روز، آن بدمند را اسرافيل صور كه آنگاه : ( آيه المدثر، سوره شود(. 74نيست مي شنيده دنيا سرتاسر در صدا اين كه هنگامي

و ترس ندادند، صورت تالشي اند داده انجام كه گناهاني جبران براي فرصتها از كه آنهايي . مي اتفاق روز آن در كه را ترسناكي وقايع قرآن در خداوند داشت خواهند زيادي وحشت

: دهد مي شرح افتد ( . سوره است ناگوارتر و تر سخت بسيار روزي آن و آنهاست گاه وعده قيامت ساعت

: آيه (46القمر،كه را، پرخروشي و زياد ارتعاش شيپور صداي شود، مي استنباط ها آيه از كه همانطور . به شروع كوهها سروصدا اين شدت بخاطر داشت خواهد دنبال به كند، مي كر را گوشها

: ( . آيه الزلزال، سوره لغزند مي آنها زير در زمين و كنند مي خوردن (8-1تكان ( الواقعه، سوره گردد پراكنده هوا در گرد ذرات مانند و شوند متالشي سخت كوههاي

آنها (. 5آيه: به دنيا در آنها كه را چيزهايي قدر چه كه دانند مي خوبي به مردم لحظه آن در . به خود عمر طول در آنها كه مادي ارزشهاي تمام است بوده افتاده پا پيش اند بسته دل

: رود مي بين از ناگهان بودند آنها دنبال ) كرده ) هرچه آدمي كه روزيست آيد پديد قيامت عظيم حادثه و بزرگ واقعه آن چون پس

: ( . آيه النازعات، سوره شود آشكار بينندگان براي دوزخ و آورد (36-34بيادهمچون آن هيبت از كوهها و شوند پراكنده سو هر به ملخ مانند مردم سخت روز آن در

: ( آيه القارعه، سوره گردد متالشي زده كه(. 5پشم است آگاه مسئله اين از انسان حال . قرار پستي حالت به نيز خود طبيعت روز، آن در كه چرا نيست طبيعت قدرت قدرت اين

. . انسانها، بود خواهد حكمفرما روز آن تمام در مهيب وحشت و ترس گرفت خواهد . درياها آب كه هنگامي و آيند مي در پا از وحشت اين روي از همگي طبيعت و حيوانات

: آيه ) االنفطار، سوره گردد . ) 3روان التكوير،( سوره گردد ور شعله درياها آب كه هنگامي و(6آيه:

نبوده، آن شاهد كسي تاكنون كه حالتي در و كرده لرزيدن به شروع زمين مانند آسمانها . متالشي زده پشم مانند كوهها و شود گداخته فلز چون آسمان كه روزي شوند مي پاره

: آيه ) المعارج، سوره ستارگان (. 8گردند و شود تاريك تابان آفتاب كه هنگامي روز، اين در: التكوير،آيه ) سوره شوند تيره شد( 1آسمان شكافته آسمان ماه و آمد نزديك ساعت آن ،

: القمر،آيه) : 1سوره آيه( ) القيامه، سوره گردند جمع خورشيد و ماه و ،9.) . از چگونه دهند مي دست از روز آن آور دلهره ترس بخاطر را هايشان بچه حامله زنان

المزمل، ) سوره شود؟ پير آن سختي و هول از كودك كه روزي در يابيد نجات حق عذاب.17آيه: يكديگر(. از ها خانواده و شوهرانشان از زنان گريزند، مي مادرانشان از كودكان

: گويد مي قرآن در را امر اين دليل خداوند ) ( مي برادرش از هركه كه روز آن برسد خلق همه بگوش قيامت بلند صداي كه آنگاه

) چنان ) كس هر روز آن در گريزد مي هم فرزندش و زن از و پدرش و مادر از بلكه گريزد : آيه ) العبس، سوره پرداخت نتواند هيچكس به كه است خود كار و شأن (80گرفتار

جزا روزشد، ” داده شرح باال در كه همانطور افتاد، اتفاق قيامت روز در حوادث تمام آنكه از پس

. دوباره“ كسي هر كه است روزي آغاز صدا اين آيد مي در صدا به دوم بار براي شيپور . در قبرهايشان، از كه شود مي مواجه مردمي ازدحام با زمين روز آن در شود مي زنده

. آيند مي بيرون به باشند، شده دفن قبل سال هزاران يا و صدها است ممكن كه جاييافشا قرآن در داشت خواهند كه سردرگمي حالت و روز آن در انسانها مجدد شدن زنده

: است شده ! و شتابند مي سرعت به خود خداي سوي به قبرها از همه ناگاه به شود دميده صور در

”): ( ! ! “ همان” اين گفت خواهد صدايي ؟ برانگيخت خوابگاه از را ما كه ما بر واي گويند ) تمام ) ناگاه كه نباشد صيحه يك جز و گفتند راست همه رسوالن و مهربانست خداي وعده

هيچكس به ظلمي كمترين روز آن در پس شد خواهند حاضر ما پيشگاه به محشر خاليق : ( . آيه الياسين، سوره يافت نخواهند جزائي ابدا اند كرده عمل آنچه جز و (54-51نشود

Page 63: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

اين به است، زده باز سر آن درباره تفكر براي انسان كه را چيزهايي همه روز آن درمي آشكار كامال بوده، كرده فرار آن از كه اين يا و نداشته، آن فهم براي تمايلي كه معني

. ندارند. انكاري و فرار راه هيچ ديگر آنها شوداز افتاده پايين سرهاي و صورتهايشان، روي بر رسوايي مهر با انسانها، كه اي لحظه

هريك اعمال نامه و درخشد مي زمين آيند، مي جمع گردهم و آيند مي بيرون قبرهايشان. شود مي گذاشته دستش در

به اند، نشده ديده يكديگر با تاكنون كه ، مردم از كثيري عده كه هنگامي مالقات، روز درخواهد متقاوت يقينا ايمانان بي با آورندگان ايمان احوال و اوضاع شوند، مي ملحق يكديگر

: است. شده بيان ذيل شرح به حالت اين قرآن در بودمن بخوانيد مرا نامه بيائيد گويد دهند راستش دست به را او اعمال نامه كه كسي اما ! ) ( بود خواهد خوش زندگاني در شخص اين داشتم اعتقاد را حساب روز اين مالقات

: آيه) الحقه، (21-19سوره ! نامه : ” كاش اي گفت خواهد دهند مي قرار چپش دست در را اعمالش نامه كه اوئي و

) ( . ! مرا مرگ كاش اي شدم نمي آگاه اعمالم حساب از هرگز من و دادند نمي من به مرا“! . گرديد نابود قدرتم همه و نرسيدند من فرياد به امروز من ثروت و مال ميدادي نجات

: آيه) الحقه، (29-25سوره . اعمالي پاداش كس هر به گيرد نمي صورت كسي حق در عدالتي بي ذره يك روز اين در

. براي وحشتناك روزي روز، اين شد خواهد داده وكمال تمام است داده انجام دنيا در كه را. . شود مي قطعي جهنم در آنها ابدي زندگي روز اين در است ايمانان بي

در كه كساني از عده آن انتظار در جزا روز در كه را چه آن واضحي طور به ذيل هاي آيهمي آشكار اند بوده باطل مبلغين از و ورزيده مي اصرار خدا انكار به عمرشان سرتاسر

كند.و آسمانها در كه هر ديگر خواسته او بقاي خدا كه آن جز تا بدمند اسرافيل صور صيحه

ناگاه كه شود دميده آن در ديگري صيحه آنگاه شوند مرگ مدهوش يكسر همه است زمينو شود نهاده نامه و گردد روشن پروردگار نور به زمين و كنند نظاره و برخيزند همه خاليق

نخواهد ظلمي ابدا كس هيچ به و كنند حكم حق به خلق ميان و شوند احضار شهداء و انبياءو است تر آگاه خلق افعال به كس هر از خدا و برسد تمام عملش پاداش به كس هر و شد

) رسند) آنجا چون و رانند وزخ د جانب به فوج فوج شدند كافر خدا به كه آنان روز آن ” : براي خدا پيغمبران مگر گويند آنها به دوزخ خازنان و بگشايند رويشان به جهنم درهاي

روز اين مالقات از را شما و نكردند تالوت برايتان را الهي آيات و نيامدند شما هدايت . “ حتمي و محقق كافران براي عذاب وعده وليكن بلي دهند جواب نترسانيدند؟ سخت ” عذاب. آن در و شويد داخل دوزخ به در هر از اينك شود خطاب كافران به آنگاه گرديد

“! است منزلگاهي بد بسيار را متكبران كه بمانيد جاودان

جهنمهستي و خالق خدا، برضد كه است اين دهد انجام تواند مي نفر يك كه گناهي بزرگترين

. با اگر است شده خلق خدا بندگي براي انسان كه آنجايي از كند نافرماني زندگي، بخشانجام كه نادرستي اعمال خور در مجازات شايسته طبيعتا ورزد، مخالفت او آفرينش عزم . . مردم اكثر كنند مي اجرا را مجازات آن در كه است مكاني جهنم باشد مي است داده

. كنند مي سپري كنند فكر ابدا آن درباره كه آن بدون مستي نوعي در را زندگيشان تمام . اكثر باشد مي خداوند ارزيابي در آنها ناتواني سرخوشي، اين براي داليل مهمترين از يكيآنها قائلند؛ ارزش آميزش محبت و مهرباني بخشندگي، صفات بخاطر خدا، به مردم . امر اين ندارند مي‌شود، فرض كه آنجايي از خدا، از را دل ته از و عميق ترس احساس

. مخصوصا خداوند شوند دلگرم خداوند نصايح و دستورات به افراد اين كه شود مي سبب: دهند مي هشدار خطر اين درباره قرآن، در را، افرادي

نه و فرزند جاي به را پدري هيچ نه كه روزي آن از بينديشيد و بترسيد خدا از مردم ايرا شما زنهار پس است حتمي و حق خود وعده دهند، پاداش پدر جاي به را فرزندي هيچ

مغرورتان سخت كرمش و عفو به شيطان خدا عقاب از و ندهد فريب دنيا زندگاني: القمان،آيه. ) سوره (33نگرداند

. اين با است رئوف و بخشنده مهربان، ويژگيها، و اسمها زيباترين صاحب خداوند، همانابا و ماليم منصف، هميشه حال، عين در خداوند، كه شود سپرده بخاطر بايستي وجود

ايمانان بي پرستان، بت از ليكن باشد مي صميمي پرهيزگاران با و بوده همه از استداللتر

Page 64: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

خصوصيت كه است مكاني جهنم و جزاست روز مالك او كه چرا باشد؛ مي دور رياكاران و . شود مي نمايان كامال او دوم

. كنند مي فكر انسانها دارد موضوع اين در را خرافاتي عقايد داليلي، خاطر به انسان،بدهند پس اند داده انجام دنيا در كه را گناههايي تاوان تا روند مي جهنم به مرگ از پس

. اين با مانند مي آنجا هميشه براي و شده بهشت وارد شدند مجازات كه آن از پس وليبراي بهشت در چه و جهنم در چه زندگي كه كند مي مطلع قرآن در را ما خداوند حال،

اذن به كه آن مگر يافت نخواهد خالصي جهنم از كس هيچ و داشت خواهد ادامه هميشه . باشد خدا

. آنان به بگو معدود روزي چند مگر نكند عذاب آتش در را ما خدا هيچوقت كه گفتند آنها وچيزي يا نكند تخلف هرگز عهد آن كه ايد گرفته خدا از پيماني كنيد مي دعوي آنچه بر آيا

. بد كردار و اندوخت زشت اعمالي كس هر آري دهيد مي نسبت خدا به خود جاهالنه بخيالمعذب پيوسته آتش آن در و است دوزخ اهل باشد كه هر كسي چنين نمود، احاطه او به

: ( . آيه البقره، سوره بود (82-80خواهدكوري، محدوديت، غبار، تاريكي، گرما، آتش، قبيل از عذابهايي با جهنم در انسان

مي مواجه زقوم سمي درخت و جوشان آب چركين، آب تشنگي، گرسنگي، گوفتگي، . جلوس انسان قلب بر درست كه روحي عذابهاي از آنها جسماني، صدمات بر عالوه شود

: ( . آيه الهمزه، سوره برند مي رنج نيز كند وجود (. 9-5مي كه انسان، كه ترسناكي عذابهايتوصيف قرآن در دقيقي شكل به كند مي تحمل جهنم در را آنها است، گرفته ناديده را خدا

. . باشد مي مهم انسان براي موضوع اين قدر چه كه دهند مي نشان ها آيه است شده

. كرد مقايسه را آن دنيا در عذابي گونه هيچ با توان نمي كه است زياد چنان جهنم خشم: كند مي توصيف باشد مي كافران انتظار در كه را وحشتناكي پايان قرآن در خداوند

. آن سختي تصور چگونه كه آتشي افتد در سوزان دوزخ آتش به محققا بلكه نيست چنين ) ( ) آنها ) بر كه آتشي است ور شعله دلها بر آن شراره افروخته خدا را آتش آن كرد؟ تواني

: ( . الهمزه،آيه سوره است كشيده زبانه بلند ستونهاي مانند و كرده احاطه سخت سو هر از4-9 )

آتش در پيوسته و است مشقت و رنج كارشان همه و باشد ذليل و ترسناك قيامتضريع غير طعامي و نوشند آب جهنم گرم آب چشمه از و معذبند دوزخ فروزان

: ( . آيه الغاشيه، سوره گردند سير نه و شوند فربه نه طعام آن به كه نيست آنها ،غذاي دوزخ2-7)

: ( . آيه االنسان، سوره ايم ساخته مهيا سوزان آتش و زنجيرها و غل كافران براي (4مادر و جهنم آن ميان كافران اينك كردند مي تكذيب بدكاران كه دوزخيست همان اين

: ( ! آيه الرحمان، سوره گردند مي آن سوزان (44-43حميمنه و بميرند تا رسد پايان به نه كه دوزخست آتش ايشان عذاب شدند كافر كه آنان

. آتش در كفار آن و كنيم مي كيفر را لجوجي كافر هر گونه اين شوند آسوده تا يابد تخفيفنيك اعمال به تا آور بيرون عذاب اين از را ما پروردگار اي كنندكه ناله و فرياد دوزخ

پند. قابل كه هر تا نفرستاديم شما بر رسوالن و نداديم مهلت عمري را شما آيا بپردازيمدهنده نجات را ستمكاران كه بچشيد را دوزخ عذاب امروز پس شود؟ متذكر است شنيدن

: ( . آيه الفاطر، سوره بود نخواهند (37-36اي

راه ترين سخت و شتافته مكان بدترين به شوند وارد دوزخ آتش در رو به كه آنان : ( . آيه الفرقان، سوره اند يافته را (34ضاللت

خود گوش به دور از را دوزخ فرياد و خروش بينند دور مكاني از را دوزخ آتش چوناز واويال فرياد همه افكنند در تنگي مكان به بسته زنجير در را كافران آن چون و ميشنوند

بلكه ” نيست يكي شما ندامت و حسرت فرياد امروز كه شود عتاب آنها به و بركشند دل : ( “! آيه الفرقان، سوره بركشيد دل از واويالها و آه اين از (14-12بسيار

: بهشت آورندگان ايمان به شده داده وعده حقيقي خانهبخش روشني كه نهايت بي لذتهاي و نعمت چه نيكوكاريش پاداش كه داند نمي كس هيچ

: ( . ) ( ) آيه) السجده، سوره است شده ذخيره او بر غيب عالم در است ديده و (17دلبه اعتقادشان خاطر به كه است آورندگان ايمان براي شده داده وعده مكاني بهشت

. است، شده ذكر ها آيه از بسياري در همانطوركه بهشت، باشد مي او راه در زهد و خدابراي ابدي مكاني اين و است شده پوشانيده موهبت نوع چندين از كه است مكاني

Page 65: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. دنيا در اعمالشان پاداش عنوان به را بهشت آورندگان ايمان به خداوند باشد مي سعادت . دهد مي جايزه

( “ آورندگان ” ايمان منحصر فقط كه بخششي بخشندگي صفت كه است مكاني بهشتنحو بهترين به نعماتش از كه دهد مي كساني به را مواهبش ترين، بخشنده خدا و باشد مي

. ) هر كه است نوراني مكاني بهشت بنابراين شود مي نمايانگر خدا اند كرده شكرگزاريذكر ها آيه در كه چه آن از بيشتر حتي يا و باشد، داشته نياز است ممكن انسان كه چه آن

. بردارد در است شده “ آنها ” كه چرا شود مي تلقي تردستي نوعي ترجيحا بهشت كلمه افراد، بعضي ذهن در

. همه، اين با باشد مي مراتع مانند طبيعت زيبايي براي مكاني فقط بهشت كنند مي فكر. دارد وجود است شده توصيف قرآن در كه بهشتي و محدود نظريه اين بين زيادي تفاوت

باشد داشته احتياج آن به انسان كه هرچيزي داراي كه مكاني عنوان به بهشت قرآن، در : است شده توصيف

در مؤمنان شما و باشد مهيا لذت را چشمها و است ميل آن بر را نفوس هرچه آنجا در : ( . آيه الزخرف، سوره بود خواهيد متنعم جاويدان بهشت (.71آن

نياز انسان كه آنچه از بيشتر حتي بهشت در كه است شده گفته ما به ديگر اي آيه در: دهند مي قرار اختيارش در دارد

( . سوره بود خواهد ما نزد آن از افزونتر باز و مهياست بخواهند هرچه آنجا در بندگان برآن : آيه (35ق،

انسان كه نعماتي دارد؛ را بيشماري نعمات بهشت كلي، عقيده برخالف ديگر، بيان به . حيات آورندگان ايمان به كند تصور حتي يا و ديده را آنها نتوانسته عمرش طول در هنوز

دستورات طبق دنيوي حيات طول در فرمانبرداريشان ازاي در بهشت، در جاوداني . شد خواهد اعطاء خداوند،

شده توصيف گوناگون هاي آيه در است شده داده وعده آورندگان ايمان به كه بهشتياست:

است باغهائي آنها جايگاه كه كردند پيشه نيكوكاري و آوردند ايمان كه كساني بر مژده و ”: اين گويند شوند مند بهره آن گوناگون هاي ميوه از چون و است جاري آن در نهرها كه

) يكديگر ) مانند نعمتهايي از و بود نصيب را ما دنيا در اين از پيش كه است هايي ميوه همانبهشت آن در و است پاكيزه و پاك جفتهاي خوش، جايگاه آن در را آنها و شوند متلذذ

: ( . ) آيه) البقره، سوره زيست خواهند (25جاويد . ) كه ) شود خطاب آنها به بود خواهد جاري نهرهاي و باغها بهشت در البته را تقوي اهل

پاكيزه ناپسند خلق هر از را آنها دلهاي و شويد وارد بهشت به ايمني كمال و سالم با شماو رنج هيچ و بنشينند عزت تخت بر يكديگر روبروي و شوند برادر هم با همه تا سازيم

: ( . آيه الحجر، سوره نكنند بيرونشان ابد بهشت آن از هرگز و نرسد آنها به (48-45زحمتبهشت آن در حاليكه در آنهاست خاص جاريست درختانش زير نهرها كه عدن بهشتهاي

زنند تكيه ها تخت بر و پوشند در ديبا و حرير سبز لباسهاي و بيارايند زرين زيورهاي برين : ( ! ) آيه) الكهف، سوره است آرامگاهي خوش و اجري نيكو بهشت آن (31كه

بر سايه در اقرانشان و زنان با آنان مشغولند نشاط و وجد به خوش روز ان بهشت اهل . . از آنان بر است آماده بخواهند هرچه و گوناگون هاي ميوه آنها براي اند كرده تكيه تختها

: ( . ! آيه ياسين، سوره رسانند وتهنيت سالم مهربان (58-55خداي . كنار و باغها در اند يافته امان و امن مقام بودند متقي كه آنان سخت روز آن همانا . تختها بر هم روبروي و بياراسته استبراق و ازسندس لباس اند آرميده نهرها و ها چشمه

. اي ميوه نوع هر از ايم داده قرار همجفت چشمشان زيبا حوريان با همچنين و اند زده تكيهنمي را مرگ طعم هيچ ديگر اول مرگ آن جز و اند آسوده و ايمن و حاضر بخواهند كه

: ( ! آيه الدخان، سوره داشت خواهد محفوظ دوزخ عذاب از را آنها خدا و (57-51چشنددرختانش زير كه بهشتي به را آنها پرداختن نيكو اعمال به و آوردند ايمان خدا به كه آنان

. نيكو به نيكو پاداش قدر چه آنجا كنند ابدي زندگاني آن در كه دهيم منزل جاريست نهرها : ( ! آيه العنكبوت، سوره دهند عالم (58كاران

كنند پيدا نجات ابدي عذاب از خواهند مي كه افرادي آن براي هشدارو كرده زندگي دنيا اين در پسندد مي كه آنطور است آزاد شخصي هر يقين طور به . . با وادارد كاري به اجبار را ديگري كه ندارد حق كسي هيچ كند انتخاب را خود زندگي مسير

كه سنگيني وظيفه دارند، اعتقاد او جاودانه عدالت و خدا وجود به كه آنهايي وجود، اين

Page 66: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

خبر بي خود احوال و اوضاع از و پرداخته خدا انكار به كه را آنهايي كه است اين دارند : . است كرده مطلع افراد اين حال وخامت باره در را ما خداوند دهند هشدار هستند

كسي مانند است طالب را حق رضاي و كرده تاسيس تقوي نيت به مسجدي كه كسي آيااز بنا آن عاقبت و كشد ويراني به زود كه سيل دركنار سستي پايه بر سازد بنائي كه است

نخواهد هدايت سعادتي راه هيچ به را ستمكاران هرگز خدا و افتد؟ دوزخ آتش به پايه : آيه. ) التوبه، سوره (109فرمود

هيچ كنند، مي نفي را خود خالق ناآگاهي روي از يا كنند مي پشت خدا به عمدا كه افرادي . آفريده را آنها كه خدا، سوي به و نشده پشيمان آنها اگر ندارند قيامت روز در نجاتي راه

. آنها انتظار در كه ابدي كيفر برد خواهند رنج مجازاتها بزرگترين از نشوند هدايت است،: است شده توصيف قرآن در اينرو از است

. كافران آن براي شقاوتند و شومي اهل آنها شدند كافر ما آيات به كه آنان. ) كرد) خواهد احاطه سرپوشيده :آتشي آيه ) البلد، (20-19سوره

: است آشكار اخروي بهشت بودن شايسته و ابدي كيفر از رهايي راه. شود دير كه آن از قبل خدا به آوردن ايمان

. او رضايت جهت در زند‌گي كردن صرف

هشدارفاشمي را زندگيتان مهم اسرار كنيد، مطالعه است قرار شما كه را فصلي

. را موضوعي كل در و خوانده دقت با خيلي را فصل اين بايستي مي شما كنددنياي بر نگرشتان در اساسي تغييرات مستعد تا بگيريد نظر در خود براي

. انديشه يا متفاوت نگرشي ديدگاه، يك فقط فصل اين موضوع باشيد بيرونيرا آن كه كسي هر كه است حقيقتي موضوع، اين نيست؛ سنتي فلسفي، اي

است، شده ثابت علم توسط امروزه كه را، آن بايست مي نه، يا كند باوربپذيرد.

ماده به متفاوت كامال نگرشي

كه شوند مي متوجه روند مي فرو خود اطراف بحر در آگاهي، و عقل روي از كه افرادي . سؤال باشند شده آفريده بايستي مي جاندار غير و جاندار شكل به هم جهان در چيزي هر

“ است؟ ” چيزها اين خالق كسي چه كه است اين ” كه است خلقت واضح نمي“ واقعيت دهد، مي نشان جهان بعد در را خودش كه ،

. نمي‌توانسته خودش كوچك حشره يك مثال، عنوان به باشد جهان خود از ناشي تواند . . انسانها، گياهان، شود خلق خود طريق از توانسته نمي شمسي منظومه بيايد بوجود

اريتروسيتها ) خود( Erythrocytesميكروبها، اند توانسته نمي ها پروانه يا و قرمز، گلبولهاي “ ” . نيز باشند آمده بوجود تصادف طريق از اينها تمام كه اين امكان حتي باشند خود خالق

: . خلق بينيم مي ما كه چيزي هر كه رسيم مي نتيجه اين به بنابراين است تصور قابل غير . “ با ” خالق باشند خالق خود توانند مي ببينيم، توانيم نمي كه را چيزهايي ليكن است شده

ولي است نامرئي كه برتري قدرت است؛ برتر و متفاوت بينيم مي چشمانمان با كه چه آن. باشد مي آشكار است، موجود كه چيزي هر در صفاتش و وجود

. عادت افراد اين كند مي مخالفت كنند مي انكار را خدا وجود كه كساني به نكته اين” . حقيقت كه ، افراد اين نكنند باور را آن اند نديده چشمانشان با را خدا تا اند كرده

“ آفرينش دنيا“ ” سراسر در كه آفرينش واقعيت به كه هستند مجبور گيرند مي ناديده رادر زنده موجودات و جهان كه اين اثبات بر سعي و كرده اعتنايي بي است شده داده نشان

. . است آنها بيهوده تالشهاي براي مهمي مثال تكامل، فرضيه بكنند اند نشده خلق آنواقع در كه نيز، ديگر مردم از بسياري با كنند مي انكار را خدا كه آنهايي اساسي اشتباه

او از غلطي استنباط ولي نكرده نفي را خدا وجود“ ” . كجا خدا كه اين درباره ولي نمي‌كنند نفي را آفرينش آنها است شده آميخته در ارند، د

. “ ” . آنها است آسمان باالي در خدا كه كنند مي فكر آنها اكثر دارند خرافاتي عقايد است،به ” گاهي گاه و داشته قرار دور خيلي اي سياره پشت در خدا كه كنند مي فرض تلويحا

. “ خداوند كه پندارند مي آنها كند نمي دخالت اصال شايد يا و انداخته نظر دنيوي امورات

Page 67: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

تنها سرنوشتشان تعيين در را مردم و كرد رها خود حال به را آن سپس و آفريد را جهانگذاشت.

“ آنها ” ولي است شده ذكر جا همه خداوند قرآن در كه اند شنيده ديگران وجود بااين: . مانند را چيز همه خداوند كه كنند مي فكر آنها بشوند متوجه را معني اين دقيقا توانند نمي

. است كرده احاطه نهفته و نامرئي گاز يك به شبيه يا و راديويي هاي اشعهكه اين كردن مشخص به قادر كه عقايدي ديگر و عقايد اين همه، اين “با كجا ” خدا

( است ( اشتباهي اساس بر همگي باشند نمي كنند مي انكار را او كه آن بخاطر شايد . عقايد به و گرفته قرار داوري پيش تحت اي زمينه هيچ بدون آنها اند شده استوار مشترك

. چيست؟ در داوري پيش اين كنند مي پيدا سوق خدا از برداشت در نادرست . وجود درباره تصوراتمان در ما است ماده خصوصيات و ماهيت درباره داوري پيش اين

ماده آيا كه اين يا و است نداشته يا داشته وجود ماده كه اين به هرگز ايم كرده عادت ماده . واقعيتي و كرده نفي را داوري پيش اين جديد علم نكنيم فكر باشد، نمي بيش اي ذره تنها

. را بزرگ واقعيت اين تا كرد خواهيم سعي بعد صفحات در كند مي افشاء را مهم و آشكار. دهيم شرح است كرده اشاره آن به قرآن كه

الكتريكي عالئم دنياي

حواس طريق از داريم كنيم مي زندگي آن در كه دنيايي باره در ما كه را اطالعاتي تمام . كه آنچه مبناي بر شناسيم مي ما كه را دنيايي شود مي فرستاده ما به مان پنجگانه

و چشد مي زبانمان كشد، مي بو دماغمان كند، مي لمس دستانمان بيند، مي چشمهايمان “ ” . تواند مي بيرون دنياي كه كنيم نمي فكر اين به هرگز ما باشد مي شنود مي گوشهايمان

- حواس اين به فقط تولد بدو از كه آنجايي از حواسمان كه چه آن از غير به ديگري هرچيز . - باشد شناساند مي ما به هستيم وابسته

كرده، اشاره متفاوت كامال برداشتي به متفاوتي بسيار هاي زمينه در پيشرفته تحقيقات. است آورده بوجود كنيم مي درك كه دنيايي و حواسمان درباره را جدي شبهه و

“ گرفته ” شكل ما مغز در كه بيرون دنياي نظريه كه است اين نگرش اين شروع نقطه . قرمزي آيد مي بوجود مغزمان در در كه است الكتريكي عالئم پاسخ علت به تنها است

مي دارا كه ديگري چيز هر و تان خانواده پدر، مادر، اين، بر عالوه و چوب سختي سيب، : شده تشكيل الكتريكي عالئم بوسيله تنها كتاب اين خطوط و شغلتان خانه، مثل باشيد؛

اند. ( فستر موضوع( Frederic Vester فردريك اين به علم كه كند مي اشاره نكته اين به: است يافته دست

” كه اين كردن مطرح با دانشمندان برخي است اظهارات تصويري هر انسان كه “ بنظر نيست بيش اي سايه جهان و بوده انداز غلط و موقتي كند، مي تجربه كه را چيزي

. است شده ثابت ما عصر در علم سوي از كه رسد 63مي( بركلي گئورگ مشهور، شرح( George Berkeleyفيلسوف به موضوع اين خصوص در

: است كرده نظر اضهار ذيلاين و داريم باور كنيم مي لمس و ديده را آنها كه اين خاطر به فقط را اشياء وجود ما . هاي ايده فقط ما ادراك وجود، اين با شوند مي منعكس ادراكمان طريق از ما به اشياء

. ها ايده جز به چيزي كنيم مي جذب ادراكمان با كه را اشيايي اينرو از هستند ما ذهن .... از باشند مي ما ذهن زائده بلكه ندارند وجود كجا هيچ در لزوما ها ايده اين و نيستند

خواهد معني بدين مسئله اين نتيجتا دارد وجود ذهنمان در تنها موارد اين همه كه آنجاييكه وجود بود اشياء، و جهان كنيم مي تصور كه خوريم مي را حقه اين گول ما

دارند ذهنمان در ذهن. خارجي از بيرون خارجي وجود مجاور اشياي از يك هيچ بنابراين 64ندارند.

گسترده با را ما كه را، بينايي حس دهيد اجازه كنيم روشن را موضوع اين كه اين براي. كنيم بررسي كند مي آشنا بيرون دنياي درباره اطالعات ترين

ميچشيم؟ و ميشنويم بينيم، مي چگونه ) ( . چشم سمت به شيء از فوتونها نور هاي دسته گيرد مي صورت تدريج به ديدن عمل

به و شده شكسته نور هاي دسته كه جايي چشم، جلوي در واقع عدسي از و كرده حركت . اينجا در كنند مي حركت افتند، مي چشم پشت در شبكيه روي بر پايين و باال سمت

Page 68: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

هاي نقطه به عصبي هاي ياخته توسط كه شده تبديل الكتريكي عالئم به نور برخورد . عالئم كند مي پيدا انتقال شوند، مي ناميده مغز پشت در بينايي مركز كه كوچكي

. شود مي مشاهده مغز مركز در تصوير شكل به مراحل، از اي مجموعه از پس الكتريكيمغز، عقبي قسمت در واقع كوچك اي نقطه در حقيقت در ديدن تاريك عمل تاريك كه

افتد مي اتفاق باشد، تهيمي نور از كامال و . است . وقتي كنيم بررسي را چشمگير قابل غير و معمولي ظاهر به فرآيند اين دهيد اجازه حال

“ پس ” و رسند مي چشمان به كه را هايي تكانه تاثيرات واقع در ، بينيم مي گوييم مي كه . عبارت به بينيم مي مي‌شوند، استنتاج و تبديل الكتريكي عالئم به مغزمان در كه آن از

“ ديگر، ” مغزمان در را الكتريكي عالئم واقع در ، بينيم مي گوييم مي وقتي . كنيم مي مشاهده

تنها كه گيرد مي شكل بينايي مركز در بينيم، مي زندگيمان در ما كه را تصاويري تمام . بي مناظر يا و خوانيد مي كه را كتابي كند مي اشغال را مغز از مكعب سانتيمتر چند حدود

. نكته گيرد مي جاي كوچك فضاي اين در بينيد مي افق به نگاه هنگام كه را حصري و حداز مغز شد، داده توضيح پيشتر كه همانطور كه، است اين داشت نظر در بايد كه ديگري

. . ندارد نور خود با تماسي گونه هيچ مغز است مطلق تاريكي آن درون باشد؛ مي تهي نور . درجلوي كنيم فرض دهيد اجازه دهيم توضيح مثال يك با را جالب حالت اين توانيم مي ما

. را آن و نشسته ساعتها شمع اين روبروي توانيم مي ما است گرفته قرار روشني شمع مانور. با مستقيمي تماس گونه هيچ هرگز مغزمان مدت، اين طول در همه، اين با ببينيم

. تاريك كامال مغزما درون در كنيم، مي نگاه شمع نور به كه هنگامي حتي ندارد شمع اصلي . . كنيم مي مشاهده تاريكمان مغز در را رنگي و درخشان دنياي ما باشد مي

( . . گرگوري ال را( R.L.Gregoryار آن كه چيزي ديدن، آساي معجزه ويژگيهاي دربارهمي توضيح ذيل شرح به دانيم، مي مسلم

دهد: مشكالت كه كنيم درك باالتر تصوري با شود مي باعث كه هستيم آشنا چنان ديدن، با ما

. . ما و دهد مي اي ريخته بهم پايين و باال تصاوير ما به چشم كنيد دقت ولي هستند حل قابل . شبكيه در سازي شبيه هاي نمونه از بينيم مي اطراف محيط در را جداگانه جامد اشياي

و ببينيم را اجسام توانيم مي كه نيست است معجزه از كمتر چيزي امر 65. اين . همگي بو و چشايي المسه، صوت، رود مي بكار ديگرمان حواس تمام در مشابه حالت

. شوند مي تعبير مغز در مربوطه مراكز در و شده منتقل الكتريكي عالئم شكل به مغز به . الله توسط را اصوات بيروني گوش كند مي عمل بينايي حس مانند به نيز شنوايي حس

. ارتعاشات مياني گوش كند مي هدايت مياني گوش به را آنها و كرده آوري جمع گوش . به را ارتعاشات داخلي گوش كند مي تقويت را آنها و داده انتقال داخلي گوش به را صوت

. شنيدن عمل چشم، مثل درست مي‌كند ترجمه رساند، مي مغز به كه ، الكتريكي عالئم . از بوده تهي نور از كه همانطور مغز گيرد مي صورت مغز در شنوايي مركز در سرانجام

. باشد؛ صدا و سر پر بيرون محيط قدر چه كه نيست مهم بنابراين باشد مي تهي نيز صوت . دارد وجود سكوت كامال مغز درون

. خصوص به امر اين شوند مي شناسايي مغز در اصوات ترين ظريف حتي وجود اين باشنوند مي جوي تداخل يا صدا و سر هيچ بدون را چيز همه كه سالمي اشخاص درباره . اركستر سمفونيهاي به باشد، مي تهي صوت از كه مغزتان، بوسيله شما مي‌باشد صادق

فركانسي دامنه در را اصوات تمام و شنيده شلوغ جمع در را اصوات همه و داده گوشمي تشخيص شود، مي شامل را جت هواپيماي غرش تا برگ خش خش از كه وسيعي،

لحظه. آن در حساس اي وسيله توسط مغزتان در را صوت ميزان اگر همه اين با دهيد . باشد مي حاكم آنجا در كاملي سكوت كه شد خواهد مشاهده كنند، گيري اندازه

. مانند چيزهايي از كه فراري مولكولهاي مي‌گيرد شكل مشابه حالتي در بو از ما دركناحيه در واقع حساس، موهاي در گيرنده دستگاههاي به شوند، مي متصاعد رز گل يا وانيل . كنش اين شوند مي گير در متاقبل كنش يك در و كرده برخورد بيني مخاطي غشاء بشره

مي داده تشخيص بو عنوان به و شده منتقل الكتريكي عالئم شكل به مغز در متفاوتادراك. از غير به چيزي ناخوشايند، چه و خوشايند چه كنيم، مي بو ما كه را چيزي هر شود

نمي شدند، تبديل الكتريكي عالئم به كه آن از پس متغير، مولكولهاي متقابل كنش از مغزدوست. كه را ديگري بوهاي يا دريا داريد، دوست كه را غذايي و عطر،گل بوي شما باشد

. رسند؛ نمي مغز به هرگز خود مولكولها كنيد مي احساس مغزتان در ايد نداشته يا داشته . به رسانند مي مغزتان به را الكتريكي عالئم راحتي به كه صدا، و تصوير مانند به درست

Page 69: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

اجسام به مربوط ايد كرده فرض حال به تا تولد زمان از كه را بوهايي تمام ديگر بياناحساس تان حسي اندامهاي طريق از و بوده الكتريكي عالئم فقط كه باشد مي بيروني

. است شدهانسان زبان جلويي قسمت در شيميايي گيرنده حواس از مختلف نوع چهار متشابها

: . ترش شيرين، شور، شوند مي مزه نوع چهار به مربوط حسي دستگاهاي اين دارد وجود . هاي فرآينده زنجيره طريق از شيميايي عالئم به را ادراك اين ما چشايي حواس تلخ و

. و تجزيه مغز توسط عالئم اين كند مي منتقل مغز به را آنها و داده تشخيص شيميايي. شود مي دوست تحليل كه اي ميوه يا شكالت تكه يك خوردن هنگام شما كه را اي مزه

. نمي هرگز شما است مغز توسط الكتريكي عالئم تحليل و تجزيه نتيجه چشيد، مي داريدخود مزه يا و كرده احساس را بو ببينيد، توانيد نمي كنيد، پيدا دست بيروني اشياي به توانيد . قطع شوند مي منتقل مغز به كه چشايي اعصاب اگر مثال، عنوان به بچشيد را شكالتبطور را خود چشايي حس رسد؛ نمي مغزتان به خوريد مي كه را چيزهايي مزه شوند،

. داد خواهيد دست از كامل : آن كه باشيم مطمئن توانيم نمي هرگز ما خوريم مي بر ديگري مطلب به نكته، اين درمي را غذا همان كه ديگري شخص با چشيم مي را غذايي وقتي كنيم، مي تجربه كه را چه

يكسان شنود، مي ديگري كه صدايي همان با شنويم مي كه را صدايي كه اين يا و چشد،بارنت. ) لينكولن : Lincoln Barnettاست شخص ( كه بفهمد تواند نمي كسي هيچ گويد مي

حرف كه اين يا و داده تشخيص را قرمز رنگ چگونه در Cديگر چگونه، مشابه حالتي در را. كند مي درك خودش، با 66مقايسه

. تمام كنيم، مي لمس را شيئي كه هنگامي نيست متفاوت ديگران با ما المسه حسحس طريق از اشياء و دهيم تشخيص را بيرون دنياي تا كنند مي كمك ما به اطالعات

. . بر گيرد مي شكل ما مغز در المسه احساس شوند مي منتقل مغز به پوست روي عصبييا انگشتان نوك به فهيم مي آن در را المسه حس كه را مكاني كلي، عقيده خالف

. مغز تفسير علت به باشد مي مغزمان در المسه حس مركز بلكه ندارد، ربطي پوستمانمثل كنيم؛ مي درك متفاوتي بطور را اشياء آن اشياء، از ناشي الكتريكي هاي محركه از

. را شيئي تا كنند مي كمك ما به كه جزئياتي تمام باشند مي نرم يا گرم سفت، كه آنهايي . دو تفكرات موضوع، اين گرفتن نظر در با باشند مي محركه اين طريق از دهيم تشخيص

( . راسل بي مشهور، . )B. Russelفيلسوف اشتاين( ويتگن ال شرح ( L.Wittgensteinو به: باشد مي زير

است آمده بوجود چگونه كه اين و نه يا دارد وجود واقعا ليمو يك كه اين مثال، عنوان به . كه است شده تشكيل اي مزه از فقط ليمو داد قرار سؤال و تحقيق مورد توان نمي را

ويژگيها اين تنها و چشم توسط شكل و رنگ بيني، توسط بو شود؛ مي حس زبان توسط . دنياي كه نيست قادر هرگز علم پرداخت آن ارزيابي و بررسي به شود مي كه است

. بشناسد را 67واقعي . اي مجموعه ما اطراف اشياء تمام برسيم واقعي دنياي به كه است ممكن غير ما براي

. و بينايي مركز در اطالعات پردازش با است المسه و شنيدن ديدن، قبيل از ادراك اززندگي، دوران طول در ما، مغز ديگر، حسي “ مراكز خارج ” در كه اي ماده اصل با

باشد مي درون موجود در كه اجسامي بدل ترجيحا بلكه شود، نمي مواجهشناسند مي ما به را آن گيرند مي شكل كردن. مغزمان فرض با كه است اينجا در

. شويم مي اشتباه دچار هستند ما بيرون دنياي واقعي نمايانگر بدلها اين كه اين

“ ما” مغز درون در بيرون دنياي. رسيم مي ذيل گيري نتيجه به شد صحبت اش باره در تاكنون كه واقعي مسائل لحاظ از

“ ” “ برد ” جهان يا ماده عنوان به و شنويم مي كنيم، مي لمس بينيم، مي كه را چه آن هر . باشد مي مرتبط مغزمان به كه است الكتريكي عالئم فقط كنيم، مي اشت

در را آن مزه بلكه شود نمي مواجه ميوه واقعي مزه با خورد مي را اي ميوه كه كسي “ ” . حقيقت در است شده تلقي شخص در ميوه عنوان به كه شيئي كند مي درك خود مغز . عصبهاي اگر شوند مي تشكيل مغز در ميوه بافت و بو مزه، اندازه، الكتريكي تاثيرات از

. شود مي محو ناگهان ميوه تصوير شوند، سفت ناگهان كنند مي حركت مغز به كه بينايي . به كند مي قطع را بويايي حس كامال مغز تا بيني يابهاي حس از عصب در ارتباط قطع

. نمي‌باشد الكتريكي عالئم از مغز برداشت جز به چيزي هيچ ميوه ساده، بيان

Page 70: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

شود، گرفته نظر در بايستي مي كه ديگري مسافت نكته . حس به مسافت، است : مغز در كه باشد مي فضا از احساسي فقط كتاب، اين و شما بين مسافت مثال عنوان

. به همچنين رسند مي نظر به دور نيز شخص ديدگاه از كه اشيائي است گرفته شكل شما . مي نگاه آسمان در را ها ستاره كه شخصي مثال، عنوان به باشد مي مغز تشخيص علت

” . كه را چه آن همه، اين با دارند فاصله او از نوري سال ميليونها آنها كه كند مي فكر كند . “ خطوط اين شما كه هنگامي هستند او بينايي مركز در ها، ستاره همان واقع در بيند مي

در اتاق بالعكس بلكه نيستيد، مي‌كنيد فرض كه اتاقي داخل واقع در شما خوانيد، مي را . . هستيد اتاق درون در كه كنيد مي فكر بدنتان ديدن با شما است شما البتهدرون

مغزتان در كه است تصوري نيز شما بدن كه باشيد داشته خاطر به بايستي . است آمده پديد

: . كنيد مي فكر كه وقتي مثال عنوان به است صادق شما ديگر ادراك براي حالت همينمي تجربه خود مغز در را صدا اين حقيقت در شنويد، مي بغلي اتاق در را تلويزيون صدايواقع. تلويزيون از صدا يا و داشته وجود كنارتان در اتاقي كه كنيد ثابت توانيد نمي شما كنيد

. شنيدن يا و آمده متري چند از كنيد مي فكر كه صدايي مي‌رسد شما به اتاق آن درمربع سانتيمتر چند كه شنوايي، مركز در كند، مي صحبت شما كنار در كه شخصي گفتگوي

: . قبيل از مفهومي ادراك، مركز از نظر صرف گيرد مي صورت كرده، اشغال را مغزتان در . يا و چپ راست، از صوت كه است معني بدان اين ندارد وجود عقب يا جلو چپ، راست،

آيد؛ نمي شما سمت به هوا طريق . از ندارد وجود بيايد صوت كه اين براي جهتيزياد مسافتي از آنها از يك هيچ هستند؛ شكل همين به نيز كنيد مي احساس كه را بوهايي . تان بويايي حس مركز در كه تاثيراتي پايان كه كنيد مي تصور شما رسند نمي شما به

. رز گل تصوير كه همانطور همه، اين با باشد مي بيرون دنياي عناصر بوي گيرد، مي شكلگيرد؛ مي صورت تان بويائي مركز در نيز رز گل بوي گيرد، مي شكل تان بينائي مركز در

. ندارد وجود خارج دنياي در آن به مربوط بوي يا رز گل عنوان به چيز هيچ “ عالئم ” از اي مجموعه فقط شود، مي معرفي ما به ادراكمان توسط كه خارج دنياي

. پردازش را عالئم اين زندگيمان طول در مغز كند مي خطور ما مغز به كه است الكتريكيدر ” موجود چيزهاي واقعي هاي گونه اينها كنيم فرض كه اين تشخيص بدون ما و كند مي

. “ از مواد خود به توانيم نمي هرگز چونكه دهيم مي تشخيص را آنها هستند، خارج دنياي. كنيم مي خطا باشيم، داشته دسترسي حواسمان طريق

به كه پردازد مي عالئمي معني دادن نسبت و تفسير به دوباره ما مغز اين، بر عالوه. . “ كنيم” بررسي را شنوايي حس دهيد اجازه مثال، عنوان به رسد مي خارج دنياي نظرمان

. “ ” كه معني اين به كند مي تبديل سمفوني به بيرون دنياي از را صوتي امواج ما مغز . وقتي مشابه حالت در آيد مي بوجود مغزمان توسط كه باشد مي دركي نيز موسيقي

فقط رسد مي چشمانمان به كه چه آن بينيم، مي را الكتريكي رنگها طول عالئممتفاوت . موجهاي . كند مي تبديل رنگها به را عالئم اين دوباره ما مغز رنگي است هيچ

“ ندارد ” وجود خارج دنياي .در سبز. درختان يا و آبي آسمان نه و است قرمز سيب نه . است چنين ما تصور كه چون باشند مي شكلي اين خاطر اين به “ ”آنها خارج دنياي

دارد كنندگانشبستگي برداشت به . كامال . را آبي مردم برخي شود مي رنگي كور باعث چشم شبكيه در نقص ترين جزئي حتي . كه اين بينند مي خاكستري هاي مايه رنگ را رنگها همه برخي و آبي را قرمز برخي سبز،

. باشد نمي مهم خير يا باشد رنگي نهايت بي شيءبركلي ) برجسته، :Berkeleyمتفكر كند( مي اشاره موضوع اين به نيز

كه بود اين بر عقيده ابتدا بوها در “ رنگها، چنين ” متعاقبا ولي دارند وجود واقعا غيره وكه شد معلوم و شد رد به نظرياتي بسته فقط دارند آنها وجود 68. حواسمان

وجود خودشان كه نيست خاطر اين به بينيم مي رنگي كه را اشيائي كه اين گيري نتيجه . كه است اين ترجيحا ماده حقيقت دارند خارج در اي وابسته غير ويژگيهايي مادي همه

“ بيرون ” دنياي درون در نه و هستند ما درون در داديم، نسبت اشياء به ما .كه “ ماند؟ ” مي باقي خارج دنياي در چيزي چه پس

“ است؟ ” ناپذير اجتناب خارج دنياي وجود آيا

“ با ” ارتباط در ادراك دنياي و خارج دنياي درباره كردن صحبت به مداوم طور به تاكنون . ما كه آنجايي از وجود اين با پرداختيم گرفت، مي شكل ما مغز در كه ديديم، مي چه آن

Page 71: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

“ ” توانيم مي چگونه باشيم، داشته دسترسي خارج دنياي به توانيم نمي واقعيت در هرگزدارد؟ وجود واقعا دنيايي چنين كه شويم مطمئن

. از اي مجموعه شامل تنها شيئي هر كه جايي آن از شويم مطمئن توانيم نمي حقيقت دركه بگوييم است تر صحيح دارند، وجود ذهن در تنها ادراك اين و باشد مي تنهاادراك

است ادراك دنياي دارد وجود جهان در كه شناسيم،. دنيايي مي ما كه را دنيايي تنها : است؛يعني شده آشكار و ضبط طرح، كه دنيايي دارد وجود ذهنمان در كه است دنيايي

. توانيم مي كه است دنيايي تنها اين است آمده بوجود ذهنمان در كه دنيايي خالصه، بطور . شويم مطمئن آن از

ارتباطات كنيم، مي مشاهده ذهنمان در كه را ادراكي كه كنيم ثابت توانيم نمي هرگز ما . “ ” . باشند آمده مصنوعي منبعي از اند توانسته مي احتماال ادراكها آن دارد جسماني

“ ” . سرتاسر مادي دنياي است قادر مصنوعي محركي دارد وجود امر اين مشاهده امكان . را پيشرفته خيلي اي وسيله دهيد اجازه مثال، عنوان به بياورد بوجود ذهنمان در را خيالي

. تمام دهيد اجازه ابتدا كند ضبط تواند مي را الكتريكي سيگنالهاي تمام كه بگيريم نظر در ) آنها ) انتقال طريق از دستگاه اين اجسام تصوير شامل تنظيم به مربوط كه را اطالعاتي

. توانسته مي مغز كه كنيم فرض بياييد دوم درجه در دهيم انتقال است، الكتريكي عالئم به . عنوان به كه الكترودهايي با مغز به را ضبط دستگاه انجام سر بماند زنده بدن از خارج

. فرستيدم مي مغز به را شده ضبط قبل از اطالعات و كرده متصل كنند مي عمل اعصاب . به كنيد مي تجربه آمده بوجود مصنوعي فضاي اين در را زندگيتان شما حالت، اين در

: مي حركت داريد اتوبان در زيادي سرعت با كه كنيد باور توانيد مي براحتي مثال عنوان . اين. ايد نشده تشكيل مغزتان جز به چيز هيچ از كه شويد متوجه ندارد امكان هرگز كنيد

واقعي وجود است، الزم مغزتان در دنيا گيري شكل براي كه چه آن كه است علت بدان . از مصنوعي منبعي از محركها اين كه اين باشد مي آن محرك ترجيحا بلكه باشد نمي دنيا

. دارد امكان كامال بيايد وجود به صوت ضبط قبيلراسل ) برتراند مشهور فيلسوف رابطه اين :Bertrand Russelدر نويسد ( مي

خوردگي هم به طريق از المسه حس دهيم، مي فشار انگشتانمان با را ميز وقتيپروتونهاي و الكترونها مجاورت با مدرن، فيزيك طبق انگشتان، نوك پروتونهاي و الكترونها

. گيرد مي صورت ميز به درون انگشتان نوك در مشابه خوردگي هم به اگرحواس داراي نيز ميز نبود عالرغم بايستي مي آمد، مي پديد ديگر اشكال

69بوديم. هيچ كه آن بدون بخوريم فريب شده باور ادراك از كه است راحت خيلي ما براي واقع در

- . را حوادث كه جايي در رؤ‌ياهايمان در را احساس اين اغلب ما باشد واقعي مربوطه ماده . - گونه هيچ داريم رسند مي نظر به واقعي كامال كه جاهايي و اشياء‌ مردم، كنيم؛ مي تجربه

“ ” مي تجربه ذهن در آنها دوي هر ندارد؛ وجود واقعي دنياي و رؤيا بين اساسي تفاوتشوند.

است؟ بيننده كسي چهدر ما كه را دنيايي كه ندارد وجود شكي هيچ شد، مي مربوط ما به تاكنون كه آنجايي از

. “ در ” همه، اين با است شده درك ما ذهن در ناميم مي خارج دنياي و هستيم ساكن آن . ذاتا شناسيم مي كه را فيزيكي اتفاقات تمام اگر شود مي مطرح مهمي اوليه سؤال اينجامثل فيزيكي دنياي از بخشي ما مغز كه آنجايي از طور؟ چه مغزمان درباره باشند، ادراكمثل درست بايستي مي نيز آن دهد، مي تشكيل را ديگر شيئي گونه هر يا پاهايمان بازوها،

. باشد ادراك ديگر اشياء همه . ذهنمان در رؤيا كه كنيد فرض كند مي روشن بيشتر را موضوع اين رؤياها درباره مثالي

. چشم خيالي، بازوي خيالي، بدن يك ما رؤيا در باشد مي شد گفته كنون تا چه آن با مطابق“ ” . بيني؟ مي داري را كجا بپرسند ما از رؤياهايمان طول در اگر داريم خيالي مغز و خيالي

.“ ندارد ” وجود ذهني هيچ حقيقت در وجود، اين با مي‌كنم نگاه ذهنم به داد خواهيم جواب . خيالي ذهن تصاوير، بيننده دارد وجود خيالي ذهن و سر بلكه كنيم صحبت اش درباره كه

. “ ” “ است ” آن از برتر خيلي كه است چيزي بلكه باشد نمي رؤيا درحقيقي زندگي كه چه آن ظاهر و رؤيا ظاهر بين فيزيكي تفاوت گونه هيچ كه دانيم مي ما . زندگي شود، مي سؤال زمينه اين درباره ما از كه هنگامي بنابراين ندارد وجود ناميم مي

“ بي ” جواب مانند به آن و كنيم مي فرض بيني مي داري را كجا سؤال برفراز را واقعي

Page 72: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. “ در‌ك ” و بيند مي كه موجودي شرايط دو هر در بود خواهد باال مثال در ذهنم در معناي . نيست باشد، مي گوشت اي تكه فقط كه مغز، كند مي

ليپيد بجز آن در چيزي هيچ كه شويم مي متوجه پردازيم مي مغز تحليل و تجزيه به وقتي . اين به اين باشد نمي است، موجود نيز بدن ديگر دستگاههاي در كه پروتئين، مولكولهاي و

“ مشاهده ” براي چيز هيچ ناميم مي مغز را آن كه گوشت، اي تكه درون كه است معني . “ كند ” ايجاد ناميم مي خودم كه را موجودي يا آگاهي خود تا ندارد وجود تصاوير

. . پردازند مي مغز در تصاوير ادراك با ارتباط در مردم كه اشتباهاتي به گئورگي ال اركه : كند مي اشاره

چشمها گويند مي شود، برطرف بايستي مي كه، دارد وجود خوردگي فريب نوعي . ديدن جهت دروني چشم نوعي به نياز مغز در عكس، آورند مي بوجود مغز در را تصاوير ... پايان بي برگشتي در را غيره و آن تصوير تا دارد ديگري چشم به نياز امر اين ولي دارد،

. . است محال اين كند مشاهده تصاوير و چشمها 70ازدر ندارند، اعتقاد ماده جز به چيز هيچ به كه ، را گرايان ماده كه است مهمي نكته اين “ ” : را چه آن تا است وابسته چيزي چه به بيند، مي كه دروني چشم كه گذارد مي حيرت

دهد؟ مي نشان العمل عكس و داده تشخيص بيند ميپريبرام ) و( Karl Pribramكارل علم دنياي در كسي، چه كه مهم سؤال اين به همچنين

: كرد تكيه است بيننده فلسفه، ” “ انسان ” در كوچك انسان ، دستگاه در روح وجود درباره يونان زمان از فيلسوفان

. بودند“ زده حدسياتي غيره و “ كوچك ” مي‌شود استفاده مغز از كه من ماهيتداند؟ مي را حقيقي دانش كسي چه فرانسيس كجاست؟ سن كه همانطور يا و

.“ ” : بينيم مي كه است چيزي آن هستيم، جستجويش به كه را چه آن گفت يكبار آسيسي71

خالصه : بطور و هستيد آن در كه اتاقي شما، دست در كتاب كنيد فكر موضوع اين به حال . اين كه هستند اتمها اين آيا شود مي ديده مغزتان درون در شما جلوي در تصاوير تمام

در دارند را ويژگي اين اتمها برخي چرا وكر؟ كور ناخودآگاه اتمهاي بينند؟ مي را تصاويرشدن، خوشحال آوردن، بخاطر فهميدن، كردن، فكر عمل آيا ندارند؟ ديگر برخي كه حالي

شده تشكيل اتمها اين بين الكتروشيميايي، العملهاي عكس از ديگر چيز هر و شدن غمگيناست؟

جستجوي براي حسي هيچ كه شويم مي متوجه كنيم مي فكر سؤال اين به كه هنگامي . مي احساس و شنود مي بيند، مي كه موجودي كه است واضح ندارد وجود اتمها در اراده

“ ” . نه و است ماده نه و است زنده موجود اين باشد مي مادي مافوق موجودي كند . بدنمان، نماي از استفاده با خود، روي پيش ادراك به وابسته موجود اين ماده از تصويري

مي‌باشد. “ است ” روح موجود . اين

“ ديده ” روح توسط كه است رؤيايي ناميم، مي مادي دنياي را آن كه را ادراكي مجموعه : . ،كه بينيم مي رؤياهايمان در كه مادي دنياي و داريم كه اندامهايي مانند درست شود ميهيچ نيز باشيم مي دارا كه را عضوهايي و آورديم در تصرف به كه را جهاني ندارند، واقعيت

. ندارد مادي واقعيتي گونه . مي تشكيل شود مي ديده روح توسط كه اداركي از فقط ماده است روح اصلي موجود

خاطر. به كدام هر خوانند، مي را خطوط اين و نويسند مي كه باهوشي انسانهاي شودبلكه مي‌گيرد، صورت كه نيست آنها بين شيميايي واكنشات و مولكولها و اتمها از اي توده

. “ مي‌دهد ” انجام را كار اين كه است روح اين

واقعيمطلق موجود . به ما كه را چيزي اگر كند مي رو در رو مهمي خيلي سؤال با را ما واقعيتها اين تمام

پس داريم قبول شود، مي ديده روحمان توسط كه ادراكي از فقط كه مادي، دنياي عنوانباشد؟ مي چه ادراك اين منشاء

: خود وجود ماده بگيريم نظر در را زير مطلب بايستي مي سؤال اين به جواب در” . چيزي ماده نتيجه در باشد، مي ادراك ماده كه آنجايي از ندارد خود بوسيله را فرماني

. و“ باشد شده ايجاد ديگري نيروي طريق از بايستي مي ماده كه اين يعني است مصنوعي . بايد آفرينش اين آن بر عالوه باشد شده خلق بايست مي ماده كه است معني بدين اين . ماده كه را چه آن آنگاه باشد نداشته وجود دائمي و مدام آفرينش اگر باشد داشته ادامه

Page 73: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. كه باشد تلويزيوني دستگاه به شبيه است ممكن اين رود مي بين از و شده محو ناميم مي . بنابراين، دهد نمايش دهد، مي ادامه خود پخش به سيگنال كه مدتي تا آن روي بر تصوير

كه ديگري چيزهاي تمام و مردم گياهان، ها، ستاره اين ديدن به وادار را ما روح كسي چهكند؟ مي بينيم مي

بر در را ادراك مجموع كه را، مادي جهان تمام كه دارد وجود خالقي كه است واضح كامال . خالق كه جايي آن از دهد مي ادامه وقفه بدون آفرينشش به و است كرده خلق گيرد، مي

. دارد ابدي توانايي و قدرت يقينا كند مي ارائه را مهمي آفرينش چنين . كتاب؛ اين طريق از و كرده آشكار را كتابي او كند مي معرفي ما به را خود خالق اين

. است كرده توصيف را ما وجود علت و جهان خود، . است قرآن كتابش اسم و باشد مي خداوند خالق اين

آفريدن بوسيله فقط شان وجود و نبوده پايدار جهان يعني، آسمان، و زمين كه واقعيتياي آيه در همگي شد، خواهند محو يابد خاتمه آفرينش كه روزي و مي‌باشد خدا توسط آنها

: است شده ذكر ذيل شرح به قرآن ازنهد زوال روبه اگر و دارد مي نگاه شوند نابود كه اين از را زمين و آسمانها خدا محققا

. است آمرزنده و بار برد بسيار خدا كه داشت نتواند محفوظ را آنها هيچكس او از گذشته : آيه) الفاطر، (41سوره

از و ندارند خداوند از واقعي فهم هيچ مردم برخي كرديم اشاره ابتدا در كه همانطوردر و دارد حضور آسمانها در واقع جايي در موجودي عنوان به خدا كه كنند مي فكر اينرو . مي كه اي انديشه در واقع در منطق اين اساس كند نمي مداخله دنيوي مسائل به واقع

“ دوري ” مكان در مادي دنياي اين از بيرون خدا و است ماده از اي مجموعه جهان گويد . به محدود خدا به اعتقاد ساختگي، مذاهب برخي در است شده گزاري بنيان دارد، قرار

. باشد مي فكر طرز اينتنها و شده تشكيل حواس از فقط ماده كرديم مالحظه تاكنون كه همانطور وجود اين با

. كه است معني اين به اين است خداوند واقعي مطلق دارد؛ موجود وجود خدا فقطباشند مي موجودات سايه او از غير به چيز خدا. همه كه است ممكن غير نتيجه در

. كنيم تصور ماده اين مجموعه كل از بيرون در مجزا موجودي عنوان به ”را يقينا خداوند “ است كرده احاطه را چيز همه و است جا همه شرح. در به قرآن در واقعيت اين

: است شده توصيف زير . فرا خواب كسالت را او هرگز است پاينده و زنده نيست خدائي او جز كه است يكتا خدا

. كه است زمين در آنچه و آسمانها در آنچه مالك اوست رود بخواب كه رسد چه تا نگيرداو ازلي علم او، اجازه به مگر برخيزد شفاعت به او پيشگاه در كه است جرأت را اين

. خواهد او آنچه به مگر كرد نتواند احاطه و علم مرتبه هيچ به خلق و است قلمرومحيطبي و آسان او بر آسمان و زمين نگهباني و فراتر زمينها و آسمانها علمشاز

: زحمتاست ( . ) آيه ) البقره، سوره است عظمت با تواناي و بزرگوار اناي د او (255چهديگري آيه در كه دارد احاطه اطرافمان در چيز هر بر و نيست فضا به محدود خداوند

: است شده بياناست خدا ملك دو هر مغرب و روي مشرق خدا سوي به كنيد طرفروي پسبهر

ايد .آورده اويند فرمانبردار همه و اوست ملك است زمين و آسمانها در چه هر بلكه : آيه) البقره، (115سوره

مي مشاهده را بينندگان همه او آنكه حال و ننمايد درك چشمي هيچ را او: كند ( . آيه العنام، سوره است آگاه عالم خلق چيز همه به و نامرئي و لطيف او (103و

بر خدا بلكه كنيم درك چشممان با را خدا وجود توانيم نمي ما كه است معني بدان اين . : را اي كلمه هيچ توانيم نمي ما دارد احاطه ها انديشه و نگاهها درون، بيرون، چيز همه

. بكشيم نفس حتي كه اين يا و گفته او آگاهي بدونبه موجود نزديكترين كنيم، مي نگاه زندگيميان طول در حسي ادراك اين به كه هنگامي

. واقعيت اين در قرآن از زير آيه سر است خدا خود بلكه نمي‌باشد حواس اين از يك هيچ ما ” : آگاهيم كامال او نفس وساوس از و كرديم خلق را انسان ما است شده رگ نهفته از كه

يكتريم نزد او به : گردن آيه“ ) ق، كند (. 16سوره مي فكر بدنش به شخصي كه هنگامي . “ مغزش ” او اگر بفهمد را مهم واقعيت اين تواند نمي است شده ساخته ماده از فقط كه

“ ” است، بيرون دارد قبول كه را جايي سپس بداند، خود به متعلق سانتيمتر 30-20را . و ندارد وجود ماده قبيل از چيزي هيچ بفهمد كه وقتي وجود اين با باشد مي او از دورتر

نزديكي يا دوري گيرند، مي شكل درون و بيرون مانند خياالتي و تصور از هرچيزي كه اين

Page 74: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. دهند مي دست از را خود ” معناي بي او به و است گرفته بر در را او خداوند . “ است نزديك نهايت

انسانها ” به او كه است كرده آگاه آيه اين با را انسان نزديك خداوند نهايت .بي است“ كه” بدانند بپرسند تو از من بندگان به چون )من بود( خواهم نزديك )آنها سوره“

: آيه : ” 186البقره، گفتيم(. تو به باشد مي واقعيت همان به مربوط ديگر به آيه البته خدا “. محيطاست : مردم آيه) االسراء، (60سوره

. است گمراه باشد مي خودش او به موجود نزديكترين كه اين به كردن فكر در انسان . اين در نكته اين به را ما نظر او باشد مي خودمان از نزديكتر ما به حتي حقيقت در خداوند

” وقت شما و رسد گلو به جانشان كه هنگامي بود خواهد چگونه پس كند مي جلب آيهو مينگريد را او و حاضريد مرده آن بالين بر نزديكتريم مرگ شما از او به شما ما ليكن

: ( “. آيه الواقعه، سوره نداريد بصيرت و (85-83معرفتاست ناآگاه العاده خارق واقعيت اين از انسان شد گفته آيه اين در ما به كه همانطور

. بينند نمي خود چشمان با را آن آنها زيراغير باشد، مي هستي از اي سايه بلكه نيست چيز هيچ كه انسان، براي ديگر طرف از

” . آيه باشد نياز بي خدا از و داشته قدرتي است را ممكن همه سازيد مي چه آن شما! است آفريده :خدا الصفات،آيه“ ) مي( 96سوره تجربه كه را چيزي هر كه دهد مي نشان

” . است شده بيان آيه اين در واقعيت اين قرآن در باشد مي خدا مراقبت تحت چونكنيمافكند خدا بلكه تو نه افكندي تيري : تو آيه“ ) االنفال، تاكيد( 17سوره كه اين به نظر

باشد مي موجود يك سايه انسان كه جايي آن از نيست، جدا خدا از عملي هيچ است شده . احساس سايه موجود اين به خداوند وجود اين با دهد نمي انجام را پرتاب عمل خودش

. . اعمالي شخصي اگر دهد مي انجام را اعمال تمام خدا حقيقت در است داده باوري خود . زند مي گول را خودش مسلما بداند خود به وابسته كه دهد انجام را

. ممكن و كند تصديق را حقيقت اين نخواهد كه است ممكن انسان است واقعيت اين . انكار البته كند نمي عوض را چيزي اين ولي بداند؛ خدا از جدا موجودي را خود است

. مي‌باشد خدا اراده و خواست در باز او، ناعاقالنه

است خيالي ذاتا هستيد، دارا كه را چيزي هر ” كه است منطقي و علمي واقعيت يك اين است، معلوم واضح طور به همانطوركه

“ كه بوده تصورات از اي مجموعه خارج دنياي و نداشته مادي حقيقت گونه هيچ خارج دنياي . حساب به معموال انسان وجود اين با شود مي داده خدا بوسيله روحمان به دائم طور به

. “ آورد ” حساب به خارج دنياي مفهوم در را چيزي هر خواهد نمي يا و آورد نمي . اثاث، خانه، كه شد خواهيد متوجه شما كنيد فكر آشكار و صادقانه موضوع اين درباره

- ها،- بچه همسر، كمد، بانكي، حساب جواهرات، اداره، شده وارد اخيرا كه ماشينكه خيالي خارجي، دنياي اين در واقع در هستيد آن صاحب كه ديگري چيز هر و همكاران . مي بينيد، مي كه را چيزي هر است شده گنجانيده شده داده شما به خارجيش وجود “ مي ” خيالي دنياي از جزئي كه تان گانه پنج حس با خالصه، بطور كشيد، مي بو يا شنويد : مي آن روي بر كه صندلي سفتي محبوبتان، خواننده صداي مثل كنيد؛ مي درك باشد

با گلي كند، مي گرم را شما كه ي خورشيد داريد، دوست را بويش كه عطري نشينيد،با آب روي بر كه اي مسابقه قايق كند، مي پرواز پنجره جلوي در كه اي پرنده زيبا، رنگهاي

مي استفاده آن از شغلتان در كه كامپيوتري حاصلخيزتان، باغ كنيد، مي حركت سرعتدنيا در تكنولوژي ترين پيشرفته كه بااليي بسيار كيفيت با صوتي دستگاههاي يا و كنيد

دارد...انسان امتحان براي كه است تصاويري از اي مجموعه تنها دنيا زيرا است؛ حقيقت اين

. زندگي طول تمام در انسان است آمده بوجود . به عمد از ادراك اين ندارد واقعيتي هيچ كه شود مي آزموده ادراكي با همراه محدودش

: . است شده اشاره قرآن در حقيقت اين به شده‌اند ارائه جذاب و خوشايند شكلزر هميانهاي و فرزندان و زنها به ميل از عبارت كه نفساني شهوات حب آرايش در مردم

و زيبا نظر در است، امالك و مزارع و پايان چهار و نيكو و نشاندار اسبهاي و سيم و) بازگشت ) منزل همان خداست نزد و دنياست زندگاني متاع همه اينها ليكن است دلفريب

: ( . آيه عمران، آل سوره باشد (14ميدالر، نقره، و طال گنجينه توده ثروت، امالك، طمع خاطر به را خود مذهب مردم اكثرمدل آخرين ماشينهاي لباس، از پر كمدهاي اعتباري، كارتهاي بانكي، حسابهاي جواهرات،

Page 75: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

دور مي‌كنند آن كسب بر سعي يا و بوده دارا يا كه رفاهي اشكال تمام خالصه طور به و . كرده فراموش را آخرت جهان كه حالي در كنند مي فكر دنيا اين به فقط آنها ريزند مي

“ ” . دعا از و خورده فريب دنيا اين در زندگي كننده اغوا و فريب ظاهر چهره از آنها اندمي باز مي‌كند سعادتمند آخرت جهان به را آنها كه عبادتي و تهيدستان به صدقه كردن،

” “ ” آرمانهايي. من ، دهم انجام بايد كه دارم كارهايي من گويند مي عوض در آنها مانند ” “ ” “ ” مي“ كه دارم كارهايي من ، ندارم كافي وقت من ، دارم مسئوليتهايي من ، دارم .“ ” “ تنها رفاه صرف را زندگيشان آنها دهم مي انجام آينده در را آنها و شوند كامل بايستي

. آيه اين در كنند مي دنيا . براي ظاهري” امور به اكثر نيستند آگاه مردم اكثر ) ( بي بكلي آخرت عالم از و آگاهند غيره و تجارت و صنعت مانند دنيا زند‌گي

: خبرند آيه. ) الروم، . 7سوره است ( شده داده توضيح غلط درك اينمي ذهني تصوير چيزي هر كه معني اين به كرديم، اشاره فصل اين در كه را واقعيتي

. كند معني بي را مرزها و حد و شهوات تمام تا است مهم خيلي اش ضمني معني در باشد،جهت را خود يا و دارند مردم كه چيزي هر كه سازد مي آشكار را آن حقيقت، اين صحت

: به كه هايي بچه شده، كسب طمع روي از ثروت مثل اندازند، مي زحمت به آن كسبپندارند، مي شخص نزديكترين خودشان به كه را همسراني ورزند، مي غرور خاطرشان

رفته كه مدارسي باشد، مي برتر عامل دارند اعتقاد كه اجتماعي شأن عزيزشان، جسم . تالشها، همه بنابراين نيست باطل خيال از غير به چيزي اند، بوده كه تعطيالتي در و اند

. گردد مي واقع نتيجه بي طمع و شود، مي سپري زمانياز ” يا و دارايي و ثروت از كه هنگامي نادانسته افراد برخي چرا كه است خاطر همين به

“ دهند، مي پز اربابيشان ملك و زمينها موجوديها، كارخانه، هليكوپتر، تفريحي، قايقهاي . قايقهاي با نمايي خود با كه ثروتمندي افراد از دسته آن زنند مي گول را خودشان

مي صحبت ثروتشان درباره كشند، مي رخ به را ماشينهايشان كنند، مي سفر تفريحيشانموفق خاطر اين به آنها و است باالتر ديگر اشخاص از شان رتبه كه مي‌كنند فكر كنند،متوجه. كه آن محض به را خودشان حالتي چه در كه كنند فكر حقيقت در بايد آنها هستند

. اند يافته نيست، باطل اي عقيده از غير به چيزي موفقيت شدند . رؤيايشان در آنها است شده ديده چنين اين رؤياهاي در دفعات بسياري در حواس اينشمشهاي و دالر اسكناسهاي گرانبها، العاده فوق جواهرات سرعت، پر ماشينهاي خانه،

. كارگر، هزاران با كارخانه باال، رتبه داراي همچنين رؤيايشان در آنها دارند را نقره و طالهر تحسين كه لباسهايي در شدن ملبس و افراد از بسياري به دادن دستور جهت قدرت

. دارايي درباره هشياري، حين در كه، كسي مثل درست باشند مي انگيزد مي بر را كسييك به كه است مطمئن فرد آن گيرد، مي قرار استهزاء مورد و دهد مي پز رؤيايش در ها

. شود مي واقع تمسخر مورد بيند مي دنيا در كه تصاويري درباره دادن پز خاطر به اندازهاو ذهن در كه باشند مي‌ تصوراتي تنها بيند مي دنيا اين در رؤيايش در او كه را چيزي آن

. بندد مي نقشوادار را آنها كنند، مي تجربه دنيا در كه حوادثي به واكنش در مردم كه را روشي متشابها

. يكديگر با شديدا كه آنهايي كند مي فهمند مي را واقعيت كه هنگامي در شرمساري بهدر گيرند، مي رشوه گذارند، مي كاله اشخاص سر بر گويند، مي پال و پرت و كرده مبارزهمي امتناع پولهايشان دادن از حريصانه ، گويند مي دروغ كنند، مي شركت جعل كارهاي

ستيز كنند، مي فحاشي و زده را ديگران دهند، مي انجام مردم با نادرست كارهاي ورزند،حسود باشند، مي اشتياق از پر مقامشان و اداره براي روند، مي در كوره از جويانه

داده انجام رؤيا در را اينها همه شوند مي متوجه كه هنگامي كنند مي نمايي خود و هستند. شوند مي خشمگين اند

فقط چيزي هر نهايي مالك است، كرده خلق را تصورات اين همه خداوند كه جايي آن از: . است شده تاكيد قرآن در واقعيت اين به باشد مي خدا

. دارد آگاهي و احاطه چيز همه به او و است خد ملك است زمين و آسمان در چه هر : النساء) (126سوره

ابدي زندگي و بريزيم دور خيالي شهوات خاطر به را مذهب كه است بزرگي حماقت اين . منتهي ابدي بدبختي به انسان تا شود مي باعث امر اين اين، بر عالوه هيم بد دست از را

شود. ” . مالكيتها، كه است نشده گفته اينجا در شود فهميده بايستي مي نكته يك مرحله اين در

خرج به خساست بخاطرش شما كه مقامي و دوستان همسران، كودكان، ها، بچه ثروت،” “ ليكن ، داشت نخواهند را معنايي هيچ اينرو از و شند خواهد محو زود يا دير دهيد مي

Page 76: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

از كه هستند رؤياهايي فقط بلكه ندارد وجود داريد كنيد مي فكر كه مالكيتهايي اين تمام .“ كه همانطور است آمده بوجود دهد مي ارائه شما كردن امتحان براي خدا كه تصاويري

. ارد د وجود گفته دو اين بين بسياري تفاوت ديديداين فرض با را خود دهد مي ترجيح و بپذيرد را حقانيت اين خواهد نمي كسي هيچ اگرچه

آخرت جهان در و مرد خواهند روزي بالخره ولي بزند، گول دارد وجود واقعا چيزي هر كه ” . روز آن در شد خواهد مشخص چيز همه شويم، مي آفريده دوباره كه چشمهنگامي

گرديد بيناتر : بصيرتت ق“ ) . 22سوره همه( اين با ديد خواهيم آشكارا را چيز همه ما واين در هرگز كه كرديم مي آرزو بكنيم خيالي اهداف كردن دنبال صرف را زندگيمان ما اگر

از ” هرگز من و دادند نمي بمن به مرا نامه كاش اي گفت خواهيم و كرديم نمي زندگي دنيا . . امروز من ثروت و مال ميدادي نجات مرا مرگ كاش اي شدم نمي آگاه اعمالم حساب

: ( “! آيه الحاقه، سوره گرديد نابود قدرتم همه و نرسيدند من فرياد (29-27بهتا را، جهان واقعيت بزرگترين اين تا كند سعي دنيا اين در بايد انسان ديگر طرف از

. صرف را زندگيش تمام او صورت اين غير در بكند درك دارد، مهلت هنوز كه زماني . نهايي حالت قرآن در شد خواهد دچار دردناكي كيفر به انتها در و كرده رؤياها اين گذراندن

) ( را خدا و بوده دنيا اين در تصورات يا باطل خيالهاي دنبال به كه مردمي از دسته آن: است شده بيان زير در اند كرده فراموش

آب بي بيابان در ماند سرابي به اعمالشان كافرند كه آنان تشنه و شخص كه . را خدا كافر آن و نيايد آب هيچ رسيد بدانجا چون شتابد آن جانب به و پندارد آب را آنيك به خدا و برسد كامل و تمام كارش حساب به كه بيند خويش اعمال ناظر و حاضر

: ( . آيه النور، سوره كند مي خاليق تمام حساب (39لحظه

گرايان ماده نقصمنطقيوجود كنند، مي ادعا گرايان ماده كه طور آن ماده، كه شد روشن فصل اين ابتداي ازآمده بوجود خدا توسط كه باشد مي حسي از اي مجموعه ترجيحا بلكه نداشته مطلقدادند،. نشان مقاومت انگيزي تعصب كامال شكل به بارز واقعيت اين بر ماده‌گرايان است

. كردند مطرح را اساسي بي هاي نظريه و كرد، ضايع را آنها فلسفه كه : قرن در گرا ماده مكتب طرفداران بزرگترين از يكي مثال عنوان جورجـ، 20به

آتشه ” پوليتزر دو ماركسيستي اتوبوس ، “ مثال براي“ ” مدرك بزرگترين عنوان به را . فقط ماده مي‌كنند فكر كه دانشمنداني پوليتزر، نظريه طبق كرد ارائه ماده وجود اثبات

خواهند شتاب با برد مي جايي به را آنها اتوبوسي كه بينند مي وقتي باشد، مي ادراك . باشد مي ماده وجود صحت براي دليلي اين كه 72پذيرفت

جانسون ) ديگر، مشهور ماده‌گراي به كه اساس( Johnsonهنگامي بر ماده كه شد گفتهآنها ” به زدن لگد با را سنگها فيزيكي وجود تا كرد سعي او مي‌باشد، ادراك از اي مجموعه

.“ كند 73ثابتسوي از ديگري مشابه ماركس، فردريشانگلز نمونه همراه به پوليتزر مربي و باني ،

. نوشت او شد داده ديالكتيكي ماده‌گرايي تنها” در خوريم، مي كه را كيكهايي اگرنمي‌شود طرف بر مان گرسنگي باشند 74. “ ادراك

” : قبيل از اي دهنده تكان جمالت و مشابه هاي سيلي نمونه صورتتان به كه وقتييافت خواهيد در را ماده وجود شود، مانند “ زده مشهوري ماده‌گرايان كتابهاي در

.لنين، انگلز، ماركس دارد وجود ديگران وشود، مي گرايان ماده مثالهاي گونه اين به منجر كه فهم اين در كه ريختگي هم به

“ ” “ واقعيت ” ترفند ماده، كه همانقدر است ادراك ماده، مفهوم از آنها استنتاج به مربوط . مانند ديگر قابليتهاي و بوده ديدن به محدود ماده كه كنند مي فكر آنها باشد مي است

. مي زمين به را انساني كه اتوبوسي شود مي شامل را فيزيكي ارتباطات و كردن لمس .“ ” آنها نيست ادراك اين بنابراين كرد؛ تصادف اتوبوس باش، مراقب گويد مي اندازد

: قبيل از افتد، مي اتفاق اتوبوس يك تصادف طول در كه ادراكي همه كه شوند نمي متوجه . گيرد مي صورت مغز در نيز درد و رنج و تصادف دشواري،

رؤياها مثال . واقع خيلي حوادث تواند مي انسان باشد مي رؤيا واقعيت اين توضيح جهت مثال بهترين

. با بشكند، را پايش و زده غلت ها پله پايين به تواند مي او كند تجربه رؤيا در را بينانه. شود سير و خورده كيكي يا و برود اتوبوس زير به باشد، داشته وخيمي تصادف اتومبيل

Page 77: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

با نيز رؤياهايمان در كنيم، مي تجربه مان روزمره زندگي در كه آنهايي به متشابه حوادثبر ما در را احساسات همان و شوند مي تجربه شان بينانه واقع و متقاعدكننده حس همان

. انگيزند ميدر دوباره را چشمانش تواند مي كند مي برخورد اتوبوسي به رؤيايش در كه شخصي

همگي آنها كه اين به توجه با است، افتاده كار از كه شود متوجه و كرده باز بيمارستاني . و مرده ماشيني با تصادف در كه كند فرض تواند مي همچنين او باشند مي خيال

( . حادثه است شده شروع آخرت جهان در او زندگي و گرفته را او روح مرگ فرشتگان). است ادراك رؤيا، مانند به درست ، كه شود مي تجربه زندگي در شيوه همان به دومي

احساسات تمام و رنگ نور، صالبت، احساس صداها، تصاوير، سريع خيلي شخص اين . كه را ادراكي كند مي درك است كرده تجربه ذهنش در كه اي حادثه به مربوط كه را ديگر . “ را ” كيكي باشد مي واقعي زندگي ادراك بودن واقعي به دهد مي تشخيص رؤيايش در او

زيرا نيست بيش رؤيايي تنها كيك آن اگرچه كند مي سير را او خورد مي رؤيايش در كه . شخص اين واقعيت، در همه اين با باشد مي رؤيايي احساس و درك نوعي نيز شدن سير

. اتو آمد و رفت پلكان، گونه هيچ است كشيده دراز لحظه آن در خود خواب تخت روي بر . كه را احساساتي و ادراك رؤيايي انسان ندارند وجود كردن گمان براي اتوبوسها يا و مبيلها

. و بينيم مي رؤياهايمان در ما كه مهم اين كند مي تجربه و ديده ندارد وجود خارج دنياي در “ ما ” به را اين مي‌كنيم، لمس آشكارا خارج دنياي در فيزيكي ارتباط هيچ بدون را حوادث

. است شده تشكيل محض ادراك از نيز ما آگاهانه زندگي كه دهد مي نشانخصوص به گرايي ماده فلسفه به كه به ماركسيستهاآنهايي كه هنگامي دارند اعتقاد

. از آنها شوند مي خشمگين شود، مي داده توضيح ماده، ماهيت واقعيت، اين درباره آنهاظاهري منطقي با لنينيا انگلز، ماركسمثالهاي اظهارات و كنند مي قول نقل

. اندازند مي براه را اي گونه احساسنيز رؤيايشان در را اظهارات اين توانند مي كه كنند فكر بايد اشخاص اين وجود، اين با

“ ” . جلسات در و بخوانند را سرمايه همچنين توانند مي رؤيايشان در آنها هند د انجاماحساس را زخم از ناشي درد و بخورند ضربه سر ناحيه از بجنگند، پليس با كنند، شركت

در. كه را چه آن كه كنند مي فكر شود، مي سؤال رؤيايشان درباره آنها از كه هنگامي كنند “ “ كه ” آن مانند درست ، است شده تشكيل مطلق ماده از نيز كنند مي تجربه رؤيايشان . “ اين ” با باشد مي مطلق ماده نيز بينند مي بيداري هنگام در كه را چيزهايي مي‌كنند فرض

تجربه كه را چه آن روزمره، زندگي در يا و هست رؤيايشان در مسائلي چنين كه اين همه،. شود مي تشكيل ادراك از فقط كنند، مي احساس يا بينند مي كرده،

موازي شكل به اعصاب ارتباط مثاليك تصادف به كه اين مورد در پوليتزر سوي از كه را ماشين تصادف مثال دهيد اجازه . از كرده تصادف شخص اعصاب اگر بپردازيم كرد مي اشاره اتومبيل توسط شخص

- عنوان به بوده؛ مرتبط ديگري مغز به كه شوند منتقل مغزش به او پنجگانه حواس طريق - مي: صورت تصادف كه اي لحظه همان در باشد، داشته موازي اتصال و پوليتزر مغز مثال . تمام كند برخورد بايستي مي است نشسته اش خانه در كه نيز پوليتزر به تصادف آن گيرد،

تجربه هم پوليتزر توسط شود، مي تجربه تصادم بوسيله شخص سوي از كه احساساتيمتصل صوت ضبط يك به كه متفاوت بلندگوي دو از كه آهنگي به شبيه درست شود؛ مي . بازوي تصاوير بدنش، با آن برخورد اتوبوس، كردن ترمز پوليتزر شود مي شنيده هستند

را بازويش ضعف و زخم چسب سفتي عمل، اتاق به ورود آلود،شكستكيها، خون و شكسته . كند مي تجربه و بيند مي كرده، احساس

از را تصادف باشد، متصل موازي طور به ديگري شخص اعصاب به كه ديگري شخص هر . اغما به تصادف علت به انسان اگر بود خواهد شاهد پوليتزر مثل درست پايان تا شروع

. تصادف به مربوط ادراك همه چنانچه اين، بر عالوه روند مي اغما به آنها همگي برود،شوند، ارسال شخص به دائم بطور ادراك اين تمام اگر و شود ضبط اي وسيله در اتومبيل

. اندازد مي زمين به بارها را شخص اين اتوبوسفلسفه هستند؟ واقعي كنند، مي برخورد افراد به كه اتوبوسهايي از يك كدام بنابراين

. همه، كه است اين صحيح پاسخ ندارد سؤال اين براي محكمي جواب هيچ ماده‌گرايي . كنند مي تجربه ذهنشان در جزئياتش تمام با را اتومبيل تصادف

. عصبي اندامهاي عصبهاي اگر رود مي كار به سنگ و كيك مثالهاي براي قانون همانذهن به كند، مي تصور كيك خوردن از پس را شكمش شدن پر و شدن سير كه انگلز،

Page 78: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

كند مي سيري احساس وقتي نيز شخص آن بشود، متصل موازي شكل به ديگري شخص . پاهايش در كه هنگامي در جانسون اعصاب اگر شود سير و خورده را كيك انگلز كه

طور به دومي شخص به مي‌كوبد، محكم سنگي به پايش با زماني‌كه مي‌كند، درد احساس . كرد خواهد احساس را درد همان ديگر شخص باشد شده متصل مشابه و موازي

ارائه در دوباره گرايان ماده فلسفه باشند؟ مي واقعي سنگ كدام يا كيك كدام بنابراين : . هم و انگلز هم است اين قاطع و صحيح پاسخ آورد مي كم سؤال اين به قاطع جوابيدوم شخص هم و جانسون هم اند؛ شده سير و اند خورده ذهنشان در را كيك دوم شخص

. كنند مي تجربه ذهنشان در را سنگ برخورد لحظه كامالاعصاب كنيد تصور دهيم؛ تغيير برديم بكار پوليتزر مورد در كه را مثالمان دهيد اجازه

است نشسته اش خانه در كه پوليتزر مغز به است كرده تصادف اتوبوس با كه را مرديمتصل كند مي برخورد اتوبوس با كه مردي مغز به را پوليتزر اعصاب و ايم كرده وصل . است؛ كرده برخورد او به اتوبوس كه كرد خواهد فكر پوليتزر حالت، اين در ايم كرده . هرگز مي‌كند، برخورد اتوبوس با كه مردي است نشسته اش خانه در هنوز اگرچه

. اي مشابه منطق است نشسته پوليتزر اتاق در كه مي‌كند فكر و نكرده اصابت احساس . رود بكار كيك و سنگ مثالهاي درباره است ممكن

قرار ها صحنه اين فراسوي در كه نيست پذير امكان انسان براي بينيم مي كه همانطور . اين تمام معرض در است قادر انسان روح حالت اين در دهد نجات آنها از را خود و بگيرد

مادي وزن از و نبوده مادي وجود و فيزيكي جسم داراي اگرچه بگيرد؛ قرار فيزيكي حوادث . به كند مي گمان او زيرا كند درك را مسئله اين كه ندارد امكان شخص براي باشد مي تهي - به - ديگر فرد هر مانند كه است قطعي وجودشان و واقعي بعدي سه تصاوير اين خاطر

. دارد بستگي است شده تجربه حسي اندامهاي توسط كه ادراكيهيوم ) ديويد مشهور، بريتانيايي حقيقت( David Humeفيلسوف اين درباره را تفكراتش ،

: كند مي بيان ) شوم، ) مي نامم مي من را خودم كه چه آن وارد زياد آشنايي با كه وقتي من نظر از

و درد تيرگي، يا روشنايي حرارت، يا سرما از ديگر، چيز يا بخصوص ادراك برخي با هميشه . ام نيافته ادراك بدون موقع هيچ در را خودم هرگز من كنم مي اشتباه شادماني هرگز يا و

كنم نمي مشاهده ادراك جز به را ديگري چيز هيچ 75.توانم

علمي واقعيتي بلكه باشد نمي فلسفي لحاظ از ذهن در ادراك گيري شكلاست

. با است فلسفي ديدگاهي ايم گفته جا اين در كه را چه آن كه مي‌كنند ادعا گرايان ماده “ ادراك ” از اي مجموعه ناميم، مي كه همانطور ، خارج دنياي كه اين تلقي براي وجود، اين

. كه احساساتي و برداشت باشد مي علمي واقعيت بلكه نيست فلسفي موضوعي است، . اين شوند مي داده آموزش خالصه بطور پزشكي مدارس در گيرند مي شكل مغز در

واضحي بطور است، شده ثابت فيزيك خصوص به بيستم قرن علوم سوي از كه واقعيتها،” طريق از كسي هر تعبير، يك به و، نداشته مطلقي واقعيت ماده كه دهد مي نشان

. “ باشد مي ديدن حال در مغزش گر نمايش دستگاه - نظر گونه هر كه كسي يا ايي بود ملحد، باشد داشته عقيده علم به كه شخصي هر . - وجود است ممكن گرا ماده يك بپذيرد را واقعيت اين است مجبور باشد داشته ديگري

. كند رد را علمي واقعيت تواند نمي حال اين با ولي كرده انكار را خالق

واقعيت چنين فهم در سايرين و پوليتزر جورج انگلز، فردريش ماركس، كارل ناتوانيناكافي شايد آنها زمان علمي فهم سطح اگرچه است آور شگفت هنوز اي ساده و آشكار

. فهم اخير، اكتشافات و باشد مي پيشرفته شدت به تكنووژي و علم ما درزمان است بوده . ترس در جزئي، بطور حتي ديگر، طرف از ماده‌گرايان كند مي تر آسان را واقعيت اين

فلسفه قاطعيت با قدر چه موضوع اين كه شوند مي متوجه و شده غرق واقعيت اين فهم . مي‌كند نفي را شان

گرايان ماده ترسبزرگدر كه موضوعي درباره تركيه گراي ماده محافل از توجهي قابل پاسخ هيچ مدتي طي

. مسئله اين باشد مي محض ادراك ماده كه معني اين به نشد؛ ارائه است آمده كتاب اينبه احتياج و نشده ارائه واضح بطور ما مطلب اصل كه دهد مي ما به را برداشت اين

Page 79: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. اين محبوبيت درباره گرايان ماده كه شد فاش درگذشته همه، اين با دارد بيشتر توضيح . داشتند زيادي ترس آن از و بودند ناراضي كامال عامه، ميان در موضوع

و همايشها عموم، حضور در را وحشتشان و ترس بلندي صداي با گرايان ماده مدتي طي . آنها كه مي‌كند اين بر داللت ايمانشان بي و مضطرب سخنرانيهاي كردند اعالم ميزگردها

. ناميده فلسفه اساس ، تكامل فرضيه علمي شكست برند مي رنج فكري شديد بحران از . مي متوجه دارند آنها حال است بوده آنها به بزرگ اي ضربه عنوان به تاكنون آنان، شده

در آنان گاه تكيه بزرگترين كه باشند، مي ماده خود دادن دست از حال در كه شوند . آنها كنند مي تجربه را بزرگتري ضربه حتي و رفت، مي بكار گرايي داروين با مقايسه

” “ ساختار ” مجموع در و بوده آنها براي تهديد بزرگترين موضوع اين كه كنند مي اظهار .“ برد مي بين از را آنها فرهنگي

گرايان ماده محافل سوي از كه را صريحي اضطراب و وحشت كه افرادي از يكيپكونلو ) رنان مي‌كرد، بيليم( Renan Pekunluمطرح ماهنامه نويسنده و فرهنگستان عضو ،

بود ) يوتوپيا ( Bilim ve Utopyaو به( ) را گرايي ماده از دفاع وظيفه كه فاضله مدينه و علم ) ( . رساند حضور ها ميزگرد در هم و فاضله مدينه و علم در مقاالتش در هم او داشت عهده

: را يحيي هارون نوشته تكامل حقه كتاب و . “ دوره” از بيشتر حتي را پكونلو كه چه آن كرد معرفي گرايي ماده براي يك درجه تهديد

مي اآلن كه بود قسمتي ساخت، نگران و كرد مي اعتبار بي را گرايي داروين كه هايياين. پكونلو رسيدند، مي تعدادي به فقط ،كه مخاطبانش و خوانندگان براي خوانيد

” : به و شويد ربوده گرايي آرمان تلقين با كه ندهيد اجازه خودتان به كرد ايراد را سخنراني .“ در كمونيستي خونين انقالب رهبر لنين، والديمير از او باشيد داشته ايمان گرايي ماده . قديمي كتاب خواندن به افراد دادن پند با كرد قول نقل تقليد مرجع عنوان به قرنروسيه،

ماده‌گرايي عنوان تحت بنياد لنين تجربه سنجشگري : ” و اين به تكراركرد را لنين هاي توصيه پكونلو ، مي ربوده مذهب بوسيله و كرده گم را گرايي ماده مسير اال و نكنيد فكر موضوعلنين“. توسط ذيل در آمده هاي مشي و خط به او شده، ياد ماهنامه در اي مقاله در شويد

: نوشت و كرد قول نقلهر كنيد رد است شده داده ما به حس شكل به كه را عيني واقعيت كه آن محض بهرها باوري ذهن يا گرايي ندانم به كه چرا دهيد مي دست از باوري ايمان عليه را سالحي

. دارد احتياج باوري ايمان به مسير اين به رفتن و شويد دام مي در ساده‌اي قالباز پرنده و شد رفت گرفتار آرمان. دست اين در همگي ما سازان ماشين اينرو از و

زماني از آنها افتاده‌اند؛ دام به دارد، را اي افتاده پا پيش و زيركانه باوري ايمان كه گرايي،” “ ” عنوان به بلكه خارج دنياي تمثال عنوان به نه را حس كه شدند گرفتار دام اين به

. . باشد“ نمي فرد اراده و روح ذهن، حس، عنصر؛ اين گرفتند نظر در خصوص، به 76عنصرو كرد درك هشدار، صورت به لنين، كه را حقيقتي كه دهند مي نشان آشكارا كلمات اين

“ ” گرايان ماده بياورد، بيرون همقطارانش افكار از هم و خود ذهن از هم خواست مي . از هنوز گرايان ماده ديگر و پكونلو وجود اين با داد مي‌ آزار مشابه حالتي در نيز را معاصراي شيوه با حاضر حال در واقعيت اين كه دانند مي زيرا برند مي رنج بزرگتري نگراني

به نسبت تري، واضح و تر مشخص تر، كننده گذاشته 100متقاعد عرصه به قبل، سال . دوست روش چنين يك با كه است دنيا تاريخ در بار اولين براي موضوع اين است شده

. است شده مطرح داشتنيموضع هنوز گرا ماده دانشمندان از زيادي تعداد كه است اين بر كلي وضعيت همه اين با

“ ” نيست باطل تصوري جز به چيزي هيچ ماده كه واقعيت اين ضد بر را سطحي خيلي . شد داده توضيح فصل اين در كه موضوعي اند هيجان گرفته و مهمترين از يكي

مي‌باشد انگيزترين . موضوعات گونه هيچ است ديده خود زندگي به تاكنون انسان كه. باشند كرده برخورد مهمي موضوع چنين يك به پيشتر كه ندارد وجود برايشان شانسي

مي كار به هايشان مقاله و سخنان در كه روشي يا و دانشمندان اين العملهاي عكس هنوز . باشد مي مايه كم و سطحي دركشان قدر چه كه است اين از حاكي برند

كه دهد مي نشان اينجا در شده مطرح موضوع به گرايان ماده برخي العملهاي عكس . به است آورده بوجود منطقشان در را زيان نوعي گرايي ماده به آنها كوركورانه بندي پاي

. آالتين مثال، عنوان به گيرند مي فاصله خيلي موضوع اين فهم در گرايان ماده علت، همينسنل

( Allatin Senel ) ،بود فاضله مدينه و علم نويسنده و فرهنگستان اعضاي از يكي نيز كه ، ” كرد، مطرح پكونلو رنان مانند را اي مشابه را عقايد گرايي داروين شكست

Page 80: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

است موضوع اين واقعي كننده تهديد موضوع كنيد، به.“ فراموش احساس با ” گوييد مي كه را چه آن قبيل از درخواستهايي او ندارد، اساسي هيچ او فلسفه كه اين

. “! كه بود نوشته را مطالبي خود نويسنده كه آن همه از تر جالب كرد ارائه را كنيد ثابتمي تلقي خطري را آن واقعيت،كه اين فهم به قادر او كه كرد مي روشن را موضوع اين

. نيست نمود،كه پذيرفت كرد بحث منحصرا موضوع اين درباره سنل كه مقاله‌اي در مثال، عنوان به . اين كه كرد ادعا سپس او اين، وجود با شود مي درك تصوير شكل به مغز در خارج دنياي : كه آنهايي و داشته فيزيكي ارتباطات كه آنهايي شوند مي تقسيم قسمت دو به تصاوير

ارتباطات داراي باشند مي خارج دنياي به مربوط كه تصاويري و ندارند فيزيكي ارتباطات . “ ” . به او آورد ميان به را تلفن مثال شود، حمايت ادعايش از كه اين براي هستند فيزيكينه ” يا دارد خارج دنياي با ارتباطاتي مغزم تصاوير كه دانم نمي من كه نوشت خالصه طور

. مي صحبت تلفن با وقتي شود مي اجرا مي‌كنم صحبت تلفن با كه وقتي حالت، همان وليوقتي گفتگو، اين صحت از ولي ببينم كنم مي صحبت او با كه را شخصي توانم نمي كنم

“. كنم مي حاصل يقين شوم مي رو در رو او با 77بعدا ” : ادراكمان به اگر باشد مي ذيل شرح به منظورش واقع در نويسنده مطلب اين گفتن با

“. اين همه اين با كنيم بررسي را آن واقعيت و كرده نظر ماده خود به توانيم مي كنيم، شك . برسيم ماده خود به است ممكن غير زيرا است آشكاري غلط تصور هرگز مسئله ما

توانيم “ نمي ” باشد مي بيرون در كه را چه آن و شده خارج ذهنمان ازمي‌توان. بشناسيم نه يا دارد خط طرف آن شخص با ارتباطي تلفن صداي آيا كه اين

. مي تجربه ذهن در كه است خيال صور نيز گواه اين وجود، اين با كرد حاصل اطمينانشود.

: . سنل مثال عنوان به كنند مي تجربه رؤيايشان در را مشابه حوادث همچنين افراد اينتوسط اش مكالمه سپس و كند مي صحبت دارد تلفن با كه ببيند رؤيايش در است ممكن

. احساس رؤيايش در است ممكن پكونلو شود مي تاييد مي‌كند صحبت او با كه شخصي “ را ” لنين قرن قديمي كتابهاي تا كند نصيحت را مردم و بكند را جدي تهديد با شدن مواجه

. توانند. نمي هرگز گرايان ماده اين كنند مي كار چه آنها كه نيست مهم همه اين با بخوانندمي‌كنند صحبت رؤيايشان در آنها با كه افرادي و كنند انكار كرده تجربه كه را حوادثي

. باشند نمي اداراك از غير به چيزيآيا نه؟ يا دارند ارتباطاتي مغز، در تصاوير كه مي‌كند تاييد كسي چه پس

دارد؟ وجود ذهن در كه تصوير است ممكن غير گرايان ماده براي شكي، هيچ بدونپيدا كند تاييد و آشكار را ذهن از خارج به مربوط هاي داده بتواند كه را اطالعاتي منبعي

كنند.تواند مي انسان كه اين فرض با ولي مي‌آيند، وجود به مغز در ادراك همه كه اين تصديق “ ” شود مي تاييد خارج واقعي دنياي توسط كه را ادراكي و نهاده فراتر پا مرحله اين از

افتاده شكل از او منطق و بوده محدود انسان ظرفيت كه دهد مي نشان باشد، داشتهاست.

را واقعيتها اين راحتي به مي‌تواند بهنجار منطق و فهم سطح با شخص هر وصف اين با . او براي كه داند مي است، گفته كه چه آن با ارتباط در ، متعصبي غير شخص هر بزند چنگ

. آشكار وجود، اين با كند احساس حواسش با را خارج دنياي وجود كه نيست پذير امكان. كند مي جلوه عادي غير را مردم منطقي ظرفيت ماده‌گرايي، كوركورانه پيروي كه است

مانند درست استداللشان، در را جدي منطقي خطاهاي معاصر گرايان ماده علت همين به “ ” داشتند، خوردن كيك يا سنگ به زدن لگد با ماده وجود اثبات بر سعي كه مربيانشان

. دهند مي نشانكه چرا نيست انگيزي شگفت مورد مسئله اين كه شود اذعان بايست مي همچنين

. قرآن در مخصوصا خداوند باشد مي ايمانان بي همه مرسوم ويژگي فهم، در ناتوانيكه مي‌كند نادانند ” اذعان قوم از افراد :اين المائده،آيه“. ) (58سوره

اند شده گرفتار تاريخ دام بزرگترين به گرايان مادهچند به فقط كه شد، كشيده تركيه در گرا ماده محافل به كه جوي از ناشي وحشت

طول در كه كامل، شكستي با گرايان ماده كه دهند مي نشان كرديم، اشاره آن نمونه . است ادراكي ساده، زبان به ماده اند شده مواجه بودند، نكرده برخورد آن به هرگز تاريخشده مطرح مؤثري و صريح واضح، شيوة به و شده اثبات جديد دانشمندان توسط كه

Page 81: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

كه. جايي در مادي دنياي كل سقوط پذيرفتن و ديدن تنها گرايان ماده براي است. مي‌ماند باقي كنند، مي تكيه و بوده معتقد آن به كوركورانه

. با ماده‌گرايان است داشته وجود بشر تاريخ طول در هميشه گرايي ماده انديشهكرد خلق را آنها كه خدايي عليه بر دارند، اعتقاد آن به كه مكتبي و خود از كامل اطمينان

. يا ابتدا هيچ ماده كه كرد مي اظهار كردند، تدوين آنها كه را اي فيلمنامه كردند طغيان . علت به آنها باشد آمده بوجود خدا بوسيله توانسته نمي احتماال اينها تمام و نداشته پاياني

. دارد واقعي وجود كردند مي گمان كه برند پناه اي ماده به و كرده انكار را خدا تكبرشانبر ديگري توجيح كه اين امكان هرگز مي‌كردند فكر كه بودند قانع فلسفه اين به چنان آنها

. ندارد وجود شود ثابت آن خالفماهيت با ارتباط در كتاب اين در شده ذكر واقعيتهاي برخي چرا كه است علت همين به

. بيان جا اين در كه مطالبي كرد زده شگفت زيادي ميزان به را افراد اين ماده، واقعيبيشتر بحث جهت را اي زمينه هيچ و كرد ضايع را آنها فلسفه ترين اساسي است، شده

و. تكبر حيات، بودند، كرده ريزي پايه آن اساس بر را افكارشان تمام كه ماده، نگذاشت . شد محو ناگهان آنها در انكار دارد وجود گرايي ماده وجود چگونه ماده كه حالي

ندارد؟ . بيان آيه اين در موضوع اين است كافران عليه بر او توطئه خداوند، خصوصيات از يكي

و ” كند مي مكر آنها با هم خدا كنند مكر تو با آنها اگر است كس شده هر از بهتر خداكرد تواند : مكر آيه“. ) االنفال، (30سوره

آنها دارد وجود ماده كه اين درباره كردن فرض به آنها كردن وادار با را گرايان ماده خدا . گرايان ماده كند مي افكنده سر نامرئي روش به را آنها كار، اين با و اندازد، مي دام به را

مي وابسته آن به كه مقامي متعلقند، آن به كه اي جامعه شأن، داراييها، كه هستند معتقدخدا عليه بر مسائل اين بر تكيه با و دارند وجود واقعا ديگري چيز هر و دنيا تمام باشند،

. . با كنند مي طغيان افزودن خود ايماني بي بر و دادن پز با خدا ضد بر آنها شوند مي مغرورخدا را ما اطراف چيز همه كنند تصور توانند نمي كه هستند فهم اين فاقد آنها اين، وجود

. است گرفته بر مي در داده سوق كودنيشان نتيجه در ايمانان بي كه را حالتي خداوند : كند مي اعالم شوند

كه انديشند تزويري تو با خواهند مي !آيا گرفتارند مكر به خود )كافران سوره (42الطور،آيه:

. مي مغرور كه درحالي ماده‌گرايان بود آنها براي شكست بزرگترين احتماال مسئله اينانداخته براه نامعقول، مطالب آوردن با خدا، عليه بر كه جنگي در جدي شكستي از شدند،

” . بدكار رؤ‌ساي دياري هر در كه داديم قرار ما همچنين و آيه خوردند فريب و رنج بودند،انديشند مكر آنجا مردم با به ستمگر و كنند نمي خويشتن با جز مكر حقيقت در و

نيستند آگاه : اين آيه ) العنام، عليه( 123سوره بر كه افرادي طور چه كه مي‌كند اذعان . همان ديگر آيه در رسيد خواهد پايان به كارشان چگونه مي‌‌كنند، دسيسه خود خالق

: است شده قل نقل عنوان اين به واقعيتدهند فريب را ايمان اهل و خدا تا خواهند اند نياورده ايمان كه آن آنكه حال حال و

سفاهتنمي از را اين و را خود مگر ندهند : دانند! فريب آيه ) البقره، (9سورهكلمات سوي از كه را مهمي خيلي نكته داشته، طغيان بر سعي ايمانان بي كه حالي در

) ( طور ” اين كه كنند مي فكر و زنند مي گول را خودشان تنها آنها آيه اين در شده واقع . كنند“ مي تجربه آنها كه را چيزي هر كه اين شوند نمي متوجه است، شده تاكيد نيست

دسيسه همه و باشد مي واقعيت يك است، شده تعيين آنها درك جهت كه است تصورياعمال ساير مثل درست ذهنشان در كه است تصوري تنها برند مي كار به آنها كه هايي

. كه كنند فراموش كه شود مي باعث آنها حماقت گيرد مي شكل دهند مي انجام كه ديگري . افتند مي دام در خود موذيانه‌شان هاي نقشه با اينرو از و هستند تنها خدا با

زندگي امروزه آنهايي‌كه كردند، مي زندگي گذشته در كه ايماناني بي از كمتر حتي نه. مي‌كند خرد شالوده از را آنها شيطاني هاي نقشه كه شوند مي مواجه حقيقتي با مي‌كنند

آيه ” .... اين باشد با مي سست شيطان مكر : همانا آيه“ ) االنعام، خداوند(. 76سوره . خبر: او بود خواهند فنا به محكوم شوند، ريخته طرحش كه روزي ها دسيسه اين مي‌گويد

دهد، ” ... مي آيه اين با آورندگان ايمان به را آنان خوبي مكر از اي صدمه كوچكترينكرد نخواهد اصابت شما : به آيه.“ ) عمران، آل (120سوره

Page 82: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

” : و مي‌فرمايد ديگر اي آيه در ماند خداوند سرابي به اعمالشان كافرند كه آنانو پندارد آب را آن تشنه شخص كه آب بي بيابان . در بد چون شتابد آن جانب

نيابد آب هيچ رسيد : انجا النور،آيه“. ) (39سوره “ شده ” ذكر آيه اين در كه چيزي آن مانند درست سركشان، براي سرابي نيز ماده‌گرايانباطل خيال جز به آورند، مي پناه گرايي ماده به سركشان كه هنگامي باشند؛ مي است،

. مشاهده سرگرم را آنها و داده فريب تصوري چنين با را آنها خداوند يابند نمي ديگري چيز“ ” . ، مشهور افراد همه كند مي هستند واقعي كه خيال اين به تصورات، مجوعه كلو مقام از نظر صرف بقيه، و دانان فيزيك شناسان، زيست شناسان، ستاره استادان،

عنوان به را ماده آنها زيرا مي‌شوند تحقير و خورده فريب كودكان مثل آساني به رتبه‌شان . كه باشند، مي مطلق كه تصوراتي از مجموعه‌اي كنيم فرض گيرند مي نظر در خدا

و شده جدي مباحث وارد مي‌كنند، گذاري پايه موضوع اين روي بر را مكتبشان و فلسفه . “ ” كافي اندازه به را خود گرايان ماده اند داده‌ راه خود به را روشنفكرانه‌اي چنان بحثدرباره بحث به همه، از مهمتر ، و دانسته عاقل جهان حقيقت درباره بحث پيشنهاد جهت

: . دهد مي توضيح زير آيه در را آنها حالت خداوند پردازند مي محدودشان دانش با خدا ) كرد ) مكر آنها با مقابل در هم خدا و كردند مكر ا خد با ايمانان بي همه و از و

: ( . آيه عمران، آل سوره كرد تواند مكر بهتر خدا ( 54كسنقشه وجود، اين با كنيم؛ فرار ها دسيسه برخي از كه دارد امكان كنيم، فكر است ممكن . نيست مهم باشد نمي آن از فراري راه هيچ كه است محكم چنان ايمانان بي عليه بر خدا

به گري ياري توانند نمي هرگز آنها شوند؛ مي متوسل كسي چه به و داده انجام چه آنها كه ” . مي‌كند، مطلع قرآن در را ما خدا كه همانطور بيابند را خدا از خدا غير جز خود بر خلق

يافت نخواهد ياور و يار : هيچكسرا آيه“. ) النساء، (173سوره . تمام داشتن دست در با آنها نداشتند را دام اين در افتادن گير انتظار هرگز گرايان مادهسوق ايماني بي به را مردم و داده خرج به لجاجت انكارشان در بيستم، قرن تجهيزات

: كند. مي توصيف قرآن در را ايمانان بي كار پايان و هميشگي نگرش خداوند دادندكيفر به را آنها ما و بردند كار به حيله و مكر صالح قتل در كافران آن

رسانيديم شد؟. مكرشان چه مكرشان پايان كه با بنگر را همه و آنان ما عاقبتكرديم هالك : بستگانشان آيه. ) النمل، (51-50سوره

: درك بايد گرايان ماده دارند را گفتنش قصد ها آيه كه است چيزي آن اين ديگر، طرف ازبنابراين و بوده باطل تصور باشند مي دارا كه را چيزي هر كه كه كنند را چيزي هر

است رفته ميان از ها،. دارند بچه دالرها، ها، كارخانه داراييها، آنها كه هنگاميرا دارند وجود كنند مي فكر چيزهايي‌كه تمام و بدن حتي يا رتبه درجه، دوستان، فرزندان،

آيه طبق و دهند مي دست النمل ” 51از شوند سوره مي ديگر“ . تباه آنها حالت اين در . هستند روح بلكه باشند نمي ماده ماهيت

. و اين است گرايان ماده براي حالت بدترين حقيقت، اين بدانيم كه نيست شكي هيچ ” حكم برايشان باشد، مي باطل اي عقيده باشند مي صاحب كه را چيزي هر كه اقعيت

. “ دارد را مرگ از قبل از مردن ” . آيه، اين با گذارد مي تنها خدا با را آنها مسئله آنكس اين انتقام كار واگذار من به

آفريدم تنها را او من كه : را آيه“.) المدثر، (11سورهجلب باشد مي تنها خود زندگي در واقع، در انسان، هر كه واقعيت اين به را ما خداوند

: است. شده تكرار ديگر هاي آيه از بسياري در چشمگير مسئله اين مي‌كندشما ( يكايكمحققا بيافريديم ) را شما اول كه گونه بدان بازآئيد ما سوي به حساب براي

) سر ) پشت را همه بود شما غرور سبب كه بوديم داده شما به جاه و مال از كه را چه آن و : آيه....) االنعام، سوره (94افكنيد

و تكي قيامت روز آنها تمام . ) تنهاو مريم، سوره يابند مي حضور حضرتش پيشگاه به (95آيه:

به را ماده كه آنهايي كند؛ مي اللت د آن به آيه اين كه است چيزي آن اين ديگر، طرف از . آنها روند مي خدا سوي به و آيند مي خدا از گيرند مي نظر در خود خداي عنوان . روز منتظر وقت آن در كنند مي مطرح خدا با ناخواسته يا خواسته را درخواستشانوجود اين با شد؛ خواهند شوند، مي خوانده فرا حساب براي آنها همه كه هنگامي حساب،

. كنند درك را مسئله اين تا ندارند تمايل آنها

گيري نتيجه

Page 83: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

به شايد كه است حقيقتهايي بزرگترين از يكي كرديم صحبت تاكنون كه را موضوعي . اثبات با باشد نشده گفته زندگيتان طول در شما

” حقيقت در مادي دنياي تمام كه هستي اين كليدي“ سايه موضوع اين باشند، مي . است باشد مي مطلق موجود تنها او كه؛ آن دانستن و آفرينش و خدا وجود فهميدن براياز كه نيست مكاني آن دنيا كه شود مي متوجه فهمد مي را موضوع اين كه شخصي

- . كساني آن سوي از كه حقيقي وجود با قطعي مكاني دنيا است شده مي فكر مردم سويهاي كافه در و شده گالويز يكديگر با ميكده‌ها در و زده پرسه خيابانها در هدف بدون كه

اين صرف را زندگيشان كه ياآنهايي و نازيدند مي مالشان به و كرده نمايي خود شيك . . - كساني همه باشد مي خيال، ادراك، از اي مجموعه فقط دنيا نيست كردند مي اهداف

در را ادراك اين كه هستند موجوداتي سايه فقط كرديم قول نقل باال، در شان، درباره كه . نيستند مطلع موضوع اين از آنها وجود اين با بينند؛ مي ذهنشان

پي كه است مهم خيلي اين براي مفهوم گرايي اين ماده را فلسفه خدا وجود كه را . ماده كه است دليل اين به شود مي آن شكست باعث و كرده سست كند، مي انكار

مانند هواداران لنينو انگلز، ماركسگراياني به و كردند مي خشم و وحشت احساسمي هشدار خود

.“ اين ” نكنند فكر شود مي گفته اش درباره آنها به كه هنگامي مفهوم، اين درباره كه دانندذهن درون در ادراك كه بفهمند توانند نمي حتي كه دارند نقص چنان فكري لحاظ از افراد

“ ” . خارج دنياي بينند مي خود ذهن در كه را دنيايي كه مي‌كنند تصور آنها گيرد مي شكل آنها . بفهمند باشد مي قضيه اين عكس كه را اضحي و گواه توانند نمي و بوده

. خدا كه همانطور است داده ايمانان بي به خداوند كه است كمي خرد حاصل ناآگاهي اينرا ” آنها كه آن چه گويد، مي قرآن در

بصيرت دلهائيست نور بي هاي ه ديد و معرفت و ادراك هاي بي ش گو و: ناشنوا آيه.” “. ) االعراف، سوره شدند غافل كه است چهارپايان مانند آنها (179حقيقت

. كنيد جستجو خود شخصي تأمل قدرت از استفاده با را نكته اين از باالتر توانيد مي شمااشياء‌ كه اي شيوه درباره را خود توجه و داشته تمركز تا هستيد مجبور خاطر همين به . متوجه كنيد، فكر اعتنا روي از اگر كنيد معطوف مي‌كنيد، لمس و ديده را اطرافتان

اين و مي‌كند فكر كند، مي لمس شنود، مي بيند، مي كه باهوشي موجود كه شد خواهيد “ شود ” مي ناميده ماده كه ادراكي به و است روح فقط خواند، مي لحظه اين در را كتاب

. از كه رود مي انتظار فهمد مي را واقعيت اين كه شخصي از مي‌كند نگاه اي پرده روي برهستي حيطه به و كرده عبور است، اده د فريب را بشريت اكثر كه مادي، دنياي حيطه

. شود وارد واقعي. است شده فهميده تاريخ طول در فيلسوف و موحد تعدادي سوي از واقعيت اين

: از استفاده با جامي موالنا و العربي ابن الدين مهي رباني، امام مانند اسالمي روشنفكران . مانند غربي انشمندان د برخي دانند مي قرآن هاي نشانه از را حقيقت اين منطقشان، . نويسد مي هايش نامه در رباني امام يافته‌اند برهان طريق از را واقعيت اين بركلي جورج

“) مي ” ) مطلق هستي خدا فقط و است ادراك مفروضات و بوده توهم مادي جهان كل كهباشد:

..... ... قلمرو در را چيز همه او چيزي هيچ ولي باشد مي هستي اين جوهر خداوندتوهمات و .... احساسات و باشد مي توهمات و حواس حيطه در جهان وجود كرد خلق

.... كه شكوه با هستي جز به ندارد وجود خارج در چيزي هيچ حقيقت، در كه نيست ماده اين .) باشد) مي 78خدا

توهم تنها شود مي القاء‌ انسان به كه تصوراتي تمام كه كرد اظهار آشكارا رباني امام . “ ندارند ” بيرون در را اصلي منشاء‌ هيچ آنها و بوده

كه بود خواهند ديدن قابل حدي تا و شود مي داده نمايش ذهن در خيالي چرخه اينذهن . چشم . اين باشد نمي شكل اين به مسئله اين وجود اين با دهند نشان ما به را آنها ،

. بتوان كه ندارد وجود واقعيتي گونه هيچ دارد بيرون دنياي در را ردي نه و انتخاب نه چرخه . اين. گنجد مي مقوله اين در نيز شود مي منعكس آينه در كه انسان يك صورت حتي ديد

. در آن تصوير هم و ثبات هم شكي، هيچ بدون ندارد بيرون در ثباتي هيچ خيال مسئله . . داند مي بهتر همه از خداوند باشند 79مي

كشف خود عقل از استفاده با و قرآن عالئم كردن دنبال با را حقيقت همين جامي موالنادارد كرد: ” وجود جهان در كه چه آن باشند هر توهماتمي و نه. احساسات آنها

.“ سايه نه و هستند آينه در انعكاس به شبيه

Page 84: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

محدود هميشه كردند درك تاريخ طول در را واقعيت اين كه كساني تعداد وجود اين با : . حقيقت اين كه نيست عاقالنه كه اند نوشته رباني امام مثل بزرگي گان طلبه است بوده

. نيستند آن فهم به قادر مردم اكثر زيرا بگوييم عموم به راكه شواهدي سوي از تجربي واقعيتي به مسئله اين مي‌كنيم، زندگي ما كه عصري در

. چنين در ، است تصوير جهان كه واقعيت اين است شده تبديل شده مطرح علم توسط . است شده صيف تو تاريخ در بار اولين براي ملموسي و روشن واضح، شيوه

علت، همين تاريخي به عطفي نقطه يكم و بيست مردم- قرن كه هنگامي درهدايت مطلق، هستي تنها خدا، سوي به فوج فوج و كرده درك را الهي واقعيتهاي عموما

- شوند بود مي مي. خواهد تنزل تاريخ دان زباله توده به نوزدهم قرن در گرايان ماده آيينخواهد درك محيط بودن فضايي بي و زماني بي همينطور و آفرينش و خدا وجود و يابد،خواهد رهايي ها پرستي خرافه و ها حقه گذشته، قرون قديمي هاي پرده از بشريت و شد

يافت. . بگيرند را ناپذير اجتناب روند اين جلوي واهي مسائل كه است ممكن غير

نسبيتسرنوشت و زمان نسبيت“ ” ، بعدي سه فضاي كه مي‌دهد نشان است شده مربوط يكديگر به اآلن تا كه چيزي هر

است، شده گذاري پايه ادراك بر كامال پيشداوري اين كه اين يعني ندارد؛ وجود حقيقت در . “ اين ” خالف بر بخواهيم چه چنان دهد مي سوق بودن فضا بي به را انسان زندگي كل و

در باشند، مي دور به علمي حقيقت و منطق از كه خرافاتي، عقايد كنيم، پافشاري مسئلهوجود بعدي سه مادي دنياي وجود براي معتبر دليل گونه هيچ زيرا گيرد مي جاي مقوله اين

ندارد. ماده فرضيه تكاملي، فرضيه بر كه را گرايان ماده فلسفه اوليه تصورات ادراك، موضوع

. آن بر گرايان ماده مكتب كه دومي فرضيه مي‌كند رد مي‌كرد تاكيد آن، بودن ابدي و مطلق . به هم مسئله اين است ابدي و مطلق زمان، مي‌گويد كه است اي فرضيه كردند، مي تكيه

. باشد مي خرافاتي اول فرضيه مانند

زمان ادراكلحظه به نسبت اي لحظه كه است روشي واقع؛ در فهيم، مي زمان از ما كه را چيزي آن

: . . مثال عنوان به داد توضيح مثال يك با را مسئله اين مي‌توان شود مي مقايسه ديگر. شنود مي خصوصي به صداي زند، مي جسمي به را اي آهسته ضربه شخصي كه هنگامي

. او شنود مي را ديگري صداي ، زند مي ضربه ديگر دقيقه پنج شيء همان به كه هنگامي . “ با ” دهد مي تشخيص نامد مي زماني فاصله كه را صدا دومين و صدا اولين بين فاصلهيك از بيش بود شنيده كه اولي صداي ، شنود مي را دوم صداي او كه زماني در وجود اين

. . مي‌ماند باقي او حافظه در اطالعات خرده شكل به فقط صدا باشد نمي او ذهن در خيال “ ” را زمان مفهوم آن شخص با و مانده ذهنش در كه اي لحظه با مقايسه در

. زمان مفهوم نشود انجام مقايسه اين اگر دهد تشخيصمي مي‌كند، زندگيندارد .وجود

روي بر و شده اتاق وارد در طريق از كه بيند مي را فردي شخصي، كه هنگامي متشابها . آن كه زماني تا كند مقايسه را آن تواند مي نشيند، مي اتاق وسط در داري دسته صندلي

كند، مي باز را در او كه لحظاتي به مربوط تصورات است، نشسته صندلي آن روي بر فرددر اطالعات هاي تكه شكل به رود، مي دار دسته صندلي سمت به و زند مي قدم اتاق در . آن با را صندلي روي بر نشسته مرد كه وقتي زمان، ادراك شوند مي آوري جمع مغزش

. افتد مي اتفاق مي‌كند، مقايسه اطالعاتخالصه، ادراكي بطور خطاهاي برخي بين شده انجام مقايسه نتيجه در زمان

مي‌گيرد شكل مي‌آيند پديد مغز در او. كه ذهن آنگاه نبود، حافظه داراي انسان اگر . تنها نمي‌آورد پديد را زمان مفهوم هرگز نتيجه در و داد نمي انجام را تعبيراتي چنين

در را اطالعاتي او كه است اين مي‌كند فرض ساله سي را خودش شخصي چرا دليلي‌كه . نداشت وجود او حافظه اگر باشد مي سال سي آن به مربوط كه كرده آوري جمع ذهش

“ در ” كه را مفردي لحظه فقط و نمي‌كرد فكر اي گذشته زمان چنين يك بودن به او آنگاه . شناخت مي مي‌كرد زندگي آن

زمان نبود علمي توضيح

Page 85: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

دانش و دانشمندان گوناگون توصيفات از كردن قول نقل با را ع موضو اين دهيد اجازه . روشنفكر مشهور، استاد ، رود مي عقب به كه زمان گرفتن نظر در با كنيم روشن پژوهان

ياكوب – ) فرانسوا ژنتيك منش بزرگ امكانها (- )Francois Jacobو كتابش در را زير مطالب : ) كرد بيان واقعيتها و

خيال به ذهنمان در تا دهند مي امكان ما به شوند مي برده عقب به كه دنياييفيلمهايياست رفته عقب زمانشبه كه مي‌كند. باشيم جدا قهوه از را خودش شير، كه دنيايي

ها جداره از نور هاي اشعه كه دنيايي برسد؛ شير ظرف به تا پرد مي فنجان از بيرون به ومي آوري جمع گرانشي مركز ميدان در نور، منبع از شدن جاري جاي به و شده متصاعدهاي قطره انگيز حيرت مشاركت با انساني، نخل درخت به سنگي كه دنيايي شوند؛

. وجود، اين با بپرد بيرون به آب از و آمده درخت سمت به كه شود مي باعث آب فراواندارد، را متقابلي ويژگيهاي چنين زمان كه دنيايي كه در روشي و ما مغز فرآيند

مي‌كند كار گذشته با متشابها مي‌كند، آوري جمع را اطالعات همين. ذهنماندر كه شود مي ظاهر همانطور برايمان و كرده صدق آينده و گذشته با رابطه در مسئله

. رسد مي نظر به حاضر 80حالكه شكل آن به دنيا است، كرده عادت مشخصي حوادث توالي به ما ذهن كه آنجايي از

حركت جلو سمت به هميشه زمان كه كنيم مي فرض ما و شود مي اداره شد گفته باال در . . ما حقيقت در است نسبي و شده كسب ذهن در كه است رأيي اين همه، اين با كند مي

. خير يا مي‌كند حركت اصوال آيا كه اين يا و مي‌كند حركت زمان طور چه دانيم نمي هرگزكه دارد واقعيتي از نشان نمي اين مطلقي پديده نوعي زمان فقط بلكه باشد،

. است ادراكآلبرت بيستم، قرن فيزيكدانان مهمترين از يكي سوي از كه است واقعيتي زمان نسبيت

( . بارنت لينكلن است شده تاييد Lincolnاينشتين، Barnet ) دكتر و جهان كتابش، در : نويسد مي اينشتين،

ثابت - و ناپذير تغيير زمان حركت مطلق زمان مفهوم اينشتين مطلق، فضاي همراه بهمي- جريان در نهايت بي آينده تا نهايت بي گذشته از كه است گذاشته كنار به را جهاني

در. انسان نارضايتي از است، كرده احاطه را نسبيت فرضيه كه ابهامي بيشتر باشدشود؛ مي ناشي زمان احساس مي تشخيص ادراك نوعي كه رنگ احساس مثل

بنابراين. باشد باشد، مي مادي اجسام نظم تنها فضا كه است زمانهمانطور ممكنحوادث . نظم شده داده توضيح اينشتين سوي از شكل بهترين به زمان ذهنيت باشد

” : ظاهر. حوادث از اي مجموعه شكل به ما براي شخص يك تجربيات گويد مي او استمجموعه، اين در شوند؛ طبق مي آوريم، مي خاطر به كه را اي ساده حوادث

“ ” “ شوند ” مي ظاهر منظم شكل به ثانويه و اوليه فرد،. شرايط براي بنابراين- زمان .Iيك . نيست اندازه‌گيري قابل خود خودي به امر اين دارد جود و شرطي زمان يا و

حادثه، آخرين با آن بزرگتر رقم كه شكلي به حوادث، با را ارقام توانم مي من واقع در . كنم مرتبط باشد مربوط قبلي، حادثه به 81نسبت

زمان ” و فضا شدـ قول نقل بارنت كتاب از كه همانطور ـ كه كرد اشاره خود اينشتينكه هستند مشهودي از اشكال توان نمي اين از ما بيشتر رنگ، آگاهي فهم به نسبت

” : . كلي نسبيت فرضيه طبق كرد تفكيك اندازه يا وابسته شكل غير وجود هيچ زماناز خارج ندارد اي قياسمي‌كنيم ما كه حوادثي 82.“ نظم

كننده مشاهده به بستگي كامال آن درك است، شده تشكيل ادراك از زمان كه آنجايي از . است نسبي بنابراين و دارد

استفاده گيري اندازه براي ما كه منابعي طبق كند، مي حركت آن در زمان كه را سرعتيدهد نشان دقيقا كه ندارد وجود انسان بدن در واقعي ساعت هيچ زيرا دارد فرق مي‌كنيم،

” : . چيزي كه همانطور نوشت بارنت لينكلن كه همانطور گذرد مي سرعت با زمان قدر چهيك لحظه، يك بنابراين ندارد، وجود دهد تشخيص را آن چشم كه اين بدون رنگ شكل به

“. ندارد وجود ندهد شكل را آن اي حادثه كه اين بدون روز يك يا 83ساعت، . در ما كه را چه آن چه اگر شود مي تجربه رؤياها در واضحي طور به زمان نسبيت

و دقيقه چند براي حقيقت، در ولي رسد، مي ساعتها نظر به برايمان بينيم مي رؤيايمان . كشد مي طول ثانيه چند حتي

. در كه كنيم فرض كنيم فكر كند مي روشنتر بيشتر را موضوع اين كه مثالي باره در بياييدبمانيم، آنجا در معيني مدت براي تا است، شده طراحي مخصوصا كه تكي پنجره با اتاقي

. را زمان گذشت بتوانيم تا گذاشته كار جا آن در را ساعتي هيد د اجازه گرفته‌ايم قرار

Page 86: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

خورشيد. غروب و طلوع تا كرده معطوف اتاق پنجره به را حواسمان حال، عين در ببينيم . زماني گذشت درباره سؤال اين به ما كه را جوابي بعد روز چند ببينيم معين فواصل در را

به لحظه كردن نگاه با كه است اطالعاتي اساس بر داده‌ايم شده صرف اتاق اين در كهكرده غروب و طلوع خورشيد بار چند كه اين به مراجعه با كه محاسباتي و ساعت به لحظه

. . برده‌ايم سر به اتاق اين در را روز سه كه زنيم مي حدس مثال عنوان به فهميديم است،در را روز دو فقط كه بگويد است گذاشته اتاق اين به را ما كه شخصي اگر همه، اين با

توسط مصنوعي بصورت شده مي ديده پنجره از كه خورشيدي كه اين و مانده‌ايم آنجابوده شده تنظيم تند حركت با نيز اتاق درون ساعت و مي‌شده تهيه اي محركه دستگاه

. داشت نخواهند معنايي هيچ داديم انجام كه را محاسباتي آنگاه است،اساس بر داريم زمان گذشت ميزان درباره ما كه را اطالعاتي كه كند مي تاييد مثال اين

. شناسي روش سوي از كه است علمي واقعيتي زمان نسبيت باشند مي نسبي منابع . است شده اثبات نيز اينشتين علمي كلي نسبيت سرعت فرضيه كه كند مي اذعان

. اندازه همان به كند مي تغيير گرانشي نيروي در وضعيتش و شيء سرعت به بسته زماننقطه ” به كه گويي زمان شود؛ مي فشرده و كوتاه زمان كند، مي پيدا افزايش سرعت كه

. شود“ مي آهسته باشد، رسيده توقف . دو كنيم توصيف است كرده مطرح اينشتين كه مثالي با را مسئله اين هيد د اجازه

با فضا در ديگري كه حالي در ماند مي زمين روي بر آنها از يكي كه كنيد تصور را دوقولو . او از برادرش كه بيند مي گردد مي بر او كه هنگامي كند مي حركت نور به نزديك سرعت

. نور سرعت به نزديك فضا در كه شخصي براي زمان كه است اين دليل است شده پيرتر . خاك پسر و پدر فضايي سفر دهيد اجازه حال است بوده تر آهسته كرده مي حركت

. سه پسرش و سال هفت و بيست رفتن هنگام كه وقتي پدر اگر بگيريم نظر در را زيش ) سي ) پسر گردد، بر زمين به زمين وقت به بعد سال سي پدر كه وقتي باشد، داشته سال

. دارد سال سي فقط پدرش كه حالي در داشت؛ خواهد سال سه زمان 84و نسبيتسبب ساعت هاي عقربه مصنوعي كردن كم يا و ساعتها شدن زياد يا شدن كم بوسيله

. به كه مادي، وجود ساختار كل مجزاي گردشهاي عمل از ترجيحا زمان نسبيت شود نمي . شخصي براي ديگر، بيان به شود مي ناشي رسند، مي نيز اتمي ذرات مجموعه زير ژرفاي

. چنين در شود نمي تجربه آهسته تصويري مانند به زمان كوتاهي مي‌كند، تجربه را زمان كههمگي غيره، و مغز عملكرد و سلولها تكثير قلب، ضربان مي‌باشد، كوتاه زمان كه ترتيبي . انساني وجود اين با مي‌كنند زندگي زمين روي بر آرامي به كه است آنهايي از تر آهسته

. در شود نمي متوجه را زمان كوتاهي وجه هيچ به دهد، مي ادامه خود روزمره زندگي به كه . گيرد صورت مقايسه كه آن مگر شود، نمي مشخص حتي كوتاهي اين واقع

قرآن در نسبيتكه دهند مي نشان كند مي آشنا مدرن علوم هاي يافته با را ما كه را اي آن نتيجه زمان

ادراك تنها بلكه نيست مطلق حقيقتي كردند مي تصور گرايان ماده كه طورباشد مي توسط. نسبي بيستم قرن تا كه است، جالب مطلب اين در خيلي كه چه آن

. گوناگوني منابع شد فاش بشريت براي قرآن در قبل قرن چهارده بود، نشده كشف علم . دارد وجود زمان نسبيت خصوص در قرآن در

اداركي زمان كه اين در شده ثابت علمي موضوعات قرآن، هاي آيه از بسياري در. ديد توان مي براحتي را باشد مي شرايط و محيط حوادث، به بستگي و بوده روانشناختي

: در كه همانطور باشد؛ مي كوتاهي زمان خيلي انسان زندگي مدت طول مثال عنوان به: است شده گفته ما به قرآن

را او ستايش و حمد با و كرده بيرون خاك از سر شما و بخواند را شما خدا كه را روزيكه مي‌كنيد تصور كنيد زماني اجابت اندك )جز ! سوره ايد نكرده درنگ گورها در

: آيه (52االسراء،گويا آيند جمع محشر بعرصه خاليق همه كه روزي روز و از نكرده ساعتي درنگ بيش

: آيه . ) يونس، سوره ميشناسند كامال را يكديگر آنروز در (45اندو كنند مي درك متفاوت را زمان انسانها كه كنند مي داللت مطلب اين به ها آيه برخي . از زير گفتگوي دهد تشخيص طوالني را كوتاه خيلي زمان تواند مي انسان وقتها بعضي

: است باره اين در خوبي مثال قيامت، روز در جزا هنگام در انسانهاكه دهند پاسخ كرديد؟ درنگ زمين در سال چند گويد كافران به خدا بود آنگاه روز يك

روز از جزء يك . يا آگاه خود حال از اگر شما فرمايد ا خد دادند حساب كه فرشتگاني از

Page 87: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

: ( ! آيه المؤمنون، سوره بوده اندك بسيار دنيا در درنگتان مدت كه ميدانستيد 114-112بوديد)

متفاوت، محيط در است ممكن زمان كه كند مي اظهار خداوند ديگر هاي آيه برخي در: باشد متفاوت

نخواهد خلف خدا وعده هرگز و كنند عذاب در تعجيل تقاضاي تو از سخريه به كافرانو به شد سال هزار چون خدا نزد روز يك شماست همانا الحج،. ) حساب سوره

(47آيه: مدتش كه روزي در روند باال خدا سوي به االمين روح و سال فرشتگان هزار پنجاه

: ( . آيه المعراج، سوره بود (4خواهدسپس كند مي تدبير زمين تا آسمان از را عالم امر كه به اوست مقدارش كه روزي

است هزار بندگان : حسابشما ( . آيه السجده، سوره برد مي باال خود سوي به (5باز . گرفت نتيجه توان مي كه چه آن بودند زمان نسبيت درباره بارزي توصيفات آيه‌ها اين

كه حالي در شد كشف بيستم قرن دانشمندان توسط اخيرا تنها كشف اين كه است اينموضوع از 1400اين قرآن وحي بر داللت اين و شد گفته انسان به قرآن در قبل سال

. دارد است، كرده احاطه ا ر زمانها و مكانها همه كه خدا، سوي . به مسئله اين است ادراك نوعي زمان كه كنند مي آشكار قرآن ديگر هاي آيه از بسياري . با افراد از گروهي را، غار همنشينان خداوند مثال عنوان به است بارز داستانها در خصوص

. نگهداشت عميق خواب در قرن سه از بيش تا است، شده اشاره قرآن در كه ايماننتوانستند اند؛ بوده كمي مدت به حالت همان در كه كردند فكر شدند، بيدار آنها وقتي‌كه

: اند بوده خواب در مدت چه كه بزنند حدستا انگيختيم بر را آنان آن، از پس زديم بيهوشي پرده سالي چند تا آنها گوش بر ما پس

( . سوره كرد احصاء بهتر را غار آن در درنگ مدت گروه دو آن از يك كدام گردانيم معلوم : آيه (12-11الكهف،

: درنگ ” غار در مدت چند پرسيد يكي خودشان ميان تا انگيختيم بر خواب از را آنان ما باز : چند كه است داناتر خدا گفتند ديگر، روز از برخي كه يا تمام روز يك دادند جواب كرديد

: ( “... آيه الكهف، سوره بوديم غار در (19مدتادراك حقيقت در زمان كه است آشكار نيز است شده بيان زير آيه در كه حالتي

. باشد مي روانشناسي : . بحيرتم ” گفت بود شده ويران و خراب كه كرد گذر اي دهكده به كه كس آن بمانند يا

! سپس ميراند سال صد را او خداوند پس كرد خواهد زنده را مردگان اين باز چگونه خدا كهاز اي پاره يا روز يك داد جواب نمودي درنگ مدت چه كه فرمود بدو و برانگيخت اش زنده

. : خود شراب و طعام در نظر است سال صد بلكه است؛ چنين نه فرمود اوند خد روز، يكا ر تو ما و شود معلوم تو بر احوال تا بنگر نيز را خود االغ و ننموده تغيير هنوز كه بنما

) ( كه آن استخوانهاي در بنگر و نكنند انكار را بعثت امر كه دهيم قرار خلق براي حجت . گرديد روشن و آشكار او بر كار اين چون پوشانيم آن بر گوشت و پيوسته همش در چگونه

“. تواناست و قادر چيز هر بر خداوند كه دانم مي يقين و حقيقت به اكنون همانا گفت : آيه) البقره، (259سوره

محدوديت زمان به كرد، خلق را زمان كه خداوند، كه مي‌كند تاكيد آشكار بطور باال آيه . اين. طبق است محدود شده، مقرر خدا سوي از كه زمان، به ديگر طرف از انسان، ندارد

. چنين در باشد مي ناتوان است بوده خواب به مدت چه كه اين دانستن از حتي انسان آيهريخته ) بهم تفكرات در گرايان ماده كه همانطور مطلق شكل به زمان كردن فرض حالتي،

. ) است منطقي غير خيلي ، دارند خود

تقدير . است متغير چنان نسبيت مي‌كند روشن را مهمي خيلي موضوع زمان نسبيت مسئله

ديگر بعد در ثانيه‌اي فقط است ممكن مي‌كشد طول ما براي سال بيليونها كه اي دوره كهمي. آن پايان تا دنيا تشكيل شروع از كه طوالني بسيار زمان مدت اين، بر عالوه باشدديگر ابعاد در كه اين به توجه با باشد؛ نكشيده طول اي ثانيه چند حتي است ممكن باشد،

. باشد گرفته شكل - خصوص به و مردم اكثر توسط كه مفهومي تقدير مفهوم اساس مهمترين مسئله اين

. - تقدير باشد مي است نشده فهميده خوب و مي‌كنند انكار كامال را آن كه گراياني ماده . خدا چگونه پرسند مي مردم اكثر باشد مي آينده يا گذشته حوادث از خداوند كامل دانش

Page 88: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

مسئله اين و باشد آگاه آن از اند، نشده تجربه هنوز كه را حوادثي است توانسته تاكنون ” . كه حوادثي همه اين با شوند اشتباه دچار تقدير واقعي فهم در آنها كه شود مي باعث

“ فقط اند نشده تجربه ما هنوز . براي خودش كه فضايي يا زمان به خداوند باشد مي چنين : . خاطر همين به باشد نمي محدود كرده خدا خلق براي همگي حال، و آينده گذشته،

شده تمام و افتاده اتفاق تاكنون چيز همه او براي باشند؛ مي . است يكسانمنتهي كلي نسبيت فرضيه چطور كه اين به بارنت لينكلن اينشتين، دكتر و جهان كتاب در

. بارنت، نظر طبق دهد مي توضيح شود، مي نتيجه اين تنها به عظمتش تمام با جهانآيد ” “. پديد تواند مي كيهاني عقالني نيروي طريق بارنت ”85از كه را عزمي

“ نامد، مي كيهاني باشد دانش مي حاكم جهان كل بر كه است دانشخدا و .خردرا خط‌كشي مابين قسمتهاي همه و انتها ، وسط ابتدا، راحتي به توانيم مي كه همانطور

ابتدا از اي ساده لحظه آن كه گويي شود، مي مرتبط ما به كه را زماني نيز خداوند ببينيم، . شاهد و است آمده تنها كه را حوادثي فقط انسان همه اين با داند مي است بوده انتها تا

. كند مي تجربه زده، رقم برايشان خدا كه سرنوشتيرايج ،كه ما جامعه در سرنوشت شده تحريف فهم و بودن عمق كم به توجه جلب

. اي عقيده سرنوشت درباره شده تحريف عقيده اين باشد مي مهم خيلي نيز است، “ ” كرده مقدر انسانها از هريك براي را سرنوشتي خداوند گويد مي كه است خرافاتي

. به بشوند عوض مردم سوي از وقتها بعضي توانند مي سرنوشتها حال اين با ولي است : افراد مثال برگشته عنوان مرگ لب از كه مريضي او ” درباره قبيل از خرافاتي اظهارات

. . “ كه شخصي نيست سرنوشتش تغيير به قادر كسي هيچ كنند مي كرد غلبه سرنوشتش به. نميرد وقت آن در كه بوده چنين تقدير زيرا است نمرده دقيقا است برگشته مرگ لب از

غلبه ” سرنوشتم به من گفتن با را خودشان كه است مردم تقدير خود، اين كه آن شگفت. باشند“ داشته را اي عقيده چنين و زده گول كردم

جداگانه اي لحظه همانند را زمان كه باشد مي خدايي از و است خدا ابدي علم تقدير،شده ديده تدارك و تعيين تقدير در چيزي هر باشد؛ مي حاكم مكان و زمان كل بر و دانسته

حوادثي. برخي است؛ يكي خدا براي زمان كه كنيم مي استنباط قرآن از همچنين ما استخيلي حوادث آن گويي كه شده نقل چنان قرآن در افتد، مي اتفاق آينده در برايمان كه : . مردم كه حسابهايي درباره كه هايي آيه در مثال عنوان به است افتاده اتفاق پيش وقت

پيش وقت خيلي كه اند شده ياد حوادثي عنوان به بدهند، پس آخرت جهان در بايستي مي: است افتاده اتفاق

اسرافيل ” صور صيحه آسمانها بدمندو در كه هر ديگر خواسته او بقي خدا كه آن جز تايكسر همه است زمين آن مدهوشمرگ و در ديگري صيحه آنگاه كه دميدهشوند شود

پروردگار نور به زمين و كنند نظاره و خيزند بر همه خاليق نهاده روشنناگاه نامه و گرددشهدا و انبياء و شوند شود حق احضار به خلق ميان كنند و حكم ابدا كس هيچ به و

شد نخواهد ( ظلمي ( .... خدا به كه آنان روز آن و برسد تمام عملش پاداش به كس هر ودوزخ جانب به فوج فوج شدند رويشان رانندكافر به جهنم درهاي رسند آنجا چون و

همه.... رسند بدانجا چون و برند بهشت سوي به فوج فوج را ترس خدا متقيان و بگشايند : ( .“ آيه الزمر، سوره بگشايند احترام به رويشان به بهشت (73-68درهاي

: از عبارتند موضوع اين درباره ديگر هاي آيه برخيمحشر به اي فرشته را : كشاندهرنفسي آيه. ) ق، (21سوره

روز آسمان مستحكم بناي و گردد واقع قيامت بزرگ واقعه آن گاه، شود آن و سستشكافد سخت : درهم آيه. ) الحاقه، (16سوره

عطا شادمان دل و خندان روي آنها به و داشت محفوظ را آنان روز آن شر از هم خدا ( . االنسان، سوره است بهشتي حرير لباس و بهشت باغ كاملشان، صبر آن پاداش و نمود

(13-12آيه: بينندگان براي دوزخ شود و : آشكار آيه. ) النازعات، (36سوره

كفار به به ايمان اهل امروز خندند پس : مي آيه. ) المطففين، (34سورهآنگاه بدكار و و مردم كنند مشاهده چشم به را دوزخ خواهند پندارندآتش آن در كه

ابدا آن از و ندارد افتاد : مفري آيه. ) الكهف، (53سوره) ما ) ديدگاه از افتد مي اتفاق ما مرگ از پس كه اتفاقاتي شود، مي ديده كه همانطور

. به خداوند است شده ياد است شده تجربه تاكنون كه گذشته حوادث عنوان به قرآن در . اين خداوند نمي‌باشد محدود هستيم، محدود ما كه جايي در نسبي، زمان چهارچوب

از را حوادث و تجربيات اين همه اين از پيشتر انسان، و كرده مقدر زمان نبود در را حوادث

Page 89: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. از اعم حوادثي هر كه گويد مي زير آيه در خداوند است رسانده پايان به و گذرانده سر : است رسيده ثبت به كتابي در و بوده خداوند دانش در بزرگ، يا كوچك

) هيچ ) به و نكني تالوت قرآن از آيه هيچ و نباشي حالي هيچ در تو كه بدان ما رسول ايذره هيچ و كنيم مي مشاهده را شما لحظه همان ما آنكه جز نشويد وارد امتت و تو عملي

چه هر آن بزرگتر و ذره از تر كوچك و نيست پنهان تو خداي از آسمان و زمين همه در اي : ( . ) آيه ) يونس، سوره است مسطور الهي علم لوح حق مبين كتاب در همه (61است

گرايان ماده نگرانيبي در ماده كه حقيقتي كه معني اين به شد، اشاره آن به فصل اين در كه موضوعاتي

. توضيح قبال كه همانطور باشد مي واضح كامال واقع؛ در دارد، قرار بودن فضا بي و زمانيبلكه باشند نمي فكري روش يا فلسفه گونه هيچ مشخصا حقايق اين شد نتايجداده

كه هستند است علمي ممكن غير آن واقعيت. انكار در مطلب اين بودن بر عالوهپذيرد؛ نمي موضوع اين با رابطه در را ديگري عقالني يا منطقي راه نيز شواهد فني،

كنند جهان مي زندگي آن در كه موجوداتي و دهنده تشكيل مواد تمام خيالي با ماهيتي . طاقت. زمان موضوع، اين فهم در ماده‌گرايان است ادراك از اي مجموعه جهان دارند : . پوليتزر گرچه برگرديم، پوليتزر اتوبوس مثال به اگر مثال عنوان به اند داشته را فرسايي

ادراك بود قادر تنها ولي بگذارد، فراتر پا ادراكش از نمي‌تواند كه دانست مي فني لحاظ از . از ذهنش در حوادث پوليتزر، براي كه معني اين به بپذيرد خصوصي به حالتهاي در را

تصادف كه اين محض به ولي مي‌گرفت شكل مي‌كرد، تصادف اتوبوس كه موقعي. مي‌كرد پيدا فيزيكي واقعيت و رفته مغز از بيرون به حوادث گرفت، مي شكل اتوبوس

. كه شد مرتكب را اشتباهي همان پوليتزر است روشن كامال نكته اين منطقي نقص ” : وجود ماده بنابراين گيرد؛ مي درد پايم و زنم مي ضربه سنگ به گفت گرا ماده جانسون

مي“. احساس اتوبوس با برخورد از پس كه اي ضربه كه بفهمد توانست نمي پوليتزر دارد . باشد مي ادراك خاطر به صرفا شود

خاطر به بفهمند را موضوع اين توانند نمي ماده‌گرايان چرا كه اي آستانه زير دليل . برخي كه گويد مي ما به بارنت لينكلن است شد خواهند مواجه كه چه آن فهم از ترسشان

: “ اند ” فهميده را موضوع اين دانشمندانفيلسوفان، سوي از ها سايه دنياي مفاهيم با ارتباط در عيني واقعيتهاي همه كاهش با

محدوديتهاي از تا داشت آن بر را دهنده دانشمندان شوند . هشدار آگاه انسان 86حواسترس كه هستند مفاهيمي زمان و ماده كه كند مي اشاره مطلب اين به مرجعي هرگونه

مي گرا ماده كه هستند نظرياتي تنها موارد اين زيرا مي‌كند ايجاد گرا ماده در را زيادي . به را موارد اين معني، يك در گرا، ماده كند تكيه مطلق موجوداتي عنوان به آنها به تواند

( طريق از زمان و ماده كه كند مي فكر زيرا گيرد مي نظر در پرستش براي بتي مانند . اند( آورده بوجود را او تكامل

جسم دنيا، كند، مي زندگي آن در كه جهاني كند مي احساس گرا ماده كه هنگاميبطور و گرفته، آنها از تأثير با را ها ايده اين كه گرايي ماده فيلسوفان ديگر، افراد خودش،

. كند غلبه او بر ترس كه شود مي باعث است، شده تشكيل ادراك از ديگر هرچيز خالصهمحو ناگهان به است داشته تدبيري و داشته اعتقاد يا بوده وابسته آن به او كه چيزي هر

. ؛ مي‌كند نااوميدي احساس نوعي كند، مي تجربه را جزا روز واقعا وقتي شوند مي ” مشركين و كفار همه روز آن در و است شده توصيف اشاره آيه اين در كه همانطور

و شوند خدا فرمان چه تسليم از هر همه پرستيدند مي و كرده جعل خدا از غير. شود نابود و محو : نظرشان آيه“ ) النحل، (87سوره

” و كرده متقاعد ماده واقعيت با را خود كند مي سعي گرا ماده اين بعد، به اين از . زند،“ مي لگد را سنگها كوبد، مي ديوار به را مشتش او سازد مي پايانش براي را گواهي

. كند فرار واقعيت از تواند نمي هرگز ولي زند مي نعره زند، مي فريادافراد دارند دوست كنند، بيرون خود ذهن از را حقيقت اين خواهند مي آنها كه آنجايي از

. ماهيت از عموم طور به مردم اگر كه دانند مي همچنين آنها بكنند را كار همين هم ديگرزمينه هيچ شوند مطلع جهاني، ديدگاه در آنها جهالت و اوليه فلسفه ماهيت ماده، واقعي

. اين بر دليلي ترسها اين داشت نخواهد وجود نظرياتشان برپاكردن جهت برايشان اي. هستند نگران شده بيان اينجا در كه حقيقتهايي از قدر آن آنها چرا كه است

. در اينرو از شد خواهد بيشتر آخرت جهان در ايمانان بي ترس كه كند مي اذعان خداوند : شود مي خطاب آنها به قيامت روز

Page 90: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

گوئيم آورند شرك خدا به كه آنها به پس آورديم جمع را آنها همه كه شدند روزي كجا بهبودند؟ خدا شريك شما گمان به كه : آنها آيه ) االنعام، (22سوره

كه - صميمشان دوستان و كودكان داراييها، كه شوند مي متوجه ايمانان بي آن، از پس - و كرده ترك را آنها دادند مي نسبت خدا شريك عنوان به و بوده واقعي مي‌كردند گمان

” : . سازد مي مطلع آيه اين در مطلب اين از را ما خدا شوند مي چگونه محو كه بنگررا همه خود دادند قرار حق شريك و بسته خدا بر دروغ به آنچه و كردند تكذيب

شدند نابود و : محو آيه“. ) االنعام، (24سوره

منفعتمؤمنان هشدار گرايان ماده براي كه هستند ادراكي زمان و ماده كه مطلب اين در

. ايمان با افراد است صادق مؤمنين براي قضيه اين عكس باشند، مي دهندهمي خوشحال خيلي شوند مي متوجه را قضيه اين پشت راز كه هنگامي

. باز رازها همه در كليد اين با سؤاالتاست تمام كليد واقعيت، اين زيرا شوند . مشكل آنها درك در قبال كه مسائلي از بسياري با راحتي به انسان شود مي

. ميشود آشنا داشتهابعاد آخرت، جهان جهنم، بهشت، مرگ، به راجع سؤاالت شد، گفته پيشتر كه همانطور

” “ ” “ را ” خدا كسي چه بوده؟ چه خدا از قبل است؟ كجا خدا قبيل از سؤاالتي و متغير” “ ” “ ” “ و هستند؟ كجا جهنم و بهشت كشد؟ مي طول قدر چه قبر درون زندگي كرد؟ خلق

. “ موضوع اين شوند مي داده پاسخ راحتي به هستند؟ كجا حاضر حال در جهنم و بهشتافشا با كه بطوري آفريد، هيچ از را جهان كل خداوند ترتيبي چه به كه شد خواهد معلوم

راز، اين “ شدن ” “ شده ” معنا بي كجا؟ و وقت؟ چه به مربوط هيچ سؤاالت زيرا . كه شود مي معلوم شود، استنباط فضا نبود كه وقتي است نمانده باقي فضايي و زمان

واقع در زمين و بهشت آسمان مكان جهنم، . همان شود استنباط زمان نبود اگر هستنددر چيزي هر كه شود مي لحظه معلوم و يك نمانده منتظر چيزي هيچ افتد؛ مي اتفاق

. است شده تمام و افتاده اتفاق پيشتر چيز همه زيرا گذرد نمي زمانمانند دنيا شد بررسي كه رازي مؤمنين با براي . آسماني نگرانيها، همه شود مي

. جهان كل كه برد مي پي انسان شوند مي محو گرايي ماده تلخ ترسهاي و دلواپسيهاكه كاري و دهد مي تغيير را فيزيكي دنياي تمام بخواهد، كه همانطور كه دارد مفرد حاكمي

. خودش تماما اينرو از انسان برود او سوي به كه است اين دهد انجام بايستي مي انسان : ( . آيه ” “ عمران، آل سوره كند مي وقف او به خدمت خاطر به خدا راه در (35را

. است دنيا در منفعت بزرگترين راز اين فهميدنمي آشكار است شده اشاره آن به قرآن در كه ديگري، مهم خيلي واقعيت راز، اين با

نزديكتراست شود: ” او به گردن رگ از : خداوند آيه“ ) ق، كه(. 16سوره همانطوري . از تر نزديك شخص به تواند مي چيزي چه باشد مي بدن درون در گردن رگ دانند مي همه

. شود داده توضيح فضا نبود واقعيت توسط راحتي به تواند مي حالت اين باشد؟ درونش. شود درك بهتر راز اين فهم با تواند مي همچنين آيه اين

. رسان كمك هيچ كه برسد اثبات به بايست مي مطلب اين باشد مي درست حقيقت اين . باشد نمي موجود خدا از غير به اي كننده تامين وجود و خدا از غير به چيز هيچ

. ندارد كند پاداش طلب و برده پناه او به تواند مي انسان كه است مطلق هستي تنها او ؛ . كنيم مي احساس را خدا وجود كنيم رو طرف هر به

گيري نتيجه . آن باشد دانايش خالق و انسان خلقت از مهمتر تواند نمي چيز هيچ پرسشي، هيچ بدون

درك را موضوعي كنيم سعي كه بود اين خاطر به داديم انجام كتاب اين طول در ما كه چه . باشد مي شخص هر براي مهم العاده ق فو مسئله‌اي كه كنيم

اطالعات، بندهاي به احتياجي هرشخصي كه كنيم آوري ياد خواننده به دانيم مي الزم . اين ندارد شده‌‌اند آ‌فريده خودش، جمله از آن درون چيز هر و جهان كه اين فهميدن جهت

آفريده او كه اين فهميدن براي بالغ انساني تا كودكي‌كوچك وجدان منطق زاويه در مسئله . منظورمان آنچه از خوبي خيلي مثال قرآن در پيامبر ابراهيم كلمات دارد وجود است شده

. باشد مي استو نداشته خدا به اعتقادي جامعه آن كه مي‌كرد زندگي اي جامعه در زماني پيامبر ابراهيم

. خدا وجود درباره آموزشي هيچ ابراهيم چه اگر بود آورده روي بتها پرستش به عوض در

Page 91: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

متوجه او برآن، عالوه است، شده آفريده كه فهميد وجدانش و منطق با ولي بود نديده . اين قرآن در است كرده خلق را آسمانها و زمين كه شده آفريده خدايي توسط كه كه شد

: است شده بيان شكل اين به موضوع .“ كه ” وقتي است من اي خد اين گفت قوم هدايت براي باز ديد را تابان ماه چون پسمرا من خداي اگر گفت و نباشد خدا نيز آن كه ساخت متذكر را پرستان ماه شد نابود آنهم

. درخشان خورشيد چون پس بود خواهم عالم گمراهان گروه از من كه همانا نكند هدايت . نابود خورشيد چون است، روشنتر ماه و ستاره از اين من خداي اينست گفت ديد راروي خالص ايمان با من بيزارم دهيد مي قرار خدا شريك شما چه آن از من گفت گرديد،

مشركان با هرگز من و است زمين و آسمانها همه آفريننده كه آوردم ايي خد سوي به : ( . آيه النعام، سوره بود نخواهم (79-76موافق

باشد داشته وجدان و منطق كه كسي هر بينيم، مي پيامبر ابراهيم مثال در كه همانطور “ ” كه بفهمد است قادر ، باشد نپذيرفته را رزالت و جهالت كه كسي آن همه، از تر مهم و

شده خلق خدا سوي از بزگي نظم و طرح توسط جهان برآن، عالوه و، شده آفريده جهاناست.

براي كه آشكاري عالئم تمام رغم علي را، خدا وجود كه كساني آن حال شكي هيچ بدونمنطق و وجدان كه افرادي از دسته آن براي مي‌كنند رد است، شده داده نشان همه . كساني درباره است آمده قرآن در كه زير مطلب است انگيز حيرت امري كامال دارند،

: ندارند ايمان آفرينشش قدرت و خدا به كه استما آيا گويند مي كه است معاد منكران قول عجب است منكران به تعجب جاي ترا اگر وهم و شدند كافر خود خداي به كه هستند اينان شد؟ خواهيم خلق نو از باز شديم خاك چون

هميشه آن در و دوزخ اصحاب اينان هم و نهادند خود برگردن عذاب زنجيرهاي اينان : آيه! ) الرعد، سوره (5معذبند

تر مهم زندگيتان در ديگري مطالب هر از است شده گفته كتاب اين در كه مطالبي . آن اهميت برسي جهت موضوع اين درباره را كافي تفكر هرگز شما شايد بود خواهد . كه باشيد مطمئن همه اين با ايد نكرده فكر آن درباره پيشتر هرگز شايد يا و ايد نداشتهتر واجب دهيد انجام توانيد مي كه ديگري چيز هر از كرد، خلق را شما كه خدا، شناخت

است. با كه كنيد مي زندگي دنيايي در شما كنيد؛ فكر است كرده اعطا شما به خدا كه چه آن به . در هستيد مجبور شما است شده آفريده شما براي مخصوصا جزئيات كوچكترين ظرافت

. بيشماري نعمات ميان در را خود و كرديد باز را چشمتان روزي كنيد شركت روند اين..... كنيد. حس بشنويد، ببينيد، توانيد مي شما يافتيد

. شده بيان اي آيه در كرد مقدر را آفرينشي چنين خداوند كه است خاطر اين به امر اين وكه : است

و چشم شما به و دانستيد نمي هيچ كه حالي در آورد بيرون مادران بطن از را شما خدا و( . سوره آريد بجاي نعمتها اين شكر و شويد دانا مگر تا كرد اعطا بتدريج قلب و گوش

: آيه (78النحل،مي دارا كه را هرچيزي شما به خدا جز به كسي هيچ شد بيان آيه اين در كه همانطور

. را خود و بياييد بنابراين كنيد مي زندگي آن در كه كرد خلق را جهاني و است نداده باشيداينرو از و كنيد شكرگزاري است داده شما به كه نعماتي خاطر به او از و كنيد خدا وقف

. را خود و كرده ناسپاسي دهيد انجام را كار اين عكس اگر شويد نصيب را اخروي پاداش . دهيد مي قرار باشد، مي خدا خواست به كه ابدي، مجازاتي معرض در

... است نزديك خيلي شما به و دارد وجود خدا باشيد مطمئن..... است آگاه گوييد مي يا و شنويد مي دهيد، مي انجام شما كه را چه آن هر او

..... داد خواهد پس حساب او به بزودي شما، مثل شخصي، هر كه باشيد مطمئن و. . حكيم و انا د توئي دادي تعليم ما به خود تو آنچه جز دانيم نمي ما منزه و پاك خداي اي

: آيه) البقره، (32سوره

پايانعزيزم مادر به تقديم

جدي: شهريار مترجم24/11/1381

Page 92: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

RESÍM ALTLARIS.16 پيكرش غول تلسكوپ كنار در هابل ادوين

آنها كه ميزاني و گوناگون كهكشانهاي بودن دور در تفاوت اينجا، S.17در . عمودي خط است شده داده نشان شوند مي متمايل قرمز رنگ سمت به

. اين ديگر، طيفهاي در دهد مي نشان طيف روي بر را مشخصي نقطه باال در . تمايل دارد تمايل روند مي افقي فلشهاي كه آنجايي تا راست، سمت به نقطه

يكديگر از كهكشانها كه هنگامي باشد، مي بودن دور از نشان كه قرمز، رنگ به. كند مي پيدا افزايش شوند مي دورتر زمين به نسبت

ما از هم و يكديگر از هم كهكشانها و ها ستاره كه است داده نشان تحقيقاتS.18

: . گويد مي موضوع اين كند مي پيدا انبساط جهان كه معني اين به شوند؛ مي دورمفردي نقطه از جهان كه شد خواهد ثابت برگرديم، عقب به زماني لحاظ از وقتي

. است گرفته شكل

. آن ذرات و اتم كه معيني نظم با است قانونمند جهان دركل اتم ساختار در موجود نظمS.28

آسمان شوند، نمي جدا يكديگر از زمينها شوند، نمي پاشيده هم از كوهها مي‌كنند، حركت . گيرد مي بر در را يكديگر ماده خالصه، بطور شود نمي نيم دو و نخورده شكاف يكديگر از

. است پايدار و

به اش، ساده اجزاي از يكي حتي غياب در دارد اي پيچيده نهايت بي ساختمان كه چشم، S.33 عنوان

. نيست: افتد مي اتفاق ديدن عمل كه هنگامي در ديدن به قادر زا، اشك غدد مثال

. ABسلول- اي زنجيره نظم ايمني سلولهاي شود مي ديده شود مي جدا كه همانطور S.35 شكل

. . كنند نمي پيچي سر نظم اين از آنها از يك هيچ دارند منظمي العاده فوق.ABسلول - است شده پوشانده باكتري با

. ) شوند ) مي ديده سرطاني سلولهاي با مبارزه حال در زرد ايمني سلولهايS.36

دهان S.38حفرهبزاغي غددبزاغي غددمريشكم

لوزالمعدهبزرگ رودهكوچك رودهريه

صفرا كيسه

و كرده پاره را آن سپس و پيچيد مي خود دور به را اي پيله پروانه S.40كرم . آيد مي بيرون نظير بي رنگ و طرح با اي پروانه شكل به آن از

هيچ كه است آنكس مانند كرده خلق را نعمت همه اين كه خدائي آن آيا : ( . آيه النحل، سوره شويد؟ نمي متذكر آيا نكرده خلق عالم در (17چيز

Page 93: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. است تنيده خود دور به ابريشمي ريسمان با كه اش؛ پيله در ابريشم حشره كرمS.41

موجودات اين كه دهند مي نشان ها پروانه روي بر زيبا و آشكار جدا، طرحهايS.43

همتا بي و نظير بي آفرينش يك حاصل بلكه نيستند ناآگاهانه اتفاق محصول زندهمي‌باشند.

. ) باشد ) مي رنگها يا اشكال كننده اعطا و هيچ از دهنده شكل آفريننده، خدا،S.44

و تسبيح به است زمين و آسمانها در چه آن و دارد؛ تعلق او به اسمها زيباترين : آيه ) الحشر، سوره حكيم مقتدر خداي اوست و مشغولند جاللش و جمال (24ستايش

. شده‌اند آفريده كامل طرح با نيز ها زرافه ، زنده موجودات همه مانند درستS.45

اهل براي حق و آيات است پراكنده كه حيوان شمار بي انواع و شما خود خلقت در وS.46

: ( . آيه الجائيه، سوره است آشكار (45يقين . ) دارد) خورشيد طلوع از قبل را دريا به ورود قصد دريايي جوان پشت الك باال در

كينون S.48هيدروهيدروژن پيروكسيد

در شيميايي ماده تخليه .1000محل سانتيگراد درجهانفجار محفظه

خراشهايي آسمان قادرند رسد، نمي سانتيمتر چند از بيش به شان اندازه كه ها موريانهS.50

. برانگيز تحسين آشيانه اين كنند بنا ابزاري هيچ از استفاده بدون طول، برابر چندين با رابرابر در ميرسند، موريانه ميليون يك از بيش به كه ها موريانه حيطه ساكنين از كامال

. كند مي محافظت بيرون، در زندگي نامطلوب شرايط و دشمنان

. كه دارد امكان آيا است كرده استتار شن درون در و مخفي دشمن ديد از را خودش مار،S.53

باشد؟ كرده همگون خود بوم با كامال را طرحش و پوست رنگ مار اين

. است- كرده مخفي ها بوته ميان در را خودش ماري چپ، سمت عكس درS.54

كرديد- تصور درخت شاخه را آن كه شد خواهيد متوجه كنيد نگاه دقت با كه هنگامي. باشد مي حشره واقع در كه حالي در

باشند- مي اطراف رنگهاي مانند به شود مي ناميده غربي يلوه كه پرنده يك تخمهاي. بشود محافظت دشمنان سوي از تا

. تشخيص- كنند مي مبدل خشكيده برگهاي شكل به را خودشان ها حشره برخي . است مشكل كامال پژمرده، برگهاي از پانامايي هاي پره شب دادن

ظرف- را محيط رنگ است، شده شناخته گكو به كه پرست، آفتاب دقيقه 20اين . مي‌گيرد خود به

! ؟- ببينيد توانيد مي است شده قايم برگها ميان در خوار مورچه يكچشمان- مانند خالهايي كند مي زندگي پاناما باراني جنگلهاي در كه اي پروانه‌ كرم

. بترساند را شكارچي حيوانات تواند مي كه دارد مار

Page 94: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

درست را بدنش زيرا كند مي اجتناب دشمنان برابر در كردن توجه جلب از پروانه كرمS.56-57

. است داده قرار برگ وسط درآنها رنگ زيرا كنند نمي عوض محيطشان مطابق را رنگشان دار زره پرستهاي آفتاب

پيشتر . است شده همگون بومشان با

. شود مي محافظت اش گونه برگ ظاهر با خود دشمنانشان از حشره اينشكل به كه بالهايي خاطر به ملخ دادن فريب در اركيد اين روي بر دعا، حال در آخوندك

. است شده موفق دارد گل گلبرگهستند فراوان هستند برگها به شبيه كه در. حشراتي را برگها جزئيات همه توانيم مي ما

بدنشان . كنيم پيدا

. پردازد مي استتار به ديگر، برگهاي مانند به هوا در خود داشتن نگه معلق با مارآنها كه كنند متقاعد ظاهريشان شكل با را دشمنانشان قادرند چپ سمت درخت شپشهاي

خارهاي . هستند درخت

! كننده سردرگم كاذب S.58چشمان

مواجه چشم جفت يك با ما كنند، مي باز را بالهايشان ها پروانه برخي كه هنگامي . . خصوص، به نيستند پروانه آنها كه كند مي متقاعد را دشمنان چشمها شويم مي

( : شونلينگ پروانه مثل ها پروانه انواع از برخي كاذب هاي (Shonlingچهرهبرآمده، ابروهاي صورت، ويژگيهاي براق، چشمان با چنان شود، مي ديده باال در كه

جلو دشمنانشان از كامال رفته هم روي تصوير اين كه هستند كامل دهان و دماغ و. كند مي گيري

خود- عادي غير نظر به كند سعي است ممكن خدا انكار در مصر شخصS?=

. “ تواند “ مي كه اين يا دهد پشتگرمي جالب تصادف يك از گرايان تكامل توصيف بامفيد “ برايش زيرا دارد بدنش روي بر را طرح اين پروانه خاطر اين به كه كند فكر و ادعا

است.“ حتي- يا و گيرند مي سبقت زيبايي در كه طرحها اين كه كند فرض و ادعا شخصي اگر

براي چيزي هيچ گاه آن باشند، آمده وجود به تصادف روي از هنرمندان نقاشاييهاي . “ حس ” و منطق با كامال ادعايي چنين يك كه چرا ندارد وجود فهم داراي انسان گفتن

. است ناسازگار مشترك

. سمت در شود مي ديده دار برق پشتي خار ماهي واقعي سر و چشمان چپ، سمت درS.59

“ به ” باشد مي چشم جفت يك مثل كه را دمش و كند مي شنا اش آشيانه به ماهي راست . كه آنجايي از ندارند را آن به شدن نزديك جرأت اطراف ديگر ماهيهاي اندازد مي بيرون

. است بيدار ماهي كه كنند فكر آنها شود مي باعث دم روي بر كاذب چشمان

كنند استفاده روز روشنايي از توانند مي حالتي در فقط آبي S.60سوسنهايباال سمت به رشدكردن با آب، سطح به باتالق اعماق از را مسيرشان كه

ارتفاع . 2به به احتياج نيز گلها اين هاي ريشه وجود، اين با دهند ادامه متر . سطح از بيرون به گياه اين ريشه هاي ساقه چپ سمت عكس در دارند اكسيژن

. رساند مي هايش ريشه به را الزمه اكسيژن و است آمده آب

پالنك ماكس آلماني، دان S.67فيزيكنيوتون اسحاق سر

Page 95: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

كه آن محض به كند چيزي آفريدن اراده چون و است زمين و آسمانها آفريننده اوS.73

: ( . “ آيه ” البقره، سوره شد خواهد موجود ، باش موجود (117بگويد

: ( . آيه الذاريات، سوره است بسيار راههاي آن در كه آسمان به (7قسمS.76

“ انتظارزمين ” در كه خطراتي نداشت، وجود شده محافظت خوبي به حفاظ اگر

S.79 ترديد بدون . بود، نبود شوند مي ديده عكس در كه آنهايي از كمتر

هاي بلندي و پست در پس گردانيد هموار و نرم شما براي را زمين كه خدائيست اوS.82

از پس و اوست سوي به خاليق بازگشت كه خوريد او روزي و كنيد حركت آن : ( . آيه الملك، سوره گرديد مي باز او سوي به (15مرگ

و برويانيم بدان نبات هر تا بارد فرود باران آسمان از كه خدائي اوست هم وS.87

هم روي بر كه هايي دانه و ها سبزه آن در و آوريم برون زمين از را ها سبزه : ( . آيه االنعام، سوه آوريم پديد شده (99چيده

دهيد پرورش درختان و بياشامد آن از كه فرستاد فرو آسمان از را آب كه خدائي اوستS.88

) آن) از را شما زراعتهاي هم و شود برخوردار شما حيوانات برگش به و شما آن ميوه به تا . و آيت كار اين در بپرورد ميوه گونه هر از و خرما و زيتون درختان و بروياند باران آب

نشانه : ( . آيه النحل، سوره است پديدار فكرت اهل براي الهي قدرت و (11-10رحمت

. است داشته فرق بقيه با است كرده زندگي تاكنون كه شخصي هر انگشت آثارS.91

. است كرده احاطه را تخمك كه هايي S.92نطفه

آفريدند، را زمين و آسمانها كه آن يا كردند خلق را خويشتن خود S. 94آيه : ( . آيه الطور، سوره نشاختند را خدا يقين به ( 36-35بلكه

! آن گشتي؟ مغرور خود بزرگوار كريم خداي به كه شد باعث چه انسان S.95ايبرگزيد اعتدال به و بياراست كامل صورتي به و آورد وجود به را تو كه خدايي : ( . آيه االنفطار، سوره كرد توانستي خلق خواستي كه صورتي هر به (8-6و

. است چسبيده گوشت اي تكه شكل به رحم به كه باروري S.96تخم

داروين S. 102چارلز

ديگر موجودات از مداوم طور به موجودات كه كند مي ادعا تكامل فرضيهS.106

. موجودات اين فسيلهاي مقايسه به ما كه هنگامي وجود، اين با اند يافته تكامل . فسيل نكردند تغيير سال ميليونها طي آنها كه شويم مي متوجه پردازيم مي زنده

كاكروچ ) (. )Cockroach )320يك تريلوبيت ) فسيل چپ ساله (Trilobiteميليون 360 .) ( پايين ساله ميليون

Page 96: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

. است- شده اثبات نامعتبر تكامل شده داشته نگاه زنده مدارك بيشترينS.107

اوپتريكس- ) آركيا يك ساله ميليون پنج و سي و يكصد ، Archaeoptreyx)فسيليافته تكامل دايناسورها از كه شود مي گفته است، شده داده نسبت پرندگان نياكان به كه

است .) اي) شده نابود پرنده موجود اين بالعكس، ، كه داد نشان فسيل روي بر تحقيقات چپ

بوده . داد دست از را تواناييش بعدها ولي است كرده مي پرواز زماني كه

كوالكانت- ) ماهي ساله ميليون ده و چهارصد (. Coelacanthفسيل گرايان ( ) تكامل پايين . اين است بوده خشكي به آب از ماهي اين حركت باعث انتقالي شكل كه كردند مي ادعا

مطلب مي نشان شدند گرفته گذشته سال پنجاه در كه اي زنده ماهيهاي از گونه چهل از بيش كه

كه دهد . دهد مي ادامه خود حيات به هنوز و بوده معمولي نوع از كامال ماهي اين

نشريات، و كتابها در ميمون نيمه و انسان نيمه موجودات نقاشيهاي دائم كردن مطرح بامتقاعد S.109عموم

. اين وجود، اين با است يافته تكامل آن به شبيه موجود يا و بوزينه از انسان كه شدجعلي چيزهاي نقاشيها

. باشند مي مسلم

: دان پيلت انسان تقلبي S.110فسيل

مورخه لندن روزنامه در است، شده ترسيم دنداني به توجه با كه باال ژوئيه 24شكلS.1121922 . شد معلوم كه هنگامي گرايان تكامل وجود اين با شد كشانيده تصوير به و چاپ

نابود خوك نوع يك بلكه باشد مي نما ميمون موجود نه و انسان نه به متعلق دندان اين كه . شدند مايوس كامال است شده

صحيحي تناسب و توالي در كه آمينه اسيد پانصد از كه پروتئيني متوسط مولكول احتمالS.122

دست فقط كه هايي آمينه اسيد تمام احتمال بر عالوه و است شده تشكيل و تنظيمراستي

نسبت ” به شوند مي تركيب پپتيد هاي زنجيره با و باشند بر“ 1مي .10950تقسيم باشد ميگذاشتن با كه را رقم اين توان :950مي ) نوشت ) باشد مي ا جلوي صفر

=10950 000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/100 000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000 /000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/

Page 97: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/

000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/000/

. . . اي ان دي .DNA) (مولكول ميباشد انسان بدن ساختار كامل طرح شاملS.127

در اثراتي باعث و شود مي تبديل الكتريكي عالئم شكل به شيئي از تحريكاتS.162

“ ” . ذهنمان در را الكتريكي عالئم اين آثار واقع در ، بينيم مي ما وقتي شود مي مغز . كنيم مي مشاهده

و- است تاريك تاريك ما مغز درون كنيم، مي حس را آتش و گرما كه هنگامي حتيS.164

. كند نمي تغيير هرگز آن دماي . به- تصوير اينجا در رسند مي شبكيه به وارونه صورت به شيء از نور هاي دسته

. شود مي داده انتقال مغز پشت در بينايي مركز به و شده تبديل الكتريكي عالئمبينايي- مركز به كه است ممكن غير نور براي باشد، مي تهي نور از مغز كه آنجايي از

از. كه كوچك اي نقطه در را نور پهناور دنياي ما كه باشد مي معني اين به اين برسد . بينيم مي باشد مي تهي نور

“ و ” نامند مي بينايي مركز كه قسمتي در بينيم، مي زندگيمان در ما كه را چه آن تمامS.165

. گيرد مي شكل كند مي احاطه را مربع سانتيمتر چند تنها و دارد قرار مغزمان پشت درهم

افق به شدن خيره هنگام در كه را نامحدودي انداز چشم هم و خوانيد مي حاال كه را كتابي . در كه واقعيشان اندازه در را اشياء ما بنابراين است جاگرفته كوچكي فضاي در بينيد، مي

بيرون . كنيم مي تصور ذهنمان در كه بينيم مي اي اندازه به بلكه بينيم نمي باشند مي

واقعي دنياي بودن بينانه واقع و صحت به كه فيزيكي دنياي مصنوعي، محرك خاطر بهS.168

. علت به بيايد بوجود تراز هم فيزيكي واقعيت وجود بدون مغزمان در تواند مي ، باشد ميرانندگي حال در ماشينش درون در كه كند تصور است قادر شخص مصنوعي، محركه

. است نشسته اش خانه در واقع در كه حالي در است؛

باشد . مي ادراك از اي مجموعه جهان كه دهند مي نشان مدرن فيزيك هاي يافتهS.170

” درباره “ كه جديد دانشمند آمريكايي علمي، معروف مجله جلد روي در ذيل سؤالدر موضوع : ” 1999ژانويه 30اين از باالتر گويد مي ، است گفته را مطالبي

“ باشد؟ مي سرابي نيز ماده و اوليه اطالعات از اي بازيچه واقعا جهان آيا حقيقت؛

شده تشكيل چرب مولكولهاي و پروتئين از كه باشد مي سلولها از اي مجموعه مغزS.173

. هيچ. است شده تشكيل شوند مي ناميده نئورون كه عصبي سلولهاي از مغز استبودني ايجاد يا آگاهي خود ايجاد و تصاوير مشاهده براي گوشت تكه اين در قدرتي

. ندارد ” “ وجود ناميم مي خود را آن ما كه

بالين بر مرگ وقت شما و رسد گلو به جانشان كه هنگامي بود خواهد چگونه پسS.172

معرفت شما ليكن نزديكتريم شما از او به ما و نگريد مي را او و حاضريد مرده آن

Page 98: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي

: آيه ) الواقعه، سوره نداريد بصيرت ( 85-83و

زود خيلي كند، فكر عميق شد گفته اينجا در كه چيزهايي همه درباره انسان اگرS.178

كه معني اين به شد؛ خواهد متوجه را خودش انگيز شگفت و العاده فوق حالت....... باشند مي خيال فقط دنيا حوادث تمام

رؤياها S.183دنياي. شود- ديده چشم با و شود لمس تواند مي كه است چيزي آن شما براي حقيقت

ولي ” “ ، ببينيد چشمتان با و كرده لمس را دستتان توانيد مي نيز رؤيايتان در شماكه باشد داشته وجود چيزي كه اين يا و چشم نه و داريد دست نه شما حقيقت، در

باعث . كه ندارد وجود ذهن، جز به مادي، واقعيت گونه هيچ كنيد لمس را آن بتوانيد . . ايد خورده فريب سادگي به شما بيافتد اتفاق چيزها اين شود

زندگي- شكل دو هر نهايتا ؟ كند مي جدا يكديگر از را خيال و واقعي دنياي چيزي چهرؤيايمان، . طول در راحت، زندگي به قادر ما اگر شود مي وارد عرصه به ذهن توسط

در ما كه دنيايي براي مساوي شكل به تواند مي حالت همان نباشيم واقعي غير نياي در . شويم مي بيدار رؤيايمان از وقتي باشد داشته صحت كنيم مي زندگي هوشيارانه آن

“ ناميده ” واقعي دنياي كه بزرگتري رؤياي وارد كنيم فكر كه ندارد وجود منطقي دليل هيچ “ ” . خاطر به تنها دانيم مي واقعي را دنيا و تصور را رؤيا كه آن دليل ايم شده شود مي

وجود . كه زندگي از است ممكن كه رساند مي ما نظر به مسئله اين است داوريها پيش و عادتها

شويم؛ ار بيد كنيم، مي زندگي آن در داريم حاال درست كنيم فكر كه داريم، زمين روي بر . شويم مي بيدار رؤيا از كه آن مانند درست

پكونلو رنان تركيه، گراي ماده :(Rennan Pekunlu ) نويسنده كه گويد ميS.187

كه” “ است مطلع او زيرا ، باشد مي موضوع اين تهديد نيست، مهم چنان تكامل فرضيهاين

. كند مي خنثي دارد، اعتقاد آن به او كه مفهومي تنها كه را، ماده موضوعپانويسها

اول ) (1قسمتعلمي شناختشواهد در حقيقتخلقت

دوم ) (2قسمتواقعيتخلقت انكار خطاي

نيستند) واقعيتخلقت درك به قادر كه (آنهائي

Page 99: شناخت خدا از طريق برهان - Heratheratonline.com/Books/Allah is Known Through Reason.doc · Web viewاگر انسان چنين نكند دچار ضرر زيادي